بررسی مؤلفههای هوش هیجانی در رفتار سازمانی با رویکرد اسلامی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
با توجه به اینکه در سازمانها تنها انسان سرمایة داراي اندیشه و رفتارهای پیچیدة ناشی از آگاهی است، به نظر میرسد تبیین نظاممند «هوش هیجانی» - که یکی از ساحتهای مهم درک و دریافت و درایت است - از دریچة اسلام، نقش اساسي در کاهش رفتارهای انحرافی و اثربخشی سازمانی دارد. مطالعات نشان میدهد که بهطورکلی هیجان موجب ایجاد اختلال، اضطراب فراگیر، حملة وحشتزدگی، وسواس فکری، تنیدگی و مانند آن است (اتکینسون و دیگران، 1385، ص 539) و هوش هیجانی دربردارندة تواناییهایی مانند برانگیختن برای پایداری در برابر عجز و ناکامی، کنترل سائقه، افسردگی و نظمدهی به خُلقوخُوی و پاسخ به تجارب آگاهانة مثبت یا منفی است که باری احساسی دارد (گلمن، 1393، ص 34). با عنایت به این مطالب، لزوم شناخت درست و مدیریت مطلوب این ساحت وجودی در عرصة رفتار سازمانی، مُبرم و مُستدل است. در پژوهش حاضر، هِمَت بر استخراج و مقولهبندی مفاهیم مرتبط با موضوع در گسترة بینش دینی، با نیّت گامبرداری در راستای افزایش تولید علم بومی و بهکارگیری عملی در زندگی فردی و اجتماعی است. بنابراین پرسش اساسی این است که: «مفاهیم اصلی و فرعی گزارههای دینی بهطورکلی و به تفکیک معانی ضمنی و لفظی در حوزة هیجانها کداماند؟» در این تحقیق تلاش شده است به شکل بایسته به پرسش اصلی و پرسشهای متفرع از آن پاسخ داده شود.
1. مبانی نظری
برای درک درستِ چیستی، چرايی و چگونگی متغیرهای اساسی پژوهشی، در گام نخست تعریف بسیطی از کلیدواژهها ارائه و سپس ادبیات علمی هوش هیجانی به اندازة لازم مرور خواهد شد.
1-1. تعریف و تبیین متغیرهای اساسی
1. رفتار سازمانی (Organizational Behavior): دربارة اینکه رفتار چیست، تعریفهای زیادی وجود دارد؛ اما جانمایة گفتارها این است که «رفتار، یک رشته فعالیت است»، «رفتار، فکر و احساسی است که منجر به اقدام و عمل میشود»، «رفتار آدمی معنادار و در جهت رسيدن به هدفی است» (رضائیان، 1387، ص7). رفتار سازمانی، یکی از دانشهای میانرشتهای است که مطالعة رفتار فرد و گروه و سازمان را به عهده دارد و بهطورکلی یک مطالعة نظامیافته برای درک علل رفتارها، پیشبینی، هدایت و کنترل است. به این شاخه از علم، دانش افقی نیز گفته میشود؛ ولی از آنجا که در پژوهش حاضر هدف، تبیین متغیر تابع، یعنی نگرشها و رفتارهای افراد در سازمان است، نه دانش رفتار سازمانی - که متغیر متبوع است - به همین اندازه بیان بسنده میشود.
2. هوش هیجانی (Emotional intelligence): هوش هيجاني در روانشناسی و روانپزشکی و مدیریت و دیگر رشتهها کاربرد دارد و تعریفهايی برای آن ارائهشده است. در کل، هیجان حالتی در جانداران (خفیف یا شدید) است که در جریان تجاربی با مایههای عاطفی باشد (اتکینسون و دیگران، 1385، ص 715). در دانش روانشناسی برای تبیین هوش هیجانی، از شیوههای مختلف استفاده شده است و بیش از سی تعریف وجود دارد که غالباً زنجیرهای از چهار مؤلفة اساسی ذیل را دربر دارند: 1. محرکهایی که به بروز واکنش ميانجامد؛ 2. احساسات؛ – تجارب آگاهانة مثبت یا منفیای که از آنها اطلاع مییابیم؛ 3. برانگیختگی فیزیولوژیایی که از ترشح هورمونها توسط غدد داخلی حاصل میشود؛ 4. پاسخ رفتارها به هیجانها؛ مثلاً انسان در مواجهه با حیوان درنده، از خود واکنش ترس نشان میدهد و ضربان قلب افزایش مییابد (فیلیپرایس، 1387، ص 216). با عنایت به این مؤلفهها میتوان گفت: هوش هیجانی سامانة برانگیختگی فیزیولوژیکی و هوشمندانة حسکردن محرکهای وضعیتهای پیچیده و آشفته همراه با تغییرات بدنی در پاسخ به تجربههای دارای بار احساسی است.
2-1. مرور مهمترین نظریهها
مطالعات نشان میدهد که پیرامون ماهیت هوش و اینکه هوش عامل منحصر به فرد یا مجموعهی از تواناییهای مختلف است و چگونه میتوان هوش را دقیقاً تعریف و تبیین کرد سخن بسیاراست؛ اما به طور کلی مهمترین نظریهپردازان این عرصه، دربارة تجربة شخصی هیجان، نظریههای ارزیابی و فرضیة پسخوران چهره سخن گفتهاند. از باب نمونه در نظریة جیمز – لانگه تأکید بر این است که تجربة شخصی و ذهنی محرک اساسی برانگیختگی فیزیولوژیکی و رفتارهای بارز مختص هیجان بوده و در تلاش براي پاسخگويی به این پرسش است که در هنگام هیجان، نخست احساس به وجود میآید یا تغییرات جسمی؟ (اتکینسون و دیگران، 1385، ص 397). در نظریة دوعاملی، هیجانها بر دو عامل بنا نهاده شدهاند: 1. برانگیختگی فیزیولوژیکی؛ 2. برچسب شناختی. بر اساس این نگرش، وقتی احساسی احساس شود، برانگیختگی رخ میدهد و فرد به سرعت برای برچسب زدن به آن احساس در جستو جوی نشانههای عاطفی میگردد. نظریههای ارزیابی، مرتبط با بازخور حرکت مقدماتیاند؛ بدین معنا که در این نگرشها مجموعهای از افکار و اعتقاداتی که بهطور خودکار در ذهن پیدا میشود، محوریترین مسئله است. برای مثال، احساس شادی غالباً همراه با اندیشه دربارة علل آن است. نگرش جلوههای چهره، بیانگر فرضیة پسخوراندن چهره است. از باب نمونه، وقتی به کسی حالت انزجار دست دهد، با دهان باز و پلکهای نیمه بسته اخم میکند (اتکینسون و دیگران، 1385، ص 397) و همچنین دیگر واکنشهای جسمانی که مرتبط با پاسخهای دستگاه عصبی خودمختار و چگونگی رفتارهای بیاختیارند؛ مثلاً وقتی انسان خشمگین شود، ممکن است بیاختیار بدنش بلرزد یا تُن صدایش تغییر کند. نظریة کانن – بارد، نظریة واکنش کلی و نگرش اعمال به رفتار خاص، چارلز اسپر در بارهی منحصر به فردبودن هوش، لوییس و دیگران در حوزهی ابعاد هوش و اندازهگیری آن سخن گفته (هاکنبری، 1387، ص147- 149) و در حد مجال در تحلیل دادهها به آن پرداخته خواهد شد. شایان ذکر است که این نظریهها وجوه مشترک فراوان دارند و تمایز اساسی میان آنها در چگونگي پاسخ دادن به پرسشهاست؛ چون برخی تنها به چند هیجان محدود توجه دارند و برخی نگاهي مبسوطتر دارند.
3-1. هوش هیجانی در دانش مدیریت
در رویکردهای گذشته، به سرمایة انسانی گفته میشد که عواطف و هیجانهای خود را در خانه رها کنند و به سازمان بيایند ولی این شیوه کارایی خود را از دست داده است؛ زیرا در سازمانها افراد با یکدیگر در تعاملاند و هوش هیجانی در شکلگیری روابط میانفردی نقش مهم دارد (جانسون و ایندریک، 1999، ص 84). با عنایت به این نکته و اینکه هوش هیجانی نوعی توانایی است، در کتب مدیریت رفتار سازمانی وقتی از هوش شناختی و عمومی (IQ) که بیانگر توان درک افکار پیچیده است و هوش سازمانی (OQ) که مربوط به هوشمندانه انجام دادن کارهاست و هوش هیجانی (EQ) که مرتبط با هوشمندانه حس کردن است (رضائیان، 1394، ص 79) سخن گفته ميشود، و به نظر میرسد که بهرهگیری از هوش هیجانی دستکم سه فایدة مهم دارد: 1. احساس اهمیت دادن به نیروها؛ 2. دریافت تأیید یا تشویق از سوی مدیران؛ 3. باور مدیران به اینکه نیروها به پیشرفت سازمان علاقه دارند (منوریان و دیگران،1394، ص 6). با عنایت به مفهوم هوش هیجانی و هممعانیها، میتوان جایگاه آن را در مدیریت به شکل ارائه شده در جدول شمارة 1 در نظر گرفت.
جدول 1. نقش و جایگاه هوش هیجانی در مدیریت
وضعیت کاری کیفیت زندگی هیجانهای مثبت هیجانهای منفی
شرایط کاری و محیطی، تفریحات و تسهیلات، جَو حاکم، روابط میانفردی و... تمایل به ثبات یا تغییر، هیجانهای ناشی از رفاه و لذتها، نگاه خود به زندگی و برداشت دیگران از فرد و... شادمانی، کسب موفقیت، تعامل سازنده، جهتدهی دیگران در راستای اهداف و... افسردگی، تنش، ترس، حسرت، حیرت، نفرت، وحشتزدگی، وسواسهای سمی و...
