طراحی و تبیین الگوی کیفی کرامت سرمایههای انسانی در سازمان با رویکرد اسلامی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
عصر حاضر، عصر نقشآفريني و يکهتازي سازمانهاي گوناگون در ابعاد متفاوت زندگي بشر است. بسياري از فعاليتهاي اساسي زندگي افراد در موجوديت اين پديده تجلي مييابد و عملاً حذف اين نهادها امکانپذير نیست و تبعات منفي به دنبال دارد (ديهيمپور و همكاران، 1397). با توجه به تغييرات و تحولات شگرف و شتابان عرصههاي گوناگون در محيط پيرامون سازمانها، عدم همراهي و همگامي با اين تغييرات، به خرد شدن سازمانها زير چرخ عظيم تغييرات منجر خواهد شد (گوهريفر و همکاران 1394).
يکي از عناصر تأثيرگذار در همراهي با تغييرات، نيروي انساني سازمانهاست که به اذعان همه انديشمندان، در جايگاه اصليترين دارايي (سرمايه) راهبردي هر سازمان (چو و لوييس، 2012؛ نيشتر و رالستون، 2013)، منبع کمياب و بيجانشين، توانمند، توليدکننده ارزش اقتصادي و مزيت رقابتي (ديهيمپور و دولتي، 1396)، گشاينده تنگناهاي سازماني و ستون فقرات سازمان (ظهور پرونده و شکرالهي، 1396) نقش پررنگي در اين همراهي ايفا ميکند. بنابراين وجود کارکنان شايسته، متعهد و باانگيزه کليد اصلي موفقيت سازمانها در حرکت به سمت توسعه و پيشرفت در عصر پررقابت حاضر محسوب ميشود، بهگونهایکه از اين منابع بهمثابه سرمايههاي انساني ياد ميگردد.
همچنين جوامع بشري دريافتهاند که فقط با قوانين و مقررات نميتوان جامعه يا در مقياس کوچکتر سازمان را اداره نمود، بلکه به ابزار ديگري هم نياز است که از آن بهعنوان «کرامت انساني» نام ميبرند (فلسفي و همکاران، 1399). این در حالي است که امروزه يکي از معضلات و مشکلات اساسي سازمانها عدم حفظ حرمت و کرامت منابع انساني است. تدوين منشورهاي بينالمللي حقوق بشري، همگي مبيّن به رسميت شناختن کرامت ذاتي انسان است و قصدشان زندگي آحاد بشر در کنار يکديگر براساس صلح، عدالت و آزادي است (دانلي، 2015).
«کرامت انساني» موضوعي است که در تمام اديان و مکاتب گوناگون بدان پرداخته شده و با وجود این تأکيدها، توافق چنداني در تعريف اين پديده وجود ندارد (بارکلي، 2016). «کرامت» احساس فرد از داشتن شأن، احترام و شيوههاي حفظ شرافت (تداوم فردي، حفظ نقش اجتماعي، غرور و اميدواري) و جنبههاي گوناگون، مانند پذيرفته شدن در جامعه و حمايت اجتماعي است (گراسي و همکاران، 2017). «کرامت» مفهومي انتزاعي است که براساس عدالت تعريف ميشود و باعث ايجاد رفاه بر پايه ارزشهاي انساني، اخلاقي و عقلانيت ميگردد که براي رسيدن به آن بايد شيوههاي جديدي از زندگي را جستوجو و کشف کرد (پيرلس و مارتين، 2017).
وجود کرامت سازماني در بلندمدت موجب افزايش سطح رضايتمندي، جو مطلوب مبتني بر احترام متقابل، ادراک مثبت درباره منصفانه بودن نظام پاداش (يزدانشناس و آقايي، 1398)، بهبود بهرهوري، پويايي و ارتباطات سازماني، ارتقاي خلاقيت و نوآوري، وفاداري کارکنان، ممانعت از فساد و سوءاستفاده از قدرت ميگردد (فتحي ليواري و همکاران، 1397). نبود کرامت انساني تبعاتي همانند افزايش غيبت، فساد اداري، نارضايتي شغلي، اتلاف منابع، آزار در محل کار، برهم ريختن نظم و فضاي محيط کار، بدرفتاري کارکنان، انحراف سازمان از مسير هدف، بر هم خوردن فضاي کار و تخريب فرهنگسازماني به دنبال دارد (گلپرور و همکاران، 1393).
کرامت موهبتي است که از منظر قرآن مجيد در بين مخلوقات تنها مختص آدمي است و هيچ موجود زميني ديگري به اين شرافت توصيف نشده است (اسراء: 70؛ لقمان: 20؛ حجرات: 13؛ اعراف: 179؛ انفال: 22). علاوه بر قرآن مجيد، در آموزههاي ديني و سيره عملي معصومان نيز بر کرامت انسان تأکيد شده است.
برای مثال، اميرمؤمنان علي در نامه 53 نهجالبلاغه در برقراري، حفظ و توسعه روابط اجتماعي، انسانيت را توصيه کردهاند. از سوی ديگر، در بند 6 اصل دوم قانون اساسي، کرامت انساني جزو مباني اعتقادي نظام جمهوري اسلامي ايران بوده و همطراز برخی اصول اعتقادي همچون توحيد، نبوت و معاد مطرح گرديده است (حبيبزاده و رحيمينژاد، 1386).
علاوه بر اين، معمار کبير انقلاب اسلامي ايران، امام خميني در بيانيه هشت مادهاي خود، حفظ منزلت و کرامت انسان در حوزههاي حساس امنيت، اجراي عدالت، ممنوعيت اعمال غيرانساني، جلوگيري از خودسريها، تجسس نکردن در حوزه فردي افراد، چشمپوشي از خطاهاي شخصي و خصوصي که آثار حقوقي ندارد، آرامش و امنيت قضايي، و ممنوعيت از اهانت به انسان را ابلاغ نمود.
همچنين در «طرح تحول نظام اداري کشور» (ابلاغ ارديبهشتماه 1389)، سياستهاي کلي نظام اداري کشور در 26 بند توسط مقام معظم رهبري به مسئولان نظام ابلاغ گرديد که در بند اول آن به نهادينهسازي فرهنگ سازماني مبتني بر ارزشهاي اسلامي و کرامت انساني و ارج نهادن به سرمايههاي انساني و اجتماعي اشاره گرديده است (معمارزاده و همکاران، 1395).
کرامت انساني شبيه يک سپر حفاظتي، داراي ارزش انساني و الهي والايي است. توجه به اين سپر حفاظتي از بزرگترين و سنگينترين مسئوليتهاي جوامع اسلامي بهشمار میآید. کرامت انساني نقش حياتي در حفظ نظم اجتماعي ايفا مينمايد. جامعه بشري نيازمند نظمي است که براي حفظ روابط افراد و هدايت آنها برای رسيدن به کمال، ضروری است. يکي از راههاي انجام تحقق آن، تقويت کرامت افراد و شناخت ارزشهاي ایشان است. جوامع اسلامي در سطوح گوناگون، با چالشهاي متعددی مواجهند و بسياري از روشهاي مرسوم و متداول در مديريت کشورهاي غربي به سبب انطباق نداشتن با مباني فقهي اسلام، فاقد وجاهت لازم براي اجراست.
