اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، سال هشتم، شماره دوم، پیاپی 17، پاییز و زمستان 1398، صفحات 103-121

    تأملی بر رگه‌های نظریه‌ی «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» در قرآن و حدیث

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    سیدمحمد طباطبایی نسب / دانشیار گروه مدیریت بازرگانی دانشگاه یزد / tabatabaeenasab@yazd.ac.ir
    ✍️ سیدحمیدرضا فاطمی عقدا / دانشجوی دکتری مدیریت منابع انسانی و رفتارسازمانی دانشگاه یزد / hamidfa.1389@gmail.com
    مهدی سبک رو / استادیار گروه مدیریت بازرگانی دانشگاه یزد / msabokro@yazd.ac.ir
    چکیده: 
    نظریه های متعددی در خصوص مسیر پیشرفت شغلی مطرح شده که نظریه‌ی «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» یکی از آنهاست. این نظریه بر مبنای اصول و مبانی فکری غربی شکل گرفته است. بر این اساس، در این پژوهش سعی شده است تا ضمن شناسایی مبانی و ریشه های نظریه‌ی مذکور، دیدگاه و جهان بینی اسلامی را در آن نظریه‌ی ادغام گردد و مقدمه ای برای ظهور نظریه‌ی اسلامی در این زمینه فراهم شود. از این رو، تحقیق حاضر از نظر هدف، توسعه ای، و در زمره‌ی پژوهش های توصیفی قرار دارد. داده های این تحقیق از قرآن کریم، کتاب ها، مقالات، پایان نامه ها و جست وجو در وبگاه های دینی و پایگاه های اطلاعاتی گردآوری شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که نظریه‌ی «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی»، که توسط جهان غرب ظهور یافته است، بیشتر بر مبانی فکری فردگرا، اهداف فردی و پیامدهای مادی تأکید دارد و بر انگیزه های الهی، وحیانی و دینی تأکید کمی دارد. بدین روی، برای کاربرد مؤثر این نظریه در کشورهای اسلامی، به ویژه ایران، باید ابتدا آن را بومی و اسلامی کرد و سپس به کار برد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    A Reflection on theroots of the Social Cognitive theory Career Development Theory in the Quran and Tradition
    Abstract: 
    Several theories have been proposed on the path to career dovelefm, which the social cognitive career development theory is one of them. This theory is based on the Western principles. Accordingly, while identifying the foundations and roots of this theory, this research attempts to integrate the Islamic viewpoint and worldview in this theory to provide the conditions for the emergence of its Islamic theory. Using a descriptive method and providing a developmental research, this paper collected the data research from the Holy Quran, books, articles, theses and internet. The research findings show that, the social cognitive career development theory, which has emerged from the Western world, is founded on individualism and materialism, and has a rare Divine, revelatory and religious motives. Therefore, in order to benefit effectively from this theory in Islamic countries, especially Iran, it should be native and Islamic, and then applied.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
    بررسی علوم انسانی در طول نیم قرن، حکایت از جریانی جدید از استعمارگری غرب در جهان سوم دارد. صدور افکار و اعتقادات غرب از طریق تألیف مقالات، کتب و متون علوم انسانی و اجتماعی و ارسال آن به کشورهای جهان سوم، مسیری یک‌طرفه است و به نابودی فرهنگ کشورهای هدف منجر شده است. متفکران و محققان کشورهای جهان سوم واکنش‌های گوناگوني به این نوع استعمارگری نشان داده‌اند که می‌توان آن را در پیوستاری از پذیرش، همنوایی و شبیه‌سازی فرهنگ خودی، تا جبهه‌گیری و مقاومت سرسختانه و بیگانه‌خواندن دیدگاه‌های غربی ترسیم نمود. در وسط این پیوستار، یک حالت میانه وجود دارد که عبارت است از: بومی‌سازی و تعدیل اثرات منفی آنها از طریق اخذ نکات مثبت این علوم. اساس این رویکرد (بومی‌سازی) را پذیرش تفاوت‌های فرهنگی تشکیل می‌دهد و به فرایندی اطلاق می‌گردد که در آن متولیان فرهنگی و علمی کشور با در نظر گرفتن فواید و مضرات بسته‌های علوم انسانی غربی، به واسطة پیرایشِ عناصر نامطلوب بسته‌های غربی و ادغام عناصر مطلوب آن با فرهنگ بومی و مذهبی کشور، به احیای علوم انسانی و اجتماعی جامعه مي‌پردازند. 
    جای تردید نیست که دنیای کنونی دنیای سازمان‌هاست و انسان‌ها آن را به حرکت در‌ مي‌آورند و اداره می‌کنند. سازمان‌ها با فراهم آوردن زمينه‌هاي قرب، امکان دست‌يابي به رستگاري و سعادت افراد و جامعه را فراهم می‌آورند. برای تحقق این مهم، ضابطه‌مند و عدالت‌محور، ساختن تعاملات سازمان بر اساس نگاه وحياني اسلام حیاتی است؛ زيرا تنها «وحي» است که نسبت به تمام ابعاد وجود انسان آگاه است و مي‌تواند متناسب با ساختار وجود جسمي و روحي انسان، دستورالعمل جامع و مانع ارائه دهد و زمينه را براي نيل به هدف اصلي آفرينش فراهم آورد (علي رضائیان، 1395، ص6).
