اثر مواسات ا سلامی بر محتوای ارتباطات سازمانی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
دانش مدیریت از علوم انسانی کاربردی است. «رهیافت اقتضایی» به مدیریت به معنای آن است که مدیریت در فرهنگهای مختلف از یکدیگر متفاوت است (جوینت و وارنر، ۱۹۹۷، ص۴). مطالعات میانفرهنگی نشان داده است که در جهانی با فرهنگهای گوناگون، طرح «یگانة بهترین راه» وجود ندارد.
از دیدگاه هافستد، فرهنگها نرمافزارهای ذهن هستند و از ملتی به ملتی فرق میکنند. تعریف او از «فرهنگ» چنین است: «برنامهنويسي جمعي ذهن كه اعضاي يك گروه يا طبقه از مردم را از گروه يا طبقة ديگر متمايز ميسازد» (هافستد، ۱۹۹۱، ص5). تمایز به فرهنگ، در کنار تفاوتهای دیگر موجب میشود که جهانشمولیِ مفاهیم مدیریتی زیر سؤال برود.
یکی از مسائل مطرح در سازمان و مدیریت، مسئلة ارتباطات سازمانی است که خود مشتمل بر مسائلی است که ذیل این عنوان کلی قابل طرح است. برای دستیابی به دانشی قابل استفاده برای کشورهای دارای فرهنگ اسلامی و برای دستیابی به دیدگاه اسلام در این حوزه از دانش، ضرورت دارد که این موضوع مبتنیبر ارزشهای اسلامی بررسی شود. برخاسته از این ضرورت کلی، این مقاله در پی آن است که تأثیر ارزش اسلامی مواسات را بر یکی از مؤلفههای ارتباطات سازمانی (یعنی محتوای ارتباطات سازمانی) مطالعه کند.
«مواسات» به معنای رفتار همدلانه در جامعة ایمانی، مبتنیبر اخوت اسلامی مبتنی است (کلینی، 1429ق، ج4، ص102، ح2794). در احادیث اهلبیت جنبههای گوناگون مواسات مد نظر قرار گرفته و الگوهای شایستة آن معرفی شده است. تأکید اسلام بر ارزشهای جمعگرایانه از طریق مبانی خاص و معنوی خودش، میتواند به نتایج متفاوتی از الگوی سازمانی و مدیریتی در قیاس با الگوهای برآمده از ارزشهای فردگرای غربی منجر شود.
بر این اساس، سؤال فراروی این تحقیق عبارت است از اینکه محتوای ارتباطات سازمانی مبتنیبر مواسات اسلامی چگونه است؟
پيشينه
با جستوجو در بانکهای اطلاعاتی و تحقیقات انجام شده، پیشینهای برای عنوان تحقیق حاضر، یعنی «الگوی ارتباطات سازمانی مبتنیبر مواسات اسلامی» یافت نشد. پیشینهای برای تحقیق بهدست نیامد و در نتیجه پژوهش در موضوع خودش بدیع مینماید.
1. بررسی مفاهيم
1ـ1. مواسات اسلامی
هدف از بررسی لغوی، دستیابی به معنای دو کاربرد «مواسات» (واسی، یواسی، مواساة) و «مؤاسات» (آسی، یؤاسی، مؤاساة) از باب مفاعله است. برای دستیابی به این هدف، ابتدا باید ریشة ثلاثی مجرد کلمه بهدست آید؛ چون دو حرف از سه حرف اصلی دو صورت از مشتق «مواساة و مؤاساة» از حروف در معرض تغییر همزه و حرف عله است، شناسایی ریشة ثلاثی مجرد با مشکل تغییر شکل حروف مواجه است.
اولین ریشهای که در وهلة اول به ذهن میرسد، ریشة «وسی» معتل الفاء واوی و معتل اللام یائی (لفیف مفروق) است. لغتشناسان به استعمال مشتق باب افعال از این ریشه اذعان کردهاند و برخی نیز به استعمال ریشة ثلاثی مجرد، به همان معنای کاربرد باب افعال آن اشاره کرده و گفتهاند: استعمال «أوسی» با «رأس» به معنای حلق / تراشیدن است و با موارد دیگر (شئ) به معنای قطع / بریدن. نیز گفتهاند: «موسی» به معنای تیغ و ابزار حلق / تراشیدن، اسم آلت از همین باب افعال «ایساء» است (ابنمنظور، 1414ق، ج6، ص223؛ ج15، ص391؛ حسيني زبيدي، ۱۴۱۴ق، ج20، ص292 و 293؛ راغب اصفهانى، 1412ق، ص872؛ صاحببنعباد، ۱۴۱۴ق، ج8، ص418).
بررسی گستردة منابع لغوی نشان میدهد که هیچیک از لغتشناسان متقدم و متأخر قائل به این ریشه برای «مواساة / مؤاساة» نشدهاند و نسبتی بین مواسات و قطع / تراشیدن برقرار نکردهاند.
یک قول که میتوان آن را قول شاذ نامید، آن است که «مواساة / مؤاساة» از ریشة «أوس» به معنای «عوض» مشتق شده است. مطابق این قول، واو عینالفعل با سین لامالفعل جابهجا شده است. بهرغم آنکه این قول به صورت «قیل» (بدون اشاره به قائل) نقل شده؛ چون متضمن جابهجایی حروف و اشتقاق کبیر است و نیز مناسبت معنای کاربردی «مواساة / مؤاسات» با معنای «عوض» بعید است، ضعف و بُعد این قول روشن است و میتوان از آن گذر کرد.
