بررسی نقش جنسیت در گزینش نیروی انسانی در سیره رسول اکرم (ص) و امام علی (ع)
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
در مدیریت رایج از حیث نظری استخدام بر اساس جنسیت ممنوع و غیرقانونی تلقی میشود، مگر اینکه احراز شود جنسیت داوطلب رابطهای مستقیم با انجام شایسته آن شغل دارد (سعادت، 1389، ص121). پس در بیشتر سازمانهای ملی و بینالمللی گزینش زنان و مردان به صورت برابر و بدون ترجیح یک طرف انجام میشود. در عصر کنونی زنان در کشورهای اسلامی نیز مانند سایر کشورها وارد بازار کار میشوند و پستهای گوناگونی را برعهده میگیرند.
با این حال اسلام زن را متمم حیات انسانی در مسائل اجتماعی، اخلاقی و قانونی میداند و برای او ارزش قائل شده، براى زن همان استقلال اقتصادى را قائل است كه مرد از آن حق برخوردار است. اسلام این حقیقت را به دنیای بشری اعلام کرده که زن و مرد از نظر دارا بودن روح کامل انسانی باهم برابرند (مکارم شیرازی، 1371، ج17، ص314).
به هر حال اسلام احکام و قوانین خاص خود را دارد که برای همیشه تغییرناپذیر بوده و تقلید کورکوانه از دیگران بدون توجه به ارزشها و فرهنگ اسلامی جایز نیست. این در حالی است که در سازمانهای غیراسلامی فقط به بهرهوری مادی توجه میشود، اما در سازمانهای اسلامی رشد معنوی و ارزشی کارکنان برای سازمان مهم است.
ازاینرو بر مدیران منابع انسانی اسلامی لازم است هنگام گزینش نیروی انسانی به مسئلة گزینش زنان توجه نمایند، با این شرایط که زنان در خانه عهدهدار دو شغل الهی هستند: همسرداری و مادری. ازاینرو جا دارد مسئلة اشتغال زنان در سیرة حضرات معصوم بررسی گردد تا نظر دین مبین اسلام دربارة اشتغال زنان معلوم شود که آیا استخدام نیروی انسانی در تمام مشاغل و مناصب باید جنس مرد و زن بالسویه باشند و یا جنسیت در برخی از مناصب و مشاغل تأثیرگذار است؟
بنابراین مسئلهای که در این تحقیق بررسی میگردد، این است که با توجه به سیرة عملی و گفتاری رسول اکرم و امیرالمؤمنین جنسیت افراد جویای کار چه نقشی در استخدام و گزینش آنها دارد؟
برای بررسی این مسئله ابتدا مفاهیم «جنس» و «جنسیت» بررسی و سپس تحلیل میشود که در سیرة رسول اکرم و امیرالمؤمنین زنان چه مشاغلی برعهده داشتهاند و از چه مشاغلی نهی شدهاند تا بتواند راهگشای بانوان نسبت به پذیرش مسؤلیتهای اجتماعی آنها در کشورهای اسلامی باشد. اکنون سؤال اصلی این است که در سیرة حضرات معصوم در واگذاری مناصب به داوطلبان کار، چه تفاوتهایی بین مرد و زن وجود دارد؟
پيشينه
دربارۀ گزینش و اشتغال زنان در منابع اسلامی تحقیقاتی صورت پذیرفته است؛ از جمله:
ـ صمصامالدین قوامی (1386) در کتاب مدیریت از منظر کتاب و سنت دربارة اشتغال و گزینش زنان به بحث پرداخته و گزینش زنان از دیدگاه وحی و سنت را مطرح ساخته و در بحث سنت، فقط به سنت عملی رسول اکرم و حضرت علی اشاره نمود است.
ـ فهیمه ملکزاده (1392) در کتاب تأثیر جنسیت بر اشتغال، تأثیر جنسیت بر اشتغال را بررسی کرده است. او بیان میدارد نرخ مشارکت زنان در جهان نسبت به مردان پایینتر است و این امر با متغیرهای فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی مرتبط است. او از سیرة نبوی و علوی درخصوص مشارکت اجتماعی و اشتغال زنان بحثی نکرده است.
ـ ولیالله نقیپورفر (1382) در کتاب مجموعه مباحثی از مدیریت اسلامی به بحث دربارة شخصیت و جایگاه شغلی زنان و همچنین جایگاه اجتماعی آنها پرداخته و مباحثی را در این زمینه مطرح کرده است؛ مانند زن در جایگاه شهادت، زن در جایگاه قضاوت، زن در جایگاه مدیریت زنان و داشتن قائممقامی مرد، ارتباط کارمند و ارباب رجوع مرد با کارکنان زن، و اینکه وظیفة اصلی و شغل اولی زن همسرداری و مادری است و اشتغال زنان در جامعه شغل سوم آنها بهحساب میآید، همچنین بیان ویژگیهای زنان و رابطة کلی زنان و مردان در منزل و جامعه.
ـ عبدالله توکلی و ابوالفضل گائینی (1392) در کتاب مدیریت منابع انسانی با رویکرد اسلامی بحث گزینش زنان و اشتغال آنها را بررسی کردهاند و در آن به چگونگی حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی و اشتغال آنها پرداخته و مواردی از حضور زنان در فعالیتهای اجتماعی در سیرة عملی رسول اکرم و امیرالمؤمنین، همچنین اشتغال زنان در ایران در هفت مقولۀ شغلی را بیان نموده و اشاره کردهاند که گروههای شغلی زنان نسبت به مردان بسیار اندک است. درحالیکه مردان 36 گروه شغلی دارند، زنان در کل کشور تنها 10 گروه شغلی دارند.
ـ محمدمهدی نادری قمی و رجبعلی فهیمی (1393) در مقالة «معرفی مشاغل جنسیتی از منظر اسلام»، مشاغل جنسیتی از دیدگاه اسلام را بررسی کرده و در آن به تقسیم مشاغل جنسیتی پرداخته و بر تقسیم کار بر اساس اصول جنسیت در اسلام صحه گذاشته و به این نکته اشاره نموده است که اسلام با الگوی تقسیم جنسیتی مشاغل در کنار کارهای مشترک نظر موافق دارد.