    نیروی انسانی متخصص و دانش‌مدار به عنوان سرمایه‌های یک سازمان در نظر گرفته مي‌شوند و به عنوان مهم‌ترین مزیت رقابتی و کمیاب‌ترین منبع در اقتصاد دانش‌محور امروز تلقی می‌گردند (روانگرد و همکاران، 1391، ص31). از‌این‌رو، مديريت سازمان با توجه بايد بكوشد تا اين سرمايه را به درستي شناخته، توان و استعدادهاي نهفته او را پرورش دهد و به نحو مؤثري آن را در پيشبرد هدف‌هاي سازمان بسيج كند.
    كاركنان امروزي بيش از گذشته دربارة زندگي كاري خود فكر مي‌كنند و نگران هستند. آنها شغل مطمئن، درازمدت و ارضا‌كننده مي‌خواهند و مايلند در شغل خود، رشد و توسعه پيدا كنند. از سوي ديگر، كارمندان غالباً حرفة خود را با اميد و انتظاراتي ويژه براي رسيدن به بالاترين سطح در سازمان شروع مي‌كنند و بيشتر آنها به پيشرفت خود، رسيدن به قدرت، كسب بالاترين مسئوليت‌ها و پاداش‌ها اهميت مي‌دهند. مديران سازمان‌ها، نيازمند اتخاذ راهبردهايي براي حفظ و ارتقاي نيروهاي باارزش و استفادة مـؤثر از ظرفيـت‌هـاي انسـاني براي موفقيت در محيط دانشي و پرتلاطم كنوني هستند (سمیه و ویلیامسون، 2008، ص 29).
    یکی از راه‌های افزایش بهره‌وری نیروی انسانی، طراحی مناسب «نظام جبران خدمات غیرمالی» است. شغل مهم‌ترین عنصر در جبران خدمات غیرمالی به شمار می‌‌آید. طرح‌ريزي مسير پیشرفت شغلي و جريان پيشرفت منـابع انسـاني، بـه‌ويـژه كاركنـان دانشي، با وظايف، نقش‌ها، اهداف، اميدها، آرزوهـا، احساسـات و شايسـتگي‌هـاي مختلـف یکی از اقداماتی است که سازمان‌ها برای بقا و افزایش توانمندی کارکنان خود انجام مي‌دهند (بارکلی و دیگران، 2013، ص 431). از‌این‌طریق، هردو – نیروی انسانی و سازمان – سود می‌برند: برای کارمندان رضایت شغلی و پیشرفت شخصی و بهبود کیفیت زندگی کاری، و برای سازمان افزایش سطح تولید و خلاقیت و اثرهای درازمدت پدیدار خواهد گشت (یادگاری، 1393، ص127).
    يکي از ضرورت‌هاي انکارناپذير جامعة علمي کشور «عدالت‌محوري در جذب، تداوم خدمت و ارتقاي منابع انساني» است. ولي سازمان‌ها و نهادهاي حاکميتي در عين تلاش‌هايي که براي رسيدن به نقطة مطلوب در جذب و تداوم خدمت و ارتقاي منابع انساني انجام داده‌اند، ‌بايد بيش از پيش تلاش کنند تا نظام «عدالت‌محور» را به‌جاي نظام «رابطه‌محور» در تعاملات سازماني مستقر کنند (رضائیان، 1395، ص 6). در این زمينه‌، توجه به مسیر پیشرفت شغلی و توالی شغل‌هایی که افراد در سازمان بر عهده می‌گیرند و تنظیم آن بر مبنای شایسته‌سالاری و مبانی وحیانی اسلام راهگشاست. نظريه‌های گوناگوني توسط محققان در این زمینه مطرح شده که نظرية «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» یکی از آنهاست. ازاين‌رو، تحقيق حاضر بر آن است تا ضمن تعریف نظرية مذکور و مؤلفه‌های آن، به تبیین رویکرد اسلامی در خصوص اين نظريه مذکور و رگه‌های آن در قرآن مجید و احادیث بپردازد. تاکنون تحقیقی براي تبيين و شفاف‌سازي نظريه و مؤلفه‌هاي مرتبط با آن در کشور انجام نشده است، بدين‌روي، تحقیق حاضر به عنوان اولین تحقیق در زمینة موضوع مزبور بوده و در صدد است تا اين نظريه را با استناد به آموزه‌های اسلام و رويکرد اسلامي تبيين نماید.