دو گزینة باقیمانده ـ هر دو ـ مهموزالفاء معتلاللام است. چنانکه گذشت، عموم لغتشناسان، از متقدم تا متأخر، به مهموز بودن این مشتق اذعان دارند. بر این اساس و به تعبیر برخی از لغویان، صورت کاربردی «واسی، یواسي، مواساة» فرع و لغت ردیئه و یا لهجة خاصی از «آسی، یؤاسي، مؤاساة» است. سؤالی که در این دامنه محدودتر از احتمالات مطرح میشود، آن است که با قبول مهموز بودن ریشه، آیا لامالفعل حرف عله، واو است است یا یاء؟ به تعبیر دیگر، ریشة «مؤاساة» «أسو» است یا «أسي»؟
در پاسخ به این سؤال، لغتشناسان پیشین و پسین هرکدام احتمالاتی را مطرح کردهاند و از کلمات آنان به نظرگاهی نمیتوان دست یافت که به ضرس قاطع مرجح باشد. پیش از استنتاج بیشتر، در اینجا مسئلهای که قابل طرح است، نسبت بین «أسو» و «أسي» است. آیا بین این دو، از نظر لفظی اشتقاق و اصلیت و فرعیتی وجود دارد و در نتیجه؛ از نظر معنایی آیا بین آنها نسبتی برقرار است؟
هر دو پاسخ نفی و اثبات برای این سؤال را میتوان از کلمات ارباب لغت استنتاج کرد. برخی از لغتشناسان به بازگشت معنای «أسو» به «أسي» اشاره کردهاند و ـ چنانکه به تفصیل نقل شد ـ گفتهاند: معنای غالب «أسو» که مداوا و اصلاح است، به نوعی نظر به معنای غالب ریشة «أسي» دارد که «حزن» و اندوه است و این نسبت از گونة نسبت «إزاله» و «نفی» است و چنین کاربردی در زبان عرب دارای نظیر است. «أسو» در حقیقت به معنای «إزاله أسي» است. اگر «أسی» حزن است که از درد و تباهی و فساد برمیخیزد، «أسو» علاج آن حزن و درد به مداوا و جراحی آن درد و زخم و اصلاح آن تباهی است و بهواقع سازوکار ازالة آن است.
البته عموم لغتشناسان با گشودن مدخل جداگانه و برخی مانند مصطفوی در التحقیق، با تصریح، از دو ریشه سخن گفتهاند. با وجود این، جمعبندی میتواند این باشد که با اذعان به آنکه «أسو» و «أسي» دو ریشه هستند، به نوعی رابطة معنایی و اشتقاق کبیر بین آن دو میتوان قائل شد.
گفته شد که مطابق نظر برخی از لغتشناسان «مواسات» با «أسوه» مرتبط است. همانگونه که ذیل «الأسوة» بررسی و جمعبندی شد، ریشه و معنای کلمة «الأسوة» نزد لغتشناسان محل گفتوگو و اختلاف است. برخی «أسوه» را مشتق از «أسی» دانستهاند و برخی دیگر مشتق از «أسو». برخی آن را «إئتساء» و برخی دیگر آن را «ما یؤتسی به» معنا کردهاند. در برخی الگوها به معنای اتباع و ائتمام گرفته شده است. برخی دیگر در الگوی دیگر، به معنای برابر و مماثل در مصیبت اشاره کردهاند. برخی هم «قدوه و اقتدا» را به «تعزی» معنا نمودهاند.
در جمعبندی معنای «أسوه»، به نظر میرسد معنای اصلی آن علاج حزن به صبر و خود را مانند دیگری دیدن در تحمل مصیبت است. اینکه گفته میشود: معنای «أسوه»، «اقتدا»، «ائتمام» و «قدوه» است، در اصل اقتدای در صبر بر مصیبت است، از آن نظر که «ما یتأسی به» به مصیبتی که «تأسیکننده» به آن دچار است، مبتلاست.
بر این اساس، اینکه «مواسات» را به معنای مشارکت و مساهمت در معاش دانستهاند، از این باب است که مواساتکننده با اعانت مالی به کسی که گرفتار است، همدردی و همدلی خود را با او نشان میدهد و از طریق مشارکت مادی، همدلیِ روحی خود را بروز میدهد.
نتیجة نهایی بررسی لغوی مواسات آن است که «مواسات» از ریشة «أسی» به معنای حزن و رنج و «أسو» به معنای صبر و علاج است و معنای آن مشارکت در حزن مواساتشونده و علاج حزن او از طریق تحمل زحمت و همکاری (مواسات به نفس) و یا از طریق مشارکت دادن مواساتشونده در مال خود (مواسات مالی) است.
«تواسی» هم عبارت است از: مواسات که به صورت متقابل صورت میگیرد و در جایی سفارش به تواسی میشود که طرف مواساتکننده و مواساتشونده معیّن نباشند. سفارش به تواسی به این معناست که اگر ـ مثلاً در موارد مالی ـ طرف «الف» توانگر بود و طرف «ب» تهیدست، طرف «الف» مواسات کند و اگر بهعکس، طرف «ب» توانگر بود و طرف «الف» تهیدست، طرف «ب» مواسات کند.
بر این اساس، در کلمة «مواسات» و مشتقات آن عنصر عاطفی و احساسی غمخوارگی و همدردی مواساتکننده نسبت به مواساتشونده از یکسو و عنصر عملی اقدام به جبران از طریق تقبل زحمت و همکاری (مواسات به نفس) و یا از طریق مشارکت دادن مواساتشونده در مال مواساتکننده از سوی دیگر وجود دارد. قابل توجه آنکه جنبة عاطفی و احساسی مواسات بر باور به نوعی همسانی و همانندی مواساتکننده و مواساتشونده مبتنی میشود. ازاینرو در بسیاری از روایات، مواسات بر «برادرانگاری» مواساتشونده از سوی مواساتکننده مبتنی میشود.
نمودار ۱: ابعاد مفهوم مواسات
2ـ1. محتوای ارتباطات سازمانی
میلر برای بررسی ارتباطات سازمانی در رویکردها و فرایندهای سازمانی و مقایسة جایگاه ارتباطات سازمانی در هریک از رویکردها و فرایندها، عناصری را مد نظر قرار داده است که در اینجا با عنوان «مؤلفههای ارتباطات سازمانی» معرفی میشوند. این مؤلفهها عبارتاند از: محتوا، جهتگیری، مجرا، سبک ارتباطات (میلر، ۱۹۹۵، ص۳۵).
پژوهش دیگری از پنج محور اصلی در ارتباطات سازمانی نام برده است: مجراها، محتوا، مسیرها، سبکها، شبکهها (رستمی اول، ۱۳۹۳، ص36). بر این اساس، محتوای ارتباطات سازمانی یکی از محورها و مؤلفههای مهم ارتباطات سازمانی است.