با نظر به اين نکته که دين مبين اسلام دينی کامل و جامع است که ميتواند پاسخگوي نيازهاي فردي و اجتماعي انسانها باشد، ازاینرو، معقول است که انتظار داشته باشيم در خصوص شيوه کرامت انساني افراد در بلاد اسلامي، ديدگاه خاصي را بتوان از آموزههاي اسلامي استنباط نمود. يکي از راههايي که خداوند متعال در قرآن به مسلمانان پيشنهاد مينمايد پيروي از سيره و سنت پيامبر و ساير معصومان است (احزاب: 21).
بدینروی نگارنده در پی ارائه الگوي کرامت منابع (سرمايههاي) انساني در سازمان با رويکرد اسلامي است. به عبارت ديگر، درصدد طراحي الگویی به همين منظور با پاسخگويي به سؤال ذیل است:
مؤلفهها و شاخصهاي الگوی کرامت منابع (سرمايههاي) انساني سازمان با رويکرد اسلامي کدام است؟
کرامت انسانی
در لغتنامه آکسفورد (1966) واژه «کرامت» از «Dignty» و از واژه لاتين «Dignitas» گرفته شده و داراي معناي شرافت، حيثيت، افتخار و استحقاق احترام است (آکسفورد، 1966).
در ادبيات فارسي «کرامت انساني» به معناي ارزش، حرمت، بزرگواري، عزت، شرافت، انسانيت، شأن، مقام، موقعيت، درجه، رتبه، جايگاه، منزلت، احسان و بخشش، نزاهت از فرومايگي و پاک بودن از آلودگيها، جوانمردي و سخاوت تعريف شده است (دهخدا، 1373، ص 16070).
مفهوم «کرامت» داراي تعاريف متعددي است و همانند بسياري از مفاهيم ديگر توافقي در خصوص تعريف واحد آن وجود ندارد (يداللهپور، 1391، ص 39). انديشمندان اسلامي در تعريف لغوي «کرامت» اعتقاد دارند که کرامت در مقابل پستي و خواري قرار ميگيرد؛ همانگونه که عزت در مقابل ذلت، و بزرگي در مقابل خردي. آيتالله جوادي آملي در بيان معناي «کرامت» مینویسد: «کرامت همان نزاهت از پستي و فرومايگي است» (جوادي آملي، 1386، ج 5، ص 21).
ايشان اعتقاد دارد که براي بيان معناي «کرامت» بايد از چندين لفظ استفاده نمود. اگر انسان به مقامي برسد که در برابر خدا عبوديت محض پيدا کند و حاضر نباشد در مقابل غيرخدا سر بر زمين بسايد، ميتوان گفت: به مقام «کرامت» رسيده است؛ يعني انسان هرچه به عبوديت محض نزديکتر شود به همان مقدار از حقارت رهايي پيدا ميکند و به کرامت ميرسد (جوادي آملي، 1382، ص 204).
«کرامت» واژهاي عربي است و معادل دقيق فارسي ندارد. ريشه «کرم» و مشتقات آن در قرآن با صيغههاي متفاوت 46 بار (13 آيه مدني و 33 آيه مکي) در وصف خالق و توصيف مخلوق به کار برده شده است. براي نمونه در وصف پروردگار (علق: 3)، توصيف فرشتگان (حاقه: 40)، توصيف قرآن (واقعه: 77)، توصيف نعمتهاي الهي (اسراء: 26)، توصيف و تکريم انسان (اسراء: 70) آمده است.
در منابع اسلامي نيز به اين واژه اشاره شده است. براي مثال در نهجالبلاغه اين واژه 80 بار در سخنان اميرمؤمنان علي به کار رفته است (افضلي، 1389).
در منابع اسلامي، بر کرامت انساني با صراحت بيشتري تأکيد شده است، بهگونهايکه همه افراد انساني بايد داراي حق کرامت باشند و کرامت را براي همديگر بهعنوان حق بشناسند و خود را در برابر آن حق، مکلف ببينند (اسراء:70؛ جعفري، 1370).
پيامبر اكرم اساس رشد و اصلاح امت را بر پرورش و ايجاد کرامت و عزت نفس ميدانند و همواره کرامت در نگاه، رفتار، گفتار و در برخوردهاي ايشان، بهوضوح مشهود بود (صالحي و عباسي، 1390).
اميرمؤمنان علي در خطبه 14 نهجالبلاغه خطاب به امام حسن ميفرمايند: «نفس خويش را از هر پستي، بزرگ و برتر بدار. آنچه از نفس خود ببازي عوض ندارد». نفس خود (يعني انسانيت خود) را نباز که اين عطيه باارزش را که مافوق هر ارزشي است، نبايد از کف داد که بعد از آن، به سوگ نشستن را اثري نباشد.
انسان از ديدگاه اسلام شخصيت و کرامتي دارد که او را در رفيعترين منزلت در ميان پديدههاي هستي قرار ميدهد؛ زيرا خداوند در قرآن فرموده است: ما فرزندان آدم را گرامي داشتيم و آنها را در خشکي و دريا حمل کرديم و از انواع روزيهاي پاکيزه به آنان عطا نموديم و آنها را بر بسياري از موجوداتي که خلق کرديم برتري بخشيديم (اسراء: 70).
از ديدگاه اسلام انسان داراي دو نوع کرامت است: ذاتي و اکتسابي. در کرامت ذاتي بهطور تکويني، قابليت و تواناييهاي خاصي به انسان داده شده و براي کسب آنها تلاشي نکرده است. لیکن مقصود از کرامت اکتسابي، دستيابي به کمالاتي است که انسان در پرتو تقوا، ايمان و عمل صالح خود بهدست ميآورد (صادقپور، 1386).
علماي اسلامي نيز در خصوص کرامت ديدگاهي دارند که در اينجا به تعدادي از آنان اشاره ميگردد:
از ديدگاه امام خميني کرامت ذاتي بخشي از کرامت اکتسابي است. کرامت ذاتي اصولي را براي انسان اثبات ميکند، اما حدود و شرايط آن بر عهده شرع و قانون الهي است. ايشان اعتقاد دارد که کرامت اکتسابي تعيينکننده است؛ يعني اگرچه انسان از بدو تولد داراي کرامت فطري است، اما بهواسطه قوه اختياري که دارد، ميتواند اين کرامت را از خودش سلب و يا آن را تقويت کند (رجبي، 1380، ص 19).
علامه طباطبائي درباره کرامت انسان معتقد است: مقصود از «کرامت» اختصاص دادن به عنايت و شرافت دادن به ويژگيای است که در ديگران نباشد و با همين ويژگي است که معناي «تکريم» با «تفضيل» فرق پيدا ميکند. چون تکريم معنايي است نفسي و در تکريم کاري به غير نيست، بلکه تنها شخص مورد تکريم است که داراي شرافتي و کرامتي بشود، برخلاف تفضيل که منظور اين است که شخص مورد تفضيل از ديگران برتري يابد، درحاليکه او با ديگران در اصل آن عطيه شرکت دارد (طباطبائي، 1363، ج 13، ص 214).
آيتالله جوادي آملي معتقد است: کرامت انساني جزو اعتباريات نيست، بلکه واقعيتي است همانند کريم بودن فرشتگان و قرآن، و تمام اينها مظاهر کرامت خداوند هستند. هنگاميکه بپذيريم انسان گوهري کريم و ارزشمند است، خواهناخواه بر اين باور خواهيم بود که نهتنها آزادي، امنيت و مانند آن حق اويند، بلکه بايد به گونههايي تفسير و تنظيم شوند که با کرامت وي سازگار باشند (جوادي آملي، 1375، ص 163).