    مبانی فلسفه غرب و دیدگاه اسلامی 
    انقلاب اسلامی ایران نمایانگر رویارویی واقعی تمدن و فرهنگ اسلامی در برابر تفکر غربی است، و از ابتدا در‌پي نقد و بررسی مبانی فکری و فلسفی غرب بوده است. در حالی که غرب به شدت از این واقعه گریزان بوده و در‌صدد است تا ملت‌ها را به ظواهر دنیا مشغول گرداند، متفکران اسلامی با بررسی و نقد مبانی فکری غرب و آگاهی از مبانی فکری‌شان در‌صددند تا افراد را از غوطه‌ور شدن در ظاهربینی نجات دهند. در ادامه، برخی از مبانی فکری غربی به اختصار ارائه مي‌شود:
    1. غلبه کمیت بر کیفیت
    غلبة کمیت بر کیفیت یکی از ويژگي‌هاي بارز تفکر غربی از عصر نوزايي تاکنون است. رواج این نوع تفکر در اندیشة مغرب زمین تا آن اندازه است که کیفیت قربانی نگرش کمی شده است. ریشة این رویکرد به دکارت بر‌می‌گردد. وی مخالف سرسخت روش‌های کیفی بود. بدين‌روي، به مخالفت با اندیشمندان بزرگی همچون ارسطو و مشائیان (که بیشتر به نگرش کیفی توجه می‌کردند) پرداخت و روش آنان را مردود اعلام کرد. گرچه آمار و ارقام در پیشرفت علوم، به ويژه علوم تجربی، نقش مهمی دارد، اما کاربرد افراطی این نگرش در غرب و بسط آن به همة شاخه‌های معرفت بشری، مانع شناخت حقیقت انسان و ماهیت اصیل آن شد؛ به‌گونه‌اي ‌که مطالعات و تحقیقات روان‌شناختی، تربیتی و حتی اخلاقي در حد مقایسة انسان با حیواناتی مثل موش و میمون صورت گرفت و ویژگی‌های روحانی و عرفانی بشر به ورطة فراموشی سپرده شد. 
    تفکر «کمّی‏گرا» موجب شد ديگر مبانی شناخت (عقل، وحی و شهود) به فراموشي سپرده شود و درک تک‌بعدی را برای انسان فراهم ‏آورد، در حالی که اسلام با تأکید بر تمامي مبانی شناخت، درک وسیع‏تری نسبت به جهان ارائه می‏دهد و انسان را از تک‌بعد ‏اندیشی نجات می‏دهد.
    2. اصالت عقل
    از مشخصه‌های دیگر اندیشة غرب «اصالت عقل» است. کلمة «عقل» در لغت، به معنای فهم و درک و تدبّر است، در حالی‌که معنای این کلمه در غرب به نوعی «حسابگری و عقل معاش» اطلاق می‌گردد. در واقع، عقل غربی به عقلی گفته می‌شود که به انسان کمک می‌کند تا با استعانت از عقل معاش، بیشتر در طبیعت تصرف کند، اما از تصرف در عالم نفس و درون خود عاجز است.
    این عامل منجر به منحصر کردن منابع معرفتی انسان به تجربه شده است و راه را برای ادراکات حاصل از شهود و دین می‌بندد. علم این اصل نه تنها گزاره‌های غیر حسی را بی‌اعتبار دانسته، بلکه آنها را فاقد معنای معرفت‌بخش قلمداد می‌کند (مصباح، 1378، ص212). در اندیشة اسلامی، چهار منبع درک به رسمیت شناخته شده که عبارتند از: عقل، نقل، حس و شهود. هر یک از این منابع ظرفیت‌ها و محدودیت‌هایی دارد که در توانمندی دانشی انسان بسیار اهمیت دارد و باید دقت كرد که هر یک در جای خود استفاده شود. در غیر این‌صورت، منجر به اشتباه در اندیشه و تفکر می‌گردد.
    3. پیشرفت محوری
    ویژگی دیگر تفکر غربی «پیشرفت» است. پیشرفتی که عرصه‏هایی نظیر علوم تجربی و فناورانه رخ می‏دهد و موجب می‏شود تا علوم از حوزة الهیات جدا گردد و امری انسانی تلقی شود. اسلام با پیشرفت مخالف نیست، اما با تعریف ارائه شده توسط تفکر غربی از «پیشرفت» مخالف است؛ زیرا تعریف مزبور، صرفاً جنبة دنیوی پیشرفت در نظر گرفته است و زندگی اخروی در آن جایگاهی ندارد. این عامل منجر به لگدمال شدن بسیاری از محدودیت‏هایی شود که در اسلام وضع شده است؛ زیرا تعریف غربی «پیشرفت»، ملاحظات اخلاقی و دینی را، که ضامن رعایت حقوق دیگران است، نادیده مي‌گيرد و معتقد است: پیشرفت باید به هر قیمتی حاصل گردد (سجادی و جعفری، 1392، ص20). این ویژگی موجب شده است تا قدرت‌طلبی به عنوان یکی از اصول تفکر غربی تبديل گردد. بدین روي، در تفکر غربی، قدرت‌طلبی به عنوان کمال استعدادهای آدمی درنظر گرفته می‌شود و برای توجیه آن، به نظریات علمی و فلسفی و همچنین تحریف تاریخ دست زده‌اند. 