2. پیشینة تحقیق
بهطورکلی هیجانها پارة زیادی از زندگی انسانها را به صورت مستقیم و غیرمستقیم دربر میگیرند و بزرگان عرصة علم و فلسفه، مانند افلاطون، ارسطو و دیگران در حوزة واژههای مرتبط با آن به شکل ظریف و دقیق سخن گفتهاند. ازاینرو میبایست ریشههای تاریخی بحث را در آثار آنها جست؛ ولی عدهای بر این باورند که رگههای بحث هوش هیجانی در آثار داروین یافت میشود؛ اما به شکل روشنتر، این مفهوم نخست در سال 1990م توسط پیترسالوون و جان مایر مطرح شد و در دانش روانشناسی پس از انتشار اثر معروف و پرفروش دانیل گلمن تحت عنوان هوش هیجانی در سال 1995م، این نوع هوش در کانون توجه اندیشمندان قرار گرفت و جنبوجوشی در حلقههای آموزشی و مدیریتی به وجود آورد و در طیسالها، در این زمینه پژوهشگران از زاویههای گوناگون نگریستهاند و مرتبطترین پژوهشهای به دست آمده در جدول شمارة 2 آورده شده است.
جدول 2. برخی از مهمترین پژوهشهای مرتبط با پیشینه
ردیف اسم اثر مؤلف محتوا ناشر و سال نشر
1 هوش هیجانی گلمن، خانقائی ماهیت و تعریف و کارایی هیجانها، هماهنگسازی هیجان و فکر، تأثیر هیجانها بر تندرستی، بیماری، هیجانهای زهرآگین، کسب اصول پایههای عاطفی، مدیریت با قلب و... نسل نواندیش، 1393.
2 هوش هیجانی جلیلی و حسینزاده نظریههای مرتبط با هیجانها، اهمیت هوش هیجانی در موفقیت، هوش هیجانی در محیط کار ، عوامل مؤثر در رشد هوش هیجانی و... انتشارات جالیز 1398.
3 رازهای هوش هیجانی جوناس، مردانی چیستی هوش هیجانی، خودآگاهی، خودمدیریتی، مدیریت انرژی، مدیریت روابط و... نشر نوین، 1395.
4 زمینههای روانشناسی هیلگارد اتکینسون و دیگران، براهنی و دیگران در دو زمینه آگاهی به دست میدهد: 1. وضع موجود روانشناسی و یافتههای آن، 2. روشنسازی ماهیت پژوهشهای روانشناسی و اینکه برای پشتیبانی هر ادعای جدید، چه نوع شواهدي باید ارائه شود. تهران، نشر آرین، 1385.
5 رشد انسان از تولد تامرگ فیلیپ، فروغان
کلیة مراحل رشد، حتی پیش از تولد تا مرگ را در ابعاد گوناگون فیزیکی، شناختی، هیجانها و اجتماعات به بررسی گرفته و به دنبال ایجاد نگرش کلنگر است. نشر ارجمند، 1387.
6 مدیریت خویشتن رضائیان هوش هیجانی، انواع هیجانها، ابعاد هیجانها، بهبود هوش عاطفی و... سمت، 1394.
7 هوش هیجانی در مدیریت اسلامی صدیقی با راهنمای منطقی تعریف و تبیین انواع هوش و جایگاه هوش هیجانی در مدیریت اسلامی، مؤلفههای هوش هیجانی و تأثیر آن در مدیریت و... المصطفی، مؤسسة علوم انسانی، 1392.
8 انگیزش و هیجان شجاعی و دیگران تبیین نظریهها و مباحث مرتبط با هیجان، با نگرش روانشناسی – دینی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1391.
یافتهها دربارة پیشینة عام داخلی و خارجی نشان دهندة سابقة نسبتاً قوی است؛ ولی از آنجا که این آثار یا کلیگویي کردهاند یا مرتبط با دانش روانشناسی و اخلاق از دریچة دین نگریسته و یا با مطالعة موردی بر اساس داشتههای دانش غربی قلم زدهاند، میتوان گفت: به شکل خاص، تنها یک تحقیق پایانی در سطح کارشناسی یافت شد و در حد خود مطلوب است؛ ولی قاعدتاً انتظار یک اثر علمی در این سطح نیست. ازاینرو در پژوهش حاضر تلاش بر آن است که مسئله به شکل جامع و متفاوت با یافتههای پیشین بررسی شود.
3. روش تحقیق
از آنجا که روششناسی برآیند مبانی و منابع است، در پژوهش حاضر از شیوة تحلیل محتوا و مضمون استفاده شده است؛ زیرا به نظر میرسد این روش برای بررسی و استخراج گزارههای دینی مناسبترین است. شیوة مدنظر، شامل مجموعهای از فنون برای تحلیل نظاممند متن و مضمون، تلخیص، طبقهبندی و استنباط ویژگیهای خاص از متن است. مبتنی بر این سبک، نخست مقولهها از آموزههای اسلامی گردآوری و در گام بعدی با گزارههای فراگیر سازههای اصلی ساخته شدهاند؛ سپس به تجزيه و تحليل زیرگونهها و رابطة عناصر و متغیرها پرداخته شده است. در کل، پژوهش با روش تحلیل مضمون سامان یافته است؛ ولی از حیث هدف، از جهتی بنیادی است؛ چون با رویکرد مدیریت اسلامی برای آن بستر علمی تکراری یافت نشد؛ و از جهت ديگر کاربردی است؛ زیرا غرض اصلی تنها تلاش در حوزة نظری نیست؛ بلکه با عنایت به داشتههای دانشی به دنبال توسعه و رسیدن به نتایج جامعتر و با دامنة گستردهتر برای کمک به حل مشکلات است. از لحاظ ماهیت کیفی و از بُعد اقدام، در زمرة تحقیقات توصیفی – تحلیلی قرار دارد. توصیفی است، چون به دنبال درک چگونه بودن مسئله و معلومسازی ویژگیها و ارتباط بین متغیرهاست؛ تحلیلی است، چون موضوع تنها با نگرش مدیریتی بررسی شده؛ ولی یافتهها به دیگر حوزهها قابل تعمیم است. فرایند شیوة پژوهش در نمودار شمارة 1 به نمایش درآمده است.
نمودار 1. فرایند شیوة تحقیق
شالودة کلام اینکه حاصل پژوهشها در منابع اسلامی در قدم اول تحت سه سازة اصلی طبقهبندی شد. در گام بعدی، گزارهها نسبت سنجی و در ذیل محورهای اساسی دستهبندی و سپس تکراریها و نیز غیر مرتبطها حذف و از بقیه در سطح و ظرفیت مقالة علمی به شکل هدفمند استفاده شده است. شایان ذکر است که جستارهای رایانهای مبتنی بر واژههای محوری است، نه بررسی مستوفای همة منابع.
4. تجزیهوتحلیل دادهها
مجموعة دادههای گردآوری شده در بدنة اصلی، ذيل سه محور اساسی «انواع، هيجانها ابعاد هوش هيجاني، راهکارها و مدیریت هیجانها» بحث و بررسی خواهند شد.
1-4. انواع هیجانها
از آنجا که هیجان به انواع گستردهای از پاسخها اطلاق میشود و میتوانند از خفیف تا شدید، مثبت تا منفی، عمومی تا خصوصی، کوتاهمدت تا بلندمدت در تغییر و تحول باشد (کرینگ، 2009، ص9)، روانشناسان در طبقات مختلف دستهبندی کردهاند. در یک طبقهبندی مفید، هیجانها در سه نوع بر مبنای تأثیر و نتیجه به این صورت تقسيم شدهاند: 1. حالات شادمانی، که دربردارندة هیجانهای مثبت مانند محبت، شادی و لذت است؛ 2. حالات بازدارنده، که شامل هیجانهای منفی مانند ترس، اندوه، استرس، شرم، و انزجار» است؛ 3. حالات خصمانه، که شامل خشم، نفرت، تحیر و حسادت است. از نظر ویلهم وانت، روانشناس معروف قرن 21، هیجانهای محوری از حالتهای متضاد «خوشایند و ناخوشایند»، «تنش و آسودگی» و «اشتیاق و آرامش» تشکیل شدهاند. اکمن و همکاران (1972) به این نتيجه رسیدند که مردم در سراسر جهان از طریق بیان چهرهای، شش گونه هیجان اصلی را درک و دریافت میکنند: «شادی، اندوه، خشم، حیرت، نفرت و ترس (فیلیپرایس، 1387، ص 218). پالت چیک هیجانها را به هشت دسته تقسیم و در چهار طبقة متضاد به شکل ترکیبی بیان کرده است: شادی و غم، پذیرش و طرد، خشم و ترس، تعجب و انتظار. تعدادی از پژوهشگران هیجانها را در دو دستة مثبت و منفی بررسی کردهاند؛ از آنجا که تمامی دستهبندیهای دیگر در ذيل چتر این دو نوع هیجان جای میگیرند، پژوهش حاضر نیز بر همین مبنا سامان یافته است.
