اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، سال دوازدهم، شماره دوم، پیاپی 25، پاییز و زمستان 1402، صفحات 91-106

    واکاوی و تبیین گام دوم انقلاب در راستای جوان‌گرایی در تمدن نوین اسلامی

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    علی علیزاده / دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت دولتی دانشگاه علامه حلی چالوس/ عضو پژوهشگران جوان و نخبگان دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات / alibala809@gmail.com
    چکیده: 
    بیانیه‌ی گام دوم انقلاب اسلامی تجدید مطلعی است خطاب به ملت ایران و به ویژه جوانان، که به مثابه‌ی منشوری برای دومین مرحله‌ی خودسازی، جامعه پردازی و تمدن سازی خواهد بود و فصل جدید زندگی جمهوری اسلامی را رقم خواهد زد. از حیث روش تحقیق، نوشتار پیش رو به شیوه‌ی تحلیلی به تبیین گام دوم انقلاب در راستای جوان گرایی در تمدن نوین اسلامی می پردازد. یافته های این تحقیق حاکی از آن بود که در هر جامعه و کشوری اعتماد به جوانان، پیشرفت و توسعه‌ی سرزمینی را در پی دارد؛ درحالی که این مهم امروزه به فراموشی سپرده شده است. طبق بیانات رهبری در گام دوم انقلاب، از وجود جوانان و نخبگان کشوری باید برای برنامه های مدیریتی و اجرایی کشور استفاده کرد. نتیجه‌ی تحقیق آنکه بنا بر موارد ذکرشده براساس بیانیه‌ی گام دوم انقلاب باید همچون اوایل انقلاب از نیروی جوان برای تغییر و تحول اساسی مسائل کشوری استفاده کرد و با اعتماد به نسل جوان و فرصت دادن به آنها، در راه آبادانی کشور و رفاه مردم گام برداریم.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Analyzing and Explaining the Second Step of the Revolution in Line with Counting on the Youth in the New Islamic Civilization
    Abstract: 
    The declaration of the second step of the Islamic revolution is a renewed notification addressed to the people of Iran especially the youth. It will be a charter for the second stage of self-making, socialization and civilization building and will open a new chapter in the life of the Islamic Republic. Using the analytical method, this research explaines the second step of the revolution in line with counting on the youth in the modern Islamic civilization. The research findings showed that, in every society and country, trust in the youth leads to progress and development, while this issue has been ignored today. According to the statements of the leader, Ayatullah Khamenei, regarding the second step of the revolution, youth and elites should be employed for the management and executive positions of the country. The result of the research showed that, according to the above-mentioned points, based on the statement of the second step of the revolution, we should benefit from the youth’s capacities for the fundamental changes of the country, and by trusting the young generation and giving them opportunities, we should take steps towards the development of the country and the welfare of the nation.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    انقلاب اسلامي ايران در حالي چهلمين سالگرد پيروزي خود را پشت سر گذاشت و قدم به دهۀ پنجم حيات خود نهاد که گرچه دشمنان مستکبرش گمان‌هاي باطلي در سر داشتند، اما دوستانش در سراسر جهان، اميدوارانه آن را در گذر از چالش‌ها و به‌دست آوردن پيشرفت‌هاي خيره‌کننده، همواره سربلند ديده‌اند. در چنين نقطۀ عطفي، رهبر حکيم انقلاب اسلامي با صدور «بيانيۀ گام دوم انقلاب» و براي ادامۀ اين راه روشن، به تبيين دستاوردهاي شگرف چهار دهۀ گذشته پرداخته و توصيه‌هايي اساسي به‌منظور «جهاد بزرگ براي ساختن ايران اسلامي بزرگ» ارائه فرموده‌اند (بيانيه گام دوم انقلاب اسلامی به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، 1397).
    بيانية گام دوم انقلاب اسلامي تجديد مطلعي است خطاب به ملت ايران و به‌ويژه جوانان که به‌مثابة منشوري براي دومين مرحلة خودسازي، جامعه‌پردازي و تمدن‌سازي خواهد بود و فصل جديد زندگي جمهوري اسلامي را رقم خواهد زد. اين گام دوم، انقلاب را به آرمان بزرگش که ايجاد تمدن نوين اسلامي و آمادگي براي طلوع خورشيد ولايت عظمي ـ ارواحنا فداه ـ است، نزديک خواهد کرد (بيانيه گام دوم انقلاب اسلامی به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، 1397).
    در تمامى جوامع پيشرفته، توجه به نخبه‌گرايي و فراهم‌سازي تسهيلات و امکانات لازم آموزشى براى جوانان، امری مهم و ضروري است. حماسه‌آفريني و نقش بي‌بديل جوانان در دوران انقلاب اسلامى و عمر چهل‌سالة انقلاب، بر کسى پوشيده نيست. بدون شک، جوانان همان‌گونه‌که در پيروزى انقلاب اسلامى و شکل‌گيري آن نقش بسزايى داشتند، در تداوم انقلاب اسلامى و تثبيت آن نيز نقش محورى دارند و همراهى آنان تضمينى براى آيندة انقلاب اسلامى و پيشبرد اهداف آن در تمام زمينه‌ها خواهد بود (ابراهیمی کیاپی و بوذری‌‌نژاد، 1390).
    آيت‌الله‌العظمي خامنه‌اي، رهبر معظم انقلاب اسلامى، در طول سال‌هاى پس از انقلاب در مسئوليت‌هاى مختلفى که داشتند، دائماً بر استفاده از نيروى جوان خلاق و کارآمد تأکيد مي‌کردند و خود نيز با اعتمادى که به جوانان داشتند، وظايف خطيرى را به آنان محول مي‌کردند. ايشان اعتقاد دارند که از ابتداى انقلاب، جوانان همواره به نقش‌آفريني پرداخته‌اند و هر زمان که به آنها اعتماد شده و فرصتى به آنان داده شده است، حماسه‌ها و افتخارات بسيارى براى کشور آفريده‌اند. ايشان به نسل جوان اعتماد و اعتقاد ويژه‌اي دارند و معتقدند که آيندة انقلاب اسلامی ایران با تلاش و کوشش اين قشر رقم مي‌خورد و محور تحقق نظام پيشرفتۀ اسلامى، جوانان هستند. جوانان محور اصلى اين بيانيه‌اند و رهبر انقلاب براى گام دوم، مأموريت‌هايى به آنها دادند؛ ازجمله تلاش براى توسعه و گسترش علم و پژوهش، معنويت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادى، عزت ملى و روابط خارجى و مرزبندى با دشمن و سبک زندگى. بنا بر اهميت موضوع، از نظر ايشان براى پيروزى و سربلندى در چهل‌ سالۀ دوم انقلاب دستاورد‌ها و زيربنا‌هاى لازم فراهم شده و اين وظيفۀ جوانان است که کشور را به‌سوي يک جامعۀ آرمانى که با حکومت اسلامى مطابقت دارد و آن آرمان، تمدن نوين اسلامى است، پيش ببرند (همان).
    تمدن‌سازي را مي‌توان تلاش و کوشش ملت يا جامعة صاحب تمدن در جهت ايجاد مقبوليت عمومي ـ حتي در سطح جهاني ـ از تمدن مدنظر خود و استفاده از دستاوردهاي آن دانست؛ لذا تمدن‌سازي را مي‌توان حرکت هوشمندانة ملت يا بخشي از ملت به‌سوي استقرار دستاوردهاي مورد قبول و خواست آنها دانست.
     ملت ممکن است خود داراي تمدن باشد، اما تمدن‌سازي نکند؛ و بالعکس، ملتي ممکن است داراي تمدني ضعيف‌تر باشد، اما به‌سوي تمدن‌سازي حرکت کند (گودرزی، 1393). تولد هر تمدن، نتيجة آگاهي و بصيرت تاريخي مجموعة انساني در مورد ابعاد مادي و معنوي نيازهاي خود است. ازاين‌رو شکل‌گيري هر تمدني نيازمند دو مؤلفه است: نخست آگاهي جمعي و دیگری تداوم تاريخي اين آگاهي. زماني که اين بصيرت تاريخي افول کند، تمدن نيز سير قهقرايي را در پيش مي‌گيرد.
