اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، سال یازدهم، شماره دوم، پیاپی 23، پاییز و زمستان 1401، صفحات 47-60

    آموزه‌های مدیریتی در سیره عملی علامه مصباح یزدی (ره) *

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    ✍️ علی معصومی / استادیار گروه علوم سیاسی جامعة المصطفي العالميه / Politicsmag@Qabas.net
    محسن منطقی / دانشيار گروه مديريت مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني / manteghi@qabas.net
    چکیده: 
    علامه مصباح یزدی یکی از تأثیرگذارترین نظریه پردازان قرن گذشته در حوزه‌ی علوم انسانی اسلامی است. همان گونه که دیدگاه های نظری ایشان تحولات دانشی ماندگاری به وجود آورد، مطالعه رفتارهای عملی ایشان نیز می تواند راهنما و الگویی برای تحول در سازمان ها باشد. ایشان قریب چهل سال تجربه مدیریتی سازمان ها و نهادهای حوزه ای را در کارنامه خود دارد. تجربه به کارگیری ایده های نظری یک اندیشمند مدیریت اسلامی در میدان عمل، می تواند الگوی موفقی برای مشتاقان مدیریت اسلامی به شمار آید. این تحقیق براساس مشاهدات میدانی و مرور خاطرات همراهی با علامه مصباح یزدی طی سه دهه به انجام رسیده است. ساحت های مدیریتی ایشان را می توان در چهار مهارت رفتاری، فرهنگی، ساختاری، و کنترلی دسته بندی و مطالعه کرد. هریک از این ساحت ها دارای مؤلفه های متعددی است که در مجموع 16 نمونه شناسایی شده که قابل الگوبرداری برای مدیران جامعه اسلامی است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Managerial Teachings in the Practical Life of Allameh Misbah Yazdi
    Abstract: 
    Allameh Misbah Yazdi is one of the most influential theorists of the last century in the field of Islamic humanities. Just as his theoretical views caused lasting scientific developments, the study of his practical conduct can also be a guide and a model for transformation in organizations. He has nearly 40 years of management experience in seminary organizations and institutions. Applying the theoretical ideas of an Islamic management thinker in practice can be considered a successful model for Islamic management aspirants. This research has been done based on field observations and memories of accompanying Allameh Misbah Yazdi over three decades. His management areas can be classified and studied in four behavioral, cultural, structural, and control skills. Each of these areas has several components. A total of 16 identified examples can be modeled by managers of Islamic society.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    حوزه‌هاي علميه طی دوازده قرن گذشته، براساس خلاقيت و نوآوري برخي از چهره‌هاي برجسته، ماندگار و سرزنده مانده‌اند. برخي از علما با اتکا بر معنويت و تيزبيني اجتماعي توانسته‌اند تأثيرات ماندگاري در پايداري و اثرگذاري حوزه‌هاي علميه داشته باشند. در قرن اخير، حوزة علميه قم شاهد درخشش انديشمندان بي‌نظيري بوده است که سکاندار اصلي حرکت متعالي حوزه بوده‌اند. علامه محمدتقي مصباح يزدي يکي از تأثيرگذارترين انديشمنداني بود که توانست با انديشه‌هاي ناب خود، تحولي در ساختار علمي و تشکيلاتي حوزه ايجاد کند.
    اين مطالعه به بررسي سيره عملي مديريتي ايشان پرداخته و کوشیده تا برخي از ابعاد آشکار و پنهان مديريت علامه مصباح يزدي را نشان دهد. داده‌هاي اوليه اين تحقيق براساس مشاهدات عيني و همراهي کاري بيش از دو دهه نويسندگان به رشته تحرير درآمده است.
    بيان مسئله
    حوزه‌هاي علميه به‌مثابه مرکز پژوهش و آموزش آموزه‌هاي ديني، طی دوازده قرن گذشته، بالندگي آموزه‌هاي اسلامي را برعهده داشته‌اند. رشد و تعالي اين نظام علمي مرهون انديشه‌ورزي و نوآوري انديشمنداني بوده که با ايده‌هاي نوين و سيره عملي شگرف خود توانسته‌اند در هر برهه از زمان، اين حرکت رو به جلو را سرعت ببخشند. عمده فعاليت حوزه‌هاي علميه در قرون گذشته متمرکز بر دانش فقه و اصول فقه بوده است تا براساس آن بتوانند احکام شرعي را استنباط کرده، با تبيين آموزه‌هاي اخلاقي و اعتقادي، راه زيست بهتر را به مسلمانان بياموزند.
    در اين ميان، انديشمند بزرگ علامه مصباح يزدي با خلاقيت خود توانست عرصه فعاليت علمي حوزه‌هاي علمي را در دامن علوم انساني نيز بگستراند. اين مهم که بعد از شکل‌گيري انقلاب اسلامي مطرح شد، با ظهور انقلاب اسلامي و ضرورت پرداختن به مسائل علوم انساني اسلامي، علامه مصباح با پيشگامي در اين عرصه، توانست به نياز جامعه پاسخ شايسته بدهد.
    شخصيت علامه مصباح يزدي داراي ابعاد گوناگوني بود که در اين مقاله تنها درصدد معرفي بُعد مديريتي ايشان هستيم. توانمندي‌هاي مديريتي علامه مصباح را به دو حوزة «نظري» و «مهارتي» مي‌توان دسته‌بندي کرد:
    الف) در حوزه نظري، کتاب پيش‌نيازهاي مديريتي ايشان که در سال 1376 منتشر شده، گواهي است بر درک عميق ايشان از زيرساخت‌هاي دانش مديريت. اين کتاب ارزشمند از ارتباط انسان‌شناسي با مديريت و ارزش‌هاي اخلاقي شروع شده و به تبيين‌پذيري ارزش‌ها و نظام ارزشي اسلام پرداخته است. همچنين با مقايسه بين مديريت مادي و مديريت اسلامي، امتيازات مديريت اسلامي تبيين شده است. در فصول پاياني کتاب، تعريفی از «مديريت اسلامي» ارائه گردیده است. ايشان تأکيد می‌کند:
    مهم‌ترين نقشى كه اسلام در نظريه‌ها و همچنين در روش‌هاى عملى مديريت ايفا مى‌كند، از طريق تأثير ارزش‌هاى اسلامى بر مديريت است. لذا از طريق مقايسه بين دو مدير كه يكى از آنها عميقاً به ارزش‌هاى اسلامى ‌پایبند است، مى‌توان به محتواى مديريت اسلامى پى برد. ما معتقديم كه اسلام داراى نظام ارزشى عميق، گسترده و منسجمى است كه مديريت مديران مسلمان را تحت تأثير قرار مى‌دهد، در روش‌هاى عملى آنها اثر مى‌گذارد و به حركت آنها جهت مى‌دهد. اين بزرگ‌ترين نقشى است كه اسلام در مديريت ايفا مى‌كند و معناى صحيح «مديريت اسلامى» نيز همين است (مصباح يزدي، 1380، ص 286).
