اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، سال چهارم، شماره دوم، پیاپی 9، پاییز و زمستان 1393، صفحات 99-113

    علل و آثار سکوت سازمانی از دیدگاه اسلام

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    محسن منطقی / استادیار مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره / manteghi@qabas.net
    ✍️ حسین حمزه خانی / کارشناس ارشد مدیریت مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره / hosein.hamze@yahoo.com
    چکیده: 
    مسئله اصلی این پژوهش، یافتن نظر اسلام در مورد ابعاد، علل و آثار سکوت سازمانی می باشد که با روش داده بنیاد انجام گرفته است. «سکوت سازمانی»، از مسائلی است که در موضوعات گوناگون و در سه سطح فردی، گروهی و سازمانی تأثیر گذار می باشد. بررسی سکوت از منظر اسلام، با توجه به مباحث متعدد مطرح در این مورد، می تواند نگاهی جدید به این موضوع باشد. ازاین رو، این تحقیق به تحلیل سکوت سازمانی از منظر اسلام و ارائه مدلی از علل آثار سازمانی آن می پردازد. در همه‌ی رفتارهای انسانی، رفتار عاقلانه و دوری از رفتار جاهلانه در اسلام مورد اهمیت و تأکید می باشد. سکوت و اظهار نظر به عنوان یک رفتار انسانی از این امر مستثنی نیست. سکوت و اظهار نظر در این تحقیق، در دو دسته کلی عاقلانه و جاهلانه مورد بررسی قرار می گیرد. عوامل مؤثر به دست آمده در مدل سکوت سازمانی از منظر اسلام، در این تحقیق عبارتند از: دانستن، خواستن و توانستن. سکوت و اظهار نظر عاقلانه و جاهلانه در هر سه سطح فردی، گروهی و سازمانی تأثیرگذار می باشد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Causes and Effects of Organizational Silence from the View of Islam
    Abstract: 
    The present paper concentrates on exploring the view of Islam about the dimensions, causes and effects of organizational silence through a grounded Theorg Research. “Organizational silence” is among the questions which has an effective role in different issues and at individual, group and organizational levels. Given the varied discussions of this issue, expanding the view of Islam about this silence can be a new way of approaching this issue. Therefore, this paper analyzes organizational silence according to the view of Islam and provides a model of its organizational causes and effects. Islam stresses the importance of reasonable behavior and abstinence from unreasonable behavior in man's acts. As patterns of behavior, silence and speech are no exception. In this research, silence and speech are studied under two general headings: reasonable and unreasonable. The influential factors in the model of organizational silence as viewed by Islam are: to know, to want and to be able. Both Reasonable and unreasonable silence and speech exert influence on individuals, groups and organizations.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    «سکوت سازماني» از مباحث رفتار سازماني است که در بسياري از متغيرهاي رفتار سازماني تأثيرگذار و تأثيرپذير مي‌باشد. تلاش‌هاي بسياري براي شناخت عوامل و آثار سکوت سازماني شده است. اين تحقيق در پي يافتن ابعاد، علل و آثار سکوت سازماني از منظر اسلام مي‌باشد. با نگاه ارزشي، سکوت سازماني داراي دو بعد عاقلانه و جاهلانه مي‌باشد. سکوتي که منشاء عقلاني دارد، سکوت عاقلانه و سکوتِ از سر جهل و بي‌تدبيري و هواي نفس، سکوت جاهلانه مي‌باشد. سعدي در همين زمينه مي‌گويد:
    «دو چيز طيره عقل است: دم فرو بستن به وقت گفتن، و گفتن به وقت خاموشي» (سعدي شيرازي)
    سکوت به معناي (صمت)، سکوتي است که پس از تفکر و ارزيابي صورت مي‌پذيرد. اين تفکر و تعقل در تصميم سکوت تأثيرگذار است. در تصميم براي سکوت، اگر تعقل شود و با تصميم صحيح و لحاظ همة شرايط تصميم‌گيري صورت گيرد، سکوت عاقلانه، در غير اين صورت، جاهلانه خواهد بود.
    يکي از توانايي‌هايي که خداوند به انسان داده، توانايي قضاوت کردن است؛‌ يعني هر انساني مي‌تواند ارزيابي کند كه چرا، چگونه، کجا و چطور رفتاري را انجام دهد و يا ممنوعيتي براي آن در نظر بگيرد. مهارت‌هايي که افراد دارند نيز با توجه به اين قدرت و توانايي، کاربرد دارد. يکي از اين مهارت‌ها سکوت است. مهم اين است که انسان بداند چه زماني بايد سکوت اختيار کند و يا سخن آغاز كند و اينكه سکوت کردن، هميشه مثبت و يا مفيد نيست. همچنين است سکوت نکردن و حرف زدن، مبهم وقت‌شناسي است؛ اينكه چه زماني سکوت کند و شنونده‌اي فعال باشد و بعکس، چه زماني نبايد سکوت کند.
    هر سخن و سکوتي گاهي اثر مثبت دارد و گاهي اثر منفي که هر دو از عقل و يا از جهل نشأت گرفته‌اند. ازاين‌رو، هر سکوت و اظهار‌نظري، بايد به جا و سنجيده باشد. هر چند در نگاه ابتدايي به ظاهر، اظهار‌نظر در مورد مشکلات و مطرح کردن آن، کاري عاقلانه به نظر مي‌رسد، اما با اندك تأمل و دقت مي‌توان فهميد که مسائل و مشكلات سازمان، مي‌تواند علل و عوامل متعددي داشته باشد كه ريشه‌يابي آن کار بسيار دقيقي مي‌باشد. اينکه هر کسي، هر مشکلي که در سازمان به نظرش مي‌رسد، مطرح کند و وقت و هزينه سازمان را به خود جلب کند، در بسياري موارد خود مشكل‌ساز است. ازاين‌رو، آنها پيش از درک مسئله‌ و مشکل و پس از بررسي آن، سکوت لازم است، تا سخني بدون علم و آگاهي زده نشود. اما پس از بررسي و اشراف به مسئله‌ و در صورت مساعد بودن شرايط، اظهار‌نظر اولويت پيدا مي‌کند.