آنچه این تحقیق را از تحقیقات دیگر متمایز میکند آن است که در این تحقیق، اشتغال زنان در سیرة رسول اکرم و امیرالمؤمنین، اعم از سیرة عملی، تقریری و گفتاری بررسی شده و اهمیت این تحقیق در آن است که تا آنجا که نگارنده بررسی کرده تاکنون در این زمینه (نقش جنسیت در گزینش نیروی انسانی در سیرة عملی، تقریری و گفتاری رسول اکرم و سیرة عملی، تقریری و گفتاری امیرالمؤمنین) تحقیق مستقلی صورت نگرفته است. ازاینرو تحقیق حاضر جدید بهحساب میآید.
1. مفهومشناسی
1ـ1. جنس
«جنس» یعنی: مؤنث یا مذکر بودن و «جنسیت» یعنی: همجنس و همنوع بودن (انوری، 1381، ج3، ص2199). مفهوم «جنس» و «جنسیت» با همدیگر قرابتها و تفاوتهایی دارد؛ اولی از مفاهیم واقعی است و حکایت از ویژگیهای طبیعی زن و مرد دارد. ازاینرو تفاوتهای جنسی بیانگر تفاوتهای کالبدی و زیستی زن و مرد است. اما «جنسیت» یک مفهوم اعتباری است و به مجموعهای از صفات و رفتارهای زنانه و مردانه که ساخته و پرداختۀ جامعه باشد، گفته میشود. در مباحث اسلامی، جنسیت حاکی از نحوۀ هستی است و به اصطلاح فلسفی، مابازای خارجی و یا وجود مستقل ندارد (نادری قمی و فهیمی، 1393، ص77).
آنچه قطعی است این است که جنس افراد در گذر زمان تغییر نمیکند، اما جنسیت تحت تأثیر تغییرات اجتماعی قرار میگیرد. جنسیت ممکن است بین فرهنگهای جوامع گوناگون متنوع باشد.
2ـ1. گزينش
«گزینش» یعنی: برگزیدن، انتخاب کردن، انتخاب (انوری، 1381، ج6، ص6178). گزینش فرایند گردآوری اطلاعات به قصد ارزیابی و تصمیمگیری در این زمینه است که چه کسی باید با رعایت موازین قانونی و با در نظر گرفتن منافع نزدیک و دورِ فردی و سازمانی در کار پذیرفته شود (توکلی و گائینی، 1392، ص82).
چنانکه از تعریف لغوی «گزینش» پیداست، کلمة «گزینش» عبارت از انتخاب است و «انتخاب» را اینگونه تعریف کردهاند: به فرایند گزینش مناسبترین افراد برای پستها از گروه متقاضیان کار، «انتخاب» گفته میشود (سیدجوادین، 1383، ص332).
3ـ1. نيروی انسانی
گروهی از افرادی را که در یک سازمان مشغول به کارند «نیروی انسانی» و یا «منابع انسانی» میگویند (عبداللهی و نوهابراهیمی، 1386، ص12).
4ـ1. سيره
«سیره» در زبان عربی از مادة «سیر» به معنای حرکت، رفتن و راه رفتن است. «سیره» یعنی: نوع راه رفتن و بر وزن «فعله» است. این وزن در زبان عربی بر نوع سیر دلالت میکند؛ یعنی: نوع و سبک راه رفتن (مطهری، 1374، ص47).
راغب اصفهانی دربارة این واژه مینویسد: «سیره حالت و روشی است که انسان و غیرانسان، نهاد و وجودشان بر آن قرار گرفته، خواه غریزی باشد و خواه اکتسابی». گفته میشود: فلانی سیره و روش نیکو یا سیره و روش زشت دارد (مطهری، 1374، ص52).
2. روش تحقيق
این تحقیق از نگاه هدف، بنیادی است؛ یعنی هدف آن کشف حقایق بیشتر و ابزار آن گردآوری اطلاعات کتابخانهای است. در این روش که به آن روش «مطالعهای» نیز میگویند، محقق تحقیق خود را از راه مطالعۀ منابع گوناگون انجام میدهد (دهنوی، 1376، ص22). از نظر تحلیل دادهها «توصیفی ـ تاریخی» است.
تحقیق توصیفی آنچه را که هست توصیف و تفسیر میکند و به شرایط یا روابط موجود، عقاید متداول، فرایندهای جاری، آثار مشهود یا روندهای در حال گسترش توجه دارد و توجه آن در درجة اول به زمان حال است، هرچند غالباً رویدادها و آثار گذشته را نیز که به شرایط موجود مربوط میشوند، بررسی میکند (خاکی، 1383، ص210).
تحقیق تاریخی از مهمترین ابزارهای شناخت و روشی اسنادی و حساس است و وقایع گذشته را توصیف میکند، آنگونه که بوده است و به بررسی و تحلیل نقادانۀ اسناد و دیگر مطالب بازمانده از گذشته میپردازد (صادقی، 1392، ص108).
3. مبانی نظری
توجه به ابعاد شخصیتی مرد و زن از جمله مبانی نظری در این تحقیق است. آنچه لازم به ذکر است اینکه در منابع اسلامی و منطق عقل، شخصیت انسان دارای سه بعد است و در هر سه بعد تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد. این ابعاد عبارت است: 1. بعد انسانی؛ 2. بعد علمی و فرهنگی؛ 3. بعد اقتصادی.
در بعد اول که عمدهترین ارزشهای انسانی در آن مطرح است، فرقی میان مرد و زن نیست؛ هر دو در پیشگاه خدا یکساناند و هر دو میتوانند راه قرب الهی را تا بینهایت ادامه دهند (مکارم شیرازی، 1380، ج3، ص294). قرآن کریم میفرماید: «مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِن ذَكَرٍ أَوْ أُنثىَ وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْيِيَنَّهُ حَيَوةً طَيِّبَةً وَ لَنَجْزِيَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا كَانُواْ يَعْمَلُون» (نحل: 97)؛ کسانی که کار شایستهای انجام دهند درحالىكه مؤمن باشند، خواه مرد باشند يا زن، به آنان زندگانی پاكيزه مىبخشيم و پاداش آنها را به بهترين اعمالى كه انجام مىدادند، میدهیم.
در بعد دوم، بعد علمی و فرهنگی هم بین زن و مرد تفاوتی وجود ندارد. دلیل آن حدیث شریفی است از رسول اکرم که میفرمایند: «طلب العلم فريضة على كل مسلم و مسلمة» (جعفر بن محمد الصادق، بیتا، ص13)؛ کسب علم بر هر مرد و زن مسلمانی واجب است.