پژوهشگران حوزة علوم ديني و مديريت اسلامي در زمينه «حکمراني خوب» و انطباق در آموزههاي ديني، مطالعاتي انجام دادهاند که در اينجا به تعدادي از آنان اشاره ميگردد:
فلسفي و ديگران (1399) در تحقيقي با عنوان «ارائه الگوي کرامت انساني کارکنان در سازمانهاي دولتي ايران» ابعاد جسمي، ذهني و رواني، عملکردي، رفتاري کرامت انساني را به همراه مؤلفههاي مربوطه احصا نمودهاند.
توکلي (1398) در تحقيقي با عنوان «طراحي و تبيين الگوي مفهومي کرامت انساني از منظر آموزههاي ديني با تأكيد بر فرهنگ رضوي» نتيجه گرفته که ابعاد يکپارچهکننده مباني اعتقادي (خليفةاللهي، حامل اسماء الهي، روح الهي، امانتداري الهي، هدايت الهي، اشرف مخلوقات و عبدالهي)، مباني معرفتي (عقلانيت، کسب دانش و درک و فهم) و مباني ارزشي (تقوا، عدالت، آزادي، رعايت قانون، عزتمندي، صبر و استقامت، احسان، احترام، محبت، گذشت و ايثار، صداقت و دوستي) از ابعاد کرامت انساني بهشمار میروند.
ميراحمدي و کمال گوگي (1393) در تحقيقي با عنوان «تحليل مفهوم کرامت انساني در انديشه سياسي شيعه از منظر امام خميني» نتيجه گرفتهاند: احساس امنيت، اجراي عدالت، ممنوعيت اعمال غيرانساني، جلوگيري از خودسريها، عدم تجسس در حوزه فردي افراد، چشمپوشي از خطاهاي شخصي و خصوصي، آرامش و امنيت قضايي، و ممنوعيت اهانت به انسان از مباني کرامت انساني انديشه امام خميني است.
ميرسپاسي و همکاران (1392) در تحقيقي با عنوان «الگوي ارزشي سازمانهاي دولتي ايران» نتيجه گرفتهاند: ارباب رجوعمحوري، عدالتمحوري، قانونمداري و پاسخگويي از ابعاد کرامت انساني در سازمانهاي دولتي است.
پورسعيد و زاير کعبه (1391) در تحقيقي با عنوان «بررسي رابطه کرامت انساني و فرهنگ سازماني» نتيجه گرفتهاند: ابعاد کرامت انساني در مديريت (خودسازي و ديگرسازي) و پيامدهاي حاصل از کرامت انساني (جلب اعتماد و شکوفايي رفاه و کارايي) بر فرهنگ سازماني تأثير ميگذارد.
نژاد سليم (1387) در تحقيقي با عنوان کرامت انساني و سازمان نتيجه گرفته است: ابعاد الگوي کرامت انساني مشتمل بر متغيرهاي عامل ذهني و رواني، عامل رفتاري، عامل عملکردي و عامل جسمي است.
غفارزاده (1386) در تحقيقي با عنوان «کرامت انساني در افق قرآن» به این نتيجه رسیده است: عوامل نقص و ارتقاي کرامت تشريعي انسان به دو دسته تقسيم ميگردد: عوامل نقص کرامت ذاتي انسانها (حيلهگري، ستمگري، شتابگري، دنياپرستي، ضعيف بودن، حريص بودن، تابع هوا و هوس بودن، طغيانگري، بخل، ناسپاسي، مأيوس شدن، گريز از ضرر) و عوامل ارتقاي کرامت تشريعي انسانها (حق حيات، استحقاق احسان، نيک سخن گفتن، احترام به والدين، رفتار عادلانه و رعايت کرامت مخالفان).
عليخاني (1385) در تحقيقي با عنوان «کرامات انساني و خشونت در اسلام» به این نتيجه رسیده است: مؤلفههاي کرامت انساني، وقوف بر کرامت انساني، آموزش، آزادي، عدالت، احترام، رفاه، بعد الهي انسان، فهم و ادراک، وحدت جوهري بشري و تعالي روحي و معنوي انسان در تحقق کرامت نقش دارد.
طاهري (1384) در تحقيقي با عنوان «آسيبشناسي شخصيت و کرامت انسان» به بررسي اسباب و زمينههاي کرامت انساني از ديدگاه نهجالبلاغه پرداخته و نتيجه گرفته است: اسباب و زمينههاي خداباوري، خودباوري، هدايتپذيري، مسئوليتپذيري، معرفت و عبادت و بندگي ميتواند در تحقق کرامت انساني نقش داشته باشد.
روششناسی پژوهش
امروزه استفاده از روشهاي تحقيق کيفي به علت شناسايي مسائل و مشکلات نظامهاي اجتماعي ـ رفتاري بهطور اعم و مشکلات سازمانهاي دولتي بهطور اخص، اجتنابناپذير است. به سبب ماهيت پيچيده سازمانها نميتوان از روشهاي کمّي به شناخت کافي نسبت به موقعيتهاي معين دست يافت و ازاينرو، استفاده از روشهاي کيفي ضرورت پيدا ميکند (سرلک و نورايي، 1395).
پژوهش حاضر مطالعهاي کيفي و از حيث بعد محيط، از نوع ميداني و از نظر هدف کاربردي است؛ بدين صورت که مبتني بر روش تحليل مضمون و با بهکارگيري آموزههاي ديني و اسلامي انجام شده است.
«تحليل مضمون» روشي براي شناخت، تحليل و گزارش الگوهاي موجود در دادههاي متني است که دادههاي پراکنده و متنوع را به دادههايي غني و تفصيلي تبديل ميکند (براون و کلارک، 2006). بهطورکلي «تحليل مضمون» روشي است براي مشاهده متن، برداشت و درک مناسب از اطلاعات بهظاهر نامرتبط، تحليل اطلاعات، مشاهده نظاممند شخص، تعامل گروه، موقعيت، سازمان و يا فرهنگ.
بنابراين در تحليل مضمون، همه منابع و دادهها بررسي و مضامين کل دادهها تحليل و تفسير شد. متون و منابع اسلامي ترجمه گردید و مرتبط با موضوع، توسط محقق مرور و تحليل شد. در مطالعه پيشرو تحليل دادههاي کيفي در سه مرحله رمزگذاري گرديده است:
الف. رمزگذاري باز: در این شیوه، مفاهيم از عمق دادهها به سطح آورده ميشود و همچنين تحليلگر به نحوه شکلدهي مقولهها و ويژگيهاي آنها ميپردازد (اشتراوس و کوربين، 1387، ص 22). در اين پژوهش اطلاعات بهدستآمده طی فرايند تحليل و مداقه در متون اسلامي ثبت گرديد.
ب. رمزگذاري محوري: در این شیوه فرايند محوري تبديل مفاهيم به مؤلفههاست. براي اين کار نظريهپرداز مجموعه مفاهيم مرحله رمزگذاري باز را بهعنوان مقوله انتخاب ميکند و طي فرايندي ساير مفاهيم هممعنا را به آن مرتبط ميسازد (همان).