    پس در مرحله اول، در برابر مشكلات سکوت لازم است. و پس از روشن شدن ابعاد مسئله مي‌توان سخن آغاز كرد. در سخن گفتن هم همواره بايد اصل كلي انديشه صواب و تأمّل مدنظر باشد.
    خداوند درقرآن کريم مي‌فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ و َقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا» (احزاب: 70 )؛ اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! از خدا بترسيد و سخن صواب بگوييد. در تفسير نور آمده است: «قول سديد» سخنى است كه در آن سستى، لغو، دروغ و نفاق نباشد؛ سخنى كه همچون سدّى محكم، جلو شکّ و شبهه و فساد را بگيرد.
    1. سخن سديد، تنها به الفاظ آن نيست، بلكه به محتواى آن است. در ‌واقع، اين فكر و انديشه است كه بايد محكم و استوار باشد «قولوا قولاً سديداً».
    2. هر شنيده‏اى قابل بازگو كردن نيست «قولاً سديداً».
    سعدي مميز بين انسان و حيوان را كه ملاك برتري آدمي بر حيوانات مي‌باشد، قوه ناطقه مي‌داند. ولي در همان جا تصريح مي‌كند كه اگر از اين حسن انساني، كسي به صواب و صلاح استفاده نكند، از حيوان هم بدتر است. مي‌نويسد:
    به نطق آدمي بهتر است از دوابّ         دواب از تو بِه گر نگويي صواب
    (كليات سعدي، 1379، ص 9)
    در‌واقع، اظهار‌نظر زماني ارزش دارد كه صواب و صلاحي در آن باشد. وگرنه ذاتاً اظهار‌نظر ارزشمند نيست. اظهار‌نظر بدون انديشه صواب و بررسي، چون جسمي است كه فاقد روح مي‌باشد.
    برخي از مشکلات در سازمان‌ها، ناشي از بي‌تفاوتي افراد مسئول نسبت به مسائل و مشکلات سازماني مي‌باشد. افرادي هستند که در مورد مشکلات اظهارنظر مي‌کنند، ولي آنچه را که خود هم مي‌گويند، عمل نمي‌کند. بدترين حالت زماني است که سخني گفته شود و اظهار‌نظري شود که به آن گوينده اعتقاد نداشته باشد. خداوند در قرآن کريم مي‌فرمايد: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ» (صف: 3ـ2)؛ هـان اى كـسـانـى كـه ايـمـان آورده‌ايـد؛ چـرا چـيـزهـايـى كـه خـود عـمـل نـمـى‌كـنـيـد، خشم بزرگى نزد خدا منتظر شما است، اگر بگوييد آنچه را كه عمل نمى‌كنيد.
    امام علي مي‌فرمايند: «خير المقال ما صدّقه الفعال»؛ بهترين گفتار آن چيزى است كه عمل آن را تصديق كند ‌(تميمي آمدي، 1410ق، ص 195).
    خداوند در قرآن کريم مي‌فرمايد: «يَقُولُونَ بِأَفْواهِهِمْ ما لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ» (فتح: 11)؛ آنها به زبان چيزى مى‏گويند كه در دل ندارند.
    آفت اين‌گونه اظهار‌نظر از سکوت بسيار بدتر مي‌باشد و سازمان را در مسير سقوط قرار ‌مي‌دهد. در جايي که اظهار‌نظر از روي علم و آگاهى نباشد، سکوت لازم است. على مي‌فرمايند: «لا تقل بما لا تعلم فتتّهم باخبارك بما تعلم»؛ آنچه را كه نمى‏دانى نگو، پس به خبرهايى كه مى‏دانى متهم شوى (و از تو نپذيرند) (همان، ص 765).
    مشکلات و مسائل سازمان از اهميت يکساني برخوردار نيستند؛ زماني که چندين مسئله‌ در سازمان وجود دارد که نياز به مطرح کردن است، اولويت با آن مسائلي است که از اهميت بالاتري براي سازمان برخوردار است. ازاين‌رو، سکوت و اظهار‌نظر، با توجه به اهميت هر يک از مشکلات در نظر گرفته مي‌شود؛ چراکه پرداختن به مسائل کم اهميت سازمان را از مسائل مهم باز مي‌دارد.
    گاهي اوقات ممكن است اظهار‌نظر در مورد مشکلات، ديگران را به دردسر اندازد و موجبات پيامدهاي ناگواري براي افراد مي‌شود؛ زيرا به سوي عيب‌جويي از ديگران سوق پيدا مي‌کند و اين از گناهان بزرگ است؛ گاهي افراد با علم و آگاهي از عيب و گناه ديگران، آن را در ميان مردم فاش مي‌كنند، و بدين وسيله هم موجب آبروريزي ايشان مي‌شوند، و هم مروج فساد و فحشاء‌ در ميان مردم مي‌گردند. كار زشت عيبجويان اين است كه از عيب و نقص و لغزش ديگران آگاهي ندارند، اما سعي و تلاش مي‌كنند كه در زندگي افراد تجسس كنند تا براي آبروريزي، بدنامي و رسوايي آنان عيب و نقصي به دست آورند تا آن را در ميان مردم ترويج كنند. حال آنكه، اسلام بر حفظ حرمت افراد تأكيد و از فاش كردن اسرار ديگران نهي مي‌كند. در اسلام بر نهي از تجسس در كار ديگران تأكيد مي‌كند و توصيه مي‌كند كه دنبال اين نباشيد كه عيوب ديگران را فاش كنيد، بلكه عيوب ديگران را بپوشانيد و از بدنامي، رسوايي و هتك حرمت آنها جلوگيري كنيد، چنانكه پيامبر خدا مي‌فرمايند: «مَن سَتَرَ عَلي مُؤمِنٍ فاحِشَةً فكانَّما اَحيا مَؤودَةً» (محمدي ري‌شهري، 1388، ج 9، ص 4220)؛ هر كس زشتكاري مؤمني را بپوشاند، چنان است كه دختر زنده به‌گورشده‌اي را نجات دهد.