در بعد سوم هم که بعد اقتصادی است، میان زن و مرد فرقی وجود ندارد؛ یعنی هریک از آنها میتوانند نتیجة کار خود را مالک شوند. در اسلام زنان استقلال اقتصادی دارند؛ یعنی زن برای تصرف در اموال خود نیازی به اذن شوهر ندارند، برخلاف آنچه در بعضی ملل غربی که هنوز هم ادامه دارد به زن استقلال اقتصادی نمیدهند (مکارم شیرازی، 1380، ج3، ص297).
رسول اکرم در این باره که زن و مرد هر دو مسؤلیت دارند، میفرماید: «كلّ نفس من بني آدم سيّد؛ فالرّجل سيّد أهله، و المرأة سيّدة بيتها»؛ هریک از آدمیزادگان فرمانروایی است. مرد فرمانروای خانوادة خویشتن است و زن فرمانروای خانه است. پس هر دو وظیفه و مسؤلیت دارند (احمدیان، 1385، ص325).
شهید مطهری بیان میدارد که افراد بشر از لحاظ حقوق اجتماعی غیرخانوادگی، یعنی از لحاظ حقوقی که در اجتماع بزرگ، خارج از محیط خانواده نسبت به یکدیگر پیدا میکنند، وضعیت مساوی و مشابهی دارند؛ یعنی حقوق اولی طبیعی آنها برابر و مانند یکدیگر است. همه مثل هم حق دارند از مواهب خلقت استفاده کنند، مثل هم حق دارند کار کنند، مثل هم حق دارند در مسابقة زندگی شرکت کنند، مثل هم حق دارند خود را برای هریک از پستهای اجتماعی نامزد کنند و برای بهدست آوردن آن از طریق مشروع بکوشند و مثل هم حق دارند استعدادهای علمی و عملی وجود خود را ظاهر کنند (مطهری، 1397، ص147).
وجود برخی تفاوتها در میان مسئولیت زنان و مردان، مانند عهدهداری منصب قضاوت یا تفاوت در تعداد شهود زن و مرد، هرگز نمیتواند اصول کلی برابری را در میان این دو جنس در بعد الهی و انسانی و در بعد علمی و فرهنگی و در بعد اقتصادی برهم بزند و در هر حال، باید تفاوت طبیعی این دو جنس را پذیرفت و با شعارهای دروغین، خود را در بیراهه گرفتار نساخت (مکارم شیرازی، 1380، ج3، ص298).
4. حضور سياسی زنان
در این قسمت دو مطلب بررسی میشود: ابتدا حضور، انتخاب و گزینش زنان در سیرة عملی رسول اکرم و امیرالمؤمنین و در مرحلة بعد حضور، انتخاب و گزینش زنان در مناصب اجتماعی در گفتار رسول اکرم و امیرالمؤمنین.
1ـ4. حضور زنان در صحنههای اجتماعی در سيرة عملی و تقريری نبوی
آنچه از بررسی سیرة عملی رسول اکرم بهدست میآید، این است که در زمان آن حضرت زنان در مشاغل گوناگون حضور داشتهاند و از طرف آن حضرت هیچ منعی بر تصدی این مشاغل صادر نشده است. این امر نشاندهندۀ سیرة تقریری آن حضرت است. در زمان آن حضرت، زنان مهمترین مشاغل (مانند شرکت در جنگها و پشتیبانی از نیروهای نظامی) را برعهده داشتند و این کار را در حضور آن حضرت انجام میدادند. در ذیل، به نمونههای از آن اشاره میشود:
الف) چهارده زن، از جمله حضرت فاطمه در جنگ احد حاضر بودند. آنان غذا و آب سربازان را بر پشت خود حمل میکردند. همچنین به مجروحان آب میدادند (واقدی، 1414ق، ج1، ص249).
کعببنمالک میگوید: امسلیم بنت ملحان و عایشه را دیدم که مشک بر پشت خود حمل میکردند و حمنه بنت جحش به تشنگان آب میداد و مجروحان را مداوا میکرد و امایمن به مجروحان آب میداد و فاطمه زهرا با گروهی از زنان، پیامبر خدا را دیدند که صورت آن حضرت پر از خون بود. آن حضرت خون از چهرة رسول خدا پاک میکردند (واقدی، 1414ق، ج1، ص249). آنان در جنگ خیبر نیز حضور داشتند.
ب) در جنگ خیبر بعد از اینکه مسلمانان قلعة خیبر را به مدت ده روز محاصره کردند، اسلمْ اسماء بنت حارثه را بهعنوان نماینده نزد رسول خدا فرستاد که به آن حضرت سلام برساند و وضعیت گرسنگی لشکر را به ایشان اطلاع دهد. اسماء بنت حارثه خدمت رسول خدا مشرف شد و پیام اسلم را به آن حضرت رساند وآن حضرت هم برای آنها دعا کردند (واقدی، 1414ق، ج2، ص659). این نمونهای دیگر از حضور زنان در صحنههای اجتماعی در زمان رسول خدا است، بیآنکه آن حضرت از آن منع کرده باشند.
همچنین از امعماره نقل کردهاند که در جنگ خیبر دو اسب از قبیلة بنیمازنبنالنجار را ذبح کردیم و تا زمانی که قلعة صعببنمعاذ را فتح نکردیم از آن میخوردیم (واقدی، 1414ق، ج2، ص661).
همچنین امعماره نقل کرده است که در قلعة صعببنمعاذ آنقدر غذا و طعام یافتیم که فکر نمیکردم در تمام خیبر آنقدر غذا باشد. این نیز نمونهای از حضور زنان دوشادوش مردان در جبهه است، بدون اینکه از آن ممانعت کرده باشند.
د) در جنگ احد از زنی به نام امعماره (نسیبه) از انصار نام برده شده که از رسول خدا دفاع میکرده است. او برای امسعد تعریف کرده که روز شنبه من به طرف احد رفتم تا ببینم مردم چه میکنند. ابتدا پیروزی نصیب مسلمانان شد، ولی ناگهان اوضاع تغییر کرد و سپاه رو به هزیمت نهاد. من در آن حال خود را به رسول خدا رساندم و با گروهی از مسلمانان همچون مصعببنعمیر و دیگران شروع به دفاع از آن حضرت کردیم (محلاتی، بیتا، ص105). من با شمشیری که به دست آورده بودم، از حملات دشمن میکاستم و گاهی تیراندازی میکردم.