    همچنين ايشان سخنراني‌هاي متعددي در خصوص دانش مديريت داشت. برخي از آنها که در جمع مديران و استادان مديريت ايراد شده، به صورت مقاله منتشر و در دسترس قرار دارد (ر.ك: مصباح يزدي، 1371؛ همو، 1375؛ همو، 1390؛ همو، 1391؛ همو، 1392؛ همو، 1393؛ همو، 1394). دامنه موضوعي اين مقالات، از مسائل بنيادي مديريت تا مسائل جاري سازمان‌ها و تأکيد بر آموزش مديريت اسلامي را دربر گرفته است. بحث در اين زمينه مجال گسترده‌تري مي‌طلبد.
    ب) در حوزه مهارتي، توانمندي علامه مصباح را بايد در عملکرد ايشان مشاهده کرد. از پيش از انقلاب اسلامي با تشکيل بخش آموزش «مؤسسه در راه حق» که عهده‌دار آموزش طلاب در مواجهه با افکار سوسياليستي و مارکسيستي بود، دوران مديريت عملي ايشان رقم خورد. چنان‌که قريب يک سال بعد از انقلاب اسلامي ايران و طرح مباحث علوم انساني ـ اسلامي و وحدت حوزه و دانشگاه، با تأسيس «دفتر همکاري حوزه و دانشگاه» اين مديريت به شکل گسترده‌تري تداوم پيدا کرد. در نهايت، با تشکيل «مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني»، دوران مديريتي علامه مصباح در يک مجموعه علمي گسترده، تا آخر عمر پربرکتش ادامه يافت.
    بخش قابل‌توجه مباحث مطرح‌شده در اين مقاله برگرفته از همين دوران مديريتي ايشان است که نويسندگان مقاله از نزديک آن را مشاهده کرده‌اند. صاحب‌نظران معتقدند: به سبب پيچيدگي فرايند اداره سازمان‌ها، مديران عالي سازمان‌ها بايد مهارت‌هاي فراواني داشته باشند تا بتوانند به اهداف سازمان دست پيدا کنند (کونتز و ويلهرچ، 2006، ص 285).
    مهارت‌های مديريتی علامه مصباح يزدی
    با بررسي مسئوليت‌هاي مديريتي ايشان، مي‌توان نکات ارزنده‌اي را به علاقه‌مندان دانش مديريت اسلامي معرفي کرد. مهارت‌هاي مديريتي ايشان را مي‌توان به چهار دسته تقسيم کرد و ابعاد آنها را به اختصار ذکر نمود. اين چهار دسته عبارتند از: مهارت‌هاي رفتاري، مهارت‌هاي فرهنگي، مهارت‌هاي ساختاري، و مهارت‌هاي کنترلي. هر‌يک از اين مهارت‌ها، داراي ابعاد متعددي است که براساس مشاهدات ميداني تبيين مي‌شود. مهارت‌ها شامل مجموعه‌اي از رفتارهاي کلامي و غيرکلامي است که مديران در طول فعاليت خود به‌کار مي‌گيرند.

    ساحت‌های سبک مدیریتی علامه مصباح یزدی 
    الف) مهارت‌هاي رفتاري
    مهارت محصول يادگيري از طريق انجام دادن است (دولان و شولر، 1380، ص 259). مهارت رفتاري مستلزم به‌کارگيري و ارائه پاسخ‌هاي مناسب از محيط‌ است. تقويت‌هاي اجتماعي مهارت‌هاي مديران را به حداکثر مي‌رساند. مديران سازمان‌ها با ارتقای مهارت‌هاي رفتاري مي‌توانند از خود الگوهاي مناسبي بسازند و نمادي از موفقيت در سازمان باشند. برخي از مهارت‌هاي رفتاري علامه مصباح در اين بخش ذکر می‌شود:
    1. خلاقیت و نوآوري
    «خلاقيت» به معناي ارائه فکر نو و «نوآوري» به معناي به‌کارگيري فکر جديد است (رضائيان، 1392، ص 102). موفقيت سازمان‌ها نيازمند مديرانی خلاق و نوآور است که با تشخيص درست مسائل و ارائه راه‌حل‌هاي بديع، مي‌توانند به اهداف جديد دست پيدا کنند. علامه مصباح توانمندي‌های فراواني در شناسايي مسائل جديد داشتند. مهارت ايشان در شناسايي مسائل اجتماعي و فرهنگي به‌گونه‌اي بود که قبل از آنکه نخبگان جامعه به وجود مسئله‌ای پي‌ ببرند، ايشان آن را تشخيص مي‌داد؛ چنان‌که در ارائه راه‌حل براي اين مسائل نيز بي‌نظير بود. در اين زمينه نمونه‌هاي فراواني از موضع‌گيري‌هاي سياسي و فرهنگي کشور در کارنامه ايشان مي‌توان يافت.
    انجام کارهاي بديع در مديريت ازجمله توانمندي‌هاي علامه مصباح بود. ايشان از انجام کارهاي تکراري پرهيز داشت؛ چنان‌که از انجام کارهايي که از عهده ديگران برمي‌آمد نيز اجتناب مي‌کرد. بیشتر علماي اسلام علاقه دارند به تدريس و پژوهش در حوزه فقه و اصول بپردازند؛ اما ايشان با وجود توانمندي در اين حوزه، همه همّ خود را براي تدريس و پژوهش در حوزة علوم انساني اسلامي مبذول داشت. اين در حالي بود که برخي پرداختن به علوم انساني را تقبيح مي‌کردند و آن را دون ‌شأن ايشان مي‌دانستند. اما خلاقيت و نوآوري ايشان همراه با پشتکار، موجب گردید امروزه بستر ايجادشده توسط علامه مصباح از افتخارات حوزة علميه به‌شمار آید. امروزه توجه به ايجاد رشته‌هاي تخصصي در موضوعات فقهي، تفسيري، کلامي، فلسفي و مانند آن مرهون خلاقيت‌هاي ايشان در خصوص تخصصي کردن علوم حوزوي است.