    در قرآن، سخن‌چيني و عيب‌جويي از گناهان بزرگي مي‌باشد؛ «وَيْلٌ لِكُلِّ هُمَزَةٍ لُمَزَةٍ» (همزه: 1)؛ ‌واى بر هر عيب‌جوى مسخره كننده‏اى. سخني که همراهي با اهل باطل باشد، سکوت را دربر خواهد داشت؛ چراکه همنوايي با اهل باطل، از نشانه‌هاي دوزخيان مي‌باشد: «وكُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضِينَ» (مدثر: 45)؛ و پيوسته با اهل باطل همنشين و هم‌‏صدا بوديم.
    آنچه از اظهار‌نظر‌ها مطرح مي‌شود، بر نگرش ديگران در مورد متکلم و مراوده بينابين تأثير مي‌گذارد. قال على: «يستدل على عقل كل امرء بما يجرى على لسانه»؛ به آنچه كه بر زبان جارى مى‏شود، بر ميزان عقل انسان استدلال مى‏شود ‌(تميمي آمدي، 1410ق، ص 799). عاقل پيش از اظهار‌نظر، ابتدا در اندرون خويش نگاهي مي‌دارد و مي‌انديشد، اگر نيكش يافت، بر زبان مي‌آورد و اگر بد، پنهانش مي‌دارد و ساکت مي‌ماند. قال على‏: «لسان العاقل وراء قلبه وقلب الاحمق وراء لسانه»؛ زبان عاقل پشت قلب اوست و قلب احمق پشت زبان اوست ‌(نهج‏البلاغه، ح‏ 40). در نگاه حضرت، آنان كه مي‌گويند و سپس مي‌انديشند، احمق؛ و آنان كه مي‌انديشند و سپس مي‌گويند، خردمند مي‌باشند.
    اظهار‌نظر در سازمان بايد براي ارائه اطلاعات، کاهش مشکلات و بهبود شرايط باشد، ولي اگر اظهار‌نظر بجا نباشد و تفکر در آن نباشد، بهتر از سکوت است؛ چراکه بنا به فرموده اميرمؤمنان در وصيتشان به امام حسن: «جبران زيان خموشي و دم فرو بستن، بسي آسان‌تر است از بازيافتِ آنچه با گفتار نابجا از دست مي‌رود» (نهج‌البلاغه، نامه 31). بنابراين، پيش از سکوت و اظهار‌نظر بايد انديشه و تامل شود و مصالح در نظر گرفته شود. اگر سکوت و غايت آن براي خداوند باشد، باعث قرب به خداوند خواهد بود.
    گاهي عقل در مسئله‌‌اي حکم به سکوت مي‌کند تا از مشکلات پيش رو در امان باشد؛ زيرا سکوت هم موجب آرامش انديشه و فكر انسان است. از امام صادق نقل شده كه فرمودند: «السكوت راحة للعقل»؛ سكوت، مايه آرامش فكر و عقل انسان است (ابن‌بابويه، 1413ق، ج 4، ص 402).
    حضرت آيت‌الله خامنه‌اي، در تعريف عوام و خواص فرموده‌اند:
    كساني كه وقتي عملي انجام مي‌دهند، موضع‌گيري‌ مي‌كنند و راهي انتخاب مي‌كنند، از روي فكر و تحليل است. مي‌فهمند و تصميم مي‌گيرند و عمل مي‌كنند. اينها خواصند. نقطة مقابلش هم عوام است. عوام يعني كساني كه وقتي جوّ به سمتي مي‌رود، آنها هم دنبالش مي‌روند و تحليلي ندارند. يك وقت مردم مي‌گويند «زنده باد!» اين هم نگاه مي‌كند، مي‌گويد «زنده باد!» يك وقت مردم مي‌گويند «مرده باد!» نگاه مي‌كند، مي‌گويد «مرده باد!» يك وقت جوّ اين طور است؛ اينجا مي‌آيد. يك وقت جو آن طور است؛ آنجا مي‌رود! (20 خرداد 1375)
    عوام سکوت و اظهار‌نظرشان، به‌ دور از فکر و تحليل است؛ هرچه که در جامعه مطرح باشد، مطرح مي‌کند، بدون آنکه چيزي را که شنيده تحليلي بر آن داشته باشد.
    بعضي اظهار‌نظرها، سازمان را دچار مشكلاتي كرد، آن را از حالت عادي خارج مي‌کند و فتنه‌اي در سازمان به راه مي‌اندازد که خود بزرگترين مشکل مي‌شود. بعضي از سکوت‌ها هم موجب مي‌شود تا فتنه ادامه داشته باشد. در اينجاست که بايد سکوت را شکست و جلوي فتنه‌اي را گرفت؛ زيرا هر سکوت و يا اظهار‌نظري موجب فتنه و يا تشديد آن در سازمان باشد، جاهلانه خواهد بود. خداوند در قرآن مي‌فرمايد: «وَالْفِتْنَةُ أَشَدُّ مِنَ الْقَتْلِ» (بقره: ۱۹۱)؛ و چه عمل جاهلانه‌اي بالاتر از قتل و فتنه مي‌تواند باشد؟ اظهار‌نظر و سکوت بايد با توجه به موقعيت در سازمان باشد، سکوت مطلق و بيجا هر دو آفت مي‌باشد و در حکم سکوت جاهلانه خواهد بود.
    علل سکوت سازماني از منظر اسلام
    با توجه به آموزه‌هاي اسلامي، چندين عامل را مي‌توان براي سکوت در سازمان در نظر گرفت. در شکل زير اين عوامل نشان داده شده است.