    4. «اومانیسم» یا اصالت انسان
    تفکر غرب رویکردی انسان‌محور دارد و انسان را محور هر نوع کشف می‌داند. این دیدگاه انسان را موجودی خودبسنده و قايم به خود در نظر گرفته و معتقد است که اخلاق، سیاست، اقتصاد و همه چیز توسط انسان تعیین می‌شود و نیازی به دین و وحی نیست. در این نوع تفکر، «‌انسان جای خدا را می‌گیرد و همه چیز باید برای انسان باشد آدمی دیگر اسیر زنجیرهای آسمانی نیست. انسان عبد نیست، بلکه خود رب است. می‌خواهد مستقل باشد و خود و جهان را آنچنان که دوست دارد، بسازد». 
    این در حالی است که دیدگاه اسلام در خصوص انسان، وضعیتی کاملاً متفاوت دارد. انسان مکتبی دیدگاهی دوانگاره در خصوص انسان دارد؛ بدین معنا که اسلام، انسان را موجودی دو بعدی دانسته و معتقد است که نمی توان انسان را صرفاً موجودی مادی دانست؛ زیرا انسان دارای بعد دیگری به نام «روح» بوده که با اهمیت‌تر از جسم است (دکارت، 1369، ج 2، ص 87).
    5. نظريه «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی»
    خداوند در قرآن کریم، از شخصیت انسان با تعبير «شاکله» ياد كرده است: « قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلَی شَاكِلَتِهِ فَرَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَنْ هُوَ أَهْدَی سَبِيلًا» (اسراء:‌84)‌؛ بگو: هر كس طبق روش (خلق‌و‌خوی) خود عمل می‌كند و پروردگارتان كسانی را كه راهشان نيكوتر است، بهتر می‌شناسد.
    «شاكله» از مادۀ «شكل» گرفته‌شده و به معنای «مهاركردن و بستن حيوان» است. از‌آن‌رو، که روحيات، عادات و سجاياي اخلاقي فرد او را مقيد به اتخاذ عمل و رويه‌ای خاص می‌كند، به آن «شاكله» مي‌گويند. مفهوم آية ذکرشده بدين معناست كه هر كس بر مبنای نهاد و سرشتی كه بدان مقيّد شده عمل می‌كند، زيرا طينت و سرشت انسان بر او غالب است (راغب اصفهاني، 1412ق، ص 463-462).
    مفهوم «شاكله»، هم طبيعت ذاتی و خلقتي انسان را در‌بر می‌گیرد و هم طبيعت ثانوي (امور قابل قبول توسط انسان) را؛ زيرا هر يك از اين امور انسان را از نظر عملكرد مقيد مي‌سازد (طبرسي، 1372، ج 6، ص 673؛ ابن منظور،1414ق، ج 11، ص 357). از سوي ديگر، شاکله انواع نیازهای انسان، از قبیل نیازهای فیزیولوژیک، اجتماعی و معنوی را در‌بر می‌گیرد که در جریان رشد، نقشی بنیادی ایفا می‌کند (فرمهینی، 1389، ص 347). بنابراین، در ساخت و ماهیت روانی انسان حاصل تعامل بین سه عامل «وراثت»، «محیط» (جامعه، خانواده و محیط آموزشی تربیتی) و «اختیار» (عوامل فردی) است (خلیل‌زاده و دیگران، 1396، ص 58 و 59) که مبین تأثیر و تأثر بین ویژگی‌های روانی و جسمانی با محیط بوده و نظرية «شناخت اجتماعی باندورا نیز به آن اشاره كرده است.
    نظرية «شناخت اجتماعی» نشئت گرفته از دیدگاه سنتی روان‌شناسی رفتاری بوده و معتقد است: کنش متقابل (‌اثر متقابل) بین فرد- محیط حالتی دو‌سویه دارد (هم فرد محیط را تغییر می‌دهد و هم محیط فرد را تغییر می‌دهد) که به آن «جبرگرایی متقابل» (reciprocal determinism) مي‌گويند (جاویدی و دیگران، 1390، ص 240). این دیدگاه فرض می‌گیرد که اگر شرایط رفتاری محیط تغییرکند، رفتار افراد نیز تغییر می‌کند. بندورا ضمن پذیرش این دیدگاه، معتقد است: بین عوامل فردی، محیطی و رفتاری تعاملی دو‌طرفه وجود دارد؛ یعنی اگر رفتار افراد نیز تغییر کند شرایط رفتاری محیط نیز تغییر می‌کند (‌پیوندی، 2008، ص 69). بدين‌روي، اذعان داشت که افراد صرفاً محصول محیطشان نیستند، بلکه قادرند تا محیط را بسازند (لیکوری و دیگران، 2018).