    بصيرت تاريخي امکان تداوم توليدات عيني در آينده را فراهم می‌سازد؛ لذا تداوم آن، شرط لازم توسعة مادي تمدن است. ازسوي‌ديگر، بصيرت تاريخي هر تمدن، پيوسته بايد ظرفيت‌هاي تازه‌اي را در خود ايجاد کند تا بتواند براي شرايط و نيازهاي جديد پاسخي بيابد (خرمشاد و آدمی، 1397).
    اگر به تمدن با نگاه اسلامي نگريسته شود، قطعاً از تعاريف تمدن، متفاوت‌تر خواهد بود؛ چراکه تمدن اسلامي تمدني است که در محيط اسلامي و گسترة ژئوپليتيک جهان اسلام در طول تاريخ شکل گرفت و روح و بن‌ماية اصلي آن را اسلام و انديشه‌هاي برآمده از وحي شکل مي‌داد و عناصر نژادي فراواني که برخي از آنان غيرمسلمان بودند، در شکل‌گيري آن کوشيدند (رجبی دوانی و خزایی، 1393). تمدن‌سازي نوين اسلامي آخرين مرحلة نقشة راه انقلاب اسلامي است که امام خامنه‌اي ـ مدظله‌العالي ـ در بيانات خود به آن اشاره کرده‌اند. در اين مرحله است که انقلاب اسلامي بعد از توفيقات داخلي موفق مي‌شود بازتاب بيروني پيدا کند و نمونه‌هاي خارجي خود را به‌وجود آورد. (رحمانی ۱۳۹۵). بنابراين، عبارت تمدن‌سازي نوين که توسط مقام معظم رهبري مطرح شده، درواقع همان احياي تمدن اسلامي است که با پيروزي انقلاب اسلامي نگاه‌ها به آن معطوف شده است؛ يعني احياي عزت و کرامت انسان مسلمان در کنار برخورداري از دستاوردهاي علمي و فناورانه، که مي‌تواند نويدبخش ايجاد تمدني نمونه باشد و تأکيد مقام معظم رهبري بر عنصر پيشرفت همه‌جانبه به‌عنوان ماهيت واقعي تمدن نوين اسلامي، تأکيد بر عنصر حرکت و تعالي در همة عرصه‌ها و همة جنبه‌هاي زندگي مادي و معنوي است (خسروانی و عین‌القداتی، 1397).
    امروزه کمال و هدايت و توجه به توسعة نيروي انساني در کشورهاي پيشرفتة دنيا از نکات بسيار اساسي است. ازآنجاکه امروزه سرماية انساني اصلي‌ترين برايند و محصول الگوهاي توسعة منابع انساني است، کشورهاي پيشتاز و پيشگام نقش خود را در حفظ و ارزش نهادن به نيروي انساني برای توليد و بهره‌جويي بيشتر قرار داده‌اند. نقش جوانان و نخبگان تصميم‌ساز در فرايند توسعة سرزميني، بسيار مهم است (سالاری سرداری و سیدشمالی، 1398). گروهي از صاحب‌نظران دوران جواني را دور‌ه‌اي از رشد مي‌دانند که بين دو دورة نوجواني و ميان‌سالي قرار دارد؛ اما برخي ديگر براي جواني اهميت خاص قائل نيستند؛ بلکه آن را دورة گذر از نوجواني به بزرگ‌سالي يا ادامة نوجواني مي‌دانند (لطف‌آبادی، 1378). هدف از اين تحقيق، تبيين گام دوم انقلاب در راستاي جوان‌گرايي در تمدن نوين اسلامي است. بنابراين طبق موارد ذکرشده، بر آنيم تا بار ديگر همچون اوايل انقلاب از نيروي جوان براي تغيير و تحول اساسي مسائل کشور استفاده کنیم و با اعتماد به نسل جوان و فرصت دادن به آنها، در راه آباداني کشور و رفاه مردم گام برداريم.
    1. مباني نظري
    1ـ1. متن بيانيه
    بيانية گام دوم به‌عنوان نقشة راه آيندة جمهوري اسلامي، براساس شناخت وضع موجود و با نگاه‌هاي پيش‌روي جامعة اسلامی ايران ابلاغ شده است. از محورهاي مهم اين بيانيه، تأکيد بر عدالت به‌عنوان يکي از اهداف اساسي جمهوري اسلامی است. ازاين‌رو، آن‌گونه‌که در متن بيانيه آمده، لازم است مسيري که جمهوري اسلامی در اين حوزه پيموده است، با دقت بررسي و آسيب‌شناسي شود تا زمينه را براي تحقق اهداف بيانيه فراهم آورد. در اين قسمت، بخش‌هاي مهم و مرتبط با بيانيه ذکر شده است.
    انقلاب پرشکوه ملت ايران که بزرگ‌ترين و مردمي‌ترين انقلاب عصر جديد است...، اينک وارد دومين مرحلة خودسازي و جامعه‌پردازي و تمدن‌سازي شده ‌است.
    اینک در آغاز فصل جديدي از زندگي جمهوري اسلامي، اين بندة ناچيز مايلم با جوانان عزيزم، نسلي که پا به ميدان عمل مي‌گذارد تا بخش ديگري از جهاد بزرگ براي ساختن ايران اسلامي بزرگ را آغاز کند، سخن بگويم.
    انقلاب به يک انحطاط تاريخي طولاني پايان داد و کشور که در دوران پهلوي و قاجار به‌شدت تحقير شده و به‌شدت عقب مانده بود، در مسير پيشرفت سريع قرار گرفت. در گام نخست، رژيم ننگين سلطنت استبدادي را به حکومت مردمي و مردم‌سالاري تبديل کرد و عنصر ارادة ملي را که جان‌ماية پيشرفت همه‌جانبه و حقيقي است، در کانون مديريت کشور وارد کرد؛ آنگاه جوانان را ميدان‌دار اصلي حوادث و وارد عرصة مديريت کرد؛ روحيه و باور «ما مي‌توانيم» را به همگان منتقل کرد؛ به‌برکت تحريم دشمنان،‌ اتکا به توانايي داخلي را به همه آموخت و اين منشأ برکات بزرگ شد.
    [امروزه] رويکرد ديني و اخلاقي در جمهوري اسلامي، دل‌هاي مستعد و نوراني به‌ويژه جوانان را مجذوب کرد و فضا به‌سود دين و اخلاق دگرگون شد. مجاهدت‌هاي جوانان در ميدان‌هاي سخت، ازجمله دفاع مقدس، با ذکر و دعا و روحية برادري و ايثار همراه شد و ماجراهاي صدر اسلام را زنده و نمايان در برابر چشم همه نهاد.
    در تمام اين چهل سال، تسليم‌ناپذيري و صيانت و پاسداري از انقلاب و عظمت و هيبت الهي آن و گردن برافراشتة آن در مقابل دولت‌هاي متکبر و مستکبر، خصوصيت شناخته‌شدة ايران و ايراني، به‌ويژه جوانان اين مرزوبوم، به‌شمار مي‌رفته است.
    جوانان عزيز! اينها بخشي محدود از سرفصل‌هاي عمده در سرگذشت چهل‌سالة انقلاب اسلامي است؛ انقلاب عظيم و پايدار و درخشاني که شما به توفيق الهي بايد گام بزرگ دوم را در پيشبرد آن برداريد.
    محصول تلاش چهل‌ساله، اکنون برابر چشم ماست: کشور و ملتي مستقل، آزاد، مقتدر، باعزت، متدين، پيشرفته در علم، انباشته از تجربه‌هايي گران‌بها، مطمئن و اميدوار، داراي تأثير اساسي در منطقه و داراي منطق قوي در مسائل جهاني، رکورددار در شتاب پيشرفت‌هاي علمي، رکورددار در رسيدن به رتبه‌هاي بالا در دانش‌ها و فناوري‌هاي مهم از قبيل هسته‌اي و سلول‌هاي بنيادي و نانو و هوافضا و امثال آن، سرآمد در گسترش خدمات اجتماعي، سرآمد در انگيزه‌هاي جهادي ميان جوانان، سرآمد در جمعيت جوان کارآمد، و بسي ويژگي‌هاي افتخارآميز ديگر که همگي محصول انقلاب و نتيجة جهت‌گيري‌هاي انقلابي و جهادي است؛ و بدانيد که اگر بي‌توجهي به شعارهاي انقلاب و غفلت از جريان انقلابي در برهه‌هايي از تاريخ چهل‌ساله نمي‌بود ـ که متأسفانه بود و خسارت‌بار هم بود ـ بي‌شک دستاوردهاي انقلاب از اين بسي بيشتر و کشور در مسير رسيدن به آرمان‌هاي بزرگ بسي جلوتر بود و بسياري از مشکلات کنوني وجود نمي‌داشت.