ج. رمزگذاري انتخابي: اين مرحله از رمزگذاری فرايند يکپارچهسازي و بهبود مقولهها براي شکلگيري نظريه است (همان) که براساس نتايج دو مرحله قبلي رمزگذاري که بهمثابه مراحل مقدماتي و زمينهساز براي نظریهپردازي است، مقولهها و روابط مقدماتي را بهعنوان سازهها و اصول نظریه در اختيار ميگذارد، به توليد نظریه میپردازد و مقوله محوري را به شکلي نظاممند به ديگر مقولهها ربط داده، آن روابط را در چارچوب يک روايت روشن ميسازد. همچنين مقولههایي را که نيازمند بهبود و توسعه بيشتري هستند اصلاح ميکند.
جدول 1: رمزگذاري متون و منابع اسلامی
مضامين کلان (بعد) مضامين يکپارچهکننده (مؤلفه) متن منبع
قانونمندي ممانعت از رانتخواري اميرمؤمنان ميفرمايند: «اي کوفيان، با اين جامههاي مندرس به سرزمين شما آمدم و بار و بنهام همين است که ميبينيد. اکنون اگر از ديار شما با چيزي جز آنچه با آن آمده بودم بيرون روم از خيانتکاران خواهم بود». ابنشهرآشوب،
1376
عباس عموي پيامبر که مردي عائلهمند بود، سهم بيشتري از زکات درخواست کرد و گفت: يا رسولالله، مرا در اعطاي اموال ترجيح ده! رسول خدا با تبسم فرمودند: «من چنين دستوري ندارم». حکيمي و همکاران، 1397
اميرمؤمنان ميفرمايند: «زمامدارِ امور مردم ملاحظه هيچکس را نکند و نگذارد اطرافيانش دست تطاول به حريم مردم و اموال عمومي بگشايند و بهواسطه انتساب به او، به چيزي برسند. باز شدن درهاي سوءاستفاده براي وابستگان مسئولان، نهتنها براي خود آنان تباهي ميآورد، بلکه جامعه را به بيانصافي و بيعدالتي و تباهي ميکشاند». فضلالله،
1404ق
زماني که يکي از خويشاوندان اميرمؤمنان که کارگزار آن حضرت بود، در امانت خيانت کرد. امام به او نوشتند: «از خدا بترس و اموال اين مردم را به سویشان بازگردان، وگرنه با اين شمشيري که هر کس را با آن نواختم به دوزخ رفت، تو را خواهم زد! و به خدا سوگند، اگر حسن و حسين اين کار را کرده بودند هيچ پشتيباني از من نداشتند تا حق را از آنان بازگيرم». نهجالبلاغه،1379، نامه41
جلوگيري از تبعيض «اى مردم، ما شما را از مرد و زنى آفريديم و شما را ملت ملت و قبيله قبيله گردانيديم تا با يکديگر شناسايى متقابل حاصل کنيد. در حقيقت ارجمندترين شما نزد خدا پرهيزگارترين شماست. بيترديد، خداوند داناى آگاه است». حجرات: 13
پيامبر اکرم فرمودند: «اي مردم، بهدرستي که پروردگار شما يکي است و پدر شما يکی است. پس فضيلتى ندارد عرب بر عجم و عجم بر عرب و احمر بر اسود و اسود بر احمر، مگر به سبب تقوا و پرهيزگارى». کراجکي، 1390
اميرمؤمنان علي به زمامداران و دولتمردان دستور ميدهند که همه را در برابر حق يکسان ببينند. نهجالبلاغه، 1379، نامه 59
رعايت قانون پيامبر اکرم اجراي قوانين جزايي و کيفري اسلام (حدود) را بر متجاوزان به حريم قانون، بهتر از شصت سال عبادت، و نيز برتر از بارش چهل شب باران بر زمين ميدانستند. ابنشعبه حرانی، 1380
پيامبر اکرم از شفاعت کردن در برداشتن حدود الهي (قوانين جزايي و کيفري اسلام) بهشدت نهي ميکردند و اين کار را موجب عذاب و عقاب خداوند در جهان آخرت ميدانستند. کليني، 1365
پيامبر اکرم ميفرمايند: پرهيزگارترين مردم کسي است که حق را بگويد، چه به نفع وي باشد و چه به ضرر وي. صدوق، 1376
جبران خدمات حقوق و دستمزد امام صادق ميفرمايند: «يکي از بدترين گناهان، ندادن مزد کارگر است». مجلسي، 1403ق
امام صادق ميفرمايند: قبل از خشک شدن عرق کارکنان، بايد مزدشان پرداخت شود». حرعاملي،
1412ق، ج15.
پيامبر اکرم ميفرمايند: «وقتي يکي از شما کسي را به کاري ميگمارد، بايد مقدار مزدش را به او بگويد». حرعاملي،
1412ق، ج15.
امام صادق ميفرمايند: «پيامبر اکرم از بهکارگيري اشخاص قبل از معين شدن اجرت آنان نهي فرمودند». حرعاملي،
1412ق، ج 15
احترام گذاشتن نبي اکرم ميفرمايند: «انسانها را دوست بدار تا همگان تو را دوست داشته باشند». کليني، 1365
امام سجاد توصيه ميکنند که بايد بين زيردستان به عدل و انصاف رفتار کرد و با آنها مانند پدري مهربان و دلسوز عمل نمود. حرعاملي، 1412ق، ج 15
پاسخ نيکي کارکنان را دادن «آيا جزاى نيکى جز نيکى است؟» الرحمن: 60
امام سجاد ميفرمايند: «حق آنکس که به تونيکي کرده اين است که او را سپاسداري و نيکياش را ياد کنى، و اگر توان جبران نيکى او را دارى تلافى کن». ابنشعبه حرانی، 1382
سپاسگزاري از خدمات امام رضا ميفرمايند: «هر که سپاس مردم نعمتدهنده را نگويد سپاس خداي بزرگ را نگفته است». حرعاملي،
1412ق، ج 15
امام سجاد ميفرمايند: «شکرگزارترين شما در پيشگاه خدا کسي است که از نعمتها و زحمات مردم بيشترين قدرداني را به عمل آورد». کليني،
1365
امام سجاد فرمودند: «قدردانترين شما از خدا، قدردانترين شما از زحمات مردم است». کليني، 1365
صحت و مصونيت کارکنان پيامبر اکرم ميفرمايند: «دو نعمت که مغفول مردم واقع شده امنيت و سلامتي است». مجلسي، 1403ق
امام صادق ميفرمايند: «سه چيز است که همه مردم به آنها نياز دارند: امنيت، عدالت و رفاه». مجلسي، 1403ق
شايستهسالاري علم و تخصص «و پيامبرشان به آنان گفت: در حقيقت، خداوند˚ طالوت را بر شما به پادشاهى گماشته است. گفتند: چگونه او را بر ما پادشاهى باشد، با آنکه ما به پادشاهى از وى سزاوارتريم و به او از حيث مال، گشايشى داده نشده است؟ پيامبرشان گفت: در حقيقت، خدا او را بر شما برترى داده و او را در دانش و [نيروى] بدنى بر شما برترى بخشيده است و خداوند پادشاهى خود را به هر کس که بخواهد، ميدهد و خدا گشايشگر داناست». بقره: 247