    این نظريه مدعی است که اهداف، انتخاب‌ها و عملکردهای افراد تحت تأثیر (مستقیم، غیرمستقیم و یا هردو) عوامل محیطی قرار می‌گیرند (لنت و دیگران، 2000). برای مثال، نظرية «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» تصریح می‌کند که نهاده‌های افراد (مانند جنسیت) و عوامل زمینه‌ای (مانند طبقه اجتماعی) در ارتباط با تجربیات یادگیری مرتبط (مانند یادگیری مشاهده‌ای، تقویت کلامی و وضعیت فیزیولوژيکی) منجر به تقویت باورهای خودکارآمدی و پیامدهای قابل انتظار می‌شوند. این باورهای خودکارآمد و پیامدهای قابل انتظار، در نهايت، منجر به تدوین اهداف شغلی و تحصیلی می‌شوند (دیکینسون و دیگران، 2017، ص 76).
    نظرية «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» از نظرية شناخت اجتماعی (Social Cognitive Theory) باندورا نشئت گرفته است (باندورا، 1986). باندورا در نظرية «شناخت اجتماعی» استدلال می‌کند که نیروهای طبیعی و عوامل فردی (از قبیل باورها، تفکرات و انتظارات) با هم تعامل ‌نموده و کنش‌های رفتاری را تعیین می‌کنند (پیوندی، 2008، ص 22). علاوه بر این، نظرية مزبور بر نقش شناخت در تقویت رفتار تأکید دارد. نظرية مذکور معتقد است که اندیشة انسان از طریق پیامدهای مورد انتظار؛ خودتنظیمی (self-regulation)‌‌؛ خود تقویتی(self-regulation)؛ خودارزیابی(self-regulation) به تقویت رفتار می‌پردازد. 
    این نظريه، با تأکید بر عوامل شناختی و زمینه‌ای، به دنبال ترسیم شبکه‌ای از ارتباطات بین افراد و شغلشان بوده (لیگوری، 2018، ص 69) و بر آن است تا رابطة متقابل بین عوامل فردی، رفتاری و محیطی (و نقش متغیرهای زمینه‌ای، خودکارآمدی، پیامدهای مورد انتظار و اهداف) را در توسعة مقاصد شغلی، انتخاب شغلی و عملکرد شغلی در یک زمینة شغلی معین را ترسیم نماید (لنت و براون، 2013، ص 557). بنابراین، این سه متغیر (خودکارآمدی، پیامدهای مورد انتظار و اهداف ) عناصر اصلی نظرية «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» به‌شمار مي‌آيند و ابزاری فراهم می‌سازند تا افراد به وسیلة آن بتوانند نقش عاملیت خود را در تعیین شغلشان ایفا نمایند (‌لنت و دیگران، 2002، ص 169). با توجه به اهمیت نیاز، لزوم توجه به شخصیت و عوامل زمینه‌ساز رشد آن، اهمیت محیط به عنوان عاملی اساسی در تعالی انسان و نقش کلیدی آن در شکل‌گیری و رشد شخصیت، در ادامه به تبیین مسئلة شناخت در یادگیری و رشد انسان پرداخته می‌شود:
    خود کارآمدی
    «خودکارآمدی» به «باور افراد در خصوص توانایی‌هایشان برای انجام موفقیت‌آمیز رفتار و یا مجموعه‌ای از وظایف گفته مي‌شود» (‌شو و دیگران، 2010). خودکارآمدی به علت قدرت تبیینی بالای خود، در كانون توجه محققان شغلی قرار گرفته است. دو مفهوم رایج در زمینة خودکارآمدی مطرح شده که عبارتند از: «خودکارآمدی موقعیت‌گرا» (domain specific self-efficacy) و «خودکارآمدی کلی (generalized self-efficacy)، (مارکمن و دیگران، 2005، ص 5). نظرية «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» این دو مفهوم را با یکدیگر ترکیب كرده است؛ به‌گونه‌اي كه «خودکارآمدی کلی» را به‌عنوان متغیر درون‌فردی (شخصیتی) و «خود کارآمدی موقعیت‌گرا» را یک بعد انگیزشی شناخت در نظر می‌گیرد. نظرية‌ «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» استدلال می‌کند که نظرية «موقعیت‌گرای خودکارآمدی» از مجموعه‌ای از باورهای فردی تشکیل‌شده است که دايم در حال تغییر بوده و تعامل پایداری با دیگر منابع فردی (خودکارآمدی کلی)، منابع محیطی و عوامل رفتاری دارند. این باورها از طریق چهار سازوكار توسعه می‌یابد که عبارتند از:
     الف. تجربیات ماهرانه یا موفقیت‌آمیز (تجربیات موفق): به معنای تجربه‏هاي‏ قبلي، ‏موفقيت ‏و ‏شكست؛ ب. تجربیات الگوبرداری (جانشین) مشاهدۀ‏ عملكردها،‏ موفقيت‏ها‏ و‏ شكســت‏هاي‏ دیگــران؛ ج. ترغیب اجتماعی (‌ترغیب‌های کلامی یا اجتماعی) به معنای ترغيب‏ کلامي‏ از‏ همنوعان،‏ همكاران‏ و خویشــاوندان؛ د. حالت‌های عاطفی و فیزیولوژیکی که ‏افراد‏ براســاس ‏آنهــا، نسبت به ‏توانایي، ‏نيرو ‏و‏ آســيب‏پذیري ‏خود ‏نســبت ‏به ‏عملكرد ‏نادرست‏ خود‏ را‏ ‏قضاوت‏ مي‌كنند (هویدا و سلیمانی، 1392، ص 92).