    در زمان دفاع مقدس، علامه مصباح اهتمام زيادي داشتند بر اینکه طلاب در کنار حضور در جبهه، به ارتقای دانش‌هاي جديد خود بپردازند تا بعد از جنگ بتوانند در اداره کشور نقش‌آفريني کنند. ازاين‌رو، مشاهده مي‌شود که بعد از پايان جنگ تحميلي، بيشترين افراد مؤثر در مراکز علمي، شاگردان ايشان هستند. اين امر نشان از تيزبيني و خلاقيت علامه مصباح دارد.
    2. نظم و انضباط
    اميرمؤمنان علي در سفارش ارزشمند خود فرمودند: «شما را به تقواي الهي و نظم در کارهايتان توصيه مي‌کنم» (نهج‌البلاغه، 1379، نامه 47). بخش مهمي از موفقيت مديران، مرهون نظم در کارهاست. علامه مصباح در کارها بسيار دقيق و منظم عمل مي‌کرد. با وجود مشغله فراوان، در همه جلسات سازماني به‌موقع حاضر مي‌شد. در ملاقات با يکي از فرماندهان ارشد نظامي، هنگامي‌که آن فرمانده با چند دقيقه تأخير وارد جلسه شد، ايشان بدون توجه به جايگاه فرمانده، ايشان را به علت بی‌نظمي ملامت کرد و فرمود: نظم از ارکان اصلي نظامي‌هاست و فرمانده بايد مقيد به نظم باشد؛ چنان‌که وقتی يکي از وزرا با يک ربع ساعت تأخير براي ملاقات حاضر شد، ايشان از ملاقات با وي خودداري کرد و فرمود: تحمل بي‌نظمي را ندارد.
    توجه ایشان به نظم تنها در مقام توصيه نبود، بلکه ايشان خود نيز در همه جلسات و شوراهاي اداري مؤسسه پيش از وقت حاضر مي‌شد. تقيد به نظم و انضباط در کارها با رفتارهاي ايشان عجين شده بود.
    3. رعایت حرمت کارکنان
    تحقق اهداف سازمان با مساعدت کارکنان صورت مي‌گيرد. مديران سازمان‌ها می‌کوشند با بهبود روابط خود با همکاران، مشارکت آنان را بهبود بخشند. اميرمؤمنان فرمودند: «عَجِبْتُ لِمَنْ يَرْجُو رَحْمَةَ مَنْ فَوْقَهُ كَيْفَ لَايَرْحَمُ مَنْ دُونَهُ» (تمیمی آمدی، 1360، ح 10334)؛ در شگفتم از کسي که به مهر و رحمت مافوق خود اميد دارد، از چه روست که به زيردست خود رحم نمي‌کند؟ رعايت حال کارکنان و احترام به آنان سفارش اسلام است.
    علامه مصباح نيز در امور اداري سازمان، بر رعايت حرمت کارکنان تأکيد فراوان داشت. ايشان اجازه بي‌احترامي به نيروها را نمي‌داد و براي تأمين خواسته‌هاي آنان، دست به هر کاري مي‌زد. کارکنان «مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني» خاطرات فراواني از تعاملات مؤدبانه ايشان با خود را در خاطر دارند. در رفت و آمد به مؤسسه با هر‌يک از کارکنان، همانند دوست چندساله احوالپرسي مي‌کرد و اگر سؤال يا درخواستي داشتند، با احترام و تواضع اجابت مي‌نمود.
    4. صراحت و صداقت
    صراحت و صداقت در کارهاي اداري موجب سلامت نظام اداري است. مجامله و سياسي‌کاري نيروهاي تحت امر را اغوا کرده، بر خطا جسور مي‌کند. اگر کارمندي مرتکب خطا گردید و خطايش ناديده گرفته شد رفتار خود را تکرار خواهد کرد و يا ديگران از رفتار او دچار بدآموزي خواهند شد.
    علامه مصباح از مديراني بود که مجامله نمی‌کرد. وقتي فردي توان انجام کاري را نداشت با رعايت اصول اخلاقي به او تذکر مي‌داد و در صورت ضرورت، نسبت به جابه‌جايي وي امر مي‌کرد. بي‌سبب از کسي تعريف نمي‌کرد و با صداقت با ديگران مواجه می‌شد.
    امام سجاد در رساله حقوق می‌فرمایند:
    وَ أَمَّا حَقُّ الْخَلِيطِ فَأَنْ لاَتَغُرَّهُ وَ لاَتَغُشَّهُ وَ لاَتَكْذِبَهُ وَ لاَتُغْفِلَهُ وَ لاَتَخْدَعَهُ وَ لاَتَعْمَلَ فِي انْتِقَاضِهِ عَمَلَ الْعَدُوِّ الَّذِي لاَيَبْقَى عَلَى صَاحِبِهِ وَ اِنِ اطْمَأَنَّ اِلَيْكَ اسْتَقْصَيْتَ لَهُ عَلَى نَفْسِكَ (نراقی، 1389، ص 37)؛ حق همکار تو آن است كه او را فريب ندهى، نيرنگ نزنى، دروغ نگويى، و بسان دشمن با او رفتار نكنى. اگر بر تو اطمينان كرد تا می‌توانى براى او تلاش نمایى.
    5. رفتار پیشگیرانه
    در هر سازماني ممکن است کارکنان در معرض خطا و لغزش‌هاي اداري يا اخلاقي واقع شوند. سازمان‌ها با تدبيرهاي گوناگون تلاش دارند هزينه خطا را بالا برده، با تصويب مجازات‌هاي سخت، کارکنان را از ارتکاب خطا بازدارند. اين در حالي است که علامه مصباح با خاطيان براساس رفق و مدارا رفتار مي‌کرد.