    در اين مدل، رفتار سکوت محصول سه عامل دانستن، خواستن و توانستن شمرده ‌شده است؛ يعني اگر کارکنان سکوت را مطلوب بدانند(دانستن)، بخواهند(خواستن) و در نهايت، بتوانند سکوت کنند (توانستن)، قطعاً سکوت شکل مي‌گيرد. همچنين اگر کارکنان اظهار‌نظر را مطلوب بدانند، بخواهند و در نهايت، بتوانند اظهار‌نظر کنند، قطعاً اظهار‌نظر اتفاق خواهد افتاد.

    نمودار 1: ابعاد سکوت سازماني از ‌منظر اسلام
    1. دانستن 
    کتاب‌هاي اخلاقي بسياري، آثار سکوت؛ کم حرفي و گناهان زبان را مطرح کرده‌اند و هر يک به نوعي از ارزشمند بودن سکوت سخن گفته‌اند. بسياري از سخنان در متون ديني از معصومان نقل شده است که بيانگر تشويق به سکوت و کم‌گويي است. در مورد آفات زبان، كه موجب تباهي زندگي دنيوي و اخروي مي‌گردد، سخن‌ها گفته شده است. آنجايي هم که بحث از سخن گفتن شده، دفاع از سخن کوتاه، به موقع و انديشمندانه شده است که به نوعي سکوت را هم دربر دارد. کارکناني که ‌دانسته‌هايشان از اين کتاب‌هاي اخلاقي نشأت گرفته باشد، سکوت مطلوب آنها خواهد بود.
    از سوي ديگر، آموزه‌هايي که به مباحث امر به معروف و مقابله با انحرافات، و مسئول دانستن همه افراد در رفع مشکلات مي‌پردازند، به نوعي سکوت را در بسياري موارد زير سؤال مي‌برند و اظهار‌نظر، جايگاه و ارزش مي‌يابد.
    براي قضاوت در اين مورد، شناخت بالاتري لازم است تا با شناخت حد سخن، سود و زيان سکوت و حوزه مسئوليت، جايگاه سخن و اظهار‌نظر مشخص شود. در يک کلام، تشخيص اينکه اكنون وقت سكوت است يا سخن گفتن، خود نياز به بصيرت دارد. بصيرت نيروي قلبي است که از پرتو آن، حقايق و بواطن اشياء ديده مي‌شود. چنان‌که به وسيله چشم، صورت و ظواهر ديده مي‌شود (حسيني، 1388، ص 52).
    آنچه در منابع اسلامي در مورد سکوت و سخن گفتن مطرح شده است، در عمل موجب تزاحم مي‌شود. تصميم درست در آن شرايط، نيازمند شناختي عميق از آموزه‌هاي اسلامي و بصيرتي است که تصميم براي سکوت و يا اظهارنظر درست را رقم بزند. براي نمونه، يکي از مواردي که در عمل بين آموزه‌هاي اسلامي تزاحم پيش مي‌آيد و ابهام سکوت و اظهار‌نظر به وجود مي‌آيد، احترام و اطاعت از ولي و اظهارنظر در مقابل ايشان است، در مسائلي که مربوط به ايشان مي‌باشد، اين بحث‌ها در مواجهه با ولي فقيه هم مطرح مي‌باشد. افرادي که آگاهي کافي و بصيرت بر مباني دين اسلام دارند، مي‌توانند تشخيص دهند که در صورت تزاحم، آيا بايد سکوت کنند يا نه؟ در اين مورد، مي‌توان به فرموده‌ي اميرالمومنين علي به عبدالله‌بن عباس استناد کرد که وقتي آن حضرت را به چيزي راهنمايي كرد كه با نظر ايشان سازگاري نداشت، فرمود: «تو حق داري نظرت را به من بگويي و من هم نظر خاص خود را دارم. بنابراين، اگر بر خلاف تو عمل كردم، از من پيروي كن! (نهج‌البلاغه، ح 321).
    در سازمان‌ها، مقام علمي و معنوي مديران نبايد در ارائه نظرات تأثيرگذار باشد. ولي بايد سلسله مراتب سازماني در عمل به دستورات رعايت شود.
    شناخت کاربرد سخن و سکوت و آثار آن در سازمان و علم به تحول، به وسيله سخن و جلوگيري از انحراف سازماني، رسيدن به نفع و طلب حق به وسيله سکوت و سخن، موجب خواهد شد که از سخن و سکوت بطور هدفمند استفاده شود. 
    2. خواستن
    خواستن و اراده کردن، ناشي از ادراک انسان و ترجيح عقلاني مي‌باشد. شوق نسبت به يک چيز، موجب مي‌شود انسان به دنبال آن برود. شوق به سکوت و اظهار‌نظر، از تصور نتايج مورد انتظار از سکوت و اظهار‌نظر و شدت نياز به نتايج مورد انتظار به وجود مي‌آيد.
    پاداش انتظاري، که کارکنان از سکوت و اظهار‌نظر دارند، يکي از دلايل مهم براي سکوت مي‌باشد. برآوردي از پاداش، که براي سکوت و اظهار‌نظر مي‌شود، براي تصميم به سکوت و عدم آن در کارکنان ايجاد انگيزه مي‌کند. انتظار پاداش در کارکنان متفاوت است: در مرحله بالاي نياز که نياز، به قرب خداوند مي‌باشد، سکوت و سخن به خاطر خداوند اتفاق مي‌افتد و علت سکوت و عدم عمل به تکليف مي‌باشد. امام علي، به بهترين شکل به اين موضوع پرداخته، فرموده‌اند:
    در ميان عبادات و اطاعاتي كه از اعضاء و جوارح انسان سر مي‌زند، عبادتي كم‌زحمت‌تر و كم‌مؤنه‌تر و در عين حال گران‌بهاتر نزد خدا، از سخن وجود ندارد. البته در صورتي كه كلام براي رضاي خدا و به قصد بيان رحمت و گسترش نعمت‌هاي او باشد؛ زيرا خداوند ميان خود و پيامبرانش براي كشف اسرار و بيان حقايق و اظهار علوم پنهاني خود چيزي را جز كلام واسطه قرار نداده و وحي و تفهيم مطالب به وسيله كلام صورت گرفته است. چنان‌كه ميان پيامبران و مردم نيز وسيله‌اي جز سخن براي ابلاغ رسالت وجود ندارد. از اينجا روشن مي‌شود كه سخن بهترين وسيله و ظريف‌ترين عبادت است و هيچ گناهي نزد خداوند سنگين‌تر و به كيفر نزديك‌تر و پيش مردم نكوهيده‎تر و ناراحت كننده‌تر از سخن نيست (جعفربن محمد، 1360، ج 7، ص 259).