وی میگوید: در آن وقت که مردم پشت به دشمن کرده بودند و فرار میکردند، چشم پیامبر به شخصی افتاد که در حال فرار بود، فرمودند: اکنون که فرار میکنی سپر خود را روی زمین بینداز. او سپر خود را انداخت و من آن سپر را برداشتم و از آن استفاده کردم. ناگاه متوجه شدم که مردی به نام ابنقمیه فریاد میکشد و میگوید: محمد کجاست؟ او پیامبر را شناخت و با شمشیر برهنه به سوی پیامبر حملهور شد. من و مصعب او را از حرکت به سوی پیامبر بازداشتیم. او برای عقب زدن من، ضربتی بر شانهام زد. با اینکه من چند ضربه به او زدم، ولی ضربة او در من اثر کرد و اثر این ضربه تا یکسال باقی بود.
در این لحظه، وی جای زخمی را که در شانهاش بود، متذکر شد و گفت: ضربهای که متوجه شانة من شد بسیار کاری بود. پیامبر متوجه شانة من گردیدند که خون از آن فوران میکرد. فوراً یکی از پسرانم را صدا زدند و فرمودند: زخم مادرت را ببند! وی زخم مرا بست و من دوباره مشغول دفاع شدم. در این بین متوجه شدم که یکی از پسرانم زخم برداشته است. در آن حال، پارچههایی را که برای بستن زخم مجروحان با خود آورده بودم، درآوردم و زخم پسرم را بستم. سپس برای حفظ وجود پیامبر که در آستانة خطر بود، رو به فرزندم کردم و گفتم: فرزندم! برخیز و مشغول کارزار باش.
رسول اکرم از شهامت و رشادت این زن فداکار سخت در شگفت بودند. وقتی چشمشان به ضارب پسر وی افتاد، فوراً او را به نسیبه معرفی کردند و گفتند: ضارب فرزندت همین مرد است. مادر دلسوخته که همچون پروانه گرد وجود پیامبر میگشت، مثل شیر نر به آن مرد حمله برد و شمشیری به ساق او نواخت که او را نقش زمین ساخت. این بار تعجب پیامبر از شهامت این زن زیادتر شد و از شدت تعجب خندیدند، بهگونهای که دندانهای عقب ایشان آشکارگردید. فرمودند: قصاص فرزند خود را گرفتی.
منظرۀ دفاع این بانو بهقدری برای پیامبر مایة خرسندی بود که دربارة این بانو فرمودند: «لمقام نسیبۀ بنت کعب الیوم خیر من فلان و فلان» (سبحانی، 1363، ص67).
با نگاهی به تاریخ و سیرة رسول خدا درمییابیم که زنان در کارهای بیرون از خانه با مردان مشارکت داشتهاند و اینگونه نبوده که در خانه محبوس باشند.
هـ) پس از پایان جنگ احد، هند همسر عمروبنجموح، عمة جابربنعبدالله انصاری، به احد آمد و شهیدان و عزیزان خود را از روی خاک برداشت و بر روی شتری انداخت و رهسپار مدینه گردید. در مدینه این خبر انتشار یافته بود که پیامبر در صحنة جنگ کشته شده است. زنان برای یافتن خبر صحیح از حال پیامبر رهسپار احد شدند. او در نیمة راه با همسران پیامبر ملاقات کرد. آنان از وی حال رسول خدا را پرسیدند. این زن درحالیکه اجساد شوهر و برادر و فرزند خود را بر شتر بسته بود و به مدینه میبرد، مثل اینکه کوچکترین مصیبتی متوجه وی نگردیده، با قیافۀ باز به آنان گفت: خبر خوشی دارم و آن اینکه پیامبر زنده و سالم است و در برابر این نعمت بزرگ، تمام مصائب کوچک و ناچیز است (سبحانی، 1363، ص74).
و) اسماء زنی بود که به نمایندگی زنان شهرت داشت. روزی رسول خدا در جمع یاران خود نشسته بودند که اسماء بنت یزید انصاری (از زنان انصار) به حضور پیامبر رسید و عرض کرد: من نمایندۀ همۀ زنان به سوی شما هستم و این سؤال تنها پرسش زنان انصار و زنان مدینه نیست، بلکه سؤال همۀ زنهاست و هیچ زنی در مشرق و مغرب نیست، مگر وقتی سخن مرا بشنود آن را میپذیرد.
پیامبر به او فرمودند: «سخن مرا بفهم و به زنانی که نمایندۀ آنهایی اعلام کن: ثواب خوب شوهرداری زن و به دنبال رضایت شوهر بودن بهاندازۀ تمام ثوابهایی است که به مردان داده شده است» (جوادی آملی، 1388، ص314).
و) امعطیه در هفت جنگ شرکت کرد (قوامی، 1386، ص196). واقدی به سند خود از حفصه بنت سیرین نقل میکند که امعطیه گفت: در هفت جنگ با رسول خدا بودم و غذا آماده میکردم، مجروحان را مداوا مینمودم و بیماران را پرستاری میکردم (امین، 1403ق، ج3، ص 482). وی از جمله در جنگ احد حضور داشت.
ابان نقل میکند که رسول خدا به امسلیم و امعطیه دستور دادند زخمهای امیرالمؤمنین را مداوا کنند. آن دو گفتند: ما بر جان حضرت علی ترسیدیم. سپس رسول خدا وارد شدند و درحالیکه مردم از آن حضرت عیادت میکردند، پیامبر با دستان خود آن زخمها را مسح کردند و فرمودند: این مرد در راه خدا به این وضع مبتلا شده است (مجلسی، 1374، ج41، ص3).
ز) در جنگ حنین نیز زنانی بودند که مردانه میجنگیدند و از رسول خدا دفاع میکردند. هنگامی که بیشتر مسلمانان پا به فرار گذاشتند و مردانی از اهل مکه زبان به شماتت آنها گشودند، گروهی از زنانی که در صحنه حضور داشتند، از پیامبر خدا دفاع میکردند؛ از جمله: امعماره که شمشیری در دست داشت و از رسول خدا دفاع میکرد. امسلیم نیز با خنجری دست به کار بود. امسلیط و امحارث نیز جهاد میکردند. امعماره مردی از هوازن را کشت و شمشیر او را گرفت (آیتی، 1366، ص 589).