محتوای ارتباطات سازمانی به چیستی پیام در ارتباطات سازمانی اشاره دارد. در این باب که در ارتباطات سازمانی به چه چیزی پرداخته شود و به چه چیزی پرداخته نشود (چه چیزی مربوط است و چه چیزی نامربوط)، ممکن است چهارچوبها و الزاماتی در سازمان وجود داشته باشد. برخی صاحبنظران از سه نوع ارتباطات در مجموعههای سازمانی سخن گفتهاند: «ارتباطات وظیفهمدار»، «ارتباطات ابداعمدار» (ارتباطات بهمنظور بررسی نظرات نوین) و «ارتباطات حمایتمدار» (ارتباطات مطابق با مضامین اجتماعی که از روابط انسانی حمایت میکنند) (میلر، ۱۹۹۵، ص۳۶).
نوع و حوزة فعالیت سازمان نقش تعیینکننده در محتوای ارتباطات سازمانی دارد. با وجود این، رویکردهای مختلف به سازمان و مدیریت نیز در شکلگیری و تقویت انواع خاصی از محتوای ارتباطی مؤثرند (رستمی اول، ۱۳۹۳، ص44).
1ـ2ـ1. محتوای ارتباطات سازمانی در رويکرد سنتی
رویکردهای سنتی (کلاسیک) در مطالعه و مدیریت سازمان بر استعارة ماشین از سازمان مبتنی هستند. محتوای ارتباطات در نظریههای سنتی، وظیفه است. از دیدگاه نظریهپردازان سنتی، موضوعات خاصی دربارة سازمان وجود دارند که باید دربارة آنها صحبت شود و موضوعات خاصی هم هستند که نباید از آنها بحث شود. برای مثال، اصل «تابعیت منافع فردی از اهداف سازمانی» پیشنهاد میشود تا کارکنان روی اهداف سازمان و نه خواستهها و تمایلات فردی تمرکز یابند.
در سازمانهای مبتنیبر نظریات سنتی، ارتباطات اجتماعی به شدت تضعیف میشود. چنین ارتباطاتی برای تحقق اهداف سازمانی نامطلوب تلقی میشوند. ارتباطات ابداعمحور هم در چنین سازمانهایی نامطلوب تلقی میگردند؛ زیرا بهترین روش همان است که قبلاً و به روش علمی تعیین شده و کارکنان موظف به اجرای آن هستند (میلر، ۱۹۹۵، ص۳۵ـ۳۶).
2ـ2ـ1. محتوای ارتباطات سازمانی در رويکرد روابط انسانی
رویکردهای روابط انسانی به سازمان مبتنیبر توجه به نیازهای فردی کارکنان، پاداشهای غیرمادی در محل کار و ترویج تعاملات اجتماعی در سازمان هستند. استعارة مناسب برای این رویکردها، استعارة «خانواده» است. این استعاره بر اهمیت مفهوم «ارتباط» برای درک عملکرد سازمان تأکید دارد. وجود یا عدم توجه و برخورد مناسب با نیازهای اعضای خانواده، مفهوم «خانوادة کارآمد» یا «خانوادة ناکارآمد» را پدید میآورد. از این دیدگاه، مدیران سازمان نقش والدین و کارکنان نقش فرزندان خانواده را بهعهده دارند (میلر، ۱۹۹۵، ص۴۳ـ۵۵).
محتوای ارتباطی مورد تأکید از دیدگاه صاحبنظران روابط انسانی، در کنار توجه به محتوای «وظیفهمدار»، محتوای «اجتماعمدار» است. مازلو به اهمیت تأمین نیازهای اجتماعی توجه کرد که از طریق گفتوگو و تعامل اجتماعی تأمین میشود. هرزبرگ هم بر اهمیت تعامل اجتماعی در سرکوب کردن نارضایتی تأکید کرد. آزمونهای اجرایی هزربرگ این نکته را ثابت کرد که که ارتباطات منجر به رضایت میشود (میلر، ۱۹۹۵، ص۵۶).
3ـ2ـ1. محتوای ارتباطات سازمانی در رويکرد منابع انسانی
رویکرد منابع انسانی به سازمان بر مشارکت شناختی کارکنان بهوسیلة درک آرا و نظرات آنان تأکید میکند. این رویکرد ضمن توجه به نکات اساسی رویکرد سنتی (تحقق اهداف سازمانی بهوسیلة کارکنان) و رویکرد روابط انسانی (توجه به احساس و نیاز کارکنان) بر ترکیبی از این نکات و نکتة اضافی مشارکت شناختی کارکنان تأکید میکند.
محتوای ارتباطات سازمانی در رویکرد منابع انسانی را هر سه نوع محتوای «وظیفهمدار»، «اجتماعمدار» و «ابداعمدار» شکل میدهد. محتوای «ابداعمدار» محتوایی است مشتمل بر تعامل عقاید و نظرات در درون سازمان؛ یعنی برقراری ارتباط برای دانستن اینکه چگونه یک وظیفة شغلی را میتوان به شکل بهتری انجام داد و چگونه محصولات جدیدی تولید کرد و چگونه روشهای علمیاتی جدید را سازماندهی نمود.
رویکرد منابع انسانی با جایگاه ویژهای که با اعطای پاداش به بهرهوری کارکنان میدهد، محتوای ابداعمدار را تقویت میکند. بر اساس این رویکرد، ارتباطاتی که بر محور ایدههای جدید شکل میگیرند، اثربخشی سازمانی را در دو جهت تحقق اهداف فردی و سازمانی تأمین میکنند. بر این اساس، تأکید اساسی رویکرد منابع انسانی بر محتوای ابداعمحور و نوآورانه است (میلر، ۱۹۹۵، ص۷۵).
3ـ1. ارتباطات سازمانی مبتنیبر مواسات اسلامی
برای دستیابی به الگوی مفهومی تحقیق باید به این سؤال پاسخ داد که «مواسات اسلامی چگونه محتوای ارتباطات سازمانی را تحت تأثیر قرار میدهد؟» همانگونه که در مرور پیشینه گفته شد، برای ادبیات رابطة مواسات اسلامی و محتوای ارتباطات سازمانی سابقهای بهدست نیامد. ازاینرو برای دستیابی به پاسخ اولیه برای سؤال مزبور، ناگزیر از مفهوم «همدلی سازمانی» استفاده میشود. همانگونه که پیشتر گفته شد، دو مفهوم «همدلی» و «همدردی» نسبت نزدیکی با مفهوم «مواسات» دارند و در عین حال، چنانکه جستوجوی پایگاههای داده بهدست میدهد، «همدلی سازمانی» موضوعی است که از سوی پژوهشگران حوزة سازمان و مدیریت بررسی شده است.