    این واژه در فارسی و در زبان قرآنی، مترادف با «خودباوری»، «اعتماد به نفس»، «اتکا به نفس» و مانند آن به کار برده شده است و به‌عنوان یکی از مواهبي درنظر گرفته می‌شود كه خداوند متعال به انسان ارزاني داشته و به نيرويي اطلاق می‌گردد كه شخص را در استفادة بهينه از قابليت‌ها و توانمندي‌هاي خويش به منظور رسيدن به اهدافی كه در نظر دارد، ياري مي‌كند. انسان در جهت دست‌یابی به سعادت و کمال، باید نسبت به ارزش وجودي خويش، استعدادها و توانمندي‌هايش به شناخت و معرفتی مناسب نايل آید، و چه زيباست اگر اين شناخت را از خالق خويش بجويد! آنگاه كه خداوند در قرآن مي‌فرمايد‌: «من از روح خويش در او (انسان) دميدم و آنگاه كه به فرشتگان فرمان سجده بر آدم را داد و انسان را به‌عنوان جانشين خويش در زمين گمارد» (حجر: 29 و 30).
    انسان مسلمان با تفكر و تدبر در اين آيات، به خوبي در‌مي‌يابد كه چه جايگاهي نزد خالق و چه مقامي در ميان ساير مخلوقات دارد. درک الطاف خداوندي توسط انسان، منجر به شناختِ دوستیِ خدا نسبت به خود شده، عاملی برای محبت وی نسبت به خالق می‌گردد و اين رابطة صميمي و ناگسستني به او نيرويي مي‌بخشد كه از هيچ‌كس جز خداوند نهراسد، و به اين باور مي‌رسد كه ياور و پشتيباني بس عظيم دارد كه در تمام امور مي‌تواند به او تكيه كرده، از عهدة هر كاري برآيد. خلاصه آنكه از منظر مبانی فکری اسلام، اعتماد به نفس، حاصلِ اعتماد به خالق است، درحالی‌که ديدگاه مادي انسان را محور هرچيز قرار داده و او را يكه‌تاز عالم هستي قلمداد مي‌كند.
    از منظري ديگر، خداوند مؤمن را خطاب كرده مي‌فرمايد:‌ «ولا تهنوا و لا تحزنوا و أنتم الأعلون إن كنتم مؤمنين» (آل عمران: 139)؛ و سست و محزون نشويد، كه اگر مؤمن باشيد غالب و برتر خواهيد بود. اين برتري به خاطر نژاد، رنگ و قوم نیست، بلكه به خاطر راهي است كه انتخاب كرده و برگزيده‌‌، و آن راه هدايت پروردگار است كه هيچ كجي و انحرافي در آن نيست و نهايتش به سوي خوشبختي است. این موضوع در احادیث فراوان مشاهده می‌گردد. براي نمونه، رسول خدا به شدت مسلمانان را از اعمالي كه سبب از بين رفتن اعتماد به نفس ديگر مسلمانان مي‌شود، نهي مي‌كردند و مي‌فرمودند: «براي آنكه شخصي شرور شناخته شود كافي است كه برادر مسلمانش را تحقير كند». تدبر در گفتة پيامبر، اهميت اعتماد به نفس را  برايمان آشكار مي‌سازد.
    در حالی که دو قسم خودکارآمدی به باورهای افراد در خصوص توانایی‌هایشان برای انجام وظایف یا رفتارهای مشخصی می‌پردازد، افراد نیز اهدافشان را بر اساس انتظاراتشان از پیامدهای احتمالی تلاش‌هایشان تدوین می‌کنند. در نتیجه، ما به دومین بخش انگیزشی نظرية «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی»، یعنی پیامدهای مورد انتظار عزیمت می‌کنیم (لیگوری و ديگران، 2018).