این امور دلالت بر این دارد که در سیرة رسول خدا زنان کاملاً در صحنه بودند و کارهای گوناگونی را انجام میدادند. حتی در جنگها حضور داشتند و از رزمندگان پشتیبانی میکردند و در صورت لزوم، خود شمشیر به دست میگرفتند و به نبرد برمیخاستند.
نکتة جالب اینکه رسول خدا امسلیم دختر ملحا و همسر ابوطلحة انصاری را که آبستن بود و پسرش عبداللهبنابیطلحه را در رحم داشت، دیدند که مردانه کمر بسته است و خنجری بهدست گرفته و از رسول خدا دفاع میکند (آیتی، 1366، ص 589).
ح) یکی از مسائل سیاسی و اجتماعی، مسئلة بیعت است که رسول خدا بیعت مردان به جای زنان را نمیپذیرفتند، بلکه خود زنان باید مستقلاً بیعت میکردند. برای نمونه، در عقبة اول و عقبة دوم زنان همراه با مردان شرکت داشتند. در بیعت عقبة اول عفراء بنت عبداللهبنثعلبه و در بیعت عقبة دوم عماره و اممنیع حضور داشتند (فقهی و جمال، 1383، ص479).
ط) زنان در تاریخ اسلام در شئون سیاسی و اجتماعی حضور چشمگیری داشتهاند. برای مثال، مسجد محلی برای مشاوره و جلسات بوده که زنان هم در آن جلسات شرکت و رأی نظر خود را بیان میکردهاند (عبدالکافی و عطوه، 1427ق، ص26).
از جملة این موارد میتوان به این مطلب اشاره کرد که رسول اکرم در روز حدیبیه به رأی و مشورت همسرشان امسلمه عمل نمودند (فقهی و جمال، 1383، ص515). این رفتار پیامبر گرامی بر این مطلب دلالت دارد که زن در برابر قضایای عمومی که مصلحت جامعه در آن است، میتواند موضعگیری کند.
بهطور خلاصه، در سیرة عملی رسول خدا زنان در هجرت، در جنگ، در صلح، در بیعت و در دفاع و یاری اسلام و مسائل مشورتی، حضور داشتهاند و از جمله در تعلیم و تربیت.
ی) ابوسعید خدری نقل میکند که روزی زنی نزد پیامبر آمد و عرض کرد: همه چیز را مردها گرفتهاند. یک روز را برای تعلیم ما قرار بدهید که نزد شما بیاییم و تعلیم ببینیم. پیامبر روز مشخصی را با آنها وعده کردند که همه جمع شوند و برایشان موعظه کنند. متن حدیث از این قرار است: «قالت النساء للنبی غلبنا علیک الرجال فاجعل لنا یوماً من نفسک فوعدهن یوما لقیهن فیه فوعظهن» (عبدالکافی و عطوه، 1427ق، ص71).
تاریخ اسلام گنجینهای از زنانی است که تاریخ را ساختهاند، و برای زنان مسلمان همین بس که آنها توانستند فضای مناسبی برای ترویج رسالت پیامبر از مکه به مدینه ایجاد کنند و اگر آنها نبودند نهال اسلام پا نمیگرفت تا رشد و نمو کند (جمعی از اندیشمندان، 1385، ج1، ص52).
4ـ2. حضور زنان در صحنههای اجتماعی در سيرة عملی و تقريری علوی
الف) امالخیر بنتالحریشبنسراقة البارقیه از تابعان و دارای فصاحت و بلاغت بود. وی در جنگ صفین با امیرالمؤمنین بود و نقش تبلیغی مؤثری داشت (امین، 1403ق، ج3، ص467).
ب) اعیان الشیعه از ابنابیالحدید نقل میکند که امیرالمؤمنین در روز جمل نامهای نوشتند و آن را به جوانی دادند که نامش مسلم بود تا اهل جمل را به آنچه در آن نامه است، دعوت کند. اما آنها دستهای او را قطع کردند و وی را شهید نمودند. طبری نقل میکند که مادرش اممسلم این اشعار را در رثای فرزند خود خواند:
لا هم أن مسلم أتاهم مستسلماً للموت إذ دعاهم
الی کتاب الله لایخشاهم فرملوه من دم اذ جاهم
و امهم قائمۀ تراهم یأتمرون الغی لاتنهاهم
(امین، 1403ق، ج3، ص478)
آنها نباشند! مسلم به سوی آنها آمد و آمادة مرگ شده بود، درحالیکه آنها را به کتاب خدا دعوت میکرد و از آنها نمیترسید. وقتی به آنها رسید او را به خون خودش آغشتند، درحالیکه مادرش ایستاده بود و آنها را میدید. آنها دربارة طغیان مشورت میکردند و آن را به پایان نمیرساندند.
ج) سوده بنت عماره در دربار معاویه داستان شکایت خود از فرماندار امیرالمؤمنین را که نزد آن حضرت برده بود، چنین بیان میکند: وقتی رسیدم، آن حضرت نماز میخواندند. وقتی متوجه من شدند با رأفت با من برخورد کردند. وقتی ماجرا را بیان کردم، گریستند و فرمودند: «خدایا! تو شاهد باش که من به آنها دستور ندادم ستم کنند». بعد پارة پوستی را از جیب خود درآوردند و نوشتند: «قَدْ جَاءَتْكُم بَيِّنَةٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَوْفُواْ الْكَيْلَ وَ الْمِيزَانَ وَ لاتَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءَهُمْ» (اعراف: 85)؛ دليل روشنى از طرف پروردگارتان براى شما آمده است. بنابراين حق پيمانه و وزن را ادا كنيد و از اموال مردم چيزى نكاهيد. «و لاتعثوا فی الارض مفسدین» (شعراء: 183)؛ و در زمين فساد نکنید. «بَقِيَّتُ اللهِ خَيرْ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ» (هود: 86)؛ سرماية حلالى را كه خداوند براى شما باقى گذارده برايتان بهتر است اگر ايمان داشته باشيد. من بر شما نگهبان هستم. وقتی نامة مرا خواندی چیزهایی که از من در دست توست نگهدار تا کسی به سوی تو بیاید و آنها را از تو بگیرد.