    يکي از خواسته‌هاي نفساني انسان، شناسايي خود مي‌باشد. سخن گفتن، يکي از ابزارهايي است که براي شناسايي خود به ديگران مورد استفاده قرار مي‌گيرد. در اين زمينه امام علي فرموده‌اند: «تكلموا تعرفوا فان المرء مخبوء تحت لسان»؛ سخن بگوييد تا شناخته شويد؛ زيرا شخصيت انسان در زير زبانش پنهان است (نهج‏البلاغه، ح ‏392).
    تکريم خويشتن؛ يکي از اهداف سکوت مي‌باشد. امام علي مي‌فرمايند: «من حفظ لسانه اكرم نفسه»؛ ‌كسى كه زبانش را حفظ كند، نفس خود را گرامى داشته است ‌(صدوق، 1391، ص 405). پوشاندن عيب، يکي ديگر از اهداف ‌سکوت مي‌باشد. امام علي مي‌فرمايند: «من حفظ لسانه ستراللَّه عورته»؛ كسى كه زبانش را حفظ كند، خداوند عيب او را مى‏پوشاند ‌(همان).
    بسياري از کارکنان تمايل دارند تا در سازمان به‌عنوان فردي تأثيرگذار شناخته شوند، با توجه به اين نياز و انتظاري که از سکوت و اظهار‌نظرشان دارند، تصميم مي‌گيرند تا سخن بگويند و يا ساکت باشند. کسب عزت در ميان مردم، يکي ديگر از اهداف سکوت مي‌باشد. امام رضا فرمودند: «احفظ لسانك تعزّ»؛ زبانت را نگهدارى كن تا به عزّت برسى (كليني، 1407، ج 2، ص 175).
    برخي کارکنان سکوت را ماية راحتي و آسايش و فرار از خطرات مي‌دانند. لذا سکوت اختيار مي‌کنند. رسول خدا فرمود: «نجاهُ الْمؤمن في حفْظِ لسانِهِ»؛ نجات مؤمن در حفظ زبان اوست (كليني، 1407، ج 2، ص 114، حديث 9).
    رسول خدا فرمود: «منْ سَرَّهُ انْ يسْلم فَلْيلزم الصَّمْتَ» (همان)؛ كسي كه مي‌خواهد سالم بماند بايد سكوت كند.
    آنگاه كه وقتي کارکنان اظهار‌نظر را عامل بر هم خوردن آرامش و امنيت خود بدانند، به احتمال زياد تصميم بر سکوت خواهند گرفت؛ چراکه براي نجات خود از گرفتاري، حفظ زبان را بهترين و آسا‌ن‌ترين راه مي‌دانند. قال الصادق‏: «نجاة المؤمن فى حفظ لسانه»، ‌نجات مؤمن در نگهدارى زبان است (ابن بابويه، 1391ق، ص 405).
    شناخت و نوع نگاه به پاداش و سرانجام ‌کار در تصميم بر سکوت واظهار‌نظر تأثيرگذار است. کسي که امر به معروف و اظهار‌نظر را مؤثر در کاهش رزق و زندگي نداند، با کسي که آن را عامل کاهش رزق بداند، تفاوت مي‌کند و در تصميم براي سکوت و اظهار‌نظر خود را نشان مي‌دهد. قال علي: «ان الامر بالمعروف والنهي، عن المنكر لخلقان، من خلق الله سبحانه، وانهما لا يقربان من اجل، و لا ينقصان من رزق» (ﻧﻬج‌البلاغه، ح ٣٦٦)؛ همانا امربه معروف ونهي ازمنكر دو صفت از اوصاف الهي است. اين دو فريضه نه اجل انسان را نزديك مي‌كند و نه روزي را كم مي‌كند.
    تواضع، خودسازي، حفظ اسرار ديگران، استفاده از سکوت به‌عنوان تاکتيک، حفظ شأن، طمع، نفاق و درويي، بي‌تفاوتي و خودبيني از عواملي هستند که موجب سکوت افراد مي‌شود.
    3. توانستن
    در اينجا «توانستن» در واقع عدم وجود موانع براي سکوت و اظهارنظر مي‌باشد. موانعي که موجب فاصله انداختن بين کارکنان و چيزي که خواستار آن هستند، يا دادن چيزي به آنان که طالب آن نيستند؛ يعني با سکوت و اظهار‌نظر، کارکنان مورد تهديد مادي و معنوي قرار نگيرند که تحمل آن برايشان ناگوار باشد. تجربه‌هاي کارکنان در سازمان، در نگرش آنها نسبت به تنبيه تغيير ايجاد مي‌کند و نگرش در سکوت سازماني تأثير مي‌گذارد. به‌طور‌کلي، مي‌توان گفت که ترس از تنبيه عامل، سکوت سازماني مي‌باشد؛ ترس از فشار و جو حاکم بر سازمان که از ناحيه همکاران و مديران مي‌باشد. 