همدلی سازمانی نیرویی توانمند برای محقق ساختن اهداف و برنامههای سازمان و کارآمدترین دلیل برای پیشبرد رشد شخصی و روابط انسانی و ارتباط با دیگران است. ازاینرو مدیریت باید توجه خاصی را به پرورش کارکنان، ایجاد معنویت در محیط کار و افزایش همدلی در میان آنان مبذول دارد (نظرزاده و دیگران، ۱۴۰۰ق، ص44).
برخی از پژوهشگران (یعقوبی و دیگران، ۱۳۹۸، ص13) مؤلفههای مفهوم «همدلی» را بر اساس منابع اسلامی (آیات و روایات) در سه عنوان کلی و هشت خرده مؤلفه دستهبندی کردهاند.
جدول 1: مؤلفهها و خردهمؤلفههای همدلی بر اساس آیات و روایات
مؤلفهها خردهمؤلفهها
مؤلفة شناختی همسانبینی
مؤلفة عاطفی مهرورزی
دلسوزی
مؤلفة رفتاری جلوگیری از رنج و سختی دیگران
تأمین نیاز دیگران
ااز خودگذشتگی
دریغ نکردن
کمک مالی به دیگران
بر این اساس، به نظر میرسد مواسات اسلامی از طریق مؤلفههای سهگانة مزبور، محتوای ارتباطات سازمانی را تحت تأثیر قرار میدهد و به برونداد «محتوای ارتباطات سازمانی مبتنیبر مواسات اسلامی» میانجامد.
بدینروی، چهارچوب مفهومی تحقیق تأثیر مؤلفههای سهگانة «بینش»، «گرایش» و «کنش» در مواسات اسلامی بر مؤلفة محتوا در ارتباطات سازمانی را تشکیل میدهد.
نمودار 2: چارچوب مفهومی تحقیق
2. روش تحقيق
پژوهش حاضر از نظر جهتگیریهای پژوهش، بنیادی؛ از نظر فلسفة پژوهش، تفسیری؛ از لحاظ رویکردها، استقرایی؛ از نظر راهبرد در بررسی و استخراج مؤلفههای مواسات اسلامی، به روش «تحلیل اجتهادی» است و شیوة گردآوری دادهها در آن نیز «بررسی اسناد و مدارک» به صورت گردآوری و تحلیل احادیث اهلبیت در موضوع «مواسات» و تحلیل و جمعبندی اجتهادی مضامین آنهاست. پس از دستیابی به مؤلفههای مواسات اسلامی، بهمثابة متغیر مستقل تحقیق، اثر این متغیر بر محتوای ارتباطات سازمانی در قالب گونهشناسی آن با مراجعه به ادبیات ارتباطات سازمانی، تجزیه و تحلیل و استنتاج گردید.
3. بحث و بررسی
در این مقاله، متغیر مستقل «مواسات اسلامی» و متغیر وابسته «محتوای ارتباطات سازمانی» است. در اینجا توصیفی از متغیر مستقل «مواسات اسلامی» با تمرکز بر مؤلفههای تشکیلدهندۀ آن ارائه میشود و آنگاه تأثیر متغیر مستقل بر متغیر وابسته محتوای ارتباطات سازمانی تحلیل و استنتاج میگردد.
1ـ3. مؤلفهها و مفاهيم مواسات اسلامی
مواسات اسلامی محتوای ارتباطات سازمانی را از طریق مؤلفههای سهگانة تشکیلدهندة خود تحت تأثیر قرار میدهد و نتیجة واقعی، انتظاری یا هنجاریِ آن ـ بسته به اینکه جامعه تا چه حد از ارزش اسلامی مواسات متأثر باشد ـ اثر مواسات اسلامی بر محتوای ارتباطات سازمانی است. تحلیل مضمون دادههای تحقیق نشان میدهد که مواسات اسلامی بر مجموعهای از بینشها و گرایشها در فضای فکر و فرهنگ اسلامی مبتنی است و مصادیق و اشکال رفتاری متعددی از عناوین رفتاری را در فرهنگ رفتاری اسلام شامل میشود.
در اینجا و با نظر به ستادههای بهدست آمده از بررسی و تحلیل مضمون آیات قرآن و روایات اهلبیت مؤلفههای بینشی، گرایشی و بینشی مواسات اسلامی بررسی و تحلیل میگردد.
1ـ1ـ3. مؤلفههای بينشی مواسات اسلامی
الف) خداشناسی (هستیشناسی رحمانی)
در بعد شناختی، مواسات اسلامی بر جهانبینی اسلامی استوار است. جهاننگری اسلام مبتنیبر «خدا مرکزی» (مصباح یزدی، ۱۳۹۱، ص22) است. در نگرش قرآنی، جهان و انسان از آنِ خدا و برای خدا و به سوی خداست (بقره:۱۵۶). خداوند است که گرایش به مواسات را در فطرت انسان قرار داده و پرتوی از رحمت و رأفت خود را بر او تابانده است (آلعمران: ۱۵۹). خدایی که قرآن معرفی میکند، خدای بیطرف نظارهگری نیست که کار او تنها آفریدن باشد. او خدایی است که منشأ «خلق و امر» ـ هر دو ـ است (اعراف: ۵۴). اسلام خداوند را با صفات رحمانیت و رحیمیت توصیف میکند و رحمت الهی را بر خشم او مقدم میانگارد (کفعمی، بیتا، ص249).
ب) راهنما و ولیشناسی رحمانی
مطابق باور و نگرش اسلامی برخاسته از قرآن، هدایت و راهنمایی انسان یکی از مظاهر رحمت الهی است و پیام و پیامبری تجلی رحمت الهی برای جهان انسانی است (انبیاء: ۱۰۷). ازاینروست که رسولان الهی و بهویژه حضرت ختمی مرتبت مظهر اعلای رأفت و رحمت نسبت به جهان انسانی بهطور عام و مؤمنان بهطور خاص هستند (توبه: ۱۲۸).