حضرت نامه را به من دادند، آن را خواندم.
معاویه خطاب به سوده گفت: علی [] به شما یاد داده است که بر سلطان جرئت میکنید (طیفور، 1426ق، ص49).
در این نامه امیرالمؤمنین حکم عزل والی خود را نوشتند و به سوده دادند تا به والی برساند و بههیچوجه سوده را از این کار منع نکردند.
د) یکی از مأموریتهایی که امیرالمؤمنین به زنها سپردند بعد از جنگ جمل بود که آن حضرت به عایشه دستور دادند به مدینه برود. آن حضرت چهل زن را با لباس مردانه و مسلح همراه عایشه کردند و به آنها دستور دادند از راست و چپ او بروند و از او محافظت کنند. تا زمانی که آنان به مدینه نرسیدند عایشه متوجه نشد که اینها زن هستند. ازاینرو در بین راه امیرالمؤمنین را نفرین میکرد که حرمت رسول خدا را در حق من مراعات نکرد (مفید، 1374ق، ص415).
جدول 1: نمونة حضور سیاسی زنان
زنان جنگ زنان جنگ
حضور 14 زن جنگ احد عفراء بنت عبداللهبنثعلبه بیعت عقبة اول
اسماء بنت حارثه و امعماره جنگ خیبر عماره و اممنیع بیعت عقبة دوم
امعماره، هند همسر عمروبنجموح جنگ احد امسلمه همسر رسول خدا مشاورة رسول خدا با وی در حدیبیه
اسماء نمایندة زنان حضور در نزد رسول خدا امالخیر جنگ صفین
امعطیه شرکت در هفت جنگ اممسلم جنگ جمل
امسلیم و امعطیه پرستاران حضرت علی سوده بنت عماره جنگ صفین و شکایت از فرماندار
امحارث و امحارث جنگ حنین مأموریت چهل زن بعد از جنگ جمل
5. حضور اجتماعی زنان
در این بخش حدیثی بهعنوان مقدمه دربارة طلب روزی حلال از رسول اکرم ذکر میشود که در آن طلب روزی حلال بر مرد و زن واجب دانسته شده است؛ همانند طلب علم که بر مرد و زن واجب است. در ادامه، دو دسته روایات که از رسول اکرم و امیرالمؤمنین دربارة اشتغال بانوان بیان شده ذکر میشود.
رسول اکرم دربارة طلب روزی حلال چنین میفرمایند: «طَلَبُ الْحَلاَلِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة» (مجلسی، بیتا، ج100، ص9)؛ طلب روزی حلال بر هر مرد و زن مسلمان واجب است.
روزی حلال بهواسطة کار بهدست میآید و لازمة آن اشتغال در بیرون از خانه است. این خود دلالت دارد بر آنکه زن میتواند برای کسب روزی حلال به دنبال شغل در بیرون از خانه باشد و به استخدام سازمانها درآید و مناصب سازمانی را عهدهدار گردد. حدیث مطلق است و شامل هرگونه اشتغال برای کسب روزی حلال میشود، بیآنکه بین زن و مرد فرقی قائل شده باشد.
با بررسی روایات دربارة اشتغال زنان، دو دسته از روایات قابل بازشناسیاند: دستة اول غالباً برخی از عوارض حضور زنان در اجتماع را بررسی کرده است. به دیگر سخن، ناظر به شیوة حضور ایشان در جامعه است؛ دستة دوم روایاتی است که از اشتغال و مدیریت بانوان نهی کردهاند. برای نتیجهگیری و بیان دیدگاه اسلام درخصوص اشتغال بانوان، باید این دو دسته روایات را تجزیه و تحلیل نمود.
روایات دستة اول: در حدیثی امیرالمؤمنین میفرمایند: «يا أهل العراق، نبّئت أنّ نساءكم يوافقن الرّجال في الطريق؛ أما تستحيون؟! و قال: لعن الله من لايغار»؛ ای مردم عراق، به من خبر رسیده است که زنانتان در راه با مردان مواجه میشوند. آیا حیا نمیکنید؟! و فرمودند: خدا لعنت کند کسی را که غیرت ندارد (بروجردی، 1386، ج25، ص576).
آن حضرت در حدیثی مشابه میفرمایند: «يَا أَهْلَ الْعِرَاقِ، نُبِّئْتُ أَنَّ نِسَاءَكُمْ يُدَافِعْنَ الرِّجَالَ فِي الطَّرِيقِ؛ أَمَا تَسْتَحُونَ؟!» وَ فِي حَدِيثٍ آخَرَ أَنَّ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ قَالَ: «أَ مَاتَسْتَحُونَ وَ لاتَغَارُونَ نِسَاؤُكُمْ يَخْرُجْنَ إِلَى الأَسْوَاقِ يُزَاحِمْنَ الْعُلُوجَ؟!»؛ باخبر شدهام که زنان شما در راه با مردان مواجه میشوند؛ آیا حیا نمیکنید؟! و فرمودند: آیا حیا نمیکنید و غیرت ندارید که زنان شما به بازارها میروند و مزاحمت ایجاد میکنند و راه چهارپایان را میبندند؟! (طبرسی، 1385، ص237)
روشن است که اینگونه احادیث دربارة زنانی است که آرایش کرده، در بازارها حاضر میشوند، نه زنانی که با حفظ موازین اسلامی به بازارها میآیند. آنچه مسلّم است نهی در اینگونه احادیث راجع به پیامدهای حضور زنانی است که پایبند موازین شرعی نیستند و نهی در این روایات مطلق نیست تا بتوان از آنها استفاده کرد که حضور زنان در اجتماع ممنوع است و در نتیجه، فعالیتهای اجتماعی آنها نیز ممنوع باشد، تا نتیجهگیری شود که گزینش و استخدام آنها در سازمانها ناصحیح است.
روایات دستة دوم: با توجه به وضعیت جسمی و روحی زنان، آنها از برخی کارها منع شدهاند و علت منع در این روایات به خاطر طبیعت احساسی و عاطفی و جسمی زنان است که نباید کاری را که از توان آنها خارج است برعهده بگیرند. این تفاوت بین مرد و زن وجود دارد.