    زماني كه کارکنان مشکلات را مطرح مي‌کنند، به نوعي خود را در فرايند حل مشکل درگير کرده‌اند به همين دليل، کارکنان در مواردي مشکلات را مطرح نمي‌کنند تا خود را گرفتار نکنند. بي‌شک اگر مشکلات سازمان با عملکرد کارکنان ارتباط داشته باشد، کارکنان آن را مطرح نمي‌کنند و در برابر آن سکوت خواهند کرد. کارکنان اگر ببينند که نظرشان در سازمان اهميت ندارد و کسي خريدار آن نيست، سکوت مي‌کنند تا خريداري براي کلامشان پيدا شود. قال على‏: «لاتتكلّمن اذا لم تجد للكلام موقعاً»؛ ‌هرگاه محلى براى سخن نمى‏يابى، سخن مگو ‌(تميمي آمدي، 1410ق، ص 750).
    ترس از دست دادن منافع شخصي، عاملي است که منجر به سکوت مي‌شود. قال على: «ربّ كلمة سلبت نعمة»؛ چه‌بسا سخنى كه نعمتى را از بين ببرد (غرر، حديث 5282). ترس از ايجاد درگيري و اختلاف، يکي ديگر از عوامل سکوت سازماني مي‌باشد. قال على: «ربّ حرب جنيت من لفظة»؛ چه بسا برپا شدن جنگى كه از سخنى چيده مى‏شود (همان، ص 381). ترس از ممنوع شدن از فعاليت‌هاي آزادانه در سازمان، عاملي است که منجر به سکوت سازماني مي‌شود. قال على: «احبس لسانك قبل ان يطيل حبسك»؛ زبان خود را حبس كن، پيش از آنكه حبس و زندان تو طولانى شود (همان، ص 145).
    حرمت خود و عزت نفس در تصميم براي سکوت و اظهار‌نظر تأثير مي‌گذارد. کسي که براي خود حرمت قائل است، هر آنچه که عزت خود را متزلزل کند، انجام نمي‌دهد و در تصميم بر سخن و اظهار‌نظر، به‌گونه‌اي عمل مي‌کند که خود را بهتر نمايش دهد. ترس کارکنان، يکي از عوامل شخصيتي است که در سکوت سازماني دخيل مي‌باشد. جاهايي که اظهار‌نظر مشکلات احتمالي براي کارکنان داشته باشد، ترس مهم‌ترين عامل سکوت سازماني مي‌باشد. پيامبر خدا فرمودند: «لا أعرِفَنَّ رَجُلاً مِنكُم عَلِمَ عِلما فكَتَمَهُ فَرَقا مِنَ النّاسِ»؛ مبادا بفهمم كه فردى از شما دانش (اطلاعاتى) داشته باشد و از ترس مردم آن را كتمان كند (محمدي ري‌شهري، 1388، ج 3، ص 2076). همچنين فرمودند: «لا يَمنَعَنَّ أحَدَكُم هَيبَةُ النّاسِ أن يَقولَ الحَقَّ إذا رَآهُ أو سَمِعَهُ»؛ ترس از مردم مانع از آن نشود كه فردى از شما، هرگاه حقّى را ببيند يا بشنود، به زبان نياورد (همان، ص 353).
    يکي ديگر از خصوصيات شخصيتي، خود کم بيني وخجالت مي‌باشد. خود کم بيني کارکنان موجب مي‌شود، که آنچه را که در نظر دارند، براي اظهار‌نظر در مورد مشکلات نتوانند بيان کنند. همچنين حيا و خجالت بي‌مورد، علل شخصيتي است که موجب مي‌شود کارکنان نتوانند نظر خود را در مورد مسائل مطرح کنند. قال رَسولُ اللّه:
    لا يُحَقِّرَنَّ أحَدُكُم نَفسَهُ. ‌قالوا: يا رَسولَ اللّهِ، و كَيفَ يُحَقِّرُ أحَدُنا نَفسَهُ؟ قالَ: يَرى أنَّ عَلَيهِ مَقالاً، ثُمّ لا يَقولُ فيهِ، فيَقولُ اللّه ُعَزَّ و جلَّ يَومَ القِيامَةِ: ما مَنَعَكَ أن تَقولَ في كَذا و كَذا؟ فيَقولُ: خَشيَةُ النّاسِ! فيَقولُ: فإيّايَ كُنتَ أحَقَّ أن تَخشى؛ رسول خدا فرمودند: هيچ يك از شما نبايد خود را كوچك كند، عرض كردند: اى رسول خدا! چگونه كسى از ما خود را كوچك مى‌كند؟ فرمود: به اين ترتيب كه در جايى خود را موظّف به سخن گفتن بداند و چيزى نگويد. خداوند عزّوجلّ در روز قيامت به او مى‌فرمايد: چه چيز مانع از آن شد كه درباره فلان و بهمان چيز سخنى نگويى؟ عرض مى‌كند: ترس از مردم! خداوند مى‌فرمايد: سزاوارتر آن بود كه از من مى‌ترسيدى! (همان، ص 352).
    امام علي در مورد خجالت از سخن گفتن، فرموده‌اند: «مَنِ استَحيا مِن قَولِ الحَقِّ فَهُوَ أحمَقُ»؛ آنكه از گفتن سخن حق، حيا كند، نادان است (تميمي آمدي، 1366، ص 70).
    برخورد سازمان با اظهار‌نظر، اهميت ندادن به اظهار‌نظر کارکنان، احتمال تنزل جايگاه و از دست دادن منافع با اظهار‌نظر، موجب مي‌شود کارکنان نتوانند اظهار‌نظر کنند. مسائل و مشکلاتي که خود کارکنان مسئول به وجود آمدن آن هستند و کم بيني و ترسو بودن کارکنان، قدرت اظهار‌نظر و سخن گفتن را از آنها مي‌گيرد. همچنين عجول بودن، خصلتي است که موجب مي‌شود کارکنان پيش از بررسي مسائل، اظهار‌نظر کنند. حال آنکه لازم است، پيش از بررسي سکوت کنند. شخص عيب‌جو در مقابل چيزهايي که به او مربوط نيست، نمي‌تواند سکوت کند؛ چراکه اين خصلت، توان سکوت به‌جا را از او گرفته است. 