در نظام عقیدتی اسلام، امام هم الگوی اعلای مواسات است. فاصلة امام با مأموم در عمق احساسی و عملی او در مواسات با آحاد جامعة انسانی و ایمانی است (نهجالبلاغه، نامۀ 45). تصویری که منابع حدیثی در معرفی الگوهای مواسات ارائه میدهد، نشان میدهد که در منظومة فکری و شناختی انسان مسلمان این عمق و گسترة مواسات است که معرف مقام معنوی اوست. در احادیث مواسات، یکی از محورهایی که میتوان ادعا کرد در منابع گوناگون، به سندها و تعبیرهای مختلف و در حد تواتر اجمالی و تفصیلی وارد شده، مواسات امیرالمؤمنین با رسول خدا در مواضع گوناگون و بهویژه در ناوردگاه دشوار غزوة احد است.
ج) برادرانگاری اعضای جامعة ايمانی
بعد سوم در هستیشناسی جامعة اسلامی، مردم است. رابطة بین مردم، بهویژه رابطة بین مؤمنان نیز مبتنیبر مواسات است. قرآن کریم در طراحی و تبیین جامعة اسلامی و ایمانی از کلیدواژههای «اخوت» و «ولایت» استفاده کرده است؛ یعنی جامعة اسلامی ـ ایمانی «جمع پراکنده» نیست. عموم احادیث ضرورت مواسات را بر استقرار رابطة اخوت ایمانی مبتنی میکند؛ رابطهای که قرآن هستی و وجوب آن را تثبیت کرده است (حجرات: ۱۰).
د) فرجامشناسی
در جهانشناسی اسلامی که مواسات اسلامی بر آن مبتنی است، زندگی و جهان کنونی و محسوس تنها جهان و پایان جهان نیست. این جهان، جهان عمل است؛ اما جهان حساب و نتایج و ارزیابی و تنبیه و پاداش نیز وجود دارد (بقره: ۴). مطابق حدیث امیرالمؤمنین، امروز روز کار است و فردا روز حسابرسی (کلینی، 1429ق، ج15، ص153، ح14836/ 21). بر این اساس و در نظام باور و بینش اسلامی، حقیقت زندگی در سرای دیگر است و زندگی دنیا در حقیقت و یا در قیاس با آخرت، بازیگاه و بازیچهای بیش نیست (عنکبوت: ۶۴).
دادههای منابع تحقیق نشان میدهد مواسات اسلامی مبتنیبر نگرش و بینش به فرجام الهی و دادگرانه و رحمانی جهان است. بخش بزرگی از این منابع به آثار اخروی مواسات میپردازد و برخی دیگر به برخورداری مواساتکنندة در دنیا از مواسات مواساتشونده در آخرت میپردازد. بنابراین مواسات اسلامی در چارچوب باور به آخرت و شناخت باطنگرایانه و ملکوتی از جهان استوار است.
2ـ1ـ3. مؤلفههای گرايشی مواسات اسلامی
دادههای پژوهش نشان میدهد که گرایش به مواسات ریشه در فطرت آدمی دارد. افزون بر این، گرایش به انجام مواسات و رفتار همدلانه با همنوعان در سطح کلان و با همکیشان در متن جامعة اسلامی (نهجالبلاغه، نامۀ 53) از طریق توصیههای گرایشی در آموزههای اسلامی، مد نظر واقع شده است.
يکم. خداگرايی در مواسات
چنانکه آموزههای بینشی اسلام «خدامحور» است، گرایشها نیز در آموزههای اسلامی بر اساس «خداگرایی» انتظام مییابد. مفهوم محوری در بعد گرایشی رفتارها در اسلام «نیت» و «اخلاص در عمل» است. قرآن کریم این معنا را با تعابیر «ابتغاء مرضات الله» و «ابتغاء وجه الله» و «ابتغاء رحمة الله» (بقره: ۲۰۷، ۲۶۵، ۲۷۲؛ نساء: ۱۱۴؛ رعد: ۲۲؛ اسراء: ۲۸ و آیاتی دیگر) القا کرده است؛ چنانکه قرآن کریم برای رساندن این معنا از حرفهای «لام» (لله در: بقره: ۲۳۸ و سبأ: ۴۶) و «فی» (فی الله در: نحل: ۴۱ و حج: ۷۸) هم استفاده کرده است.
تعبیر پرکاربرد دیگر قرآن «فی سبیل الله» است. جستوجوی «فی سبیل» در قرآن نشان میدهد که این تعبیر در ۴۸ آیه در قرآن کریم بهکار رفته است و دامنة معنایی آن از جهاد و قتال فی سبیل الله تا انفاق در راه خدا و تحمل زحمت در راه خدا را شامل میشود. بر این اساس، «نیت» و «انگیزة الهی» داشتن مؤلفة اساسی مقبولیت و مطلوبیت رفتار در اسلام است و رفتار خالی از روح انگیزة الهی مردود تلقی میشود. منابع روایی این معنا را با کلیدواژة «اخلاص» مورد تأکید قرار داده است. (برای نمونه، ر.ک. کلینی، 1429ق، ج3، ص44، ب11، باب الاخلاص).
مفهوم ضد اخلاص و خداگرایی در عمل، «ریا» و «سمعه» در عمل است. قرآن کریم مکرر عملی را که انگیزة آن به جای جلب رضایت الهی، جلب توجه مردم باشد، نکوهیده است (نساء: ۳۸؛ بقره: ۲۶۴؛ انفال: ۴۷)، تا آنجا که فقیهان حکم به بطلان اعمال عبادی ریایی دادهاند.
بر این اساس، جنبة محوری در بعد گرایشی مواسات اسلامی، خداگرایی و انجام آن «لله»، و «فی الله» و «مخلصاً لله» است. مواساتی که «صبغة الهی» نداشته باشد، کالبد بیروح است و اگر در آن ریا و سمعه راه پیدا کند، نه تنها اثر مطلوب خود را از دست میدهد (باطل میشود)، بلکه به ضد خود تبدیل میشود و به جای آنکه ثواب و صواب باشد، گناه و باطل خواهد بود.