از امیرالمؤمنین روایت شده است که میفرمایند: «لاتُمَلِّكِ الْمَرْأَةَ مِنَ الأَمْرِ مَا يُجَاوِزُ نَفْسَهَا، فَإِنَّ ذَلِكَ أَنْعَمُ لِحَالِهَا وَ أَرْخَى لِبَالِهَا وَ أَدْوَمُ لِجَمَالِهَا، فَإِنَّ الْمَرْأَةَ رَيْحَانَةٌ وَ لَيْسَتْ بِقَهْرَمَانَة» (کلینی، 1407ق، ج5، ص510)؛ کارهایی را که در توان زنان نیست به آنها واگذار نکن؛ زیرا این کار برای توانایی آنان مناسبتر است و آسایش آنان را بهتر فراهم میکند و موجب ماندگاری بیشتر زیبایی آنان میشود.
البته این تفاوت فقط بین دو جنس مرد و زن نیست، بلکه در بین افراد جنس مذکر هم تفاوت قدرت جسمی و روحی وجود دارد. ازاینرو در واگذاری کار به آنها باید این نکته در نظر گرفته شود که کارهایی به آنها واگذار گردد که مناسب توانایی جسمی و روحی آنها باشد، و این امری عقلایی است که قرآن کریم هم به آن اشاره نموده است؛ آنجا که میفرماید: «لايُكلَّفُ اللهُ نَفْسًا إِلاّ وُسْعَهَا» (بقره: 286).
کبرایی که در این حدیث شریف بیان شده به امری عقلانی اشاره دارد و آن اینکه به هرکس باید به اندازة توان او مسئولیت داد. اما در تطبیق آن بر مصادیق، باید دقت شود تا موجب محرومیت زنان از مسئولیتهای اجتماعی نگردد. البته با توجه به این نکته که امروزه سازمانها با گسترش آموزش و برنامههای توانمندسازی صلاحیتهای علمی و عملی کارکنان را افزایش میدهند، ممکن است کسی ادعا کند که با گسترش آموزشهای شغلی پیش از گزینش و پس از آن، صلاحیت بانوان داوطلب شغلی چنان افزایش مییابد که دیگر کبرای کلی در این روایت برایشان صدق نمیکند (توکلی و گائینی، 1392، ج2، ص136).
شیخ محمدمهدی شمسالدین در کتاب اهلیۀ المرأۀ لتولی السلطۀ روایاتی درخصوص عدم جواز مدیریت و اداره امور از سوی زنان نقل و آنها را نقد کرده است که به برخی از آنها اشاره میشود:
الف) امیرالمؤمنین میفرمایند: «كُلُّ امْرِئٍ تُدَبِّرُهُ امْرَأَةٌ فَهُوَ مَلْعُونٌ» (کلینی، 1429ق، ج11، ص189)؛ هر مردی که امور او را زن اداره کند ملعون است.
ب) در روایت دیگری آن حضرت میفرمایند: «فِي خِلافِ النِّسَاءِ الْبَرَكَةُ» (کلینی، 1429ق، ج11، ص 188)؛ برکت در مخالفت با زنهاست.
ج) در حدیث دیگری رسول اکرم میفرمایند: «طَاعَةُ الْمَرْأَةِ نَدَامَة»؛ (کلینی، 1429ق، ج11، ص186)؛ اطاعت از زن موجب پشیمانی میشود.
ایشان بعد از نقل دو روایت، استدلال آن را هم بیان میکند و مینویسد: لعن دلیل حرمت است. تولّی و سلطه متعلق نهی قرار گرفته، پس تولّی و سلطه حرام است. مقتضای تولّی و سلطه این است که زن مطاع قرار بگیرد و وقتی در مخالفت با زن برکت وجود دارد و در اطاعت زن ندامت است، پس سزاوار است که از او اطاعت نشود؛ زیرا برکتِ در مخالفت و ندامتِ در اطاعت کاشف از آن است که زن اهلیتِ اطاعت ندارد.
سپس خود ایشان به این استدلال جواب میدهد، هم از نظر سند و هم از نظر دلالت. اما از نظر سند، این حدیث مرسل است؛ بنابراین حجیت ندارد. اما از نظر دلالت، این روایت از محل بحث ما خارج است و بر عدم اهلیت زن دلالت نمیکند.
اما روایت «كُلُّ امْرِئٍ تُدَبِّرُهُ امْرَأَةٌ فَهُوَ مَلْعُونٌ» به سبب چند وجه بر عدم اهلیت زن برای تولّی امور دلالت ندارد؛ زیرا اولاً کلمة «امریء» شامل مرد و زن ـ هر دو ـ میشود. بنابراین مقتضای آن، این است که زن نتواند امور زنان را هم برعهده بگیرد، چه رسد به مردان؛ یعنی زن مطلقاً نتواند چیزی را برعهده بگیرد، حتی در امور زنان و هیچ فقیهی به این قائل نیست؛
ثانیاً ظاهر روایت این است که زن در تدبیر جمیع امور زندگی مرد استقلال داشته باشد، و این از محل بحث ما خارج است؛ زیرا محل بحث آنجاست که وی بر اساس قوانین متولی امور و مشورت شود. روایتْ ظهوری بر کراهت تدبیر امور عامة مرد با مشورت زن و در چارچوب قوانین ندارد؛
ثالثاً ظاهر روایت این است که زن بهطور مستقل و با استبداد در تدبیر و بدون موافقت و بدون مشورت با احدی و بدون مقید بودن به قانون، متصدی امور شود و این از محل بحث خارج است؛
رابعاً لعن دعایی است برای دور شدن از رحمت خداوند و این لعن درست نیست، مگر زمانی که مکلف مرتکب گناه به فعل حرام و یا ترک واجب شود، و در شریعت ثابت نشده است که تدبیر امور مرد یا زن توسط زن از محرمات باشد و اگر چنین بود حتماً در کتاب و سنت بیان میشد.
علاوه بر این، تدبیر امور مال زن است، نه مرد. پس باید او ملعون باشد، نه مرد و یا هر دو باهم باید ملعون باشند.