    جوانان محور تحقق نظام پيشرفتة اسلامي
    اما راه طي‌شده فقط قطعه‌اي از مسير افتخارآميز به‌سوي آرمان‌هاي بلند نظام جمهوري اسلامي است. دنبالة اين مسير که به‌گمان زياد به‌دشواري گذشته‌ها نيست، بايد با همت و هشياري و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طي شود. مديران جوان، کارگزاران جوان، انديشمندان جوان، فعالان جوان، در همة ميدان‌هاي سياسي و اقتصادي و فرهنگي و بين‌المللي و نيز در عرصه‌هاي دين و اخلاق و معنويت و عدالت، بايد شانه‌هاي خود را به زير بار مسئوليت دهند؛ از تجربه‌ها و عبرت‌هاي گذشته بهره گيرند؛ نگاه انقلابي و روحية انقلابي و عمل جهادي را به‌کار بندند و ايران عزيز را الگوي کامل نظام پيشرفتة اسلامي بسازند.
    مهم‌ترين ظرفيت اميدبخش کشور، نيروي انساني مستعد و کارآمد با زيربناي عميق و اصيل ايماني و ديني است. جمعيت جوان زير چهل ‌سال که بخش مهمي از آن نتيجة موج جمعيتي ايجادشده در دهة شصت است، فرصت ارزشمندي براي کشور است: ۳۶ ميليون نفر در سنين ميانة پانزده و چهل‌سالگي؛ نزديک به چهارده ميليون نفر داراي تحصيلات عالي؛ رتبة دوم جهان در دانش‌آموختگان علوم و مهندسي؛ انبوه جواناني که با روحية انقلابي رشد کرده و آمادة تلاش جهادي براي کشورند؛ و جمع چشمگير جوانان محقق و انديشمندي که به آفرينش‌هاي علمي و فرهنگي و صنعتي و غيره اشتغال دارند؛ اينها ثروت عظيمي براي کشور است که هيچ اندوختة مادي با آن مقايسه نمي‌تواند شد.
    اکنون به شما فرزندان عزيزم در مورد چند سرفصل اساسي توصيه‌هايي مي‌کنم. اين سرفصل‌ها عبارت‌اند از: علم و پژوهش، معنويت و اخلاق، اقتصاد، عدالت و مبارزه با فساد، استقلال و آزادي، عزت ملي و روابط خارجي و مرزبندي با دشمن، سبک زندگي. اما پيش از همه‌چيز، نخستين توصية من اميد و نگاه خوش‌بينانه به آينده است. بدون اين کليد اساسي همة قفل‌ها، هيچ گامي نمي‌توان برداشت.
    جوانان عزيز در سراسر کشور بدانند که همة راه‌حل‌ها در داخل کشور است. اينکه کسي گمان کند که «مشکلات اقتصادي صرفاً ناشي از تحريم است و علت تحريم هم مقاومت ضداستکباري و تسليم نشدن در برابر دشمن است؛ پس راه‌حل، زانو زدن در برابر دشمن و بوسه زدن بر پنجة گرگ است»، خطايي نابخشودني است. اين تحليل سراپا غلط، هرچند گاه از زبان و قلم برخي غفلت‌زدگان داخلي صادر مي‌شود، اما منشأ آن، کانون‌هاي فکر و توطئة خارجي است که با صد زبان به تصميم‌سازان و تصميم‌گيران و افکار عمومي داخلي القا مي‌شود.
    جمهوري اسلامي ايران در اين راه گام‌هاي بلندي برداشته است که قبلاً بدان اشاره‌اي کوتاه رفت؛ و البته در توضيح و تشريح آن بايد کارهاي بيشتري صورت گيرد و توطئة واژگونه‌نمايي و لااقل سکوت و پنهان‌سازي، که اکنون برنامة جدي دشمنان انقلاب است، خنثا گردد.
    بااين‌همه، اينجانب به جوانان عزيزي که آيندة کشور چشم‌انتظار آنهاست، صريحاً مي‌گويم: آنچه تاکنون شده، با آنچه بايد مي‌شده و بشود، داراي فاصله‌‌اي ژرف است. در جمهوري اسلامي دل‌هاي مسئولان به‌طور دائم بايد براي رفع محروميت‌ها بتپد و از شکاف‌هاي عميق طبقاتي به‌شدت بيمناک باشد. در جمهوري اسلامي، کسب ثروت نه‌تنها جرم نيست که مورد تشويق نيز هست؛ اما تبعيض در توزيع منابع عمومي و ميدان دادن به ويژه‌خواري و مدارا با فريبگران اقتصادي، که همه به بي‌عدالتي مي‌انجامد، به‌شدت ممنوع است؛ همچنين غفلت از قشرهاي نيازمند حمايت به‌هيچ‌روي مورد قبول نيست. اين سخنان، در قالب سياست‌ها و قوانين بارها تکرار شده است؛ ولي براي اجراي شايستة آن، چشم اميد به شما جوان‌هاست؛ و اگر زمام ادارة بخش‌هاي گوناگون کشور به جوانان مؤمن و انقلابي و دانا و کاردان ـ که بحمدالله کم نيستند ـ سپرده شود، اين اميد برآورده خواهد شد؛ ان‌شاءالله.
    2ـ1. ضرورت تحقق مطالبات رهبري
    اگر به محورهاي اصلي این بیانه نظري عميق بيفکنيم و تأملي درخور کنيم، فلسفة انقلاب اسلامی و بايسته‌هاي نظري و عملي آن را مي‌توانيم در اين بيانيه به‌عيان ببينيم. در اين سند مهم، ثمرة انقلاب اسلامی ايجاد تمدن نوين اسلامی مبتني بر جهان‌بيني توحيدي است که ارکان مهم آن استقلال، آزادي، عدالت، معنويت و اخلاق است. اصول رسيدن به اين تمدن باشکوه عبارت است از: شکوفايي علم و پژوهش و سبک زندگي اسلامي؛ اقتصاد پويا؛ و محوريت اخلاق در همة ارکان فردي و اجتماعي. براي تحقق اين اصول، عقلانيت، تکيه بر مردم (مردم‌سالاري ديني)، اميد به آينده، روحية باورمندي، انقلابي‌ ماندن و جهادي عمل کردن، توجه به اصل تعاون و برادري، و اصل عزت ملي ضروري است. در اين ميان، بر استفاده از ظرفيت جوانان و نيروي خلاق و پرانرژي و بانشاط آنان، و ارادة ملي به‌طور ويژه تأکید شده است؛ چه آنکه وحدت، قدرت، مشارکت، خلاقيت و مديريت نوين را براي تمدن اسلامی به‌ارمغان مي‌آورد.
    بيانية گام دوم يک سند راهبردی براي گام دوم انقلاب اسلامي است که مقام معظم رهبري به‌عنوان کسي که در شکل‌گيري و تداوم انقلاب نقش تعيين‌کننده داشتند و هم گذشته و هم آينده را به‌خوبي رصد کرده‌اند، با توجه به توانمندي علمي و عملي خودشان، آن را نوشته‌اند و بجاست که همة محققان و انديشمندان در تبيين اين بيانيه تلاش کنند. نکتة مهم آنکه مقام معظم رهبري در اين بيانيه بيش از همه جوانان را مورد خطاب قرار داده‌اند. جالب است که با توجه به گذشتن چهل سال از پيروزي انقلاب اسلامي، مقام معظم رهبري در این بیانیه چهل مرتبه از جوانان نام برده‌اند؛ يعني جوان است که بايد با توانمندي خود در چلة بعدي اين انقلاب، که دورة تثبيت و انتشار است، در این زمینه نقش‌آفرینی کند. هرچند مخاطب اصلي اين بيانيه، جوانان‌اند، اما انديشمندان و تلاشگران و تمام اعضاي جامعه بايد در مسير تحقق گام دوم انقلاب تلاش کنند که ان‌شاءالله به سرانجام برسد.