دوم. ولايتگرايی
در نظام معرفتی و گرایشی اسلام، رسیدن به خدا تنها از مسیر ولایت اولیای خدا و هدایت هدایتگران رهیافته به هدایت الهی و مبعوث به رسالت او میسر است (کلینی، 1429ق، ج1، ص354، ح363/ 7). اولیای الهی شأن استقلالی ندارند. معرفت و مؤدت آنان در طول معرفت الهی است و به «اذن» او شأنیت مییابد (نساء: ۶۴). بر این اساس، در بعد گرایشی، گرایش به رسول خدا و اهلبیت و مؤدت و محبت به آنان فریضهای الهی است (شوری: ۲۳).
بدینروی «ولایتگرایی» یکی دیگر از مؤلفههای گرایشی مواسات اسلامی است. در برخی از احادیث، از مواسات در راه اهلبیت، بهمثابة نیت و انگیزة مواسات سخن به میان آمده است (سیدبنطاووس، بیتا، ص60؛ طوسی، بیتا، ص280، ح541ـ79).
سوم. ولايت و برادری ايمانی
احادیث مواسات را در چارچوب اخوت اسلامی و ایمانی مطرح میکنند. بر این اساس، بیشتر احادیث مواسات، موضوع و متعلق مواسات را «برادر مؤمن» یا مطلق «برادر» ذکر میکنند که این کاربردِ مطلق نیز به برادر مؤمن انصراف مییابد؛ زیرا فضای عمومی چنین روایاتی از اختصاص موضوع به برادر نسبی و خونی ابا دارد، اگرچه برادر نَسَبی نیز در چارچوب عام برادری ایمانی قرار میگیرد و مزیت ذیرحم بودن و قرابت نسبی نیز بر آن اضافه میشود.
قرآن کریم اخوت را از رابطة طبیعی افراد همخون در جامعة انسانی وام گرفته است. گرایش به همدلی و رفتار همدلانه (مواسات) به صورت فطری بین افرادی که پیوند خونی دارند و در یک خانواده زندگی میکنند / زندگی میکردهاند، وجود دارد. دامنة تعلق و گرایش به همخون، به صورت «الاول فالاول»، مبنای روابط همگرایی در جوامع گستردهتر قبیلهای و عشیرهای و قومی قرار میگیرد.
آموزههای اسلامی و قرآنی در عین اینکه گرایش طبیعی را تأیید و بر آن تأکید کردهاند (انفال، ۷۵)، رابطة بین مؤمنان در جامعة اسلامی و ایمانی را نیز بر اساس این مفهوم ملموس ساختار دادهاند. قرآن مؤمنان را برادر یکدیگر خوانده (حجرات: ۱۰) و رسول خدا عملاً این ساختار را در جامعة نبوی ایجاد کردهاند.
تأمل در سیرة نبوی در ایجاد پیمان اخوت ایمانی دو به دو و محدود بین افراد خاص و همچنین آموزة سفارش به ایجاد عقد اخوت، نشان میدهد که در آموزههای اسلامی دو گونه اخوت اسلامی و ایمانی مطرح است: اخوت ایمانی به معنای عام و اخوت ایمانی به معنای خاص.
در آموزههای قرآن و اهلبیت، همة مؤمنان به حکم قرآن، برادر یکدیگرند. اشتراک در ایمان در حکم همان اشتراک در خون است که بین برادران نسبی و خونی وجود دارد. به نظر میرسد عموم احادیث مواسات هنگامی که از مواسات بین برادران سخن میگوید، نظر به این مفهوم عام اخوت ایمانی دارند. با وجود این، اخوت ایمانی خاص در عین آنکه محکوم به حکم اخوت ایمانی عام است، نظر به تعهد متقابل و محتوای عقد و قراردادی که بر پایة آن شکل گرفته، حقوق و تکالیف متقابل دو برادر ایمانی به این معنای خاص گستردهتر و عمیقتر است.
مفهوم دیگری که قرآن برای ساختار دادن به جامعة ایمانی همگرا استفاده کرده، مفهوم «ولایت مؤمنان بر یکدیگر» است (توبه: ۷۱). مفهوم «ولایت» با برخورداری از سطوح معنایی گوناگون، متضمن مفهوم «همگرایی» در جامعة ایمانی است و زمینة گرایشی برای رفتار همدلانه در چنان جامعهای را فراهم میکند.
بدینروی جامعة اسلامی و ایمانی مطلوب جامعهای همگراست که رابطة بین افراد و اعضای آن همچون رابطة بین افراد یک خانواده است. محصول یا مطلوب آموزههای اسلامی جامعهای «جمعگرا» خواهد بود که در آن یکایک اعضای جامعه نسبت یکدیگر احساس مسئولیت میکنند (کلینی، 1429ق، ج3، ص425، ح2045/ 4).
چهارم. آخرتگرايی
در نظام گرایشهای اسلامی، بیم و امید پاداش و مجازات اخروی دلمشغولی اصلی انسان مؤمن است. درجة عمومی و نازل ایمان اقتضای آن دارد که خوف و رجای ثواب و عقاب اخروی انگیزانندة مهم در رفتار انسان مؤمن باشد (حر عاملی، 1409ق، ج15، ص217، ح20314ـ4). بر این اساس، بخش مهمی از دادههای تحقیق را احادیثی تشکیل میدهند که از پیامدها و آثار نیکوی مواسات اسلامی و تبعات و مجازات اخروی ترک مواسات اسلامی سخن میگویند.
3ـ1ـ3. مؤلفههای کنشی مواسات اسلامی
«مواسات اسلامی» رفتار همدلانهای است که هم خود و هم انگیزههای آن مقبول اسلام باشد. به تعبیر دیگر، برای موصوف شدن مواسات به وصف «اسلامی» ضروری است فاعل رفتار همدلانة حسن فعلی و حسن فاعلی مطابق موازین و معیارهای اسلامی را با هم داشته باشد.