اما دو روایت دیگر که فرمود: در مخالفت زن برکت و طاعت زن سبب ندامت است، اینها نیز از محل بحث خارج است؛ زیرا بر فرض صدور آنها از معصوم، اطلاق آنها مراد نیست؛ زیرا یقین داریم که برکت در مخالفت زن و ندامت در طاعت زن در امور الهی نیست و همچنین در اموری که مصلحت آشکاری در شئون خانوادگی و زندگی دارد و نیز در اموری که مباح است. پس باقی نمیماند، مگر اموری که زن در آن استبداد رأی داشته باشد و یا در اموری که فساد آن آشکار است و مصلحتی در آن نیست (شمسالدین، 1995، ص107).
نتيجهگيری
با بررسی سیرة عملی و گفتاری دو تن از حضرات معصوم (رسول اکرم و امیرالمؤمنین) این نتیجه بهدست آمد که حضور زنان در اجتماع و تصدی مشاغل و مناصب گوناگون از سوی آنان هیچ منعی ندارد؛ زیرا در سیرة آن حضرات زنان در مناصب گوناگونی فعالیت داشتهاند. هیچ منعی هم از طرف آنان صادر نشده، بلکه زنانِ فعال در صحنههای گوناگون تشویق شدهاند. ازاینرو گزینش بانوان در مشاغل گوناگون، با رعایت موازین شرعی و عفاف اسلامی جایز و گاهی واجب است؛ مثل پرستاری از زنان و آموزش دختران.
آنچه در برخی روایات دال بر مذمت حضور زنان در اجتماع است راجع به کیفیت حضور آنان است که اختصاص به تصدی مشاغل ندارد. روایاتی که بر منع تصدی برخی مشاغل از سوی زنان دلالت میکند به خاطر وضعیت جسمی، روحی، عاطفی و احساسی زنان است. بنابراین اصولاً در تمام ابعاد شخصیتی بین مرد و زن تفاوتی وجود ندارد، نه در بعد انسانی، نه در بعد علمی و فرهنگی و نه در بعد اقتصادی.
- قرآن کریم.
- احمدیان، ابراهیم (1385). نهج الفصاحه. قم: شهاب دانش.
- امین، محسن (1403ق). اعیان الشیعه. بیروت: دارالتعارف للمطبوعات.
- انوری، حسن (1381). فرهنگ بزرگ سخن. تهران: نشر سخن.
- آیتی، محمدابراهیم (1366). تاریخ پیامبر اسلام. تهران: دانشگاه تهران.
- بروجردی، آقاحسین (1386). جامع احادیث شیعه. تهران: فرهنگ سبز.
- توکلی، عبدالله و گائینی، ابوالفضل (1392). مدیریت منابع انسانی با رویکرد اسلامی. قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
- جعفر بن محمد الصادق (بیتا). مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقه. ترجمة حسن مصطفوی. تهران: انجمن حکمت و فلسفه ایران.
- جمعی از اندیشمندان (1385). حقوق و مسئولیتهای زن در نظام اسلامی (مجموعه مقالات). تهران: مجمع جهانی تقریب.
- جوادی آملی، عبدالله (1388). زن در آینة جلال و جمال. قم: اسراء.
- حافظنیا، محمدرضا (1383). مقدمه بر روش تحقیق در علوم انسانی. تهران: سمت.
- خاکی، غلامرضا (1383). روش تحقیق با رویکرد پایاننامهنویسی. تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
- دهنوی، حسین (1376). روش تحقیق. تهران: معروف.
- سبحانی، جعفر (1363). فروغ ابدیت. قم: دفتر تبلیغات اسلامی.
- سعادت، اسفندیار (1389). مدیریت منابع انسانی سازمان. تهران: سمت.
- سیدجوادین، رضا (1383). مدیریت منابع انسانی و امور کارکنان. تهران: نگاه دانش.
- شمسالدین، محمدمهدی (1995). أهلیۀ المرأۀ لتولی السلطۀ. بیروت: المؤسسۀ الدولیۀ للداراسات و النشر.
- صادقی، قاسم (1392). روشهای مطالعه و پژوهش. تهران: ویرایش.
- طبرسی، علی بن حسن (1385ق). مشکاۀ الانوار فی غرر الأخبار. نجف: المکتبۀ الحیدریه.
- طیفور، احمد بن ابیطاهر (1426ق). بلاغات النساء. بیروت: مکتبۀ العصریه.
- عبدالکافی، اسماعیل عبدالفتاح و عطوه، محمد سعید (1427ق). حقوق المرأۀ فی الاسلام. مصر: مرکز الاسکندریه للکتاب.
- عبداللهی، بیژن و نوهابراهیم، عبدالرحیم (1386). توانمندسازی کارکنان: کلید طلایی مدیریت منابع انسانی. تهران: روان.
- فقهی، رسول و جمال، محمد (1383). زن در اندیشة اسلامی. ترجمة محمود ابراهیمی. تهران: نشر احسان.
- فرامرز قراملکی، احد (1376). روششناسی مطالعات دینی. مشهد: دانشگاه علوم رضوی.
- قوامی، صمصامالدین (1386). مدیریت از منظر اسلام. تهران: دبیرخانة مجلس خبرگان.
- کلینی، محمد بن یعقوب (1429ق). الکافی. قم: دارالحدیث.
- کلینی، محمد بن یعقوب (1407ق). الکافی. تهران: دارالکتب الاسلامییه.
- مجلسی، محمدباقر (1374). بحار الانوار. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
- مجلسی، محمدباقر (بیتا). بحار الانوار. بیروت: داراحیاء التراث العربی.
- مطهری، مرتضی (1374). سیری در سیرة نبوی. قم: صدرا.
- مطهری، مرتضی (1397). نظام حقوق زن در اسلام. قم: صدرا.
- مفید، محمد بن نعمان (1374). الجمل و النصرۀ لسید العترۀ فی حرب البصره. قم: مکتب الاعلام البصری.
- مکارم شیرازی، ناصر (1371). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیه ایران.
- مکارم شیرازی، ناصر (1380). پیام امام امیرالمؤمنین. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
- نادری قمی، محمدمهدی و فهیمی، رجبعلی (1393). معرفی مشاغل جنسیتی از منظر اسلام، اسلام و پژوهشهای مدیریتی، 4(1)، 77ـ98.
- نقیپورفر، ولیالله (1382). مجموعه مباحثی از مدیریت در اسلام. قم: مرکز مطالعات و تحقیقات مدیریت اسلامی.
- واقدی، محمد بن عمر (1414ق). المغازی. قم: مکتب الاعلام الاسلامی.