    3ـ1. نگاهي به تمدن نوين اسلامي در بيانية دوم انقلاب از نظر مقام معظم رهبري
    درخصوص تعريف تمدن اسلامي نيز تعاريف متعددي وجود دارد. در يک تعريف، تمدن اسلامي تمدن ملت‌هايي است که به‌وسيلة دين اسلام و زبان علمي و ادبي آن، يعني عربي، با يکديگر متحد شده‌اند. اين تمدن با هنر ايراني، رومي و دیگر جوامع ترکيب شد و تمدني به‌نام تمدن اسلامي به‌وجود آورد (تاج‌بخش، ۱۳۸۱). بر اين اساس، تمدن اسلامي ميراث مشترک مردم، ملت‌ها و گروه‌هاي قومي مختلفي است که در دورهاي اسلام به سرزمين آنها وارد شده و در پيدايش و شکوفايي آن نقش‌آفرين بوده است. به‌اين‌ترتيب، تمدن اسلامي نه به نژاد خاص و نه به تمدن خاصي تعلق دارد؛ بلکه همة گروه‌هاي نژادي و قومي را که در شکل‌گيري، رشد، بالندگي و گسترش آن نقش داشته‌اند، شامل مي‌شود (زرین‌کوب، ۱۳۷۶). به‌هرروي تمدن اسلامي در آغاز امر، يک اقدام فرهنگي مبتني بر اسلام بوده که بيشتر بر تحريک احساسات انساني متکي بوده است (التواجری، 1386).
    عبارت «تمدن نوين اسلامي» که توسط امام خامنه‌اي مطرح شده است، درواقع همان بازسازي و بازآفريني تمدن اسلامي است که با پيروزي انقلاب اسلامي توجه‌ها به آن جلب شد؛ يعني احيای عزت و کرامت و منزلت انسان مسلمان در کنار استفاده از يافته‌هاي علمي و فناوری که مي‌تواند نويدبخش ايجاد تمدني نمونه باشد. همچنين ايشان بر عنصر پيشرفت همه‌جانبه و تعالي در همة عرصه‌ها و همة جنبه‌هاي زندگي مادي و معنوي به‌عنوان ماهيت واقعي تمدن نوين اسلامي تأکيد دارند (اشکوری و موسوی، ۱۳۹۴). آيت‌الله‌العظمي خامنه‌اي تمدن اسلامي را نظام‌واره‌اي می‌دانند که زندگي خوب و عزتمند را براي انسان (مخلوق) مهيا مي‌کند تا او به‌غايت مورد نظر خداي متعال (خالق) دست يابد. ایشان تمدن اسلامي را در سطح کلان، افق و هدف نهايي حرکت امت اسلامي در ميان جوامع بشري تعريف و تبيين مي‌کنند. البته گويا براي امت اسلامي، تمدن‌هاي اسلامي (ولي با مشترکات هويتي) قائل‌اند؛ زيرا تنوع ملت‌ها و تفاوت شرايط فرهنگي و اقليمي را در اين بحث به‌رسميت مي‌شناسند (بهمنی، 1393). تمدن نوين اسلامي، يعني احياي تمدن اسلامي براساس الگوهاي جديد و مطابق با مقتضيات زمان و مکاني‌ای که در آن قرار داريم و نيز با الگو گرفتن از تجربه‌هاي تمدن پرشکوه اسلامي درگذشتۀ تاريخ و نيز درس عبرت گرفتن از علل و عواملي که باعث انحطاط آن تمدن شد. علت «نوين» خواندن آن نیز اين است که اين تمدن با الگوي جديد و کارآمدتر و با رها کردن نواقص و ضعف‌هاي تمدن سابق در حال شکل‌گيري است. مراد از تمدن نوين اسلامي، پيشرفت همه‌جانبة مظاهر مادي و معنوي مسلمانان در دو بخش سخت‌افزاري از قبيل علم، اختراع، اقتصاد، سياست، اعتبار بين‌المللي و...، و بخش نرم‌افزاري به‌عنوان حاکميت سبک زندگي در همة مظاهر زندگي، براساس عقلانيت ديني ـ معرفتي، عقلانيت اخلاقي ـ حقوقي و عقلانيت ابزاري برای شکوفا کردن ماديات و دنياي مسلمانان در جهت پيشرفت دنيوي و سعادت اخروي است (خسروانی و عين‌القداتي، 1397).
    4ـ1. لزوم اهميت دادن به جوانان
    امام خميني در همان سال‌هاي ابتدايي نهضت اسلامی، سربازان خود را کودکان نوزاد داخل گهواره دانستند. همين جملة کوتاه شايد تلنگري جدي براي کساني بود که در آن دوره خود را سرباز کشور و امام مي‌دانستند؛ به‌طوري‌که ياران امام اين مأموريت را احساس کردند که نسل انقلاب را آماده کنند و پايه‌هاي انقلاب را بسازند و ثمرة اين تلنگر، مديريت همان کودکان و فرزندان انقلابي شد.
    همچنين رهبر انقلاب در بيانية گام دوم انقلاب اشارة مستقيم به عملکرد جوانان و آيندگان اين کشور داشته‌اند و به‌صراحت گره‌گشايي و آيندة روشن را در گرو اعتماد به جوان‌ها و تفويض اختيار به آنها در مسئوليت‌هاي مختلف کشوري دانسته‌اند و اتکا به جوانان و کارگزاران و انديشمندان جوان در عرصه‌های سياسي، اقتصادي، فرهنگي و بين‌المللي و نيز در عرصه‌هاي دين و اخلاق و معنويت و عدالت را از مهم‌ترين شاخصه‌هاي گام دوم انقلاب بيان کرده‌اند. البته اين جوانان نیز بايد از تجربه‌ها و عبرت‌هاي گذشته بهره گيرند و با نگاهي انقلابي و روحية جهادي، دل به کار بندند و الگويي کامل از نظام پيشرفتة اسلامي در تمدن نوين اسلامي ارائه دهند.
    طي مطالعه‌اي درخصوص اعتماد به جوان‌ها از صدر اسلام تاکنون، خواهيم دانست که هرکجا کشورها و دولت‌ها به جوانان خود اعتماد کرده‌اند، حتماً اين اعتماد باعث سربلندي آن جامعه و کشور شده است. اميرمؤمنان علي در تمام دوران نوجواني و جواني همواره در کنار رسول خدا گام برمي‌داشتند و هميشه با شگفتي‌سازي‌هاي خود، بازوي محرک امت اسلامي بودند.