    اميرمؤمنان علي فرمودند: «رَأْسُ السِّيَاسَةِ اسْتِعْمَالُ الرِّفْق»‏ (تمیمی آمدی، 1360، ح 5266)؛ سرلوحه سياست به كار بردن مداراست.
    «سياست» به معناي تدبير کار است؛ يعني در رأس و محور تدبير و مديريت، مدارا و مهرباني است. از ويژگي‌هاي بارز علامه مصباح اين بود که در آستانه خطاي کارکنان، با آنها رفتاري پيشگيرانه و تربيتي مي‌کرد. به دنبال مچ‌گيري و جمع‌آوري اسناد جرم نبود، بلکه می‌کوشید قبل از سقوط فرد به او تذکر داده، او را از مهلکه نجات دهد. اساساً رفتارهاي اخلاقي و تربيتي هوشمندانه مديران عالي سازمان‌ها مي‌تواند تأثيرات شگرفي بر رفتارهاي کارکنان بگذارد و آنها را در مسير صلاح و پاکدستي قرار دهد.
    ب) مهارت‌هاي فرهنگی
    «مهارت» دانش ضمني و شناخت ناخودآگاه است که يک فرد به صورت شخصي به مرور زمان کسب مي‌کند (کوپرز، 1999، ص 3). با توجه به ويژگي‌هاي فرهنگ، مي‌توان مهارت‌هاي متعددي براي مديران برشمرد. ازآنجاكه مديران سازمان‌ها با پديده انسان سروکار دارند و انسان موجودی فرهنگي است، بايد مهارت‌هاي فرهنگي مناسبي از خود بروز دهد. بدین‌روی درک مفهوم و ابعاد فرهنگ براي مديران، به‌ويژه مديراني که در حوزه آموزش و پژوهش‌هاي علوم انساني فعاليت مي‌کنند، اجتناب‌ناپذير است. به‌عبارت ديگر، آنان بايد بتوانند گستره فرهنگ را در رفتار کارکنان و کليت سازمان درک کرده، آن را به‌کارگيرند. مديران چنين سازمان‌هايي هنگامي‌که در سطح مديريت راهبردي ايفای نقش مي‌کنند بايد از ابعاد گوناگون مهارت فرهنگي بهره کافي ببرند. خوشبختانه علامه مصباح به اين موضوع واقف بود و مهارت‌هاي لازم در اين زمينه را داشت.
    1. تکلیف‌مداري
    علامه مصباح بر اين باور بود که ملاک مسئوليت را بايد از دين شناخت؛ همان ديني که انسان آن را براساس عقل پذيرفته ‌است. به ‌عبارت ديگر، دين دليل خلقت انسان را بيان مي‌کند و بر همان اساس تکاليف انسان را تعيين مي‌نماید. درواقع عمل به تکاليف الهي سبب رسيدن به سعادت بشر مي‌شود (مصباح يزدي، 1390، ج 1، ص 143). رفتارهاي يک مسلمان هنگامي داراي دليل منطقي و مستحکم است که شناخت درستي از تکاليف الهي خود داشته باشد. علامه مصباح با شناخت کافي از وظايف ديني و آگاهي از شرايط اجتماعي، به انجام تکاليف خود اقدام مي‌کرد.
    از خصوصيات بارز مديريتي علامه مصباح، تکليف‌مداري بود. کسب مهارت تکليف‌مداري برخاسته از بصيرت نسبت به آموزه‌هاي ديني و زمينه‌هاي انجام تکليف است. هرگاه او تکليف خود را مي‌شناخت، با قدرت و شجاعت نسبت به انجام وظيفه اقدام مي‌کرد. اين در حالي است که برخي از افراد و مديران به سبب علاقه به جايگاه سازماني و حفظ موقعيت اجتماعي خود، با وجود شناخت تکليف، از انجام آن سرباز مي‌زنند.
    2. اتکا به خداوند
    يکي از مهم‌ترين مهارت‌هاي مديران، در فرهنگ اسلامي توکل به خداوند و اعتماد به ذات اقدس باري تعالي است. در دستورات ديني به اين امر سفارش‌هاي فراواني شده است. مديران جامعه اسلامي مهم‌ترين ابزار تقويت قلبي و احساسي را در اختيار دارند. «يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللّهُ وَمَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» (اعراف: 64)؛ اى پيامبر! خداوند و مؤمنانى كه از تو پيروى مى‏كنند، براى حمايت تو كافى هستند (فقط بر آنها تكيه كن)! يعني دلخوشي و اعتماد شما بر مدار ايمان باشد (طباطبائي، 1374، ج 9، ص 161). چنين اعتمادي بعد از پشتوانه علمي و معرفتي، نيازمند مهارت به‌کارگيري آن در مسائل زندگي و کاري است.
    علامه مصباح به نحو شايسته‌اي از اين مهارت استفاده مي‌نمود. کارهاي سخت و پرفرازونشيب را با توکل بر خداوند شروع مي‌کرد. بعد از ملاقات با امام خميني و ارائه گزارشی از فعاليت‌هاي آموزشي در يک مجموعه کوچک، حضرت امام پيغام فرستاده بودند که کار را توسعه بدهيد و تا من زنده هستم، آن را پشتيباني مي‌کنم. شکل‌گيري مجموعه عظيم «مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني» با اهداف ارزشمند و بدون پشتوانه رسمي بودجه، نشان از اتکا به خداوند دارد. افرادي داراي مهارت توکل بر خدا هستند که بتوانند ضمن شناخت دقيق از نظام هستي، تکليف خود را به خوبي انجام داده، نگران تأمين امکانات و بودجه نيستند؛ زيرا تکيه بر خداوند براي آنها کفايت مي‌کند. ايشان بر اين باور بود که انسان مؤمن در هيچ حالتي اميدش از خدا قطع نمي‌گردد، چه اسباب عادي فراهم باشد و چه نباشد (مصباح يزدي، 1387، ص 107).