    آثار سکوت سازماني از منظر اسلام
    سکوت سازماني، همچنان که در نمودار زير نشان داده شده است، در سه سطح فردي، گروهي و سازماني تأثيرگذار مي‌باشد. که هر يک به اختصار توضيح داده مي‌شود.

    نمودار 2: آثار سکوت سازماني از ‌منظر اسلام
    1. آثار فردي 
    سازمان‌ها با نيروهاي توانمند و با اراده به تعالي مي‌رسند. تصميم براي سخن، يکي از تصميماتي است که ممكن است براي هر يك در هر روز چندين بار اتفاق مي‌افتد، از‌اين‌رو، مي‌تواند يکي از ابزارهاي ايجاد توانايي در تصميم‌گيري و تمرين براي تصميم درست و به‌جا باشد.
    انسان موجودي مرکب از قواي مختلفي است که همه آنها در سعادت و کمال او مؤثراند که با اراده و اختيار خود مي‌تواند يکي از اين قوا را بر ساير قوا غالب کرده و توجهش را بيشتر به آن معطوف کند. ازاين‌رو، در مقام انتخاب، بايد مراقب باشد ملاک‌هاي برتري و مقدم داشتن خواسته يک قوه بر ديگر قوا را رعايت کند. ‌اگر سکوت‌هاي کارکنان، سکوت‌هاي عاقلانه و از روي تعقل و به‌جا باشد، در کارکنان انگيزه ايجاد مي‌کند که بتوانند با بصيرت کامل، سکوت خود را کنترل کنند و سازمان، افرادي با بصيرت و توانايي بالا براي کنترل سکوت خود داشته باشد. سکوت سازماني، در ادراک افراد از سازمان اثرگذار مي‌باشد. در سازماني که سکوت بر آن سايه انداخته است، نگاه افراد به آن سازمان، غير از آن سازماني خواهد بود که جو سکوت در آن نمي‌باشد.
    اثر ديگري که سکوت سازماني بر کارکنان دارد، اين است که بي‌قيدي و بي‌تفاوتي را در سازمان افزايش ‌مي‌دهد. اگر انگيزه براي اظهار‌نظر شديد باشد، مشکلاتي از جمله پرخاشگري و تخلفات اداري را براي سازمان در بر خواهد داشت. پرورش کارکنان در سازمان، با اظهار‌نظر و ارائه راه‌حل‌ها اتفاق مي‌افتد و بي‌شک در انگيزش تأثيرگذار خواهد بود؛ چراکه افرادي که در سازمان به هر دليلي نتوانند اظهار‌نظر کنند، بي‌شک دچار سرخوردگي خواهند شد. در‌نهايت در هدف‌گذاري آنان تأثير خواهد گذاشت.
    وجود فضاي اظهار‌نظر آزادانه موجب خواهد شد افراد کمتري به دورويي و دروغ روي آورده، و فضاي حاکم بر سازمان، فضاي راستي و صداقت باشد. صداقت بهترين وسيله پرورش اعتماد بين دوطرف است که آثار فراواني در تعالي سازماني دارد. تصميم‌هاي عاقلانه براي سکوت موجب خواهد شد تا افراد بالاخص مديران تمرين صبور بودن داشته باشند و صبوري کمک خواهد کرد تا به يک شنونده خوب تبديل شوند.
    2. ‌آثار گروهي
    اگر سکوت سازماني به يک هنجار بين گروه تبديل شود، آثار متعددي خواهد داشت، بر موجوديت گروه و هم افزايي و قدرت آن مي‌افزايد. وقتي در درون گروه، افرادي باشند که مشکلات موجود در گروه را مطرح کنند و گروه را از انحرافات حفظ ‌کنند، گروه در توهم نخواهد ماند، تا گروه‌هاي رقيب بتوانند آنها را از پاي در آوردند. امام علي مي‌فرمايند: «فمن امر بالمعروف شه ظهور المومنين ومن نهي، عن المنكر ادغم النوف المنافقين» (ﻧﻬج‌البلاغه، ح ٣)؛ پس هركس امربه معروف كند، موجب قدرتمندي مؤمنان مي‌شود وهركس نهي ازمنكر نمايد، موجب به خاك ماليدن بيني منافقين خواهد شد.
    بايد توجه داشت، همچنان که سکوت جاهلانه براي گروه مشکلاتي در سازمان به بار مي‌آورد، سکوت عاقلانه هم براي گروه فوايدي دارد. هر نوع اظهار‌نظر ناپخته‌اي، گروه را دچار مشکل ‌کرده، و تا حد انحلال آن را پيش ببرد.
    3. آثار سازماني
    مهم‌ترين اثر سکوت سازماني بر ارتباطات مي‌باشد. ارتباطات با اظهار‌نظر است که روح مي‌گيرد. در اين صورت، همه امور مربوط به ارتباطات را تحت تأثير خود قرار مي‌دهد. سکوت سازماني موجب مي‌شود تا رهبري سازمان و مديران، بازخوري صحيح از کارکنان نداشته باشد.
    سکوت سازماني، موجب مي‌شود که رهبري سازمان، از چالش‌هايي که کارکنان با اظهار‌نظر خود براي او ايجاد مي‌کنند، به دور باشند. در نتيجه، تمرين تحمل مخاطره، خود کنترلي، صبر و گوش شنوا داشتن را ‌براي رهبران و مديران از بين مي‌برند. امام علي نحوه سخن گفتن ديگران را با خود، آموزش مي‌دهد و در ضمن آن مي‌فرمايد:
    «لا تظنوا بي استثقالاً في حقً قيل لي»، «فإنه من استثقل الحق أن يقال له او العدل ان يعرض عليه کان العمل بهما اثقل عليه» (نهج‌البلاغه، خ 216، سطر 2)؛ و مپنداريد که اگر حق را به من بگويند، بر من گران خواهد بود، کسي که شنيدن حق و عدل برايش دشوار و سنگين باشد، عمل کردن به حق و عدل براي او دشوارتر است؛ زيرا اگر کسي از کلام حق که به او گفته شود، يا عدلي که بر او عرضه شود، آن را گران شمارد، عمل کردن به آنها براي او دشوارتر خواهد بود. در ادامه امر مي‌کند که هيچ‌گاه از گفتن حق بازنايستيد، «فلا تکفوا عن مقالة بحق».