1-1-4. هیجانهای مثبت و فواید آن
منظور از هیجانهای مثبت، شور و شعفی است که به عنوان یک نظام درونی در وضعیت روانی جلوهگری ميکند و در چگونگی رفتارهای بیرونی در حالتهای شادمانی «رسیدن به هدف» و علاقة «تمایل به یادگیری، پرورش شایستگیها، مهارتهای نهفته» و مانند آن، بروز میيابد. پژوهشهای باربارا فردیکسن (دانشگاه میشگاه) نشان میدهد که برای هیجانهای مثبت، محاسن و فواید زیادی وجود دارد و به نظر میرسد هر کسی آگاهی در سطح ابتدایی دربارهی این نوع هیجان دارد؛ اما مطالعات نشان میدهد به شکل علمی انگشت شمارند کسانی که در این حوزه دست به پژوهش علمی زدهاند. به هر حال، بهطورکلی میتوان گفت جستارهای صورت گرفته نشان میدهد که در آموزههای اسلامی در حوزة هیجانهای مثبت، سه نوع محاسن وجود دارد:
الف) بسط اندیشه؛ افزایش انگیزه و عمل
هیجانهای مثبت موجب گشایش دایرة اندیشه و افزایش انگیزه و عمل است. در این خصوص، از کلام وحی و آموزههای دینی زیادی میتوان بهره گرفت؛ از باب نمونه، به متن و محتوا و پیام این آیه دقت شود: «الَّذينَ قالَ لَهُمُ النَّاسُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ جَمَعُوا لَكُمْ فَاخْشَوْهُمْ فَزادَهُمْ إيماناً وَ قالُوا حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكيلُ» (آلعمران: 173)؛ «كسانى كه مردمِ [منافق و عوامل نفوذى دشمن] به آنان گفتند: لشكرى انبوه از مردم [مكه] براى جنگ با شما گرد آمدهاند؛ از آنان بترسيد؛ ولى [اين تهديد] بر ايمانشان افزود و گفتند: خدا ما را بس است، او نيكو وكيل و كارگزارى است. این رخداد پس از پایان جنگ احد پیش آمد (طباطبایی، 1417، ج 4، ص 99). ابوسفیان و لشکر فاتح آن، پس از پيروزى به سرعت راه مكه را پيش گرفتند؛ ولی در وسط راه پشيمان شدند و تصميم گرفتند برای نابود كردن پیامبر و مسلمانان به مدينه بازگردند (مکارم شیرازی، 1374، ج3، ص 177). وقتی منافقان و نفوذیها به مسلمانان تازه از جنگ برگشته گفتند: از لشکر مکه بترسيد و از مدينه بيرون نرويد، گفتار آنان نه تنها موجب ترس و سست شدن تصمیم نشد، بلکه موجب فزونی ایمان، انگیزه، و شور و شعف قوی برای رویاروی با دشمن گردید (ابنعاشور، بیتا، 3، ص 285؛ قرائتی، 1383، ج 2، ص 201). با اندک تأمل در آموزههای این آیه، به خوبی ارتباط مسئله با هیجان مثبت و نقش آن در وسعتبخشی دایرة اندیشه و افزایش انگیزه و عمل به دست میآید. مطالعات تفسیری نشان میدهد که وقتی اهل ایمان از نیت پلید دشمنان آگاه شدند، با اینکه برخی مجروح و بیمار بودند، ولی باور به لزوم تبعیت از پیامبر و توانایی نیروی ایمان و امید به مدد الهی، در آنان هیجان مثبت برای استقامت ایجاد کرد. پیرو این نیّت و پايمردى، قرآن نتيجة اقدام و عمل آنان را چنین بیان میکند: «با نعمت و بخششى از سوى خدا، از ميدان جنگ بازگشتند؛ درحالیکه هيچ گزند و آسيبى به آنان نرسيده بود» (آلعمران: 174). این پیروزی شیرین که حاصل اندیشه، انگیزه و اشتیاق مبارزه با دشمن بود، موجب شد تهدید را بدون دردسر و کوچکترین زیان به فرصت تبدیل کنند و سالم و با پیروزی پرسود به مدینه بازگردند.
ب) اثرات درازمدت
هیجانها دیرپا نیستند؛ ولی میتوانند اثرات ماندگار داشته باشند. در دانش روانشناسی میگویند: هیجان مثبت منابعی شخصی میآفریند. از باب نمونه، اکتشاف موجب دانش جدید است؛ اشتیاق تجربه میتواند وضع اولویتهای زندگی آدمی را رقم زند (اتکینسون و دیگران، 1385، ص420). در این خصوص، از آموزههای دینی، مانند همان آیات 173 و 174 سورة آلعمران - که بیان آن گذشت - و همچنین از روایاتی مانند این فرمایش امیرالمؤمنين: «عقلها پیشوایان اندیشهها، اندیشهها پیشوایان دلها، قلبها پیشوایان حواس و حواس پیشوایان اعضایند» (کراجکی،1410، ج 1، ص 200)و دیگر آموزهها (ابن بابویه، 1413، ج 4، ص416)، که مفاد و محتوای آنها مشتمل بر مؤلفههای شناخت خود و اطرافیان و توجه به شرایط و لحظههای نشاط بوده و مدیریت هوشمندانة آنها موجب اثر و ثمر درازمدت است.
ارتباط این گزارهها با اثرات درازمدت در این است که انسان وقتی در حالتهای هیجانی ناشی از خوشی و علاقه به سر میبرد، ممکن است گفتارها و رفتارهای غیرمنطقی داشته باشد. راهکار مطلوب دینی این است که بایست در همة حالات، مدیریت زندگی و چگونگی رفتارها را به عقل سپرد. وقتی عقل و اندیشه پیشوا، حواس و احساس پیرو باشند، انسان به عواقب شادمانی و علاقهمندی و رفتارهای ناشی از آن بهتر و بیشتر میاندیشد و با آیندهنگری اقدام و عمل میکند. پشتوانة این باور این است که انسانها معمولاً در موقعیتهای هیجانی بیش از موقعیتهای خنثی میاندیشند و خاطرات هیجانهای مثبت بیش از حالات هیجانهای منفی در ذهن میماند و بر انبار منابع برای مواجهه با مشکلات میافزاید (اتکینسون و دیگران، 1385، ص 300) و زمینة ترسیم طرح نفوذ در دلها و جذب سرمایة انسانی را فراهم میسازد.
ج) توانایی گستردن و ساختن
چنان که در بحث مبانی بیان شد هیجانها میتوانند مرتبط با توانهای سازگاری تکاملی و سبب به خودآیی و بهرهگیری از فرصتها و کشف رازهای راه موفقیت و داشتن چشماندازی برای روزگار نیکبختی باشند. در این خصوص، میتوان از مجموعه گزارههای دینی مرتبط با خودبزرگبینی که موجب حرمان و زیان است، و استفادة مطلوب از فرصتهای زودگذر و فراگیری حکمت دانش، بهره گرفت. از باب نمونه، امیر بیان میفرمایند: «الْفُرْصَةُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ وَ الْحِكْمَةُ ضَالَّةُ الْمُؤْمِنِ فَخُذِ الْحِكْمَةَ وَ لَوْ مِنْ أَهْلِ النِّفَاق» (شریف الرضی، 1406، ص 94). این حدیث ارتباط وثیق با مسئله دارد؛ زیرا حضرت به شکار فرصتها و داشتن عنایت به زودگذری مجال انجام رفتار مناسب و کار درست ارشاد نموده و در بیان دیگري فرمودند: «انْظُرْ إِلَى مَا قَالَ وَ لَا تَنْظُرْ إِلَى مَنْ قَال». این دسته از آموزهها به این رهنموناند که اهل ایمان به یافتههای اندیشة بشری در هر زمینه، از جمله در حوزة نقش هیجانهای مثبت در به خودآیی و تواناسازی تکاملی و بهرهگیری از فرصتها برای درک و دریافت رازهای راه موفقیت و دورنمای خوشی و سعادت، توجه داشته باشند.
همچنین از آیة 150 سورة اعراف، که بیانگر آگاهىیابی حضرت موسی از پيشامد خطرناك و اندوهناكی او از وضعیت پديد آمده است (وَ لَمَّا رَجَعَ مُوسى إِلى قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً) به روشنی خشم و اندوه حضرت موسی از اندیشه و رفتار نابخردانة پیروانش پیداست. و نیز از آیة 28 سورة طه، که بیانگر خشم و انزجار کلیمالله از ناسپاسی مردم و رفتار و اقدام کفرآلود آنان، است میتوان در اين زمينه بهره گرفت؛ که مجال تبیین مبسوط ارتباط آنان نیست؛ ولی درکل به نظر میرسد با اندک تأمل، رابطة درک و دریافت درست هیجانها و نقش آنها در گستردن اندیشه و ساختن زندگی مطلوب به دست میآید. شایان ذکر است که این امور، همه از آثار خرد هستند و از این لحاظ هوش هیجانی همان آثار نیک عقل را در پی دارد. به نظر میرسد گویاترین بیان و پیام برای برانگیختن هیجانهای مثبت را در آیة 5 سورة صف از زبان حضرت موسی میتوان یافت. ایشان فرمود: «اى قوم من! چرا آزارم مىدهيد؛ با اینکه مىدانيد من فرستادة خدا به سوی شما هستم؟» از این آیه به روشنی میتوان در حوزة برانگیختن احساسات مثبت و گسترش اندیشة درست و ساختن آیندة بهتر بهره گرفت.
2-1-4. هیجانهای منفی، محاسن و معایب آن
از آنجا که هیجانهای منفی مرتبط با احساس ترس، گناه، غم و ناخوشایندی است، میتوان گفت: تنها در دنیایی آرمانی چنین هیجانهايی وجود ندارد. در عالم واقع، هر کسی در هر زمان و زمین، جایگاه و مقامی، با پارهای از این نوع احساسها دستوپنجه نرم میکند. در مطالعات علمی برای این نوع هیجانها محاسن و معایبی بیان شده است و در این پژوهش بر اساس آموزههای دینی، مهمترینها در کانون توجه قرار گرفتهاند.
الف) محاسن هیجانهای منفی
یافتهها بیانگر سه نوع محاسن مهم در حوزة هیجانهای منفی است.