    3. حفظ بیت‌المال
    هميشه سازمان‌ها، به‌ویژه سازمان‌هاي آموزشي و پژوهشي با کمبود بودجه مواجهند. ازاين‌رو، مديران بايد با برنامه‌ريزي دقيق، بکوشند بودجه اندک خود را در جاي مناسب هزينه کنند. هزينه‌ها بايد براساس اولويت‌بندي صورت گیرد و به حل مسائل و مشکلات جامعه کمک کند. البته درصورتي‌که سازمان‌ها از درآمد بيت‌المال هزينه مي‌کنند بايد دقت بيشتري در مخارج خود داشته باشند. هزينه کردن در چنين سازمان‌هايي بايد براساس برنامه‌ها و طرح‌هاي مصوب و مرضي الهي باشد. اين طرح‌ها و برنامه‌ها حتماً با هدف خدمت به مردم و اصلاح امور بايد طراحي و اجرا شود.
    علامه مصباح در هزينه‌هاي بيت‌المال بسيار دقيق بود. در هر موردي که بودجه و امکاناتي در اختيار فرد يا واحدي قرار مي‌گرفت، ايشان شخص اميني را براي کنترل هزينه‌ها تعيين مي‌کرد و از او گزارش مي‌خواست. به‌هيچ‌وجه اجازه نمي‌داد از امکانات بيت‌المال در مصارف شخصي ايشان مصرف شود. زندگي شخصي خود را از زندگي سازماني به‌طور کامل تفکيک کرده بود. زندگي خانوادگي ايشان در حد معمول طلاب بود و ـ درواقع ـ مصداق اين روايت اميرمؤمنان بود که فرمودند: «يا اهل الکوفة، اذا انا خَرَجتُ مِن عندکم بغير رحلي و راحلتي و غلامي فَانَا خائن» (مجلسي، 1412ق، ج 41، ص 137)؛ اي مردم کوفه اگر من با چيزي بجز زيراندازم و مرکب سواري‌ام و خدمتکارم از ميان شما خارج شدم خيانتکار خواهم بود.
    4. اخلاق اسلامی
    در روايتی از اميرمؤمنان نقل شده است: «آلَةُ الرِّيَاسَةِ سَعَةُ الصَّدْر» (تميمي آمدی، 1360، ص 67)؛ وسيله رياست كردن وسعت نظر و سعه صدر داشتن است. ابزار رياست شرح صدر است. اگر شرح صدر را «دريادلي» تعريف کنيم به اين معناست که در برابر ناملايمات و سختي‌ها دچار تلاطم نشده، از خود بي‌خود نشویم. به‌عبارت ديگر، مديران بايد قدرت کنترل هيجانات خود را داشته باشند و در برابر تندي ديگران، تندي نکنند و در همه اقدامات خود با اخلاق حسنه با ديگران تعامل نمایند. علامه مصباح به‌عنوان يک استاد اخلاق، پيش از موعظه ديگران، خود به اخلاق اسلامي مقيد بود. رفتار مؤدبانه و رعايت اخلاق اسلامي در معاشرت با ايشان آشکار بود. از غيبت ديگران منع مي‌کرد و از طرح اتهام‌هاي ناروا و بدون اعتبار پرهيز مي‌داد. صداقت و عدالت در رفتارهاي مديريتي ايشان برجسته بود. در عين قانون‌گرايي، از رأفت و محبت نسبت به اطرافيان، کوتاهي نمي‌کرد. کساني که از نظر سياسي يا اعتقادي با ايشان زاويه داشتند، هنگام ملاقات با ايشان شيفته تواضع و مهرباني استاد مي‌شدند. در اين زمينه خاطرات فراوني هست که مجال ذکر آن نيست.
    ج) مهارت‌هاي ساختاري
    مهارت˚ آموختني است و با تجربه به ‌دست مي‌آيد و شيوه کسب آن تحصيل دانشگاهي نيست، هرچند آموزش مي‌تواند سرعت فراگيري مهارت را افزايش دهد (حاجي کريمي و رنگريز، 1384، ص 266). مهارت‌ها تحت تأثير عوامل محيطي، مانند سن، جنسيت و پايگاه اجتماعي بوده، در گردونه زمان رشد مي‌کنند. مهارت‌هاي سازماني و ساختاري از جمله مهارت‌هايي است که نياز به فعاليت در سازمان‌ها و يا مطالعه در دانش سازمان دارد. از نکات ارزنده شخصيت علامه مصباح، شناخت مناسب از ساختار سازمان و درک کليت آن بود. اين شناخت سبب شکل‌گيري مهارت‌هاي متعدد سازماني و ساختاري در ايشان شده بود.
    1. تفکر تشکیلاتی
    ساختار و تشکيلات در هر سازمان، تعيين‌کننده ميزان توان آن در پاسخ‌گويي به چالش‌هاي محيطي است. در تعريف ديگر، «ساختار تشکيلاتي» نوع ارتباط ميان سطوح گوناگون سازماني است (رضائيان، 1392،‌ ص 117). ساختار و تشکيلات مي‌تواند سازمان‌ها را در جهت تحقق اهداف ياري رساند. درک اين موضوع نيازمند مهارت خاصي است. برخي فقط توانايي دارند که تحقق اهداف را به‌طور شخصي دنبال کنند و برخي ديگر با تفکر تشکيلاتي مي‌توانند جمعي را در راه رسيدن به اهداف سازمان بسيج نمایند. مديران در سازمان‌ها با تفکر تشکيلاتي مي‌توانند کارها را اثربخش کنند.
    با مطالعه زندگي فضلا و علماي حوزة علميه، مشاهده مي‌شود که اندکي از آنان داراي تفکر تشکيلاتي بوده‌اند. برخي از علما موفقيتشان مرهون اقدمات فردي و هوش و ذکاوت شخصي است، درحالي‌که تعدادي از علما تفکر تشکيلاتي و مهارت کار تشکيلاتي داشته‌اند.
    شهيد بهشتي قبل از انقلاب اسلامي، با راه‌اندازي «مدرسه حقاني»، با همکاري علامه مصباح يزدي و شهيد آيت‌الله قدوسي توانستند نمونه‌اي موفق از مدرسه منظم و داراي برنامه و سازماندهي را تشکيل داده، اداره کنند. چنان‌که نقل شده است، علامه مصباح قبل از انقلاب اسلامي در سازماندهي «جامعة مدرسين حوزة ‌علميه» قم نقش اصلي ايفا کرد.