اول. حسن فاعلی (شرايط مواساتکننده)
برای صدق مواسات اسلامی، باید شرایطی برای مواساتکننده، فعل مصداق مواسات و مواساتشونده فراهم باشد. شرایط مربوط به مواساتکننده همان شرایط حسن فاعلی است. شرط عام و مهم مواساتکننده ایمان است. برای آنکه مواسات موصوف به وصف «اسلامی» شود و مقبول خداوند قرار گیرد، مواساتکننده باید مؤمن باشد؛ زیرا خداوند عمل فاسقان را نمیپذیرد (توبه: ۵۳).
شرط مهم دیگر، نیت و انگیزة مواسات است. نیت و انگیزة مواسات باید خدایی باشد. اگر انگیزهْ ریا، منت و آزار باشد، مواسات به وصف «اسلامی» موصوف نخواهد شد و کاری بیاثر (باطل) خواهد بود (بقره: ۲۶۴) و بسا که اثر عکس داشته باشد و در شمار گناهان محسوب شود.
دوم. حسن فعلی (شرايط کار مصداق مواسات)
هر رفتار همدلانهای نمیتواند مصداق مواسات اسلامی باشد. رفتار همدلانه باید بر اساس موازین اسلامی رحجان داشته باشد و یا دستکم مباح بمعنی الاخص باشد. با افعال حرام و مکروه نمیتوان رفتار همدلانهای انجام داد که مصداق مواسات اسلامی باشد. برخی از رفتارها در شریعت اسلامی، در شمار رفتارهای ممنوع طبقهبندی میشوند. فقیهان مسلمان برخی از این رفتارها را ذیل عنوان «مکاسب محرمه» در آثار فقهی خود به تفصیل مورد بحث قرار دادهاند. حتی اگر رفتاری به خودی خود محکوم به اباحه باشد، لازم است مصداقی برای رفتار ممنوع نباشد.
سوم. اهليت مواساتشونده
از دیدگاه اسلامی، دریافتکنندة مواسات و رفتار همدلانه نیز اهمیت دارد. قرآن کریم از همدلی و همدردی با کافران (مائده: ۶۸) و فاسقان (مائده: ۲۶) نهی کرده است. قرآن کریم در وصف رسول خدا و مؤمنان همراه او، آنان را نسبت به یکدیگر مهربان و نسبت به کافران سختگیر دانسته است (فتح: ۲۹). همدلی و رفتار همدلانه نمیتواند با دشمنی سازگار باشد. بر این اساس، دشمنان خدا نمیتوانند دریافتکنندة مواسات باشند (فتح: ۱). اسلام همانگونه که دینِ ولایت و محبت و رحمت است، در قبال دشمنان خدا، دین برائت هم هست (توبه: ۱ و ۳). سرسلسلة دشمنان خدا و انسان ابلیس است. خداوند در قرآن کریم به رسول خدا امر به استعاذه از شیطان کرده است (اعراف: ۲۰۰؛ نحل: ۹۸؛ فصلت: ۳۶). ازاینرو در منابع روایی، از مواسات با «ابلیس» نهی شده است.
قرآن کریم در مقابل ظلم و ظالم موضعی سخت دارد و از پناه بردن به ظالمان نهی کرده است (هود: ۱۱۳). بر این اساس، در منابع روایی از کارگزاری برای سلطان جائر و غاصب نهی شده است؛ چون مقاطعة کامل با نظام جائر برای جامعة ایمانی منجر به دشواریهای طاقتفرسا میشود. امامان اهلبیت به افراد موثق اجازه میدادند که به صورت تقیهای و با هدف حفظ اهداف اسلامی و جامعة ایمانی، با نظام جور همکاری کنند و کارگزاری آن را عهدهدار شوند.
احادیث متعدد دلالت میکند بر اینکه امامان اهلبیت شرط اساسی برای قبول کارگزاری چنین نظامی و کفارة آن را مواسات با مؤمنان اعلام کردند. مواسات با اهل ایمان از جهتی حکمت اجازه برای اینگونه همکاری اعلام شده؛ یعنی حضور در حکومت برای حفظ مؤمنان است؛ چنانکه حضور مؤمن آل فرعون در دربار فرعون برای حمایت از حضرت موسی و دعوت او بود (قصص: ۲۰). از سوی دیگر، نظر به آنکه حضور در دستگاه ظلم آلودهکننده است، در روایات اهلبیت، راه جبران این آلودگی مواسات با مؤمنان معرفی شده است.
4ـ1ـ3. مصاديق رفتاری مواسات اسلامی
مصادیق رفتاری مواسات اسلامی، گسترده است. هرگونه رفتاری که بتواند حامل معنای همدلی و همنوایی در چارچوب ارزشهای اسلامی باشد، میتواند مصداق مواسات اسلامی باشد. این مصادیق رفتاری گسترهای از رفتارها از التزام به باورهای بنیادین اسلامی تا ابراز همدلی و همدردی (تسلیت) و تا هدایت و تعلیم و تا اعانت مالی و همکاری و فداکاری و جانبازی را شامل میشود.
دادههای تحقیق نشان میدهد که «احسان»، «ادای حقوق مالی»، «اصطناع معروف»، «انفاق واجب»، «ایثار»، «تسلیت و عزاداری»، «جهاد به مال و نفس»، «جوانمردی»، «صدقه»، «صلة رحم و اخوان و عشیره»، «عمل صالح»، «زکات (مصادیق مالی و غیرمالی آن)»، «مهربانی و همدلی»، «نیکوکاری»، و «یتیمنوازی و اطعام مسکین» در روایات بهمنزلة مصادیق مواسات اسلامی معرفی شدهاند. به نظر میرسد مواسات اسلامی ـ چنانکه گفته شد ـ از نظر مفهومی عبارت است از: «رفتار همدلانه» که موارد مزبور از مصادیق این مفهوم کلی است، اگرچه مصادیق مواسات منحصر به این موارد نیست. بر این اساس، هرگونه رفتار، از جمله رفتارهای حوزة ارتباطات سازمانی که بر عنوان «رفتار همدلانه» انطباق یابد، مصداقی برای مواسات است و اگر چنین رفتاری بر مبانی بینشی و گرایشی مواسات اسلامی هم مبتنی باشد، مصداقی برای مواسات اسلامی محسوب خواهد شد.