    همچنين اگر نگاهي به اوايل انقلاب و جنگ تحميلي بيندازيم، به‌جد شاهد خواهيم بود که جوانان اثرگذارترين و محرک‌ترين عنصر در تمام ابعاد جامعه بودند؛ از مبارزات انقلابي و حضور در ميدان عمل در حوزة سياست‌ها و فعاليت‌هاي مبارزاتي گرفته تا حضور در جبهه‌هاي حق عليه باطل؛ و چه فرماندهاني در دوران دفاع مقدس حضور داشتند که در همان دوران جواني مسئوليت خطير رهبري حوزه‌هاي دفاعي را در صفوف جبهه‌هاي حق عليه باطل بر عهده داشتند و حاصل آن، هشت سال مقاومت و درنهايت پيروزي بر ستمگران بود. اينها نمونه‌هاي کوچکي از اعتماد به جوان‌ها در حوزه‌هاي مسئوليتي است؛ اما با گذشت چهل سال از انقلاب اسلامي، کساني که خود در زمان مسئوليت جوان بودند، در حال حاضر ارائة مسئوليت به جوانان را نمي‌پسندند؛ اما واقعيت امروز جامعه و جهان کنونی نيازمند به علوم جوانان و استفاده از جوانان متخصص و مجرب در تمام زمينه‌هاست. جواناني که خود را متعلق به اين مرز و بوم می‌دانند و براي کشور و آرمان‌هاي انقلاب اسلامي دغدغه‌مندند. امروز اگر در مسائل حوزه‌هاي دفاعي کشور، ازجمله حوزه‌هاي موشکي و پهپادي، مسائل پزشکي و پيراپزشکي با استفاده از صنعت هسته‌اي راديواکتيو پيشرفت کرده‌ايم، حاصل اعتماد به جوان‌هاست. پيشرفت در مسائل راهبردي حوزه‌هاي مديريتي و همچنين پيشرفت در حوزه‌هاي الکترونيک و فناوري اطلاعات، هوشمند‌سازي تمام پروژه‌هاي فناورانه، پيشرفت در زمينة توسعه، عمران و آباداني، پيشرفت در حوزه‌هاي صنعت دريايي، ساخت زيردريايي‌هاي گردشگري و دفاعي تا ساخت کشتي‌هاي باري، بنادر دريايي، جزيره‌هاي مصنوعي و...، همه نشاني از اعتماد به جوان‌هاست. در حال حاضر، همين جوانان که خود ظرفيت‌آفرين و محرک در پيشبرد اهداف کشورند و در راستاي خدمت‌رساني گام برداشته‌اند، مورد استفادة کليدي و راهبردي قرار نمي‌گیرند؛ جواناني که با اتکا به علم و فناوري، با شور و اشتياق جواني و براي رسيدن به اهداف کشور خدمت‌رساني مي‌کنند. گويي استفاده از آنان در مديريت ارزش، دانش و مديريت تعالي، صرفاً براي دروس دانشگاهي است و در عمل براي ايجاد شغلي درخور جوانان، استفاده از پيشکسوتان را ترجيح مي‌دهند و انتقال تجارب به جوانان و جانشين‌پروري و شايسته‌سالاري و استفاده از خردسالاري ديني، به‌طور کامل به‌فراموشي سپرده شده است؛ اما مهم‌ترين ظرفيت کشور، نيروهاي جوان مستعد کاربلد و کارآمد با بنيان‌هاي اصيل ايراني و ديني و ايماني است که نزدیک به چهارده ميليون نفر از آنها در حال حاضر جزء رتبه‌هاي علمي و دانش‌آموختگان برترند که استفاده از آنها در قالب‌هاي مختلف مي‌توانند اثرگذاري را نمايان کند؛ اما در اين میان، جواناني هستند که با روحية انقلابي و جهادي، تشکيلاتي، ضابطه‌مند و نظام‌مند رشد کرده و بنا به رشد محيطي که از دورة نوجواني در آن قرار گرفته‌اند، مي‌توانند اثرگذاري بيش‌ازپيش را براي کشور ايجاد کنند. اين دسته از افراد به‌دليل فعاليت‌هاي فرهنگي و معنوي، از همان دوران کودکي از مدارس جذب فضاهاي خارج از تحصيل می‌شوند و در ابعاد مختلف جامعه فعاليت ساختارمند دارند که اين تجارب از کودکي و با ورود به فضا‌هاي علمي و دانشگاهي، گروه‌ها و احزاب و تشکلات مردمي، شکل بیشتری به خود می‌گیرد و اين تجارب غالباً سازنده‌اند؛ چراکه اين جوانان با امکانات حداقلي و گروهي با حداقل امکانات و سختي‌ها و ناملايمت‌هايي مواجه بوده‌اند که استمرار و موفقيت در این تجارب، ایشان را صيقل‌داده و آب‌ديده مي‌کند. حال اگر اين تجارب توأم با کار در سازمان‌هاي دولتي و همراه با تحصيل و به‌روز بودن اطلاعات در ابعاد گوناگون جامعه باشد، اثري چند برابر را از خود بر جای می‌گذارد و قطعاً جوان ارزشي‌ای که براي اثبات ايده‌ها و طرح‌هاي خود با ناملايمات زیادی مواجه می‌شود، چنانچه از مواضع خود عقب‌نشيني نکند و عيوب خود را اصلاح کند و از تجارب ديگران با جناح‌هاي مختلف فکري آشنا باشد و آنها را مورد مطالعه قرار دهد و از خوبي‌ها استفاده و از بدي‌ها حذر کند و پيشوا و الگوي خود را دولت عدل علوي و مهدوي قرار دهد، قطعاً آمادة خدمت در راستاي دولت تراز انقلاب اسلامي خواهد بود.
    2. روش پژوهش
    مطالعة حاضر يک پژوهش توصيفي ـ کيفي بود. روش پژوهش در اين تحقيق، از نوع پيمايش تحليل محتواي جهت‌دار کليدواژه‌هاي جوان‌گرايي و تمدن اسلامي و با تجزيه و تحليل يافته‌ها می باشد.
    3. يافته‌ها
    در متن بيانيه هجده بار لفظ جوانان تکرار شده که نشان‌دهندة نگاه ويژة مقام معظم رهبری به نسل جوان است. با بررسي فرامين رهبري در متن بيانية دوم انقلاب، نتايج ذيل حاصل مي‌شود:
    1ـ3. بيان الزام‌هاي مربوط به آيندة انقلاب اسلامي
    برخي از الزاماتي که براي آيندة انقلاب ضروري است، عبارت‌اند از: استفاده از ظرفيت‌هاي مختلف کشور، چه ظرفيت مادي و چه ظرفيت نيروي انساني و استفاده از حضور جوانان در عرصه‌هاي گوناگون. در ابتداي انقلاب شاهد بوديم که جوانان چقدر فعال بودند و الآن هم مي‌توانيم بر اين امر تأکيد کنيم و نگاه انقلابي و عمل جهادي داشته باشيم و از وجود نيروهاي جوان در اين کشور بهره‌مند شويم.
    2ـ3. محورهاي جوان‌گرايي
    شعارهاي انقلاب اسلامي شعارهاي جهاني و فطري درخشان و هميشه زنده است. بنابراين، اين ظرفيت برخاسته از اسلام در انقلاب اسلامی وجود دارد که جهانيان را به‌سمت اين شعارهاي بين‌المللي مطرح‌شده در بيانية گام دوم هدایت کند؛ البته با محوريت نسل جوان. ازاين‌رو برنامه‌هايي که مقام معظم رهبری به جوانان اروپايي مي‌دهند، بايد در اين بعد معنا شود. در آن شش توصيه‌اي که ايشان دارند، بحث استقلال و آزادي و حتي بحث سبک زندگي، بعد روابط بين‌الملل دارند؛ چون مواجهه با سبک زندگي غربي را برجسته کردند که يکي از بخش‌هاي تعارض فرهنگ اسلامی با غرب، سبک زندگي است.
    3ـ3. چالش‌هاي استفاده از جوانان
    جوانان انقلابي مؤمن و متعهد با دارا بودن ويژگي‌هايي همچون رشادت، شهامت، روحية مبارزاتي، صبوري، ايستادگي در مقابل فراز و نشيب‌هاي مختلف، انگيزه‌مندی و پارسایی، جوان‌هايي بي‌نظير و بي‌مثال‌اند. کم نيستند جوان‌هايي که با اتکا به تجارب ديگران و اندوخته‌هاي خود مي‌توانند تبلور مديريتي باشند که مورد تأیيد و توجه رهبري و شايستة دستگاه‌هاي دولتي و حکومتي است. مهم‌ترین موضوع در زمینة جوان‌گرايي و اعتماد به جوان‌ها، دغدغه‌مندي دلسوزان واقعي و مديران جهادي‌ای همچون چمران است؛ چراکه ايران اسلامي عزيز خرمشهرها را در پيش دارد. اعتماد و ايجاد ظرفيت و قرار دادن بستري براي عرض‌اندام و ارائة الگوهاي مديريتي جوانان، خود نکته‌اي است که بايد مورد توجه و عنايت ويژه قرار گيرد؛ چراکه اجازة نمايان ساختن ظرفيت‌ها و الگوهاي خردسالاري و مديريتي جوانان نيازمند مشاهده و حصول نتيجه، هم در سازمان و هم بیرون از سازمان، است.