    هنگام تشکيل «مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني» ايشان از يکي از معاونان خود خواست ارتباط نزديکي با سازمان امور استخدامي کشور داشته باشد تا بتواند بهترين شکل ساختار سازماني را براي مؤسسه طراحي کند. همچنين در اين زمان از مشورت استادان شاخص مديريت نيز بهره مي‌برد تا بتواند تشکيلات مناسبي را در مؤسسه عملياتي کند.
    از خصوصيات بارز ايشان اين بود که تشکيلات را براي کار مي‌خواست، نه کار را براي تشکيلات. به‌ عبارت ديگر، ابتدا تشکيلات راه‌اندازي نمي‌کرد تا بعد به تناسب آن، کار ايجاد کند، بلکه به تناسب توسعه کار، تشکيلات را گسترش مي‌داد. نمونه بارز تفکر تشکيلاتي را در رفتار ايشان مي‌توان نسبت به تدوين برنامه‌هاي بلندمدت ديد. ايشان در دهه هشتاد، با جديت درصدد تدوين چشم‌انداز ده‌ساله براي مؤسسه بود و «مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني» در آن زمان در حوزة علميه در اين جهت پيشگام بود.
    با طرح موضوع «تهاجم فرهنگي» از سوي مقام معظم رهبري، فعاليت‌هاي گسترده‌اي را براي تحقق منويات معظم‌‌ٌله انجام داد. ازجمله مهم‌ترين آنها تشکيل «دفتر ارتباطات فرهنگي» بود که براساس تفکر تشکيلاتي ايشان، اين مجموعه اکنون در سراسر کشور بيش از یکصد شعبه دارد که در مسائل فرهنگي مي‌توانند با کمترين هزينه، به صورت سازماندهي‌شده فعاليت فرهنگي انجام دهند.
    همچنين با توجه به درخواست‌هاي گوناگون از سراسر کشور براي روشنگري در خصوص مسائل اعتقادي و فرهنگي، ايشان اقدام به تأسيس مجموعه‌اي منظم و تشکيلاتي به نام «کانون طلوع» کردند که جمعي از فضلاي حوزه با طرح آخرين شبهات مطرح‌شده به بحث و بررسي علمي می‌پردازند و بعد از جمع‌بندي، فضلا براي تبيين آن به شهرهاي گوناگون اعزام می‌شوند و با حضور در مراکز علمي و فرهنگي به شبهه‌زدايي و روشنگري مي‌پردازند.
    2. قانونمندي در مدیریت
    يکي از ابعاد ساختاري سازمان «قانونمندي» و رسميت کارهاست. تحقق اهداف سازمان‌ها نيازمند حرکت براساس ضوابط و قانون است (دفت، 1378، ص 18). قانون در سازمان‌ها به‌منزله برنامه عملي و روش انجام کار به صورت يکسان است. علامه مصباح در دوران مديريت خود، تلاش زيادي براي قانونمند کردن کارها انجام مي‌داد. به همين دليل، از انجام کارهاي سليقه‌اي و بی‌قانون اجتناب مي‌کرد. علامه مصباح به اعمال قانون به شدت مقيد بود. در همه تصميم‌گيري‌ها، ابتدا از قوانين مي‌پرسيد. اگر در موضوعی قانون وجود داشت آن را لازم‌الاجرا مي‌دانست و در برابر قانون‌شکنان ايستادگي مي‌کرد.
    با تأسيس «مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني» برخي از شاگردان و دوستان حلقه نزديک به ايشان، با وجود شايستگي‌هاي فراوان، به دلايل قانوني نتوانستند به عضويت هيأت علمي مؤسسه درآيند و ايشان با وجود اصرار برخی نزديکان، بر اجراي ضوابط تأکيد فراواني داشت. در اجراي مقررات کارکنان و هيأت علمي، دقت فراواني به‌کار مي‌برد. برای نمونه نسبت به ساعت کار اعضاي هيأت علمي، تسامحي را که در همه دانشگاه‌هاي کشور صورت مي‌گيرد، نمي‌پذيرفت و بر اجراي مُرّ قانون تأکيد داشت. در مراحل پذيرش کارکنان و يا دانش‌پژوهان، اجازه نمي‌داد اعمال سليقه شود و تنها روش عمل را اجراي قانون مي‌دانست. به‌عبارت ديگر، عمل به قانون را همانند تکليف شرعي مي‌شمرد و آن را به مسئولان هم توصيه مي‌کرد.
    3. اهتمام به سلسله‌مراتب
    مقصود از «سلسله‌مراتب» مشخص کردن اين موضوع است که هر‌يک از افراد بايد گزارش کار خود را به چه کسي بدهد و هر واحد و هر فرد در سازمان تحت نظارت چه کسي قرار دارد. همچنين حيطه کنترل (نظارت) هريک از مديران براساس سلسله‌‌مراتب مشخص مي‌شود. براساس سلسله‌‌مراتب سازماني، مسير صدور دستور از مسئولان به کارکنان مشخص مي‌گردد. همچنين مسير ارائه گزارش به مسئولان در سلسله‌‌مراتب تعيين مي‌شود.
    علامه مصباح بعد از نظم يافتن مؤسسه، اهتمام زيادي به رعايت سلسله‌‌مراتب سازماني به شکل معقول داشت. ايشان مي‌کوشید سلسله‌‌مراتب را در چارچوب رعايت اصول اخلاقي به‌کار گيرد. اين بدان معناست که اگر کاري از ايشان درخواست مي‌شد ابتدا نظرات کارشناسي واحد ذی‌ربط را طلب مي‌کرد و در ادامه اگر نياز به تصميم‌گيري داشت، حتماً آن را در مسير شوراهاي تصميم‌گيري قرار مي‌داد و بدون ‌رعايت سلسله‌‌مراتب در اين خصوص تصميم‌گيري نمي‌کرد. همچنين ايشان بر نيروهاي تحت امر خود مستقيم نظارت مي‌کرد و نظارت بر ديگر نيروها را از طريق سلسله‌‌مراتب انجام مي‌داد. اين امر نشان‌دهنده اهتمام به سلسله‌‌مراتب سازماني از سوي ايشان است.