يک. انگیختن و جهت دادن
هیجانهای منفی در حوزة برانگیختن؛ نقش بسیار مهم دارند. از باب نمونه، اگر ترس نباشد، انسان بیمحابا کارهای غیرعقلانی میکند. احساس گناه نیز هیجان پراهمیتی است؛ چون در انسان بهجای بهرهکشی روحیة همکاری به بار میآورد (گلمن 1995، ص 17). مطالعات دینی نشان میدهد که از منظر اسلام انسان هر اندازه بیشتر خودش را بشناسد، بیشتر برای شناخت حقیقت برانگیخته ميشود و انگیزة عمل به وظایف پیدا میکند. دربارة هیجان مرتبط با ترس از موهومات، ترس از مرگ، ترسِ دوری از حق و مانند آن، سخن بسیار است؛ ولی بهطورکلی در منطق دین، ترسی که از سر آگاهی باشد، ارزشمند است. در قرآن کریم میخوانیم: «إِنَّما يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماء» (فاطر: 28) و در آیة دیگر آمده است: «پهلوهايشان از بستر و خوابگاه جدا مىشود و پروردگارشان را از روى بيم و طمع مىخوانند» (سجده: 16). یافتهها به این رهنمون است که منشأ اصلی چنین ترس و احساسی، گذشتة اندوهبار، وضعیت نامطلوب و آیندة نامعلوم است. در این زمینه، پیامبر اکرم میفرمایند: «الْمُؤْمِنُ بَيْنَ خَوْفَيْنِ خَوْفِ مَا مَضَى وَ خَوْفِ مَا بَقِيَ» و امام صادق میفرماید: «الْمُؤْمِنُ بَيْنَ مَخَافَتَيْنِ ذَنْبٍ قَدْ مَضَى لَا يَدْرِي مَا صَنَعَ اللَّهُ فِيهِ وَ عُمُرٍ قَدْ بَقِيَ لَا يَدْرِي مَا يَكْتَسِبُ فِيهِ مِنَ الْمَهَالِكِ فَهُوَ لَا يُصْبِحُ إِلَّا خَائِفاً وَ لَا يُصْلِحُهُ إِلَّا الْخَوْف» (کلینی، 1407، ج2، ص 71). متن و محتوای این روایات بیانگر آن است که انسان مؤمن همواره بین دو ترس قرار دارد: گناهی که انجام داده است و نمیداند خداوند با او چه میکند؛ و عمر باقی ماندهاي که نمیداند در چه راهی به مصرف میرساند و چه گناهان هلاککنندهای مرتکب میشود؛ و با این نگاه، لحظهای از ترس غافل نیست. در حدیث منقول از امام صادق آمده است: «مؤمن واقعی کسی است که بیم و امید توأمان داشته باشد» (کلینی، 1407، ج2، ص 71). همچنين از آیات «وَ لِمَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ جَنَّتانِ» (الرحمن: 46)، «وَ أَمَّا مَنْ خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَ نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى» (نازعات: 40) و مانند آن نیز میتوان بهره گرفت. وجه ارتباط این گزارهها با هیجانهای منفی این است که در ادبیات علمی، از انواع هیجانهای منفی، یکی احساس ترس و دیگری احساس گناه را بیان کردهاند (شاهی، 1397، ص33) و در این آموزههاي ديني به هر دو، به شکل مطلوب اشاره شده است: «مَخَافَتَيْنِ»، «نَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوى»؛ و میتوان گفت که در حوزة جهتدهی دارای دلالت روشن، و در عرصة انگیزه نیز موجب افزایش برانگیختناند؛ زیرا این آموزهها در انسان روحیة آیندهنگری، پرهیز از بدمستی و بهرهکشی، و تمایل قوی به داشتن پندار و گفتار و رفتار عقلانی به وجود میآورند.
دو. افزایش معرفت و جستو جوی راه چاره
یافتههای روانشناسی نشان میدهد که یکی از محاسن هیجانهای منفی، آگاهیبخشی بیشتر و سررشتهدهی بهتر، از هیجانهای مثبت است. دربارة انواع هیجانهای منفی اطلاعات فراوان وجود دارد. از باب نمونه، غمگینی نشانة فقدان است؛ ترس نوعی تهدید است؛ خشم خبر از وجود عملکردی میدهد که سزاوار سرزنش است؛ اما هیجان مثبت بیانگر شادمانی و متضمن این است که همه چیز روبهراه است (اتکینسون و دیگران، 1385، ص 420). بنابراین معرفتبخشی هیجانی که سرچشمة آن درد و رنج باشد، بیش از حالت شادی و خرسندی است. دربارة معرفتافزایی هیجانهای منفی و جستو جوی راه چاره، از آموزههای زیادی میتوان بهره گرفت؛ ازجمله این فرمایش: «خدایا! دلم در حجاب و نفسم معیوب و عقلم مغلوب و هوسم غالب و عبادتم اندک و گناهانم بسیار و زبانم مقر به عصیان است؛ پس چیست چارة من، ای پوشانندة عیبها و عالم به پیدا و پنهان؛ و تویی که غمها را میزدایی» (مجلسی، 1403، ص341). اینکه چگونه میتوان از این فرمایش در حوزة یادگیری و معرفتافزایی هیجان منفی استفاده کرد، نیازمند بیان مستوفاست؛ ولی جانمایة کلام این است که بندبند این بیانات بیانگر معرفت انسان به عصیان و نسیان و محدودیتها و تواناییهای خود بوده و راه چاره برای برونرفت از وضعیت موجود و رسیدن به وضعیت مطلوب را در مدد الهی میداند. بنابراین، اسباب ترس مطلوب موجب معرفت بخشی و قرار دادن انسان در مسیر هدایت همراه با اعمال و امید به یاری ذات باری است؛ چه اینکه در تبیین آیة 28 سورة فاطر در حدیثی آمده است: «الْعُلَمَاءُ مَنْ صَدَّقَ قَوْلَهُ فِعْلُهُ وَ مَنْ لَمْ يُصَدِّقْ قَوْلَهُ فِعْلُهُ فَلَيْسَ بِعَالِم» (طبرسی، 1344، ص 132). وجه ارتباط آن با مسئله این است که اهل علم، اهل معرفتاند و در آموزههای دینی، کسی و کسانی دارای علم و معرفت دانسته شدهاند که اعمالشان هماهنگ با گفتارشان باشد؛ بنابراین آنکه عملش بیان او را تأیید نمیکند، علم و معرفت درست ندارد و بر همین مبنا به آیة «لِمَ تَقُولُونَ ما لا تَفْعَلُونَ» باید نگریست (جوادی آملی، 1389، ج4، ص 154) و حضرت امیر (ع) در این زمینه میفرمایند: «اي مردم به خدا قسم من شما را به هيچ طاعتي وا نميدارم مگر اينكه قبل از شما به آن عمل ميكنم و شما را از هيچ گناهي باز نميدارم مگر اينكه پيش از شما از آن بركنار ميشوم» (ابن ابیالحدید،، 1404، ج10، ص10).
ب) معایب هیجانهای منفی
مطالعات نشان میدهد که در دنیای واقعی، هیجانهای منفی جزء جدا نشدني زندگی هر انسان عاقل و دغدغهمند است و پارهای از این نوع هیجانها زیانبارند. در اینجا به مهمترین معايب اشاره میشود.
يک. درک نادرست از واقعیت
یکی از اثرات ناخوشایند هیجان منفی، درک نادرست از واقعیت و در منگنه قرار دادن انسان است. شایان ذکر است که از جهت دیگر، هیجانهای منفی موجب افزایش معرفت هم ميشوند که در قسمت محاسن و فواید آن بیان شد؛ و این هیچ منافاتی ندارد؛ زیرا از دو منظر به مسئله باید نگریست. از باب نمونه، انسان در هنگام خشم میستیزد؛ هنگام ترس میگریزد؛ هنگام نفرت اعلام انزجار میکند. در کل، درک نارست موجب محدود شدن عقلانیت و اقدام عجولانه است. در این خصوص، از جریان تهمت ناروايی که به حضرت مریم (س) زدند، میتوان بهره گرفت. در قرآن کریم در این زمینه میخوانیم: «نوزاد را درحالیکه در آغوششحمل مىكرد، نزد قومش آورد و آنان گفتند: اى مريم! به راستیکه تو کاری شگفت و بىسابقه مرتكب شدهاى» و در ادامه گفتند: «اى خواهر هارون! نه پدرت مرد بدى بود و نه مادرت بدكاره بود. اين طفل را از كجا آوردهاى؟» (مریم: 27-28)، حضرت مریم (س) برای دفاع از پاکدامنی خود و نادرستی هیجان آن مردم کوتاهفکر، به نوزاد خود اشاره کرد: «فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ»؛ و این شگفت را در آنان بیشتر کرد و گفتند: چگونه با كودكى كه در گهواره است، سخن بگوييم؟ «كَيْفَ نُكلِمُ مَن كاَنَ فىِ الْمَهْدِ صَبِيًّا» (مریم: 29). در این اوضاع و احوال پرهیجان، عیسی، هم خود را معرفی کرد: «إِنىِّ عَبْدُ اللَّهِ ءَاتَئنىَ الْكِتَابَ وَ جَعَلَنىِ نَبِيًّا» و هم از مریم مقدس دفاع نمود (مریم: 32). با تأمل در متن و محتوای این آیات و رفتارهای نادرست ناشی از جهل و کوتاهاندیشی، میتوان به این باور رسید که درک نادرست از واقعیت میتواند موجب ایجاد رفتارهای هیجانی فردی و سازمانی باشد. آیة دیگر در این زمینه مربوط به برخورد غیرانسانی قوم حضرت شعیب با آن پیامبر الهی و عدم درک آنان از عمق پیامدهای ناخوشایند اندیشه و رفتارهای جاهلانهشان است. کلام وحی از زبان آن قوم خبر میدهد که به این پیشوای الهی گفتند: ای شعيب! ما بسيارى از آنچه مىگويى، مثل دعوت به مبدأ يكتا و ترك كمفروشى و مانند آن را نمىفهميم و تو را در ميان خود ناتوان مىبينيم؛ و اگر قبيله كوچكتر نبود، سنگسارت مىكرديم و تو هرگز اقتدار و غلبه و قدر و قیمتی نزد ما ندارى: «قالُوا يا شُعَيْبُ ما نَفْقَهُ كَثيراً مِمَّا تَقُول ...» (هود: 91). بیتردید چنین پندار و رفتاری، نشان دهندة درک نادرست از قدر، اقتدار، ارزش و واقعیت است.