2ـ3. محتوای ارتباطات سازمانی مبتنیبر مواسات اسلامی
چنانکه با مرور ادبیات تحقیق گذشت، محتوای ارتباطات سازمانی میتواند ذیل سه عنوان «وظیفهمدار»، «ابداعمدار» و «حمایتمدار» طبقهبندی شود.
در جامعهای که نهاد مواسات اسلامی ریشه دوانده است، در محتوای ارتباطات سازمانی جنبة «حمایتمدار» بودن ارتباطات غلبه دارد. طبعاً محتواهای دیگر ارتباطات سازمانی در چنین سازمانی، نه تنها وجود دارد، بلکه وجودشان ناگزیر است؛ اما فضای حاکم همدلی با پسزمینههای بینشی، گرایشی، کنشی و مصداقی مواسات اسلامی به کلیت ارتباطات سازمانی سمت و سو و رنگ و بوی همدلیِ مبتنیبر اخوت اسلامی خواهد داد.
برخی از پژوهشگران (ملت و دیگران، ۱۴۰۰ق، ص29) نشان دادهاند همدلی ظرفیت بنیادی در حمایت از روابط دارد. مطالعات نشان میدهد همدلی بازیگران سازمانی بهطور مثبت و معنادار با طبقهبندی رهبران وظیفهمدار و رابطهمدار همبستگی دارد (شهراسبی و دیگران، 13۹۸، ص175، به نقل از: کللت و همکاران، 2006).
نتيجهگيری
سؤال فراروی این مقاله عبارت بود از اینکه محتوای ارتباطات در الگوی ارتباطات سازمانی مبتنیبر مواسات اسلامی چگونه توصیف میشود؟ پاسخی که برای سؤال مزبور بهدست آمد این بود که در هر سازمان، انواع گوناگونی از محتوای ارتباطی در فراگرد ارتباطات سازمانی مبادله میشود. به تعبیر دیگر، ارتباطات سازمانی کارکردهای متفاوتی دارند و متناسب با هر کارکردی، از محتوا و پیام متناسب با آن استفاده میشود.
با وجود این، صاحبنظران دریافتهاند بسته به اینکه از چه رویکردی در سازمان متابعت شود و کدام تلقی از سازمان و فراسازمان نزد کنشگران وجود داشته باشد، برخی از محتواها اهمیت مییابد. در سازمانی که در فضای فرهنگیِ (بینشی، گرایشی و کنشی) مواسات اسلامی، جایگاه محتوای حمایتی برجسته میشود، در چنین سازمانی، بعد انسانی سازمان مهمتر تلقی میشود و به جای آنکه سازمان بهمثابة ماشین دیده شود و کنشگران سازمانی بهمثابة چرخ و دندة آن تلقی شوند، بعد انسانی سازمان برجسته میشود و خدمت سازمان به انسان و کنشگران و ذینفعان انسانی مورد تأکید قرار میگیرد.
- قرآن کریم.
- نهج البلاغه (بیتا). شرح صبحی صالح. قم: مؤسسة دارالهجره.
- ابنمنظور، محمد بن مکرم (1414ق). لسان العرب. بیروت: دارالفکر للطباعة و النشر و التوزیع.
- حسینی زبیدی، محمد مرتضی (۱۴۱۴ق). تاج العروس من جواهر القاموس. بیروت: دارالفکر.
- حر عاملی، محمد بن حسن (1409ق). وسائل الشیعه. قم: مؤسسة آل البیت(ع).
- راغب اصفهانى، حسین بن محمد (1412ق). مفردات ألفاظ القرآن. بیروت - دمشق: دارالقلم - الدار الشامیه.
- رستمی اول، محمود (۱۳۹۳). ارتباطات سازمانی در سیرة حکومتی حضرت امیرالمؤمنین(ع). پایاننامة کارشناسی ارشد. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).
- سیدبنطاووس، علی بن موسی (بیتا). مهج الدعوات و منهج العبادات. بیجا. بینا.
- شهراسبی، رحمان، موغلی، علیرضا، احمدی، سیدعلیاکبر و امیرخانی، امیرحسین (13۹۸). تبیین و ارائة مدل بهبود همدلی سازمانی در سازمان سنجش کشور با رویکرد نظریة دادهبنیاد. پژوهش در نظامهای آموزشی، 17(47)، 97ـ171.
- صاحب بن عباد، إسماعیل بن عباد (۱۴۱۴ق). المحیط فی اللغة. بیروت: عالم الکتاب.
- طوسی، محمد بن حسن (بیتا). الأمالی. تهران: دارالثقافه.
- کفعمی، ابراهیم بن علی (بیتا). المصباح. قم: الشریف الرضی ـ زاهدی.
- کلینی، محمد بن یعقوب (1429). الکافی. قم: مؤسسة علمی ـ فرهنگی دارالحدیث.
- مصباح یزدی، محمدتقی (۱۳۹۱). معارف قرآن: خداشناسى، کیهانشناسى، انسانشناسى. قم: مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ع).
- ملت، ندا، ابراهیمی قوام، صغری، غلامعلی لواسانی، مسعود و سعدیپور، اسماعیل (۱۴۰۰). رابطة تفکر دیالکتیک و همدلی با بهزیستی معنوی. پژوهش در دین و سلامت، 7(۱)، 23ـ35.
- نظرزاده، مریم، نیکپی، ایرج و معدندار آرانی، عباس (۱۴۰۰). بررسی تأثیر مدیریت کوانتومی بر بهرهوری منابع انسانی با میانجیگری همدلی سازمانی. رهیافتی نو در مدیریت آموزشی، 48(12)، 43ـ53.
- یعقوبی، مجتبی، احمدی، محمدرضا و ناروئی نصرتی، رحیم (۱۳۹۸). ساخت و اعتباریابی آزمون اولیة همدلی بر اساس منابع اسلامی. روانشناسی و دین، 45(12)، 5ـ22.
- Hofstede, Geert. (1991). Cultures and Organizations: Software of the Mind. London: McGraw Hill.
- Joynt, Pat, & Malcolm Warner (1997). Managing Across Cultures: Issues and Perspectives. London and Boston: International Thomson Business Press.
- Miller, Katherine (1995). Organizational Communication: Approaches and Processes. California: Wadsworth Publishing Company.