    4. مسئولیت متناسب با توان
    واگذاري مسئوليت به افراد˚ نيازمند احراز توانمندي‌هاست. هريک از کارکنان داراي دانش و مهارت خاصي است که مي‌تواند کارها را به سرانجام برساند. واگذاري مناصب اداري متناسب با توان کارکنان صورت مي‌گيرد. علامه مصباح در شناخت افراد براي واگذاري مسئوليت، مهارت بي‌نظيري داشت. هنگامي‌که فردي را به کاري می‌گماشت در توان و صلاحيت‌هاي وي دقت مي‌کرد؛ اگر توان و صلاحيت‌هاي او کمتر يا بيشتر از شرايط احراز آن پُست بود، در وظايف تعيين‌شده در آن پُست از مسير قانوني، تجديدنظر مي‌کرد. اين امر موجب مي‌شد کارها به نحو شايسته‌اي پيش برود.
    د) مهارت‌هاي کنترلی
    تحقق برنامه‌هاي سازماني بدون کنترل از سوي مديران ممکن نيست. نظام کنترلي تضمين رسيدن به اهداف سازمان‌هاست. کنترل در سازمان‌ها به صورت رسمي و غيررسمي انجام مي‌شود؛ چنان‌که ممکن است به صورت برنامه‌ريزي‌شده و يا غيربرنامه‌ريزي‌شده صورت بگيرد. نکته مهم اين است که کنترل در سازمان‌هاي اسلامي بايد متناسب با ارزش‌هاي اسلامي شکل بگيرد. علامه مصباح با تيزبيني فراوان، توانسته بود مهارت‌هاي کنترلي را در خود شکل داده، تقويت کند. ایشان نسبت به اطرافيان خود نيز براساس ارزش‌هاي اسلامي، اقدامات کنترلي انجام مي‌داد.
    1. پرهیز از مطرح کردن خود
    علامه مصباح در مديريت خود از مهارت‌هاي ارزشمند «خودکنترلي» برخوردار بود. «خودکنترلي» نوعي مراقبت دروني است که نقش مهمي در نحوه رفتار افراد در سازمان دارد. ايشان در دوران مديريت خود، نه‌تنها تشريفات رياستي را نپذيرفت، بلکه می‌کوشید خود نیز همانند ديگر کارکنان مؤسسه رفتار کند و از حقوق و مزاياي کارمندي بهره ببرد. با تمام توان از مطرح کردن خود، پرهيز مي‌کرد. هنگام ورود به جلسات، سعي مي‌کرد در نزديک‌ترين جاي ممکن مستقر شود و از حضور در صدر مجلس اجتناب مي‌کرد. چنين روحيه‌اي حاکی از تزکيه نفس و خودکنترلي بود که از يک استاد اخلاق انتظار مي‌رفت. از ويژگي‌هاي ايشان عدم وابستگي به دنيا بود. نتيجه تقيد به اين صفت اخلاقي دوري از انجام کارهاي تبليغاتي و مطرح کردن خود در رسانه‌ها و انظار عمومي بود.
    2. پرهیز از تجسس
    برخي از مديران می‌کوشند با کنترل‌هاي غيرمعمول، نيروهاي تحت امر خود را مديريت کنند. از ويژگي‌هاي بارز علامه مصباح اين بود که از تجسس در مسائل شخصي کارکنان پرهيز مي‌کرد. هنگامي‌که سخن از خصوصيات و يا رفتارهاي نامطلوب کارکنان به ميان مي‌آمد، ايشان با تذکر اخلاقي پرهيز از غيبت، اطرافيان را از تجسس و کنترل زندگي شخصي همکاران بازمي‌داشت. تکيه بر اطلاعات آشکار با تيزبيني دقيق، مبناي تصميمات ايشان بود. به سبب تقييدات معنوي ايشان، خداوند بصيرت ارزشمندي در اختيار ايشان قرار داده بود که با اندکي اطلاعات، مي‌توانست تحليل‌هاي ارزشمندي از سازمان‌ها و افراد داشته باشد. امروزه در دانش مديريت از اين ويژگي با عنوان «بصيرت» يا «شهود» ياد مي‌کنند.
    يکي از مهم‌ترين زمينه‌هاي تقويت به‌کارگيري شهود در اقدامات مديران، رشد معنوي و تربيتي آنان است. صاحب‌نظران مديريت در بررسي مهارت‌هاي کنترلي و تصميم‌گيري، بر ويژگي‌هاي مديران تأکيد فراواني دارند (منطقي، 1395، ص 200). مديران هنگامي‌که مراتب معنوي را به خوبي طي کرده باشند مورد عنايت خداوند قرار گرفته، از تيزبيني فراواني برخوردار خواهند شد و نيازی به تجسس و جمع‌آوري اطلاعات گسترده نخواهند داشت.
    3. پرهیز از پول‌پاشی
    امروزه مشاهده مي‌شود که برخي از مديران عالي سازمان‌ها با دادن هديه و انجام هزينه‌هاي اضافي، می‌کوشند در بين کارکنان و مردم ايجاد محبت کرده، دوران رياست خود را استمرار ببخشند. برخي از اين اقدامات با عناوين تشويقي، هديه و مانند آن داراي محمل‌هاي قانوني نيز هست. اين در حالي است که علامه مصباح به شدت از پول‌پاشي و هزينه‌هاي اضافي برحذر بود. به ‌عبارت ديگر، هرچه افراد به ايشان نزديک‌تر بودند از امتيازات مادي کمتري برخوردار مي‌شدند. ايشان با وسواس فراوان در هزينه‌ها دقت مي‌کرد و تلاش داشت براي هر هزينه‌اي مبناي فقهي و شرعي داشته باشد. چنين مهارتي موجب مي‌شود افراد دنياطلب کمتر پيرامون چنين مديراني حضور داشته باشند. امير مؤمنان علي فرمودند: 
    «وَ رُبَّمَا اسْتَحْلَى النَّاسُ الثَّنَاءَ بَعْدَ الْبَلَاءِ فَلَاتُثْنُوا عَلَيَّ بِجَمِيلِ ثَنَاءٍ لِإِخْرَاجِي نَفْسِي إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ وَ إِلَيْكُمْ مِنَ التَّقِيَّةِ]لْبَقِيَّةِ[ فِي حُقُوقٍ لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا» (نهج‌البلاغه، 1379، خ 216)؛ و بسا مردم كه ستايش را دوست دارند، از آن پس كه در كارى كوششى آرند. ليكن مرا به نيكى مستاييد تا از عهده حقوقى كه مانده است برآيم و واجباتی را كه بر گردنم باقى است ادا نمايم.