پيامبر اکرم ميفرمايند: «هر کس از ميان مسلمانان، کارگزار گردد، درحاليکه ميداند ديگري نسبت به او در اين کار، اولي و آگاهتر به کتاب خدا و سنت رسول اوست، به خدا و پيامبر و تمام مسلمانان خيانت کرده است». بيهقي، 470،
ج 10
امام علي ميفرمايند: «اين پرچم (زمامداري و مديريت جامعه) را جز افراد آگاه و بااستقامت و عالم به جايگاه حق، به دوش نميکشند». نهجالبلاغه، 1379، خ 173
بصيرت سياسي امام علي ميفرمايند: «آفت رهبري و مديريت، ناتواني در بينش سياسي است». تمیمی آمدي، 1366
امام علي ميفرمايند: «سياست نادرست موجب نابودي است». تمیمی آمدي، 1366
امام علي ميفرمايند: سياست نيکو موجب استواري جامعه است. تمیمی آمدي، 1366
امام علي ميفرمايند: «زمامداري که سياستش نيکوست، رياستش پيوسته است». تمیمی آمدي، 1366
سعه صدر «آيا براى تو سينهات را نگشادهايم؟» انشراح: 1
خداوند به حضرت موسي ميفرماید: «به سوي فرعون برو که او به سرکشى برخاسته است. (موسي) گفت: پروردگارا، سينهام را گشاده گردان و کارم را براي من آسانساز». طه: 24-26
امام علي ميفرمايند: «بردباري و تحمل سختيها ابزار رياست است». نهجالبلاغه، 1379، ح 176
عدالتورزي انصاف در اجراي تشويق و تنبيه «و هر کس به سنگيني يک ذره عمل شري کرده باشد آن را خواهد ديد». زلزال: 8
پيامبر اکرم ميفرمايند: «بدترين مردم کسي است که خطاي ديگران را نميبخشد و از لغزش آنها نميگذرد». مجلسي، 1403ق
اميرمؤمنان علي میفرمایند: «همانا خداي سبحان پاداش را بر طاعت خود، و عقاب را بر نافرماني خود قرار داده است». تمیمی آمدي، 1366
پيامبر اکرم میفرمایند: «اگر خواستي تنبيه کني بهاندازه گناهي که کرده است مجازات کن». تمیمی آمدي، 1366
عدالت توزيعي اميرمؤمنان ميفرمايند: «سوگند به خدا، برادرم عقيل را ديدم که بهشدت فقير شده بود و از من ميخواست يک صاع از گندمها را به او ببخشم... او اصرار کرد و خواسته خود را تکرار نمود... گمان کرد که من دين خود را به او ميفروشم». نهجالبلاغه، 1379، خطبه 324
امام صادق ميفرمايند: «اهل اسلام (مسلمانان) فرزندان اسلاماند. من همه را در بخشش از بيتالمال برابر قرار ميدهم. اگر هر يک فضيلتي و مزيتي دارد، ميان خود و خدايش است. من آنان را همچون پسران يک پدر به شما ميآورم». حرعاملي،
1412ق، ج15
هنگامي که طلحه و زبير به خاطر سابقهشان در اسلام و قرابت با پيامبر از اميرمؤمنان خواستار سهم بيشتري از بيتالمال شدند، حضرت در جواب فرمودند: «در اين امور (سابقه در اسلام و قرابت با پيامبر) من بر شما مقدم هستم، ولي به خدا سوگند که سهم من با سهم اين کارگر، در برخورداري از امکانات عمومي برابر است». مجلسي، 1403ق
امام علي در نامهاي به يکي از فرمانداران خود ميفرمايند: «آگاه باش! حق مسلماناني که نزد تو هستند با آناني که نزد من هستند، در تقسيم بيتالمال مساوي است». نهجالبلاغه،1379، نامه 43
عدالت اجتماعي «در حقيقت، خدا به دادگرى و نيکوکارى و بخشش به خويشاوندان فرمان ميدهد و از کار زشت و ناپسند و ستم بازميدارد. به شما اندرز ميدهد تا پند گيريد». نحل:90
امام علي ميفرمايند: «خدا را! خدا را! از کبر تعصبآميز و تفاخر جاهلي که آن مرکز پرورش کينه و جايگاه وسوسههاي شيطان است که ملتهاي پيشين و امتهاي قرون گذشته را فريفته است». نهجالبلاغه، 1379، خطبه 192
مسئوليتپذيري اجتماعي وفاي به عهد «آنان (مؤمنان) که چون عهد بندند، به عهد خود وفادارند». بقره: 177
«اى کسانى که ايمان آوردهايد، به قراردادهاى خود وفا کنيد». مائده: 1
«همه بايد به عهد خود وفا کنيد که البته (در قيامت) از عهد و پيمان سؤال خواهد شد». اسراء: 34
امام علي ميفرمايند: «دشمني بزرگ نزد خدا آن است که بگوييد و عمل نکنيد». نهجالبلاغه، 1379، نامه53
«اى کسانى که ايمان آوردهايد، از بسيارى از گمانها بپرهيزيد که برخی از گمانها گناه است، و جاسوسى مکنيد، و بعضى از شما غيبت بعض دیگر را نکند. آيا کسى از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟! از آن کراهت داريد. [پس] از خدا بترسيد که خدا توبهپذير مهربان است». حجرات: 12
پيامبر اکرم ميفرمايند: «وقتي گمان کرديد آن را حقيقت ندانيد». متقي هندی، 1419ق
امام صادق ميفرمايند: «مؤمن برادر مؤمن است؛ او را دشنام نميدهد، محروم نميکند و به او بدگمان نميشود». ابنشعبه حرانی،
1380
امربهمعروف
و نهي از منکر «شما بهترين امتى هستيد که براى مردم پديدار شدهايد؛ به کار پسنديده فرمان ميدهيد و از کار ناپسند بازميداريد». آلعمران: 110
«بايد از ميان شما، گروهى [مردم را] به نيکى دعوت کنند و به کار شايسته وادارند و از زشتى بازدارند و آنان همان رستگارانند». آلعمران: 104
احترام به حقوق ديگران امام صادق ميفرمايند: «کمترين ميزان حقوق برادرت بر تو آن است که آنچه را براي خودت دوست ميداري براي او نيز دوست بداري، و آنچه را براي خودت نميپسندي براي او نپسندي». مجلسي، 1403ق
امام صادق ميفرمايند: «هر که بر ضرر مؤمن داستانى بگويد و قصدش عيب او و ريختن آبرويش باشد که از چشم مردم بيفتد خداوند او را از دوستى خود به دوستي شيطان براند و شيطان هم او را نپذيرد». کليني، 1365
مشورت با کارکنان مشورتپذيري «و در کار]ها[ با آنان مشورت کن و چون تصميم گرفتى بر خدا توکل نما؛ زیرا خداوند توکلکنندگان را دوست دارد». آلعمران: 159
«و کسانى که ]نداي [پروردگارشان را پاسخ] مثبت[ داده، نماز برپا کردهاند و کارشان در ميانشان مشورت است و ازآنچه روزيشان دادهايم انفاق ميکنند». شوري: 38
پيامبر اکرم ميفرمايند: «هيچ همدست و پشتيباني بهتر از مشورت نيست». حر عاملي، 1412ق
امام علي ميفرمايند: «هر که خودرأيي کند هلاك گردد و هرکه با مردمان مشورت نماید در عقل آنان شريک شود». نهجالبلاغه، 1379، حكمت 161