    رواج اظهار‌نظر نادرست موجب مي‌شود تا مسائل سازمان پيچيده‌تر شده، حل آن هزينه زيادي را به سازمان تحميل كند. سکوت در برابر مشکلات و مسائل سازماني موجب مي‌شود که مشکلات در تمام سطوح سازماني پخش شده و به يک مشکل فراگير تبديل شود. در نتيجه، اظهار‌نظر درست، تقويت‌کننده آنتورپي منفي و کاهنده آنتورپي مثبت و تقويت سازمان را در پي‌ خواهد داشت.
    نتيجه‌گيري
    سکوت عاقلانه و جاهلانه کارکنان، از مشکلات و مسائلي است که در حوزه مسئوليت آنها در سازمان وجود دارد و يا احتمال ‌مي‌دهند در آينده به وجود آيد، از مباحث رفتار سازماني مي‌باشد و از زواياي گوناگون با توجه به مسئله پژوهش مورد بررسي قرار گرفته است. پژوهش‌هاي انجام گرفته به مباحثي، از جمله علل سکوت سازماني و انگيزه‌هاي کارکنان از سکوت سازماني، و آثاري که سکوت سازماني بر ديگر متغيرهاي سازماني دارد، مورد بررسي قرار گرفته است. اين پژوهش، سعي دارد سکوت سازماني را از منظر اسلام مورد بررسي قرار دهد و علل، ابعاد و آثار سکوت سازماني استخراج شود. با توجه به اينکه دين اسلام، دين عقلاني مي‌باشد و مباحث مديريت و پژوهش‌هاي صورت گرفته در مديريت، از عقل انساني نشأت گرفته، مدل سکوت سازماني در اسلام جداي از مباحث مطرح در علم مديريت نيست.‌
    عوامل مؤثر در سکوت سازماني، در سه مرحله دانستن، خواستن و توانستن است. اگر سكوت به سکوت عاقلانه منجر شود، بايد تقويت شده و در صورتي که منجر به سکوت جاهلانه شود، بايد زمينه را براي اظهار‌نظر عاقلانه مهيا کرد.‌
    سکوت سازماني که از عقل نشأت نگرفته و جاهلانه ‌باشد، آثار منفي بر فرد، گروه و سازمان خواهد داشت، و در هر سطح، با توجه به آن، تأثير منفي خواهد گذاشت. در سطح فردي، بر فرد و در سطح گروهي، بر گروه و در سطح سازماني، بر کل سازمان تأثير خواهد داشت. 
    هدف از پژوهش در مباحث رفتار سازماني، مديريت آن مي‌باشد. بنابراين، براساس اين مدل، براي مديريت سکوت سازماني بايد بر سه مرحله دانستن، خواستن و توانستن تأكيد کرد. مي‌توان با ارائه اطلاعات، تغيير در منطق تصميم‌گيري، ايجاد عوامل تسهيل‌گر و پشتيبان و تغيير در محيط فعاليت، مانند وضع قوانين، ايجاد هنجارها، ايجاد مسيرهاي اطلاعاتي و... برسکوت سازماني تأثير گذاشت و آن را مديريت کرد.


     

    References: 
    • مصباح الشريعه و مفتاح الحقيقه، ترجمه حسن مصطفوي، تهران، انجمن اسلامي حكمت و فلسفه ايران.
    • نهج‌البلاغه، 1384، ترجمه محمد دشتي، قم، مؤسسه تحقيقاتي اميرالمؤمنين.
    • تميمي آمدي، عبدالواحدبن محمد، 1366، تصنيف غررالحكم و درالكلم، تصحيح مصطفي داريتي، قم، دفتر تبليغات.
    • ـــــ ، 1410ق، غررالحكم و دررالكلم، رجائي سيدصدر، چاپ دوم، قم، دارالكتاب الاسلامي.
    • حر عاملي، محمدبن حسن، 1368، وسائل الشيعة، محمدبن حسن، قم، مؤسسة آل‌البيت.
    • حسيني، قوام‌الدين، 1388، «مديريت‌آفريني قرآن كريم»، حصون، ش 22، ص 53ـ68.
    • سعدي، مصلح‌بن عبدالله، 1379، كليات سعدي، تهران، بيان.
    • صدوق، محمدبن علي، 1391، ثواب الاعمال، قم، مكتبة الصدوق.
    • ـــــ ، 1413ق، من لايحضره الفقيه، تصحيح علي‌اكبر غفاري، چ دوم، قم، جامعه مدرسين.
    • محمدي ري‌شهري، محمد، 1388، منتخب ميزان الحكمة، قم، دار الحديث.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    منطقی، محسن، حمزه خانی، حسین.(1393) علل و آثار سکوت سازمانی از دیدگاه اسلام. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 4(2)، 99-113

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محسن منطقی؛ حسین حمزه خانی."علل و آثار سکوت سازمانی از دیدگاه اسلام". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 4، 2، 1393، 99-113

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    منطقی، محسن، حمزه خانی، حسین.(1393) 'علل و آثار سکوت سازمانی از دیدگاه اسلام'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 4(2), pp. 99-113

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    منطقی، محسن، حمزه خانی، حسین. علل و آثار سکوت سازمانی از دیدگاه اسلام. اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 4, 1393؛ 4(2): 99-113