    مسئلة ديگر مسئلة محافظه‌کاري و عدم اعتماد به جوان‌ها و عدم قبول ظرفيت‌هاست. عده‌اي معتقدند که مسائل سياسي ـ اجتماعي و مسائل کلان و مهم کشوري مسائلي هستند که در اين شرايط جامعه نمي‌توان آنها را به جوانان ارائه کرد؛ اما در اینجا براي مخاطبان و جوان‌هايي که در اين حوزه وقت و انرژي و زمان زيادي را گذرانده و غالباً تمام ظرفيت‌ها، اعم از ارتباطات، نوع تحصيل، روابط اجتماعي، رشتة تحصيلي، فعاليت‌هاي اجتماعي و حتي تخصصي خود را در حوزة مطالعات اداري يا حضور در ميادين اجرایي زيرسازي کرده و ساليان طولاني يا کم در اين نوع جمع‌ها حضور داشته‌اند و بعضاً جمع‌آوري تجارب شخصي و الگوگيري از الگوهاي موفق را سرلوحة خود قرار داده‌اند و با ذره‌اي اعتماد، حرفي براي گفتن و ارائة الگوی موفق در تراز اجرایي مجموعه داشته‌اند، اين سؤال مطرح می‌شود: آيا همين جوان‌هايي که در اوايل انقلاب و در تغيير و تحولات آن روزگار دست داشته‌اند، چقدر از بينش‌هاي سياسي و حکومت‌داري برخوردار بودند؟ مگر نه آنکه با اتکا به خداوند متعال و خرد جمعي، تاکنون سه دهه از انقلاب را پشت سر قرار داده‌اند؟ آيا حساسيت اولیه انقلاب و جنگ تحميلي مهم‌تر و مسئله حفظ تمامیت عرضی مطرح نبود‌ه؟ مگر نه اينکه همين جوان‌ها از اين موانع گذشتند و جشن چهل‌سالگي انقلاب را برپا کردند؟ اينها همان جوان‌هايي هستند که در دوران ابتدايي حکومت اسلامي به‌اجماع رسيدند و هرکدام باري از مسئوليت‌هاي کشور را بر دوش گرفتند.
    امروز مسئلة اتکا به جوان‌ها و اعتماد به آنها، با توجه به حساسيت‌هاي موجود در کشور، نيازمند مديريت پلکاني و اعتماد و ايجاد ظرفيت به‌صورت پله‌اي، مورد توقع و توجه است؛ چراکه با حمايت‌هاي مديران باسابقه و انقلابي و استفاده از تجربيات و رهنمودهاي آنها، اعم از حمايت‌هاي مادي، معنوي و تشکيلاتي است که مديران جوان می‌توانند از مسائل مختلف کشور عبور کنند و به نتيجة موفق و مطلوب در راستاي حکومت مهدوي برسند.
    4ـ3. راهکارهاي گذر از چالش‌ها با تأکيد بر جوان‌گرايي
    نظرية نظام انقلابي رهبر معظم انقلاب، مکمل بحث مديريت جهادي است. کليدواژه‌هاي ايشان عبارت‌اند از: آرمان‌هاي انقلابي، انقلابيون اسلامي، حسنه‌اي براي مديران جهادي و بااخلاص جبهه‌هاي گوناگون، اردوهاي جهادي و بسيج سازندگي. اگر بي‌توجهي به شعارهاي انقلاب و غفلت از جريان انقلابي نبود، بسياري از مشکلات کنوني نيز پيش نمي‌آمد. ايشان در زمينة ارائة راهکارها، استفاده از مديران جوان، برخورداری از نگاه و روحية انقلابي و انجام عمل جهادي را مطرح می‌کنند. همچنين به جوانان توصيه مي‌فرمایند که نقطة عطف حرکت آينده، همت‌هاي بلند و انگيزه‌هاي جوان و انقلابي است. در بحث علم و فناوري از جوانان مي‌خواهند که شتاب علمي داشته باشند و اين مسير را بااحساس مسـئوليت بيشتر، همچون يک جهاد، در پيش گيرند. در بحث اخلاق و معنويت نيز شعور معنوي و وجدان اخلاقي را بي‌نياز از جهاد و تلاش نمي‌دانند. از نظر ايشان، اين مبارزه به انسان‌هاي باايمان و جهادگر نياز دارد. در ادامه، بخش‌هايي از مظاهر عزت جمهوري اسلامی را شجاعت و حکمت مديران جهادي بيان مي‌کنند. پس ايشان موفقيت‌هاي گذشته را بر محور اين کليدواژه تحليل مي‌کنند و حرکت آينده را نيز ترسيم مي‌نمايند.
    5ـ3. احياي تمدن اسلامي با رويکرد جوان‌گرايي
    شاخص‌هاي تمدن جديد در ادبيات مقام معظم رهبري و در ادبيات امام راحل و علمايي که به‌گونه‌اي انديشه‌هايشان از اين فرايند و خيزش برگرفته از ميراث فکري، وحياني، ديني پشتيباني مي‌کند، مسلماً معنويیت ما مسلمانان باید الگو باشد و ما درست است که نمي‌توانيم و نبايد هم تجربة زيستن تمدن‌هاي ديگر را مورد بي‌توجهي قرار دهيم و بايد آنها را بخوانيم و دقت کنيم و از تجربيات انساني در تمدن‌هاي ديگر، حتي تمدن غرب، به‌درستي استفاده کنيم، اما سرانجام آنجايي که مي‌خواهيم آجرهاي تمدني خود را بچينيم، بايد براساس مباني فکري و ارزش‌هاي ديني، انساني و اسلامی بچينيم و به‌نظر مي‌رسد که اينجا شاخص‌هاي تمدن اسلامی در بسیاری از موارد متعددي متفاوت با شاخص‌هاي تمدني غرب مدرن امروز خواهد بود.
    ويژگي بارز بيانية گام دوم، اجازة گشودن فصلي جديد در تمدن اسلامي، پس از نظام‌سازي، يعني ورود به مرحلة تمدن‌سازي است. درنتيجه، اجازة ساختارشکني در برخي حوزه‌ها و ايجاد ساختارهاي جديد با تکيه بر همان مباني و ارزش‌ها را مي‌دهد که با نگاه نسل جديد و با درک واقعيت‌هاي نسل جديد همراه است و از کليدواژه‌هاي آينده، اميد، انگيزه، حرکت و جواني لبريز است.
    6ـ3. نقش جوانان در الگوي تمدن اسلامي مدنظر رهبري
    انسان معنوي که در تمدن اسلامي در حال رشد است، بسيار متفاوت با انسان سکولار يا عرفي‌شده يا دنيوي‌شده‌ای است که در دنياي غرب بر روي آن تمرکز انجام مي‌گيرد و اسم آن اومانيسم گذاشته مي‌شود؛ و اگر بخواهيم عدالت را محور قرار دهيم، عدالتي که در گفتمان اسلامي اتفاق مي‌افتد، بسيار متفاوت با عدالت کاپيتاليستي يا عدالت ليبرال در دنياي غرب خواهد بود و با ارزش‌هاي اخلاقي‌ای که نظم مناسبات انساني را رقم مي‌زند، صرفاً براساس نظم حقوقي و قانوني نخواهد بود؛ بلکه براساس تأکيدات و نظم اخلاقي و معنوي خواهد بود.