امام علي ميفرمايند: «کسي که خودرأي است رأي ندارد». نهجالبلاغه، 1379، حكمت 161
امام صادق ميفرمايند: «کسي که مشورت کند هلاك نميشود». ابنشعبه حرانی، 1380
همفکري با اهل خرد پيامبر اكرم به اميرمؤمنان توصيه ميکنند: «اي علي، با ترسو مشورت مکن؛ زيرا راهحل مشکل را بر تو تنگ ميکند، و با بخيل مشورت مکن؛ زيرا تو را از هدف بازميدارد، و با حريص مشورت مکن؛ زيرا آزمندي را در نظرت زينت ميدهد». صدوق، 1380
امام صادق ميفرمايند: «با مردان عاقل مشورت کن که جز به نيکي فرمان نميدهند و از مخالفت با ايشان بپرهيز که مخالفت با پرهيزگار عاقل سبب تباهي دين و دنياست». مجلسی، 1403ق
امام کاظم میفرمایند: «اي هشام، همنشيني با دينداران شرف دنيا و آخرت است و مشورت کردن با عاقل ناصح، برکت است و برکت و رشد و توفيقي است از خدا. پس چون عاقل ناصح به تو رأيي اظهار کند از خلاف کردن آن بپرهيز که سبب تباهي و هلاکت است». ابنشعبه حرانی، 1380
امام صادق از پيامبر اکرم نقل ميکنند: «نظر خواستن از عاقل نيکخواه مبارك است و رشد و توفيقي است از خداي بزرگ. پس چون ناصح عاقل نظري داد مخالف آن عمل مکن که موجب هلاکت است». مجلسی، 1403ق
اعتمادسازي
صداقت و درستي امام علي ميفرمايند: «قابلاعتمادترين مردم نزد تو بايد راستگوترين آنها باشد». تميمي آمدي، 1366
اميرمؤمنان ميفرمايند: «راستگو به سبب راستگويي خود، سه چيز به دست ميآورد: نيکويى اعتماد به او، دوستى نسبت به او، و ترس داشتن از او». تمیمی آمدي، 1366
اميرمؤمنان علي ميفرمايند: «اي مردم! به خدا سوگند، من شما را به هيچ طاعتي وادار نميکنم، مگر اينکه پيش از شما خودم به آن عمل کرده باشم، و شما را از هيچ معصيتي نهي نميکنم، مگر اينکه خودم پيش از شما از آن کنارهگيري کنم. افرادي که صلاحيت لازم (دانش، تخصص، مهارت و توانايي) داشته باشند مورد اعتماد ديگران قرار ميگيرند». نهجالبلاغه، 1379، خطبه 175
صلاحيت و تخصص «مرا بر خزانههاي اين سرزمين بگمار که من نگهبانى دانا هستم». يوسف: 55
امام صادق ميفرمايند: «فرقي نميکند به خائن اعتماد کنيم يا به کسي که کار را ضايع و تباه ميکند». حکيمي و همکاران، 1380
«يکى از آن دو [دختر] گفت: «اى پدر، او را استخدام کن؛ زیرا بهترين کسى است که استخدام ميکني؛ هم نيرومند [و هم] درخور اعتماد است». قصص: 26
شفافسازي امام علي ميفرمايند: «هرگاه رعيت بر تو بدگمان شد، عذر خويش را آشکارا با آنان در ميان بگذار و با اين کار از بدگماني نجاتشان ده». نهجالبلاغه، 1379، نامه 53
امام علي ميفرمايند: «دوست از آن نظر دوست ناميده شده که درباره خودت و عيبهايت به تو راست ميگويد. پس هر کس با تو چنين رفتار کرد به او اعتماد کن؛ زيرا او حقيقتاً دوست توست». نهجالبلاغه، 1379، نامه 53
امام علي ميفرمايند: «کسي تو را به درستي دوست دارد که تملق تو را نگوید». تميمي آمدي، 1366
بعد از مقولهبندي و رمزگذاري، کار ساماندهي، دستهبندي و بازآفريني بندهاي حاصل از متون پيادهشده در محيط نرمافزار انجام گرفت و دادهها مرتبسازي و مقولهبندي شد و براي تفسير نهايي آماده گردید. سپس با مقايسه رمزها، دادههايي که تشابه و قرابت مفهومي و مضموني بيشتري داشتند در قالب يک مفهوم تجميع و در نهايت، مفاهيم مشابه در يک فرايند تکميلي، مقولههاي مرتبط با خود را به وجود آوردند. در اين مرحله، مقولهها پس از استخراج، نامگذاري و با استفاده از رمزگذاري در قالب يک الگو ارائه گرديد. با استفاده رمزگذاري، بهطور منظم زمینه اصلي با ساير زمینههاي فرعي ارتباط داده شد و از طريق اعتبار بخشيدن به اين روابط، جاهاي خالي مقولههايي که نياز به اصلاح و گسترش داشت، تکميل و در نهايت، الگو ارائه گرديد.
شکل (1): الگوی اوليه بهدستآمده از خروجي نرمافزار MAXQDA
براساس سنخيت، ارتباط و تناسبي که اصطلاحات با هم داشتند در قالب هفت بعد (جبران خدمت، قانونمندي، شايستهسالاري، مسئوليتپذيري اجتماعي، عدالتورزي، مشارکت کارکنان، اعتمادسازي) و هشت مؤلفه اساسي (حقوق و دستمزد، محبت و مهرورزي، پاسخ نيکي کارکنان را دادن، سپاسگزاري از خدمات، صحت و مصونيت کارکنان، جلوگيري از سوءاستفاده ديگران، جلوگيري از تبعيض، اجراي قانون، علم و تخصص، بصيرت سياسي، سعه صدر، وفاي به عهد، امر به معروف و نهي از منکر، احترام به حقوق ديگران، عدالت در برخوردهاي اجتماعي، عدالت توزيعي، مشورت با اهل خرد، همفکري، صداقت، صلاحيت، صراحت و شفافيت) شناسايي و طبقهبندي گرديد.
شکل (2): الگوی پارادایم رمزگذاری کرامت انسانی
نتيجهگيري و پيشنهاد
پژوهش در حوزة علوم انساني با هدف دستيابي به سعادت واقعي بشر ضرورتي انکارناپذير است. در اين مسير استفاده از عقل و آموزههاي وحياني و بهطور خاص مطالعات اسلامي در کنار تجربيات بشر بهمنظور واکاوي مفاهيم کليدي حوزه علوم انساني شرط اساسي کارايي اين پژوهش است. يکي از شاخصههاي مهم عصر حاضر تغييرات و تحولات سهمگين محيطي است که اين موضوع منجر به تحتالشعاع قرار دادن کليه ارکان يک سازمان ميگردد. در چنين شرايطي، حيات و بقاي سازمانها مستلزم اتکا بر ظرفيتهاي سرمايه انسانيشان، بهويژه در ايجاد خلاقيت و نوآوري در سازمان، بسيار مهم جلوه مينمايد.
از سوی ديگر، اين سرمايه انساني براي نقشآفريني مؤثر، خواهان دريافت تکريم و احترام مديريتي مبتني بر حفظ و تداوم کرامت انساني در سازمان است. اهميت اين موضوع به حدي است که تمام اديان الهي به شیوههای گوناگون بر آن صحه گذاشتهاند. همچنين از ديرباز توجه به ماهيت حکومتها، چگونگي روابط ميان مردم و عناصر حکومتي، خصايص کارگزاران حکومت، شيوه و منش صاحبمنصبان حکومتي نيز مدنظر انديشمندان بوده است.