    پیامدهای مورد انتظار
    پیامدهای مورد انتظار به «‌انتظارات و باورهای افراد در خصوص پیامدهای انجام رفتار معین و یا مجموعه‌ای از وظایف» گفته می‌شود (شو و دیگران، 2010، ص253). باور افراد در خصوص پیامدهای مورد انتظار از تجربیات کسب‌شده حاصل می‌شود، و زمانی‌که پیامدها به توانایی افراد پیوند خورده باشد، می‌تواند باورهای خودکارآمدی افراد را تحت ‌تأثیر قرار دهد. پیش‌فرض نظرية «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» در زمینة پیامدهای مورد انتظار این است که افراد زمانی به تدوین اهدافشان می‌پردازند و به انجام رفتار متعهد می‌شوند که پیامدهایی که انتظار دارند مثبت باشد (مطلوب باشد) و به‌عکس، زمانی که پیامدهای مورد انتظار را نامطلوب در نظر بگیرند تعهدی به انجام رفتار از خود نشان نمی‌دهند (لیگوری و دیگران، 2018، ص 71). پیامدهای مورد انتظار زیادی وجود دارند که می‌توانند بر رفتار تأثیر بگذارند که شامل پیامدهای اجتماعی (تأیید دوستان و یا خانواده)، پیامدهای مادی ( منافع مالی) و پیامدهای خودارزیابی (self-evaluative) می‌شوند (پیوندی، 2008). این مبحث در قرآن و آموزه‌های اسلام تحت عناوینی از قبیل «لغو»، «تسلیم»، «تکلیف‌گرایی» و «وظیفه‌گرایی» قابل مشاهده است. در ادامه، به برخی آنها اشاره خواهد شد. 
    پروردگار سرمایه‌های گوناگونی برای انسان مهيا ساخته است تا به وسیلة آنها در این جهان تجارت کند. عده‌ای این سرمایه‌های مادی و معنوی را در جهت تحصیل مقام و منصب و مال و ثروت به کار می‌گیرند و هدفی جز کالاهای زودگذر و فناپذیر ندارند. این دیدگاه از نظر منطق قرآن، چیزی جز خسران در پی ندارد؛ زیرا در این صورت، شخص کالایی را خریده است که ثبات و دوام ندارد، و پس از مرگ و انتقال به سرای دیگر، از آن بهره‌ای نخواهد برد. قرآن در آیة 2 سورة «عصر» به این موضوع اشاره کرده، می‌فرماید: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَفِی خُسْرٍ»؛ بشر در زیان و خسارت است. ملاک زیان‌کاری انسان همین است که از استعدادهای سرشار و مواهب الهی، بهره‌ای جز لذت چندروزه نبرده و برای زندگی در جهان دیگر، در اندیشة توشه‌ای نبوده است. قرآن در آیات 103 و 104 سورة کهف تصریح نموده است: که «قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیهُمْ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ هُمْ یحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یحْسِنُونَ صُنْعاً»؛ آیا شما را به زیان‌کارترین افراد از نظر کار و کوشش آگاه سازم؟ آنان کسانی هستند که کار و کوشش آنها در این جهان، تلف شده است؛ درحالی که تصور می‌کنند که کار نیک و تجارت پرسودی انجام می‌دهند. هر عملی که بازده اخروی داشته باشد، پسندیده است، و هر عملي پیامدهای اخروی نداشته باشد، به تعبير قرآن كريم مصداق «ضلّ سعیهم» است (درستی مطلق، 1395، ص 341 و 342).
    نتیجه‌گرایی همراه با وظیفه‌گرایی
    بر اساس آموزه‌های قرآنی، منطق عمل یک مسلمان، تسلیم بودن و توجه به انجام تکلیف است، و نتیجه فرع بر آن. از این منظر، هدف اجرای تعهدات و وظایف است، خواه به نتیجه برسد و خواه در ظاهر به شکست منتج شود. در هر دو صورت، او پیروز و موفق است؛ زیرا توانسته است به رضایت خداوندی دست یابد. با چنین نگرشی، مسلمان هیچ‌گاه احساس شکست و نااميدي نمی‌کند و همیشه انگیزة کار و فعالیت و اقدام دارد. در واقع، هر‌چند نتیجه در عمل برای او مهم است، ولی هدف، مقصد و مقصود نیست؛ زیرا انسان مأمور به وظیفه است، نه نتیجه.