    ما انبوهي از شاخص‌هاي متعددي داريم که آن شاخص‌ها بيشتر در حوزة ارزش‌ها، جهان‌بيني‌ها و مفهوم و معناي انسان و مفهوم و معناي آن زندگي‌ای است که ما دربارة آن مي‌اندیشيم و در درون آن عمرمان را سپري مي‌کنيم و الگوي بسيار متفاوتي خواهد داشت. آنچه در ايران امروز در حال رخ دادن است، به‌تدريج به اين سمت در پيش است که ادبيات بومي و ديني خود را در ترسيم تمدني متفاوت پيش مي‌بريم و به‌نظر مي‌رسد که گام اول را در حوزة ادبيات تمدني در ايران برداشته‌ايم. به‌نظر مي‌رسد که در شکل‌گيري و صورت‌بندي تمدن نمي‌توانيم از آحاد مردم غافل باشيم و اين‌گونه نيست که مديران بتوانند تمدني را خلق کنند؛ بلکه اين توده‌هایند که عملاً در شکل‌بندي تمدن نقش‌آفريني مي‌کنند و نمي‌توانيم در شکل‌بندي تمدني خود، نسل کودکان را فراموش کنيم. امروزه در مباحث تمدني و گاهي اوقات در عمليات تمدني به‌عنوان مثال، کودکان نسل فراموش‌شدة ما هستند و ما بايد اينها را دريابيم تا بتوانيم در آينده از ظرفيت‌هاي امت‌سازي استفاده کنيم. تأکيد مقام معظم رهبري بر نسل جوان، از اين جهت اهميت پيدا مي‌کند که اساساً نسل جوان شور و شوق، انرژي و حرارت، نيرو و هیجان، و شادابي لازم را براي حرکت‌هاي شتابنده دارد و ما به این شتاب در حرکت نياز داريم و نمي‌توانيم نرم‌افزار تمدني خود را بر يک ويندوز بسيار کندي قرار دهيم؛ بلکه ويندوز تمدني ما باید بسيار چابک و سريع باشد تا در برابر حوادث تمدني یا آنجايي که مواجهه‌هاي تمدني با ديگران داريم، بتوانند واکنش‌هاي بموقع از خود نشان دهد.
    نکتة ديگري که بايد در نسل جوان دنبال کنيم، بحث مسئله‌هاي جديد و به‌روزي است که عموماً نسل جوان ما بهتر مي‌تواند آن را درک کند و به‌سمت تفسير و تدبير آن حرکت نماید. البته این بدان معنا نیست که اساتيد، بزرگان و علمايي که در زمینة انديشة اسلامي، تمدني، اجتماعي و سياسي صاحب فکرند و ظرفيت‌هاي بي‌بديل و یک عمر تجربة ایشان را نبينيم؛ مسلماً بايد اينها لحاظ شود و در جاي خود مورد استفاده قرار گيرد؛ اما پويايي نسل جوان و آشنايي آنها با اقتضائات زماني و زميني را قاعدتاً بايد مورد توجه و تأکيد قرار داد. در نگرش تمدني مقام معظم رهبري و ديگر بزرگانی که در حوزة تمدن اسلامي تفکر مي‌کنند، بحث اصلی، تربيت انسان تراز است و رهبر معظم انقلاب در بيانية گام دوم بر روي تربيت انسان تراز تأکيد مي‌کنند. اساساً تمدن‌شناسان امروز روي اين بحث تأکيد مي‌کنند که جوهر تمدن بر روي تربيت مي‌چرخد و اگر بتوان انسان‌هاي بزرگي را تربیت کرد، به‌آساني مي‌توان تحولات تمدني را رقم زد. نمونه‌هاي آن را در شخصيت‌هايي مثل شهيد سليماني مي‌توان مشاهده کرد. نظام تربيتي ما هر مقدار بتواند به‌سمت تربيت انسان‌هاي تراز و بزرگ برود، بالطبع بهتر مي‌توان در فرايند تمدني خود موفق‌تر بود.
    بحث و نتيجه‌گيري
    دربارة انقلاب اسلامي ملت ايران و چيستي و چرايي آن بسيار گفته‌اند. در اين ميان آنچه کمتر از نگاه تحليلگران و صاحب‌نظران پنهان مانده است، فرارَويِ رهبران و رهپويان اين نهضت عظيم انساني، از خواسته‌هاي مرسوم و متعارف در ديگر نهضت‌ها و تلاطم‌هاي اجتماعي شناخته‌شده در ديگر جوامع و سرزمين‌هاست. آنچه با عنوان شعارها و فريادهاي انقلابي فراز آمد و جان‌ها و انديشه‌ها را نواخت، بانگ ايمان‌گرايي، اسلام‌خواهي، حق‌جويي، عدالت‌طلبي، استقلال‌طلبي و رهايي يک ملت از چنگال استبداد و استعمار بود. ازاين‌رو اين انقلاب، هويتي فرهنگي و وجهي معنوي و ايماني دارد و نظام سياسي برآمده از آن بر شالودة اين گفتمان و رسالت ارزشي و ايماني استوار شده است. کاميابي و توفيق ميراث سياسي بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران، امام خميني، در گرو نگاه‌داشت و پايداري گفتمان انقلاب در ساحت انديشه و باور جامعه و تحقق عيني و عملي اصول و ارکان اين گفتمان در عرصه‌هاي مختلف حيات جمعي ملت ايران است.
    صدور بيانية گام دوم توسط رهبر معظم انقلاب اسلامي، آيت‌الله‌العظمي خامنه‌اي، در بهمن ۱۳۹۷ و چهلمين سال پيروزي انقلاب، به‌سبب آنکه دربردارندة تحليلي منصفانه و همه‌سونگر دربارة فراز و فرودها و چالش‌هاي انقلاب و نظام اسلامي مردم ايران در چهار دهة نخست است، فرصت مناسبي پيش‌روي ارباب انديشه و فکر جهت بازانديشي و تأمل در تجارب و دستاوردهاي انقلاب اسلامي مي‌گشايد و به‌سبب آنکه اين بيانيه دربردارندة توصيه‌هاي راهبردي در جهت بالندگي و پيشرفت نظام و جامعة اسلامي ماست، همة نيروهاي متعهد و نهادهاي تأثيرگذار حاکميتي و غيرحاکميتي را به اين امر فرامي‌خواند که در چگونگي تحقق اين توصيه‌ها انديشه کنند؛ موانع و کاستي‌ها را بشناسند؛ فرهيختگي و حرکت جهادي خود را آشکار سازند و نسبت و نقش خود را با محورها و توصيه‌هاي ناظر به آيندة انقلاب اسلامي تعريف کنند.
    هدف غايي در برقراري تمدن نوين اسلامي، تحقق رسالت ديني، فرهنگي، انساني و اسلامي در راستاي فراهم آوردن زندگاني پاکيزه‌تر و حرکت به‌سوي حيات طيبه با بهره‌مندي از همۀ ظرفيت‌هاي مادي و معنوي‌اي است که خداوند براي تأمين سعادت و تعالي انسان، در عالم طبيعت و در وجود خود آنان تعبيه کرده است؛ حياتي که در آن، خردورزي، اخلاق، معنويت، انسان‌دوستي و روابط اجتماعي دين‌مدار و اخلاق‌مدار حاکم باشد (خسروانی و عين‌القداتي، 1397). جهاد همه‌جانبه و هوشمندانه در عرصه‌هاي گوناگون فکري، فرهنگي، اقتصادي، علمي و رسانه‌اي و همچنين جوان‌گرايي، ازجمله راهبردهاي مهم تحقق نهاد تمدن‌ساز است که اين راهبردها با نتايج پژوهش‌هاي آقاي سرپرست سادات(1397) و خزاعي و همکاران (1396) همراه است. امینی و همکاران (1398) در پژوهشي با عنوان «تبيين نظرية مسئوليت اجتماعي جوانان در بيانيۀ گام دوم انقلاب اسلامي با تأکيد بر حکمراني خوب» به اين نتيجه رسيدند که مسئوليت اجتماعي جوانان در پنج بعد «اقتصادي»، «اجتماعي‌ ـ سياسي»، «قانوني»، «معنوي‌ ـ اخلاقي» و «نوع‌دوستي»، و حکمراني خوب در پنج بعد «مشارکت اقتصادي»، «استقلال و آزادي»، «عدالت‌خواهي و مبارزه با فساد»، «حاکميت قانون» و «کارايي و اثربخشي دولت» قرار گرفت. جوانان و نخبگان و سرآمدان در هر کشوري، ازجمله ايران، زمينه‌ساز رشد و توسعه‌اند؛ به همين دليل، نهادهاي مختلف جامعه سال‌ها تلاش کرده‌اند که نخبگان جوان ايراني در کشور بمانند و در توسعة علمي کشور نقش‌آفريني کنند. نقش انديشه و جوانان در تکامل تمدن‌ها بدين‌گونه تحليل مي‌شود که با توجه به فرصت طلايي جوان بودن جمعيت کشور، در صورت استفاده از اين ظرفیت جوان و ورود تفکرات نوين (توانمندي‌هاي فکري و اجرايي) به سطح کشور، شاهد پيشرفت و رشد (تعالي) جامعه خواهيم بود؛ اما استفاده از اين ظرفیت، نيازمند تغيير سياست‌هاي مديران و توجه آنها به جوانان است. نخبگان با احساس مسئوليت در قبال کشور و ملت، در عرصة کاري، تلاش و فداکاري مي‌کنند؛ چراکه بدون علاقه به آينده، نمي‌‌توانند در جامعة خود، تأثيري واقعي و راهگشا داشته باشند؛ به‌طوري‌که مي‌توان خروجي‌هاي نخبگان را معلول مسئوليت‌پذيري، علاقه و دلبستگي به توسعة کشور دانست (سالاري سرداری و سیدشمالی، ۱۳۹۸).