دو. سیطرة حرص و حسد بر عقلانیت
در منطق قرآن و فرهنگ دینی، آزمندی و حسدورزی آفت دین و دنیا، موجب پیروی از برنامة شیطان، و ریشه و منشأ بسیاری از بدبختیها و انحرافهای فردی و اجتماعی دانسته شده است. از باب نمونه، پیامبر اکرم میفرماید: «إِيَّاكُمْ وَ الْحَسَدَ فَإِنَّهُ يَأْكُلُ الْحَسَنَاتِ كَمَا تَأْكُلُ النَّارُ الْحَطَب» (شعیری، بیتا، ص 159). و امام سجاد نيز در راز نیازهای خود با مدیر و مدبّر نظام هستی میفرماید: «خدايا! پناه ميبرم به تو از شرِ آزمندي، و تنديِ خشم، و چيرگي حسد، و کمطاقتی و ناخرسندي، و تندخويي و زيادهروي...» (صحیفه سجادیه، دعای8). در بستر تاریخ، بودند کسانی که به سبب آزمندی و حسدورزی، روانشان تیره و آرامششان سلب شد و فضای جامعة دینی و انسانی را گرفتار ناامنی و بیاعتمادی کردند. یکی از ماجراهای مربوط به مسئله، در کلام وحی اقدام قابیل در آلودهسازی دستهای خود به خون برادرش هابیل (مائده: 27 – 30) و دیگری برادران یوسف «...اقْتُلُوا يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضاً» (یوسف: 4-9) و همچنین ریشه و منشأ خود شیفتگی بنیاسرائیل و پیروی نکردن ايشان از پیامبر اسلام است (نساء: 54 – 55). در طول تاریخ، همواره حرص آزمندان خون به دل صالحان و مصلحان کرده و آنان را مانند فردی که استخوان در گلو و خار در چشم باشد، گرفتار و گاه خانهنشین ساخته که نمونة بارز آن امیرالمؤمنین است (نهجالبلاغه، خطبه 3 و 27). ازاینرو از جمله مواردی که به روشنی به پیامبر اسلام دستور داده شده است که از آن به خداوند پناه ببرد، بدخواهی و حسدورزی است: «مِن شَرِّ حَاسِدٍ إِذَا حَسَد» (فلق، 5). به نظر میرسد تأمل در همین فرمان برای درک آسیبرسانی این رذیله به فرد و جامعه و بروز رفتارهای انحرافی ناشی از آن کافی است؛ اما پرسش اساسي این است که سیطرة حرص و حسد بر عقلانیت، چه ارتباطی با هیجان منفی دارد؟ پاسخ این است که در ادبیات علمی، یکی از اثرهای ناخوشایند هیجان منفی، درک نادرست از واقعیت و در منگنه قرار دادن انسان برای اقدام بیان شده است. با عنایت به این نکته، ارتباط و چگونگی دلالت رفتار قابیل با هابیل و اقدام برادران یوسف و دیگر رفتارهایي که از آموزههای بیان شده به دست میآید، روشن است. مطالعات نشان میدهد که همواره ولع و طمع، سبب ناخرسندی بدان از موقعیت و جایگاه عالی نیکان و پاکان و فراهم ساز زمینهی ایجاد رفتارهای هیجانی و اقدامهای ناشایست و پیامدهای نامطلوب فراوان برای فرد و جامعه بوده و هست.
سه. دوری از جادة حق و انصاف
یکی از معایب زیانبار هیجان منفی، انحراف از حق و دوری از جادة انصاف به سبب پیروی از هوای نفس است. دربارة آسیبهای آن، همین بس که در منطق دین پیروی از این بت درونی سرچشمة رفتار استکباری و ریشة کفر بیانشده است؛ چنانکه در آیة 87 سورة بقره ميخوانيم: «چرا هرگاه پيامبرى چيزى را كه خوشايند شما نبود، برايتان آورد، كبر ورزيديد؟ گروهى را دروغگو خوانديد و گروهى را كشتيد.» در قرآن کریم وابستگی به خواستههای نفسانی، آفت داوری (ص: 26)، موجب غفلت، سبب زیادهروی (کهف: 28)، موجب عدول از رفتار عادلانه (نساء: 135)، منشأ انکار حقیقت (یوسف: 16- 18)، مانع خودسازی و عامل سقوط (اعراف: 176) دانسته شده است. در کل، آموزههای دینی به این رهنموناند که تبعیت از هوای نفس موجب بزهکاری، رفتار انحرافی و سبب اسارت عقل و مهلک جان است «كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ [عِنْدَ] هَوَى أَمِير» (نهجالبلاغه، حکمت 211). بر همین اساس، در کلام وحی از زبان شایستگان میخوانیم: «وَ ما أُبَرِّئُ نَفْسي إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ ما رَحِمَ رَبِّي» (یوسف: 53) و در حدیثی آمده است: «هیچ چیز برای قلب مؤمن زیانبارتر از سختی دل و هیجان شهوت نیست» (مصباح الشریعه، 1400، ص 77). از متن و محتوای آیات و روایات بیان شده، آثار و پیامدهای ناگوار زیادی برای پیروی از مرام و مطلوب نفس به دست میآید؛ ولی دربارة اینکه چگونه هواخواهی، از معایب هیجان منفی دانسته شده است، میتوان گفت: تبعیت از هوای نفس، ازآنروي که سبب اسارت عقل و موجب ایجاد رفتارهای انحرافی است، از معایب هیجان منفی تلقی میشود؛ زیرا کسی که رفتارهایش ناشی از آموزههای زلال دین باشد، تحت هیچ شرایطی غافل از حق نمیشود و اقدام به رفتارهای خود فراموشی و خدا فراموشی نمیکند و خوب میداند که مطاوعت از نفس، سرمنشأ آمال واهی، مانع رشد واقعی و عامل سقوط بوده و رفتارهای پرخاشگرانهی ناشی از هیجانی منفی رابطة مستقیم با فرومایگی و دوری از جادهی حق دارد.
چهار. ضایع کردن ایمان
یکی از انواع هیجانهای منفی، هیجانی ناشی از خشم و غضب است. پیامبر اعظم دربارة پیامدهای پرخطر این نوع هیجان فرمودند: «الْغَضَبُ يُفْسِدُ الْإِيمَانَ، كَمَا يُفْسِدُ الْخَلُّ الْعَسَل» (کلینی1407، ج2، ص 321) و نیز آن حضرت به امام علی فرمودند: «ای علی! خشمگین مشو و اگر شدی، بنشین و دربارة قدرت پروردگار بر بندگان و گذشت از آنان فکر کن» (ابنشعبه، 1404 ص 14). در این خصوص، امام علی میفرماید: «خشم همنشین بدی است؛ زیرا عیبها را آشکار و بدیها را نزدیک و خوبیها را دور میکند» (نوری، 1408، ج12، ص13). بدیهی است که با اندک تأملی در متن و محتوای این گزارهها به روشنی نقش هیجان ناشی از غضب در ضایع کردن ایمان و زیانآوری آن روشن است. البته خشم مقدس هم داریم که آن جزء هیجانهای سودمند است و بیان آن گذشت. خلاصه اینکه هیجانهای منفی، گاه به مشکلات رفتاری میانجامند. مهمترين مشکلات این نوع هیجانها، سه دستة «سوءمصرف دارو، بزهکاری، گریز و فرار» است (فیلیپرایس، 1387، ص 367-378).
2-4. ابعاد هوش هیجانی
دربارة ابعاد هوش هیجانی میتوان از زوایای مختلف نگریست؛ ولی به نظر میرسد با نگاه مدیریتی، مجموعة عناصر و مؤلفههای تشکیلدهندة آن، در چهار بُعد قابل طرح و بررسی است.
1-2-4. شناخت هیجانهای خود و درک تأثیر آنها بر دیگران
چنانکه در بخش مبانی نظری گذشت، هوش هیجانی نقش تعیینکننده در تشخیص و تنظیم هیجانهای خود و درک تأثیر آن بر دیگران دارد (رضائیان، 1394، ص79). مطالعات دینی نشان میدهد که در این حوزه، از آیات و روایات زیادی میتوان بهره گرفت. یکی از مهمترین نمونهها، ماجرای بازگشت حضرت موسی از ملاقات خداوند به میان مردم و دیدن رواج گوسالهپرستی است که موجب خشم و هیجان کلیمالله از ناتواني هارون در هدایت مردم شد (اعراف: 151). گزارههای قرآنی نشان میدهد که حضرت موسی پس از شنیدن منطق و ادلة هارون دربارة پیش آمدن چنين وضعیتي نگاهش به وی تغیر کرد و گفت: «پروردگارا! من و برادرم را بيامرز». با اندک تأمل علمی در متن و محتوای این آموزهها میتوان بهخوبی در حوزة خودشناسی و دیگرشناسی به توانایی تشخیص، تنظیم و کنترل هیجانهای خود و درک تأثیر آن بر دیگران رسید (طبرسی، 1372، ج 4، ص 742). ارتباط وثیق این گزارهها با مسئله در این است که وقتی حضرت موسی از رخداد آگاهي يافت، از برادرش بسیار خشمگین شد و زمانی که به میان مردم رسید، هیجانزده الواح را انداخت و به تعبیر قرآن، «أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ يجَرُّهُ إِلَيْه»؛ اما وقتی ادلة هارون را شنيد: «ابْنَ أُم إِنَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونىِ وَ كاَدُواْ يَقْتُلُونَنىِ فَلَا تُشْمِتْ بىِ الْأَعْدَاءَ وَ لَا تجَعَلْنىِ مَعَ الْقَوْمِ الظَّلِمِين»، نسبت به آن نگرشش تغیير کرد و به سراغ پیروان گمراه رفت و سرانجام وقتی خشم موسى فرو نشست، الواح را گرفت: «لَمَّا سَكَتَ عَن مُّوسىَ الْغَضَبُ أَخَذَ الْأَلْوَاح» (اعراف: 154). از این آیات به خوبی در حوزة شناخت هیجانهای خود و درک تأثیر آن بر دیگران، هم از رفتار حضرت موسی و هم از منطق و گفتارهای عاطفی حضرت هارون برای فرونشاندنِ خشم میتوان بهره گرفت.