با وجود اهميت و تأکيدات بهعملآمده، بررسيها نشان ميدهد کرامت کارکنان در سازمانها بيشتر در حوزه کار و قانون کار مدنظر قرار گرفته و کمتر در حوزه سازمان، بهويژه در حوزه ديني به آن توجه شده است. در آموزههاي ديني و سيره عملي معصومان، مفهوم «کرامت انساني» و مؤلفههايش مکرر بيان گرديده است که بايد در بسترهاي توحيدي و معنوي تبيين گردد. آيات الهي و احاديث ائمه معصوم در کلامالله مجيد و ساير کتب ديني، مجموعههاي ارزشمندي است که براي بشريت به ميراث مانده است.
با توجه به کامل و جامع بودن دين مبين اسلام براي همه اعصار و زمانها، توجه به مفاهيم آن ضروري است و موجبات افزايش رضايتمندي مردم از زندگي و جامعه خويش را فراهم ميسازد. هدف اصلي اين پژوهش طراحي الگوي کيفي کرامت منابع (سرمايههاي) انساني در سازمان با رويکرد اسلامي است. بدين منظور با استفاده از روش «پژوهش كيفي» و راهبرد «دادهبنياد» در پی دستيابي به اين هدف است. اطلاعات بهدستآمده با كمك سه نوع رمزگذاري باز، انتخابي و محوري، دستهبندي و در نهايت، الگوی کيفي با مقولههايي به شرح ذیل استخراج گرديد:
ـ مقوله قانونمندي: اين مقوله در فرايند الگوي کرامت انساني شامل ممانعت از رانتخواري، جلوگيري از تبعيض و رعايت قانون است.
ـ مقوله جبران خدمت: الگوي کرامت انساني مستلزم پرداخت حقوق و دستمزد کارکنان، احترام گذاشتن، پاسخ نيکي کارکنان را دادن (عدم استثمار)، سپاسگزاري از خدمات و صحت و مصونيت کارکنان است.
ـ مقوله شايستهسالاري: اين مقوله مشتمل بر انتصاب کارکنان براساس علم و تخصص، بصيرت سياسي و سعه صدر است.
ـ مقوله عدالتورزي: اين مقوله مستلزم داشتن انصاف در اجراي تشويق و تنبيه، عدالت توزيعي و رعايت عدالت اجتماعي توسط مديران سازمانهاست.
ـ مقوله مسئوليتپذيري اجتماعي: مسئوليتپذيري اجتماعي در وفاي به عهد و پيمان، امر به معروف و نهي از منکر و احترام به حقوق ديگران در الگوي کرامت انساني تجلي مييابد.
ـ مقوله مشارکت کارکنان: اين مقوله در مشورتپذيري و همفکري با اهل دانش و خرد و همچنين ممانعت از استبداد ريشه دارد.
ـ اعتمادسازي: مقوله اعتمادسازي و ايجاد سرمايه اجتماعي در سازمان مستلزم رعايت صداقت و درستي، صلاحيت و تخصص و شفافسازي تمام امور و فرايندهاي سازمان در سطوح گوناگون است.
بسياري از شاخصها و ويژگيهاي احصا شده از متون اسلامي الگوي کرامت انساني با اصول و مباني دين مبين اسلام ـ علاوه بر نداشتن تضاد ـ همراستايي زيادي دارد و در صورت تطبيق با اصول، فرهنگ و ارزشهاي ديني و ملي، الگوي مناسبي براي حفظ کرامت سرمايههاي انساني است.
نقطه تمايز کرامت انساني در مديريت غربي و مديريت اسلامي، تفاوت در مبناي حکومت است. در رويکرد کرامت انساني غربي، عمدتاً توصيهها بر مبناي کار و قوانين مربوط به آن است و غربیان، خود نيز به اين نتيجه رسيدهاند که اداره جامعه و يا ـ در مقياس کوچکتر ـ سازمانها، تنها با تکيه بر اين مقررات حاصل نميشود و نياز به ابزار ديگري به نام «کرامت انساني» وجود دارد. لیکن از منظر رويکرد ديني، بر کرامت انساني با صراحت زيادي تأکيد شده است، بهگونهایکه همه افراد بايد داراي حق کرامت باشند و کرامت را براي همديگر نيز يک حق بهشمار آورند و مکلف به رعايت اين حق براي ديگران باشند. با عنايت به اهميت انسان و کرامت و منزلتش در دوران معاصر، تبيين و تفسير اين موضوع از نظر منابع ديني و بهويژه قرآن مجيد و در پی آن، دستيابي به راهکارهاي تحقق آن در زندگي بشر، ضرورتي اجتنابناپذير است.
- نهجالبلاغه، 1379، ترجمة محمد دشتی، تهران، موسسه فرهنگی انتشاراتی زهد.
- ابنشعبه حراني، حسنبن علي، 1380، تحفالعقول، ترجمة بهراد جعفري، تهران، دارالکتب الاسلاميه.
- ابنشهرآشوب مازندراني، محمدبن علي، 1376، مناقب آل ابيطالب، تصحيح هاشم رسولي و محمدحسين آشتياني، قم، علامه.
- استراوس، آنسلم و جوليت كوربين، 1387، اصول روش تحقيق کيفي نظريه مبنايي: رويهها و شيوهها، ترجمة بيوک محمدي، تهران، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي.
- افضلي، محمدعلي، 1389، «کرامت انساني و اتانازي از منظر اخلاق اسلامي»، مجله دانشگاه علوم پزشکي مازندران، ش 78، ص 83ـ95.
- بیهقی، محمدبن حسین، 470، تاریخ بیهقی، ترجمة مژگان شیخی، تهران، سوره مهر.
- پورسعيد، زهرا و سميرا زاير کعبه، 1391، «بررسي رابطه کرامت انساني و فرهنگ سازماني»، در: يازدهمين کنفرانس بينالمللي مديريت، تهران.
- تميمي آمدي، عبدالواحدبن محمد، 1366، شرح غررالحکم و دررالحکم، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
- توکلي، ياسين، 1398، «طراحي و تبيين الگوي مفهومي کرامت انساني از منظر آموزههاي ديني با تأکيد بر فرهنگ رضوي»، فرهنگ رضوي، سال هفتم، ش 1، ص 9ـ40.
- جعفري، محمدتقي، 1370، «حق کرامت انساني»، مجله دانشکده حقوق و علوم سياسي دانشگاه تهران، ش 27، ص 77ـ98.
- جوادي آملي، عبدالله، 1375، فلسفه حقوق بشر، قم، اسراء.
- ـــــ ، 1382، صورت و سيرت انسان در قرآن، تحقيق غلامعلي امين دين، چ دوم، قم، اسراء.
- ـــــ ، 1386، فلسفه حقوق بشر، قم، اسراء.
- حبيبزاده، محمدجعفر و اسمعيل رحيمينژاد، 1386، «کرامت انساني در قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران»، مدرس علوم انساني، سال يازدهم، ش 4، ص 51-82.
- حرعاملي، محمدبن حسن، 1412ق، وسائل الشيعه، قم، مؤسسة آلالبيت.