    با مرور بحث‌هاي انجام‌شده در این نوشتار، نکات زير قابل استنتاج است:
    ـ هرکجا کشورها و دولت‌ها به جوانان خود اعتماد کرده‌اند، حتماً اين اعتماد باعث سربلندي آن جامعه و کشور شده است؛
    ـ با گذشت چهل سال از انقلاب اسلامي، کساني که خود در زمان مسئوليت جوان بودند، در حال حاضر ارائة مسئوليت به جوانان را مورد پسند نمي‌دانند و اين مسئله جاي تأمل و تفکر دارد؛
    ـ پيشرفت در حوزه‌هاي پزشکي، الکترونيک و عمران و آبادي، حاصل اعتماد به جوانان و نخبگان است؛
    ـ دانشجويان دوره‌هاي نظری، دانش و علم را با هزينه‌هاي فراوان سپري مي‌کنند؛ ولي در هنگام بهره‌وري و استفاده از نيروي جوان و تحصيل‌کرده، اين افراد به‌فراموشي سپرده مي‌شوند و فرصت عمل و مديريت به آنها داده نمي‌شود؛
    ـ تمدن نوين اسلامي، تمدني حاصل از جمع نژادها و گروه‌هاي مختلف با شرايط اقليمي و فرهنگي خاص خود در جهت احيا و بازسازي و بازآفريني تمدن امت اسلامي است که با الگو گرفتن از تجربه‌هاي تمدن پرشکوه اسلامي در گذشتۀ تاريخ و نيز درس عبرت گرفتن از علل و عواملي که باعث انحطاط آن تمدن‌ها شدند، می‌تواند رسالت ديني، اخلاقي و تعالي را براي مسلمانان به‌ارمغان آورد و زندگي خوب و آرامی براي آنها رقم بزند. پيشرفت همه‌جانبه و تعالي در همة عرصه‌ها و جنبه‌هاي زندگي مادي و معنوي، ماهيت واقعي تمدن نوين اسلامي است؛
    ـ نوسازي، جوان‌سازي و کارآمد‌سازي تمدن نوین اسلامی، به‌صورت پيوسته دنبال مي‌شود و با شناسايي جوانان دانشمند، خلاق و بااستعداد و آينده‌نگر، درصدد جذب آنها به‌عنوان اعضاي هيئت ‌علمي و مديران آينده است.
    پيشنهادها و محدوديت‌ها
    در گذر تاريخ، مهم‌ترين عامل ترقي يک کشور و حکومت و آرمان‌هاي آن، منابع انساني و استفاده از نيروي جوان و نخبة آن بوده است. با توجه به بيانات بنيانگذار انقلاب اسلامي، امام خميني، و اهميت ايشان به نسل جوان، در زمان وقوع انقلاب اسلامی و همچنين در دوران هشت‌سالة دفاع مقدس و جنگ تحميلي، شاهد شگفتي‌سازي‌هاي اين جوانان در کشور اسلامي‌مان بوده‌ايم و پيشرفت‌های حاصل‌شده در حوزه‌هاي مهم پزشکي، موشکي، هوشمندسازي، الکترونيک، صنعت و عمران و... مديون تلاش و همت آنها بوده است. بيانية گام دوم، يک تصويرسازي کلي دربارة مسائل اصلي انقلاب است. مقام معظم رهبري در چهل‌سالگي انقلاب در مقام تبيين برآمدند و اقدام به صدور این بیانیه نمودند تا با ارائة فکر و استدلال‌هاي روشن دربارة کارآمدي نظام و ارائة برنامۀ آيندة انقلاب و با تأکيد ويژه بر جوانان و نخبگان، علاوه بر پيشگيري از بروز اختلال در دستگاه‌ها، زمینة پيشرفت، توسعه و تعالي امت اسلامي در زمينه‌هاي مادي و معنوي، و به‌دنبال آن، احيا، بازسازي و بازآفريني تمدن نوين اسلامي را فراهم سازد. 
     

    References: 
    • ابراهیمی کیاپی، هادی و يحيي بوزذری‌نژاد، 1390، «نقش حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در احیای تمدن اسلامی براساس بیانيه گام دوم انقلاب»، بصیرت و تربیت اسلامی، دورة هجدهم، ش 56، ص 91ـ112.
    • بهمنی، م.ر.، 1393، «تمدن نوین اسلامی در اندیشه آیت‌الله خامنه‌ای»، نقد و نظر (فلسفه و کلام)، ش 2، ص 5.
    • تاجبخش، ع.، 1381، تاریخ تمدن و فرهنگ ایران از اسلام تا صفویه، شیراز، نوید شیراز.
    • التواجری، ع. او.، 1386، راهبرد فرهنگی برای جهان اسلام (با اصلاح و تصویب چهارمین کنفرانس اسلامی وزیران فرهنگ)، تهران، انتشارات سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی اسلامی.
    • حسيني خامنه‌اي، سيدعلي، 1397، بيانيه گام دوم انقلاب خطاب به مردم ایران، تهران، انتشارات انقلاب اسلامی.
    • خرمشاد، م. و ع آدمی، 1397، «انقلاب اسلامی، انقلاب تمدنی؛ دانشگاه ایران، دانشگاه تمدن‌ساز»، پژوهشی فرهنگی، ش 6، ص 161ـ188.
    • خسروانی، ع. و ص عین‌القداتی، 1397، «نقش علم در روند تمدن نوین اسلامی از دیدگاه حضرت آیت‌الله خامنه‌ای (مدظله العالی)»، دانش پلیس مرکزی، ش 26، ص 89ـ104.
    • رجبی دوانی، م. و ع خزایی، 1393، «تمدن نوین اسلامی مؤلفه مؤثر بر ساختار داخلی جمهوری اسلامی ایران»، در: مجموعه مقالات همایش ملی تمدن نوین اسلامی.
    • رحمانی، م.، 1395، «نقش و جایگاه نیروهای مسلح در تحقق دولت اسلامی براساس نظام فکری امام خامنه ای (مدظله العالی)»، بینش و معارف اسلامی، ش 40، ص 37ـ67.
    • زرین‌کوب، ع. ح.، 1376، کارنامه اسلام، تهران، اميركبير.
    • سالاری سرداری، ف و س سیدشمالی، 1398، «تحلیل تأثیر جوانان و نخبگان در تمدن نوین اسلامی براساس الگوی حکمرانی اسلامی»، پژوهش پیشرفت و تعالی، ش 2، ص 1ـ3.
    • گودرزی، گ.، 1393، «مدل‌سازی ویژگی‌های نیروی انسانی در راستای تحقق تمدن بنیادی؛ برداشتی از روش‌شناسی سیستم‌های نرم SSM»، مشرق موعود، ش 34، ص 5.
    • لطف‌آبادي، ح.، 1378، روانشناسی کودک، تهران، سمت.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علیزاده، علی.(1402) واکاوی و تبیین گام دوم انقلاب در راستای جوان‌گرایی در تمدن نوین اسلامی. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 12(2)، 91-106

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی علیزاده."واکاوی و تبیین گام دوم انقلاب در راستای جوان‌گرایی در تمدن نوین اسلامی". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 12، 2، 1402، 91-106

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علیزاده، علی.(1402) 'واکاوی و تبیین گام دوم انقلاب در راستای جوان‌گرایی در تمدن نوین اسلامی'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 12(2), pp. 91-106

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علیزاده، علی. واکاوی و تبیین گام دوم انقلاب در راستای جوان‌گرایی در تمدن نوین اسلامی. اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 12, 1402؛ 12(2): 91-106