نمونة ديگر، ماجرای فرزنددار شدن حضرت ابراهیم است که همسر وی گفت: «ای وای بر من، آيا فرزند آورم؛ با آنکه من پیرزنم و اين شوهرم پیرمرد است؟» به راستی جای تعجب و شگفتی است؛ چرا که طبق آية 29 سوره ذاريات این خانم در جوانى زن عقيمى بود و در زمان این خبر نودساله با بیشتر بود و از بهار عمر خلیل خدا، نیز حدود یکصد سال یا بیشتر گذشته بود (مکارم شیرازی، 1374،ج9، ص 172). ازاینرو مأمورین امر گفتند: «آيا از قدرت خدا به شگفت مىآيى؟» (هود: 73). این بیان زمینة درک و تشخیص درست و آرامش روانی را برای وی فراهم ساخت (ابنعاشور، بیتا، ج 11، ص 298؛ جوادی آملی، ج6، 1389، ص 597). با تأمل در محتوای این آیات و آموزههایي مانند آن، به این میرسیم که ناتوانی در درک درست هیجانها انسان را به سردرگمی دچار میسازد و تشخیص مطلوب، نیازمند تشکیل مجموعهای از واژگان برای بیان جلوههای ارتباط میان اندیشهها، احساسها و کنشها، و مشاهدة پیامدهای انتخابهای مختلف، درک قوتها و ضعفها و حالات چهره و حرکات بدن در حالت شادی، غم، خشم، ترس و مانند آن است.
2-2-4. شناخت هیجانهای دیگران و تأثیرگذاری بر آنان
در بخش مبانی گذشت که افراد داراي هوش هیجانی زیاد میتوانند درجه و میزان علاقهمندی دیگران را به آنچه میگویند، حدس بزنند و تعیین کنند و در دیگران برای افکار خود اشتیاق ایجاد نمايند (رضائیان،1394، ص 79). یافتهها نشان میدهد که همدلی بر پایة خودآگاهی بنا میشود و هر اندازه انسان به هیجانهای خود نگاه گستردهتر داشته باشد، در درک هیجانهای دیگران مهارت و احساس مسئولیت بیشتر دارد. بهطورکلی کسانی که از همدلی بالاتری برخوردارند به نشانههای ظریف اجتماعی و رفتارها و نیازها و خواستههای دیگران توجه بیشتر دارند (فاطمی، 1385) در این حوزه، از آیات 150 و 151 سورة اعراف و آیة 15 توبه میتوان بهره گرفت؛ زیرا متن و محتوای این آیات دربردارندة نکات مرتبط با درک رفتارهای هیجانی و تأثیرگذاری از این طریق است. نمونة ديگر، جریان فتح مکه است که پس از بيست سال دشمنیها و بدرفتاریهای مشرکان واقع شد و در این مدت آنان از هیچ آزاری نسبت به پیامبر و پیروان او دریغ نکرده بودند؛ ازاينرو، از آتش خشم انتقام سخت میترسیدند و از سوي ديگر، در اردوگاه اسلام نیز بودند کسانی که هیجان تسویه حساب داشتند. به همین دليل در دل پارهاي از نیروهای دو طرف این باور شکلگرفته بود که امروز روز انتقام و کشتار است؛ ولی پیامبر به امام علی دستور داد پرچم را به دست گیرد و اعلام کند: امروز روز رحمت است. هرکس به خانة خود رَوَد و در را به روی خود ببندد، در امان است؛ هر کس به مسجدالحرام برود، در امان است و هر کس به خانة ابوسفیان پناهنده شود، در امان است (شهیدی،1377، ص95). این رفتار پیامبر هم نگاهها را تغییر داد و هم آتش حرص و امتیازخواهی افرادی مانند ابوسفیان را خاموش کرد و سرانجام وقتی فاتحانه، بدون تشریفات و با چوبی در دست وارد مکه شد و به اُسَرا گفت: «اذْهَبُوا فَأَنْتُمُ الطُّلَقَاءُ» بروید، همة شما را آزاد کردم، به گونهای در جانها نفوذ کرد که این دشمنان پیشین، با اراده و علاقه مصمم شدند در تمام عمر باقی مانده پیروِ پروپا قرص پیامبر باشند. از این اقدام آیندهنگرانه و توأم با مهر رَحْمَةً لِلْعالَمين، میتوان شناخت جامع و التفات به نوع انتظارها و چگونگی تأثیرگذاری بر دیگران را درک و دریافت کرد.
3-2-4. خودمدیریتی
کسانی که هوش هیجانی زیاد دارند، میتوانند برای کار مداوم و سخت در مشاغل گوناگون، خودانگیختگی ایجاد کنند و در مقابل وسوسههای ترک کار پایداری نمایند (رضائیان،1394، ص79). این افراد به دلیل داشتن روحیة نتیجهمحور، همواره با حالت خودجوش انگیزة کار دارند و بدون تأخیر درصدد تکمیل و گامبرداری در مسیر هدف هستند. مطالعات دینی نشان میدهد که انسان برای کسب توانایی خود نظمدهی و بهکارگیری درست هیجانها، نیازمند نگرش عقلانی به زندگی و آثار و پیامدهای مخرب هیجانهای با سرچشمة ترس، ناامیدی، تحریکپذیر بوده و باید با خود مدیریتی شیوة مناسبی را برای برونرفت از حالت هیجانی اتخاذ کند.
در این خصوص، از حدیث «نِعْمَ الْجُرْعَةُ الْغَيْظُ لِمَنْ صَبَرَ عَلَيْهَا» (کلینی، 1407، ج2، ص 109) میتوان بهره گرفت. ارتباط این فرمایش با مسئله این است که از نیکو بودن قطرهای خشم بر انسان شکیبا سخن میگوید و دربردارندة این پیام است که صبر مانع پدید آمدن هیجان، و موجب آرامش روان و گوش دادن به صدای وجدان است. بیتردید شکیبایی موجب میشود که غضب به آسانی آدمى را حركت ندهد و ناملايمات او را به زودی آشفته و مضطرب و هیجانزده نسازد. بنابراین با اتصاف به حلم و صبر میتوان جلوى خشم را گرفت و هیجان خود را کنترل و مدیریت کرد. با عنایت به همین اهمیت، امام سجاد از خداوند قدرت مهار و مدیریت هیجان را میطلبد (صحیفة سجادیه، دعاء20). در قرآن کریم یکی از ویژگیهای مهم نیکان و پاکان، داشتن توانایی فرونشاندن خشم و بخشش لغزشهاى دیگران دانسته شده است: «...وَ الْكاظِمينَ الْغَيْظَ وَ الْعافينَ عَنِ النَّاس» (آلعمران: 134). از مجموع آیات و روایات در این خصوص و نقطة مقابل آن، مانند «مَنْ هَانَتْ عَلَيْهِ نَفْسُهُ كَبُرَتِ الدُّنْيَا فِي عَيْنِه» (شعیری: 109)، «فَلَا تَرْجُ خَيْرَه» (لیثی، 1376، ص465) حاصل شد، افرادی که از جهان و داشتههای خود و ارزشهای فرامادی و اهداف والا درک و دریافت درستي ندارند، در کنترل هیجانها درمانده و گرفتار انواعی از تهدیدهای بیرونی و ضعفهای درونی هستند؛ اما کسانی که درک عمیق از این آموزههای دینی دارند، میتوانند توان خودمدیریتی را تقویت کنند و قلمرو دید وسیعي به زندگی و سازندگی داشته باشند.
4-2-4. مدیریت روابط
در حوزة مدیریت روابط باید به تفاوتهای فردی توجه داشت. در آموزههای دینی به این امر اهتمام خاص شده است. از باب نمونه، امام علی میفرماید: «قلبها دارای میل و اقبال و ادبار هستند؛ دلها را از راه میل آنها به دست آورید؛ قلب اگر مورد اکراه و اجبار قرار گیرد، کور میشود» (نهجالبلاغه، حکمت 184). در فرمودههاي پیامبر و امام صادق آمده: «النَّاسُ مَعَادِنُ كَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ». (کلینی، 1407، ص 177) چنین آموزههایي به روشنی از تفاوتها و ذخیرههای ارزشمند نهفته در اندرون مردم سخن میگویند و بر همین مبنا امیرالمؤمنین میفرماید: «مردم تا موقعی که با یکدیگر متفاوتاند، در خیر و خوبی به سر میبرند و اگر یکسان شوند، هلاک خواهند شد» (ابنبابویه، 1376، ص 446).
در قرآن کریم از زبان پیشوایان آسمانی، از جمله حضرت صالح برای برانگختین احساسات و مدیریت روابط، به شکل بایسته میخوانیم: «يا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ ْ لاتَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ» (نمل: 46). مؤمن آلفرعون نیز برای هدایت مردم خود با بیان عاطفی میفرماید: «يا قَوْمِ ما لي أَدْعُوكُمْ إِلَى النَّجاةِ وَ تَدْعُونَني إِلَى النَّارِ» (غافر: 41). حضرت موسی نیز با همین لحن سخن میگوید: «يا قَوْمِ لِمَ تُؤْذُونَني وَ قَدْ تَعْلَمُونَ أَنِّي رَسُولُ اللَّهِ» (صف: 5). بیتردید با اندک تأملی در شیوة بیان و پیام آیات و روایات ياد شده، به خوبی لازمة توجه به تفاوتهای فردی و مدیریت روابط استفاده میشود.