- حکيمي، محمدرضا و همكاران، 1397، الحيات، ترجمة احمد آرام، چ سيزدهم، قم، دليل ما.
- دهخدا، علياکبر، 1373، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران.
- ديهيمپور، مهدي و حسن دولتي، 1396، «تأثير عوامل ايجادکننده تروماي سازماني بر ميزان ترک خدمت کارکنان نظامي»، پژوهشهاي مديريت منابع انساني، سال نهم، ش 4، ص 75ـ100.
- ديهيمپور، مهدي و همكاران، 1397، «تأثير شفافيت سازماني بر مديريت تروماي سازماني با ميانجيگري سرمايه اجتماعي»، مديريت سرمايه اجتماعي، دوره پنجم، ش 3، ص 337ـ363.
- رجبي، محمود، 1380، انسانشناسي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- سرلک، محمدعلي و محمدحسن نورياني، 1395، «شناسايي عوامل مؤثر بر جريانهاي شکافنده سازمانهاي دولتي با استفاده از استراتژي نظريهپردازي داده بنياد»، مديريت دولتي، دوره هشتم، ش 4، ص 553ـ570.
- صادقپور، طيبه، 1386، «کرامت انساني در قرآن مجيد»، بينات، ش 53، ص 51ـ67.
- صالحي، حميدرضا و محمود عباسي، 1390، «کرامت انساني فصلالخطاب انديشههاي ديني و تفکرات اخلاقي»، اخلاق پزشکي، سال پنجم، ش 16، ص 39ـ78.
- صدوق، محمدبن علي، 1380، امالي، ترجمة محمدباقر كمرهاي، تهران، کتابچي.
- طاهري، ابوالقاسم، 1384، «کرامت انسان در انديشه امام علي: اسباب و زمينههاي کرامت»، پژوهشهاي ديني، سال اول، ش 2، ص 111ـ137.
- طباطبائي، سيدمحمدحسين، 1363، تفسير الميزان، ترجمة سيدمحمدباقر موسوي همداني، قم، دفتر انتشارات اسلامي.
- ظهور پرونده، وجيهه و مهرداد شکرالهي، 1397، «رابطه رفتار رهبري مديران و بدبيني سازماني با در نظر گرفتن نقش تعديلگر عدالت سازماني در آموزش و پرورش»، پژوهشهاي رهبري و مديريت آموزشي، سال سوم، ش 12، ص 111ـ148.
- عليخاني، علياکبر، 1385، «کرامت انساني و خشونت در اسلام»، پژوهشنامه علوم سياسي، ش 3، ص 99ـ122.
- غفارزاده، علي، 1386، «کرامت انسان در افق قرآن»، نشريه دانشکده ادبيات و علوم انساني شهرکرد، سال دوم، ش 6و7، ص 109ـ132.
- فتحي ليواري، رقيه و همكاران، 1397، «طراحي و اعتبارسنجي مدل رهبري اخلاقي در سازمان»، فرايند مديريت و توسعه، ش 3، ص 37ـ62.
- فضلالله، عبدالحسين، 1404ق، نظريۀ الحکم و الإدارة في عهد الإمام علي للأشتر، بيروت، دارالتعاريف للمطبوعات.
- فلسفي، علي و همكاران، 1399، «ارائه الگوي کرامت انساني کارکنان در سازمانهاي دولتي»، مطالعات مديريت (بهبود و تحول)، سال بيست و نهم، ش 97، ص 163ـ190.
- کراجکي، محمدبن علي، 1390، معدن الجواهر و رياضة الخواطر، ترجمة عباس قمي، مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي آستان قدس رضوي.
- کليني، محمدبن يعقوب، 1365، اصول کافي، ترجمة جواد مصطفوي، تهران، مؤسسة الوفا.
- گلپرور، محسن و همكاران، 1393، «نقش تعاملي ابعاد عدالت سازماني ادراکشده بر رفتارهاي تلافيجويانه»، شناخت اجتماعي، سال سوم، ش 5، ص 73ـ86.
- گوهريفر، مصطفي و همكاران، 1394، «آيندهپژوهي: ارائة تصوير آيندهسازمان با استفاده از رويکرد برنامهريزي سناريو (مورد مطالعه: مرکز آمار ايران)»، علوم مديريت ايران، سال دهم، ش 38، ص 36ـ65.
- متقي هندي، حسامالدين، 1419ق، کنز العمّال في سنن الاقوال و الافعال، بيروت، دارالکتب العلميه.
- مجلسي، محمدباقر، 1403ق، بحارالانوار، بيروت، داراحياء التراث العربي.
- ميراحمدي، منصور و محمد کمالي گوگي، 1393، «تحليل مفهوم کرامت انساني در انديشه سياسي شيعه: مطالعه موردي انديشه امام خميني»، پژوهشنامه انقلاب اسلامي، سال دوم، ش 10، ص 27ـ50.
- ميرسپاسي، ناصر و همكاران، 1392، «معرفي الگوي ارزشي سازمانهاي دولتي ايران»، مديريت سازمانهاي دولتي، سال اول، ش 2، ص 53ـ70.
- نژاد سليم، عادل، 1387، کرامت انساني و سازمان، چ دوم، تهران، مرکز آموزش و تحقيقات صنعتي ايران.
- يداللهپور، بهروز، 1391، کرامت انسان در قرآن کريم (ماهيت، مباني و موانع)، قم، اديان.
- يزدانشناس، مهدي و مصطفي آقايي، 1398، «الگوي اثرگذاري جو اخلاقي ادراكشده، اعتماد سازماني و عملکرد پيشگامانه خدمت به مشتري، نقش سياسي کاري ادراکشده در نظام پاداش سازمان»، فرايند مديريت و توسعه، ش 107، ص 1355ـ157.
- Barclay, L., 2016, "In Sickness and in Dignity: A Philosophical Account of the Meaning of Dignity in Health Care", International Journal of Nursing Studies, N. 61(1), p. 136-141.
- Braun, V. & Clarke, V., 2006, "Using thematic analysis in psychology", Qualitative Research in Psychology, v. 3, N. 2, P. 77-101.
- Cho, Y. J. Lewis, G. B., 2012, "Turnover Intention and Turnover Behavior:Implications for Retaining Federal Employees", Review of Public Personnel Administration, N. 32, p. 4-23.
- Donnelly, Jack, 2015, "Normative Versus Taxonomic Humanity: Varieties of Human Dignity in the Western Tradition", Journal of Human Rights, V. 14, p. 1-22.
- Grassi, L., Costantini, A., Caruso, R., Brunetti, S., Marchetti, P., Sabato, S.,& Nanni, M. G., 2017, "Dignity and Psychosocial-Related Variables inAdvanced and Non-Advanced Cancer Patients by Using the Patient DignityInventory-Italian Version", Journal of Pain and Symptom Management, N. 53(2), p. 279-287.
- Nishtar S, Ralston J., 2013, "Can human resources for health in the context of noncommunicable disease control be a lever for health system changes?", Bulletin of the World Health Organization, N. 91(11), p. 895-896.
- Oxford Advanced Learner’s Dictionary, 1966, Oxford University.
- Perles, G. M., & Martín, A. E., 2017, "Towards A Substantive Knowledge that Promotes the Dignity of the Human Being", Journal of Innovation & Knowledge, N 2(2), p. 67-73.