    چنين روحيه‌اي در مديران موجب پاکسازي اطرافيان از افراد دنياطلب مي‌شود.
    نتيجه‌گيري
    حوزه‌های علمیه همیشه شاهد طلوع چهره‌های نورافشانی هستند که توانسته‌اند با مهارت برخاسته از معنویت،‌ تحولات شایسته‌ای را در پیشبرد آموزه‌ها و معارف اسلامی ایجاد کنند. علامه مصباح یزدی یکی از این شخصیت‌هایی است که علاوه بر توانمندی علمی، هوش سرشاری در اداره امور و سازماندهی برنامه‌های آموزشی و پژوهشی داشته‌اند. این اندیشمند بزرگ توانست با اتکا به تقوای الهی و ذکاوت خود بستر جدیدی در علوم انسانی ـ اسلامی در حوزه‌های علمیه و جهان اسلام ایجاد کند. شکل‌گیری مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی با برنامه منظم و موفق، شاهدی آشکار بر این موضوع است. در این مطالعه، مدیرانی که سال‌های متمادی از نزدیک شاهد به‌کارگیری مهارت‌های مدیریتی توسط ایشان بودند، تلاش کرده‌اند این موارد را برجسته کرده و با تتبع در منابع دینی مستندات این مهارت‌ها را شناسایی کنند. مهارت‌های جمع‌آوری‌شده به چهار دسته اساسی با عناوین مهارت‌های رفتاری، مهارت‌های فرهنگی، مهارت‌های ساختاری، و مهارت‌های کنترلی دسته‌بندی شد. هریک از این مهارت‌ها نیز مصادیقی داشتند که در مجموع شانزده مورد به همراه مستندات دینی تقدیم خوانندگان گرامی می‌گردد. امید است که مورد توجه اندیشمندان و مدیران جامعه اسلامی قرار گرفته و با به‌کارگیری آنها در سازمان‌ها، بستر مناسبی برای تحقق سازمان‌های اسلامی فراهم گردد.

    References: 
    • نهج‌البلاغه، 1379، ترجمة محمد دشتي، قم، مشهور.
    • تميمي آمدی، عبدالواحدبن محمد، 1360، غرر الحکم و درر الکلم، ترجمه و شرح آقاجمال خوانساري، تهران، دانشگاه تهران.
    • حاجي کريمي، عباسعلي و حسن رنگريز، 1384، مديريت منابع انساني، تهران، شرکت چاپ و نشر بازرگاني.
    • دفت، ريچارد ال، 1378، مباني تئوري سازمان و طراحي ساختار، ترجمة علي پارسائيان و سيدمحمد اعرابي، تهران، دفتر پژوهش‌هاي فرهنگي.
    • دولان، شيمون و رندال شولر، 1380، مديريت امور کارکنان و منابع انساني، تهران، مرکز آموزش مديريت دولتي.
    • رضائيان، علي، 1392، مباني سازمان و مديريت، تهران، سمت.
    • طباطبائي، سيدمحمدحسين، 1374، تفسير الميزان، ترجمة سيدمحمدباقر موسوي همداني، قم، جامعة مدرسين.
    • مجلسي، محمدباقر، 1412ق، بحار الانوار، بيروت، دار احياء التراث العربي.
    • مصباح يزدي، محمدتقي، 1371، «تبیین مفهوم مدیریت اسلامی»، فرآیند مدیریت و توسعه، ش 19، ص 20-14.
    • ـــــ ، 1375، «ارزش‌های اسلامی در مدیریت»، معرفت، ش 17، ص 17ـ22.
    • ـــــ ، 1380، پيش‌نيازهاي مديريت اسلامي، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ـــــ ، 1387، بر درگاه دوست، قم، مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ـــــ ، 1390، «نظام اداري و سير تكامل آن در صدر اسلام و انقلاب اسلامي»، اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، ش 3، ص 7ـ11.
    • ـــــ ، 1390، سرافرازان، قم،‌ مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • ـــــ ، 1391، «اسلام و پيش‌گويي آينده؛ فرصت‌ها و تهديد‌‌ها»، اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، ش 3، ص 7ـ11.
    • ـــــ ، 1392، «مديريت اسلامي و ضرورت توجه به آن در نظام اسلامي»، اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، ش 7، ص 5ـ17.
    • ـــــ ، 1393، «سلامت اداري و راه‌هاي مبارزه با فساد اداري»، اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، ش 9، ص 5ـ12.
    • ـــــ ، 1394، «جايگاه آموزه هاي اسلامي در امور مديريتي»، اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، ش 11، ص 5ـ14.
    • منطقي، محسن، 1395، تصميم‌گيري در مديريت بر مبناي آموزه‌هاي اسلامي، تهران و قم، سمت و مؤسسة آموزشي و پژوهشي امام خميني.
    • نراقی، 1389، آئين بندگي: ترجمة رساله حقوق امام امام سجاد، قم، افروز.
    • Coopers, 1999, "Gartner Group’s knowledge management glossary", Global Enterprise Advisor, N. 12(1), p. 3-5.
    • koontz, heinz & welhrich Harold, 2006, Management, Tehran, termeh.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    معصومی، علی، منطقی، محسن.(1401) آموزه‌های مدیریتی در سیره عملی علامه مصباح یزدی (ره) *. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 11(2)، 47-60

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    علی معصومی؛ محسن منطقی."آموزه‌های مدیریتی در سیره عملی علامه مصباح یزدی (ره) *". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 11، 2، 1401، 47-60

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    معصومی، علی، منطقی، محسن.(1401) 'آموزه‌های مدیریتی در سیره عملی علامه مصباح یزدی (ره) *'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 11(2), pp. 47-60

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    معصومی، علی، منطقی، محسن. آموزه‌های مدیریتی در سیره عملی علامه مصباح یزدی (ره) *. اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 11, 1401؛ 11(2): 47-60