3-4. راهکارهای مدیریت هیجانها
برای تقویت توانایی مدیریت هوش هیجانی در گسترة فعالیتهای سازمانی و کیفیت زندگی و در امان ماندن از آسیبهای ناشی از رفتارهای هیجانی پرخطر، میتوان از زوایایی مختلف نگریست و راهکارهای متعدد را طرح و بررسی کرد؛ ولی به نظر میرسد که مجموعه راههاي زیر راهگشاترین و دربردارندة جانمایة تمامی شیوههای مدیریت و جهتدهی هیجانها در مسیر درست است.
1-3-4. یاد خدا
مطالعات نشان میدهد که اگر انسان ظرفیت و معرفت لازم را نداشته باشد و به مقام و موقعیتی برسد، ریاست ممکن است موجب غرور و غفلت شود و به فرمودة قرآن، وي در زمرة كسانى قرار گيرد كه خدا را فراموش كردند و به سبب آن؛ خداوند آنان را دچار خودفراموشی کرده است: «لا تَكُونُوا كَالَّذينَ نَسُوا اللَّهَ فَأَنْساهُمْ أَنْفُسَهُم» (حشر: 19) و به تبع، در آنان زمینة ادراک گزینشی، فرافکنی، خودبرتربینی و رفتارهای هیجانی مخرب فراهم میشود. در این خصوص، از فرمایش امیر بیان ميتوان بهره گرفت. آن حضرت هیجان و بدمستی را در کلیترین شکل به چهار دسته تقسیم کرده است: «هیجان جوانی، هیجان ثروت، هیجان خواب و هیجان ریاست» (ابنشعبه، 1404، ص 124). مهمتر اینکه در قرآن کریم تصریح شده که دلهای اهل ایمان تنها با یاد خدا آرام و قرار میگیرد: «الَّذينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اللَّهِ أَلا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوب» (رعد: 28). در منطق دین، یاد خدا باعث آگاهی، سبب سپاسگزاری، مایة محبت و فروتنی، موجب جهتدهی هیجانها بر پایة تقوا و باعث رهایی از گیجی و سردرگمی و رسیدن به آرامش و آسودگی است (طباطبایی، 1374، ج11، ص 354). البته مؤمنین واقعی در هر شرایط و موقعیتی خداجو و مشتاق سیر در مسیر کمال و رسیدن به قرب قادر متعالاند ولی گاهی ممکن است گرفتار غفلت و فراموشی شوند و نیاز به یادآوری دارند. ازاینرو به نظر میرسد در منطق قرآن، منظور از ذکر، رسوخ حق در جان و باور عمیق به یاری خدا و عنایت به وظیفة تذکر دهی پیامبران است: «فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنتَ مُذَكِّر» (غاشیه: 22) و چنین یادآوری، برای مؤمنین سودبخش (ذاریات: 55) و نبود آن موجب غفلت و همنشینی با شیطان است (مائده: 92-91). درآموزههای دینی میزان تأثیرگذاری آن مرتبط با درجة ایمان، لذت بردن از معنویت، رسیدن به بصیرت برای مقابله با رفتارهای هیجانی و درک طرح و برنامههای شیطان دانسته شده است. بنابراین، هر کسی از درجة بالاتری از معنویت برخوردار باشد، تذکر در او اثر و ثمر سودمندتر دارد و در زمینة بهتر شدن روابط با خالق «فَاذْكُرُوني أَذْكُرْكُم» (بقره: 152)، رفتار منصفانه با خلق «لا يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلى أَلاَّ تَعْدِلُوا» (مائده: 8)، تقویت روان و اصلاح خود و دیگران، تعالی و پیشرفت نیز میتوان از این راهکار بهره گرفت.
2-3-4. سعة صدر
در منطق قرآن، منظور از سعة صدر، گسترش دادن قطعات گوشت نیست؛ بلکه توسعة ظرفیت، افزایش دانش و ایجاد نگرش عالی است. خطاب خداوند به پیامبر (أَ لَمْ نَشْرَحْ لَكَ صَدْرَك) (شرح:1) در مفهوم وسيع میتواند شامل علمِ پيامبر از طريق وحى و رسالت و بسط و گسترش تحمل و استقامت او در برابر لجاجتها و كارشكنيهاى دشمنان و مخالفان باشد (مکارم شیرازی، 1374، ج27، ص 122) و این در کنترل هیجانها و مدیریت رفتارهای خود و دیگران نقش مؤثري دارد. ازاینرو وقتی حضرت موسی به عنوان پیامبر خدا مأمور به دعوت فرعون شد: «اذْهَبْ إِلى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغى»، به شکل حسابشده بار سنگین به سرانجام رساندن این رسالت مهم را به ستمگرترین فرمانروای عصر خود احساس کرد و برای آسانسازی کار، از خداوند ویژگی سعة صدر را طلبید (طه: 25- 26)؛ همچنین برای انجام مطلوب وظیفه، وزیر و همکار شایستهاي درخواست نمود (طه: 29-32) و خداوند خواستة کلیم خود را اجابت کرد و فرمود: «موسى و هارون را با آيات خود به سوی فرعون و سران قوم وى فرستاديم» (یونس: 75). با اندک تأمل در لحن این آیات که آميخته به لطف و محبت خاص پروردگار و ادبیات آسایش و دلداریدهی به این پیشوایان است، میتوان داشتن سعة صدر را یکی از مهمترین موهبتهای ذات باری و لازمة کنترل و راهکار مطلوب مدیریت هیجانها و رفتارهای اثربخش دانست.
3-3-4. تصمیمگیری عقلایی
از مجموعه آیات دربردارندة واژههای «نَعْقِلُ، عَقَلُو، يَعْقِلُون، تَعْقِلُون، يَتَفَكَّرُون، تَتَفَكَّرُون، أُولِي الْأَلْباب» و روایاتی مانند: «الْعَقْلُ مَا عُبِدَ بِهِ الرَّحْمَنُ»، «الْعَقْلُ يُصْلِحُ الرَّوِيَّة» (لیثی، 1376، ص 41)، «ملاک و مبنای هر چیز عقل است» (آمدی، 1410 ص116) و مانند آن، میتوان در این حوزه بهره گرفت. البته عقل انواعی دارد. در این خصوص امام علی میفرماید: «عَقْلُ الطَّبْعِ وَ عَقْلُ التَّجْرِبَةِ كِلَاهُمَا يُؤَدِّي إِلَى الْمَنْفَعَةِ...» (مجلسی، 1403، ج 75، ص 6). از این فرمایش استفاده میشود که هر دو عقل «طبیعی و تجربی» منتهی به سود هستند و درک مجموعه گزارههای دینی به این رهنموناند که عقل، مرکب دانایی: «الْعَقْلُ مَرْكَبُ الْعِلْم» (آمدی: 48) و دانایی مرکب بردباری است: «الْعِلْمُ مَرْكَبُ الْحِلْم» (لیثی، 1376، ص 30) و بردباری رابطة معنادار با مدیریت هیجانها دارد در روایت دیگر آمده است «العَقْل عَقْلان مَطْبوعٌ و مَسْموعٌ، فلا يَنْفع مَطْبوع إذا لم يَكُ مَسْموع، كما لا يَنْفَعُ ضَوْء الشَّمْس و ضَوْء العَيْن مَمْنوع» (زبیدی، 1414، ج15، ص 504). در این فرمایشها تصریح شده است که باید رشد عقل اکتسابی بر مبنای رشد عقل طبیعی باشد تا مانند نابینا از نور خورشید محروم نشود. غرض اینکه با عنایت به این گزارهها میتوان در شرایط هیجانی لجام رفتارها را در دست عقل داد و با تصمیمگیری مبتنی بر خِرَد، به شکل اثربخش احساسات را سامان داد و هیجانات را مدیریت کرد.
4-3-4. تغیر وضعیت
دربارة این راهکار گزارههای زیادی وجود دارد، از جمله پیامبر در توصیهای به امام علی فرمودند: «يَا عَلِيُّ لَا تَغْضَبْ فَإِذَا غَضِبْتَ فَاقْعُدْ وَ تَفَكَّرْ فِي قُدْرَةِ الرَّبِّ عَلَى الْعِبَادِ وَ حِلْمِهِ عَنْهُمْ» (ابنشعبه، 1404، ص 14). در فرمایش از پیامبر آمده است: «خشم از شیطان است و شیطان از آتش آفریده شده و آتش با آب خاموش میشود. پس هرگاه یکی از شما به خشم آمد، وضو بگیرد» (مجلسی، 1403، ج 70، ص 272؛ ابن حنبل، بیتا، ج5، ص152). این گزارهها نشان میدهند که برای برونرفت از وضعیت آشفته و خاموشسازی آتش هیجانهای ناشی از غضب نسبت به خویشاوندان و دیگران، باید تغيیر وضعیت دارد و هرکدام راهکارهای اثربخش متفاوت دارند که در متن روایات بدانها اشاره شده است. آموزههای دینی به این رهنموناند که اگر انسان غضبناک در حالت ایستاده است، بهسرعت بنشیند؛ زیرا نشستن رجز شیطان را از او دور مىکند؛ و اگر هیجان ناشی از رفتار خویشاوندى باشد، به او نزدیک شود و او را لمس کند؛ زیرا مس خویشاوند، غضب را فرومینشاند (کلینی ، 1407، ج2، ص 302).
