یکی از دغدغه های مدیران ارشد هر سازمان و نهاد، بهبود مداوم سیستم است. این دغدغه به سبب تغییرات محیطی و نیازهای جدید مخاطبان است. در پاسخ به این دغدغه، دو پارادایم مکانیکی و ارگانیکی مطرح است. بسیاری از طراحان و مهندسان سیستم های اداری، راه اصلاح تحول و نوسازی سازما ن ها را پارادایم ارگانیکی و در نقطة تعالی آن، نظریة «سازمان های یادگیرنده» دانسته اند. روش تحقیق مقالة حاضر «تحلیلی منطقی» است که از طریق مطالعات کتابخانه ای و مشاهدة عینی دو پارادایم را نقد و بررسی کرده است. یافتة این پژوهش نشان میدهد که اصرار برخی مدیران بر لزوم تحول سازمان ها از طریق داشتن آرایش سازمان یادگیرنده، وجهی ندارد و اساساً لزوم انتخاب الگوی مدیریتی مکانیکی یا ارگانیکی بر مغالطة «ایهام منع جمع» استوار است.