5-3-4. سکوت معنادار
برای شناسایی مسائل، حل مشکلات، رفع نیازها، کاستن از هزینهها و زیانهای ناشی از رفتارهای هیجانی، سکوت فعالانه و همراه با انديشه لازم است. در خصوص این راهکار، ابنعباس میگوید: پیامبر به من با تکرار فرمود: «إِذَا غَضِبْتَ فَاسْكُتْ» (پاینده، 1363، ص 197) مطالعات نشان میدهد که خشم یکی از اساسیترین و فراگیرترین هیجانها در وجود آدمی است و نقشی بسزا در حفظ موقعیّت، عزّت نفس و صیانت از او در هنگام تهدیدها دارد ( معماری، 1394، ص134). با عنایت به اینکه اگر خشم و غضب تحت مدیریت عقلانی قرار نگیرد مشکلات فراوان روانی و رفتاری به وجود میآورد پیامبر اکریم در فرمایش دیگر به پیروان خود فرمودند: «هرگاه یکی از شما خشم گرفت، باید سکوت کند» (ابنحنبل، بیتا، ج1، ص 339). البته سکوت کردن تجویز همیشگی نیست؛ بلکه باید دانست که هیجان ناشی از چیست؛ مثلاً اگر خشم مقدس باشد، جاذبه و دافعة متعادلش انسان را در مسیر صحیح قرار میدهد و بر همین مبنا امام علی میفرماید: «آنکس که دندان خشم در راه خدا تیز کند و بر هم فشارد، برای از بین بردن باطلگرایان توانایی مییابد» (نهجالبلاغه، حکمت 174). بنابراین برای کنترل خشم از راه سکوت، باید دانش لازم در حوزة تأثیرگذاری آن را داشت. بههرحال دربارة مسئله از منظر دین، دامنة بحث گستردهتر از آن است که در حد یک مقاله به شکل مبسوط به آن پرداخت و حال مجالی جز بیان مدل مفهومی حاصلشده نیست.
نمودار 2. الگوی مفهومی محققساخته
نتایج و پیشنهادها
نتایج نهایی نشان میدهد که علائم اساسی رفتار هیجانی، تپش قلب، بالا رفتن فشارخون بر اثر شرایط کاری، وضعیت زندگی، رفاه مادی و معنوی، احساس لذت، شادمانی یا تنش، ترس، تنیدگی، خشم، حسرت، حیرت و مانند آن است. غالباً منشأ رفتارهای هیجانی، فعال شدن مدارهای عصبی قسمتی از دستگاه کنارهای مغز (آمیگدال) است. از آنجا که هوش هیجانی بازتابدهندة مدلهای پاسخهای غیرارادی فیزیولوژیایی، واکنشهای عاطفی، اولویتبندی محرکهای زندگی و در کل، پژواک فرایندهای مرتبط با جنبههای خودانگیختگی است، به این رسیدیم که از منظر اسلام مقولة هوش هیجانی، چیز تازهای نیست؛ زیرا در گزارههای دینی واژة هیجان و امور مرتبط با آن، به وفور وجود دارد. بنابراین، یکی از نتایج مهم تحقیق، درک نظاممند تفاوت نگرش دربارة ماهیت هوش هیجانی و پیدایش آن از منظر دانشی و بینش دینی است. اگرچه در آموزههای دینی به شکل سامانمند پاسخ به پرسشهای مربوط به هوش و انواع آن از لحاظ عمومی، اخلاقی، معنوی، مصنوعی، سازمانی و هیجانی، مانند دیدگاههای اندیشمندان روانشناسی، یافت نشد، ولی خمیرمایة اساسی مسئله، از چیستی هیجان گرفته تا بیان انواع، ابعاد، مؤلفههای شناختی، فیزیولوژیکی، رفتاری و کارکردها و راهکارهای مدیریتی آن وجود دارد که بر اساس اقتضائات در این اثر به مهمترینها اشاره شد.
از دیگر نتایج اساسی آن، نگرش خردمندانه به رفتارها و عنایت به حدومرز هیجانها، دیدن عیب و نقص خود و دیگران، و آثار و پیامدهای هیجانهای مثبت و منفی در ابعاد خودآگاهی (توانایی جدا کردن هیجانها از اعمال)، کنترل عصبانیت، تشخیص هیجانهای دیگران، دیدن دنیا از دریچة نگاه آنان و حل مسائل با مدیریت مطلوب روابط است. یافتهها نشان میدهد که در نگاه کلاسیک، «هوش» و «هیجان» دو مفهوم مقابل دیده شدهاند و استدلال این است که هوش بیانگر توانایی تفکر انتزاعی و تواناییهای شناختی است و هیجان به معنای پارهای از پاسخهای سامان نیافته به محرکهاست؛ اما پس از نهضت علمی در این عرصه، تحولات زیادی رخ داد و انواع هوشها طرح و کشف شد.
اسلام از همان آغاز به اهمیت هوش هیجانی و توان نقشآفرینی آن در زندگی، و ارائة راهکارهای علمی، در جهت تنظیم رفتارها و مدیریت هیجانها، به شکل بایسته توجه کرده است. یافتههای نهایی نشان میدهد که هوش عمومی و هوش هیجانی، هر دو نقش مؤثر در پیشرفت دارند؛ زیرا IQ توانایی شناخت و بینش «چه باید کرد» میدهد و EQ به این رهنمون است که در جهت نیل به مطلوب، چگونه بايد از IQ بهره گرفت. ازهمینروی میتوان گفت: رابطة هوش هیجانی با رفتار سازمانی به شکل مستقیم است و عنایت به این مهم، هم موجب گستراندنِ دامنة بحث است و هم بهکارگیری هوشمندانة آن در مدیریت میتواند نقش مؤثر و سازنده در کاهش رفتارهای انحرافی و رسیدن به بهرهوری داشته باشد. برای تعمیق و توسعهبخشی مقوله با نگاه مدیریتی و رویکرد اسلامی، عناوین «نقش وجدان کاری در مدیریت و کنترل رفتارهای هیجانی» و «تأثیر هوش هیجانی در بهبود رفتار سازمانی» پیشنهاد میشود.
- قرآن کریم، 1415، ترجمة، محمدمهدی فولادوند، تهران، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی.
- نهجالبلاغه، 1387، ترجمة محمددشتی، قم، بوستان کتاب.
- صحیفة سجادیه، 1376، قم، نشر الهادی.
- آمدی، عبدالواحد، 1410، غررالحکم و درر الکم، قم، دارالکتاب الاسلامیه.
- ابنبابویه، محمد بن علی، 1413، من لایحضره الفقیه، قم، جامعه مدرسین.
- ـــــ ،1362، الخصال، قم جامعه مدرسین.
- ـــــ ،1376، امالی، تهران، کتابچی.
- ابن ابیالحدید، عبدالحمید، 1404، شرح نهجالبلاغه، قم، کتابخانهی آیت الله مرعشی نجفی.
- ابن حنبل، احمد، بیتا، المسند، بیروت، دارصادر.
- ابن شعبه حرانى، حسن بن على، 1404، تحف العقول، قم، جامعه مدرسین.
- ابن عاشور، محمد بن طاهر، بیتا، التحریر و التنویر، بیجا.
- اتکیسون و دیگران، 1385، زمینة روانشناسی هیلگارد، ترجمة محمدنقی براهنی، تهران، رشد.
- پاینده، ابوالقاسم، 1363، نهج الفصاحه، تهران، دنیای دانش.
- جوادی آملی، 1389، تسنیم، قم، بنیاد وحیانی، اسراء.
- حر عاملى، محمد بن حسن، 1409، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آالبیت.
- رضائیان، علی، 1387، مبانی مدیریت رفتارسازمانی، تهران، سمت.
- ـــــ ، 1394، مبانی و رویکردهای مدیریت خویشتن، تهران، سمت.
- شاهی صدر آبادی، فاطمه، 1397، «مطالعه پدیرار شناسانه تجربة هیجان خشم»، پژوهش در اسلام و روانشناسی، ش4.
- شریف الرضی، محمد، 1406، خصائص الائمه، مشهد، آستان قدس روضوی.
- شعيري، محمد، بیتا. جامع الأخبار، نجف، مطبعه حيدريه.
- شهیدی، سیدجعفر، 1377، تاریخ تحلیلی اسلام، تهران، دانشگاه تهران.
- طباطبایی، سید محمدحسین، 1417، تفسیر المیزان، قم، جامعة مدرسین.
- طبرسی، فضل بن حسن، 1372، مجمعالبیان فى تفسير القرآن، تهران، ناصر خسرو.
- طبرسى، على بن حسن، 1344، مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، نجف. المكتبه الحيدريه.
- فاطمی، سید محسن، 1385، هوش هیجانی، تهران، سارگل.
- فلیپس رایس، 1387، رشد انسان، ترجمة مهشید فروغان، تهران، ارجمند.
- قرائتی، محسن، 1383، تفسیر نور، تهران، مركز فرهنگى درسهايى از قرآن.
- کراجکی، محمد، 1410، کنزل الفوائد، قم، دارالحدیث.
- کلینی، محمد بن یعقوب، 1407 - 1429، الكافي، قم، دارالحدیث.
- گلمن، دانیل، 1393، هوش هیجانی، ترجمة نسرین پارسا و غلامحسین خانقائی، نسل نو اندیش.
- لیثی، علی، 1376، عیون الحکم و المواعظ، قم، دارالحدیث.
- مجلسی، محمد باقر، 1403، بحارالانوار، بیروت، دار الاحیاء التراث العربی.
- مصباح الشریعه، 1400، منسوب به امام صادق، ص77، بیروت، علمی.
- معماری، داود، و محمد زمردی، 1394، «خشم و مدیریت آن در قرآن»، سراج منیر، ش18.
- مکارم شیرازی، ناصر، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
- منوریان، عباس و دیگران، 1394، «نقش هوش هیجانی در ارتقای اثربخشی سازمانی»، مطالعات منابع انسانی، ش15.
- نورى، حسين بن محمد تقى، 1408، مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل البيت.
- هاکنبری، 1387، یافتههای روانشناسی، ترجمة، مژگان محرم و محمد مختاری، مشهد، سروش آدینه.
- Goleman D. Emotional intelligence. New York. Bantam Books, 1995.
- Golman , Daniel , and boyatzis , Richard (2001) -“primal leadership” the hidden driver of
- great performance Harvard business review.
- intelligent managers and employess. journal of work place learning. vo.11,no.3:84-88.
- Johnson,Rahim and indrik , john (1999). Organizational benefits of having emotionally
- Kring AM, Sloan DM. Emotion regulation and psychopathology: A transdiagnostic approach to etiology and treatment. New York: Guilford Press; 2009