    انسان مسلمان نتیجه‌گراست و هر کاری را برای رسیدن به نتیجه‌ انجام می‌دهد، ولی نتیجه برای او اصالت ندارد، بلکه از نظر وی، انجام وظیفه و تکلیف الهی در چارچوب تعبد عقلایی و تعقل تعبدی اصالت دارد. خداوند به صراحت، به منطق تسلیم و انجام وظیفه به عنوان اصل حاکم در اعمال و رفتار مؤمنان اشاره می‌کند و در آیة 51 سورة توبه می‌فرماید: «قُلْ لَنْ يُصِيبَنَا إِلَّا مَا كَتَبَ الله لَنَا»‌؛ بگو جز آنچه خدا برای ما مقرّر داشته است، هرگز چیزی از مصیبت به ما نمی‌رسد. در این ساختار فکری، انسان به عنوان موجودی مکلف، انسان همه چیز را زیبا می‌یابد و در اوج شکست ظاهری و نبود موفقیت، فریاد می‌‌زند: «ما رایت الا جمیلا»؛ جز زیبایی و جمال از خدا چیزی ندیدم (‌مجلسي، ج 45، ص 116). خداوند در تبیین منطق و رفتار اسلامی، بارها (شوری: 48 ؛ مائده: 99) به پیامبر خاطر نشان می‌کند که مسئولیت تو ابلاغ است: «فَإِنْ أَعْرَضُوا فَمَا أَرْسَلْنَاكَ عَلَيْهِمْ حَفِيظًا إِنْ عَلَيْكَ إِلَّا الْبَلَاغُ» (شوراي: 48)؛ اما اینکه این ابلاغ نتیجة مطلوب داشته باشد و به هدف برسد، بیرون از دایرة اختیار و توان توست. پس اگر به وظیفه و تکلیف عمل کردی، پیروز و موفق میدان عمل هستی، هر چند به ظاهر به نتیجه نرسیده و شکست خورده باشی (خورسندی، 1396، ص8).
    مسلمان می‌داند که مشیت الهی و حکمت بالغة او به گونه‌ای است که گاه شکست عین پیروزی است، و نرسیدن به موفقیت ظاهری عین کسب موفقیت باطنی است؛ زیرا بندگی کرده و عبودیت مطلق خود را به نمایش گذاشته است. همچنین مسلمان مؤمن می‌داند که خداوند جهان را با اسباب مدیریت می‌کند و همگی به عنوان سربازان خداوند عمل می‌کنند تا مشیت کلی و حکمت بالغة الهی تحقق یابد: «وَلِلهِ جُنُودُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَ كَانَ اللهُ عَزِيزًا حَكِيمًا»(فتح: 70»؛ و سپاهيان آسمان‌ها و زمين از آن خداست. و خدا همواره شكست‏‌ناپذير سنجيده‏ كار است. پس انسان برای رسیدن به مقصود و اهداف خویش، باید از اسباب بهره گیرد و همة توان ابزاری را فراهم آورد (انفال: 60)، ولی باید بداند که اسباب تا زمانی کارساز است که مشیت الهی و مقدرات خداوندی اجازه بدهد، وگرنه آتش نمی‌سوزاند (انبیاء: 69) و همان چیزی که اسباب مرگ است اسباب حیات می‌شود و یا به‌عکس. امام سجاد دربارة تأثیر اسباب و ابزارهای طبیعی که در چارچوب نظام علّی و معلولی و سبب و مسببی باید کار کند اما بی‌تأثیر می‌شود، می‌فرماید: «ای کسی که وسايل و اسباب، حکمتش را تغییر نمی‌دهد» (همان) 
    شایان ذکر است كه بعضی دیگر کوشیدند تا با تأکید بر اهداف عالی دین اسلام (یعنی قرب الی الله) نظام اخلاقی اسلام را غایت‌گرا معرفی کنند. برای نمونه، علی شیروانی در این باره اذعان می‌دارد: مکتب اخلاقی اسلام غایت‌انگار است، نه وظیفه‌گرا؛ زیرا در متون دینی ما (اعم از آیات و روایات) برای تشویق و دعوت به انجام کارهای خیر، بر این نکته تأکید شده است که کارهای خیر منجر به سعادت، آسایش، و اطمینان نوع بشر می‌گردد. اما با تدبّر در آیات قرآن، متوجه می‌شویم که قرآن و آموزه‌های اسلامی تکبعدی نیستند و هم بر وظیفه‌گرایی تأکید نموده‌اند و هم بر غایت‌گرایی؛ یعنی بر آن کل‌گرایی (غایت‌گرایی) تأکید دارند که از وظیفه‌گرایی منتج می‌شود، و بر آن جزءگرایی (وظیفه‌گرایی) تأکید دارند که به کل‌گرایی (غایت‌گرایی) منجر می‌شود (موحدي، 1389، ص 172).
    اهداف
    هدف در لغت، به معناي «نشـانة تيرانـدازي، غـرض و مقصـود» (فراهيـدي، 1409ق، ج4، ص 28؛ راغـب اصفهاني، 1412ق، ص605؛ فيومي، 1414ق، ج2،ص635؛ ابن‌منظور، 1414ق، ج9، ص345؛ عميد، 1389، ص 1061) و «هر چيز برافراشته‌اي» (فيـومي، 1414ق، ج2، ص635؛ طريحـي، 1375‌، ج 5، ص132؛ معين، 1350، ج4، ص 5108) است (‌به نقل از: درستی مطلق و افضلی، 1395، ص151-150). این سخن همواره در میان ما گفته می‏شود که زندگی ارزشمند، هدف‌دار و هدفمند است، و هدف‌داری به عنوان یک اصل مسلم برای زندگی پذیرفته ‌شده و به عنوان مهم‌ترین ارکان حیات انسانی تلقی می‌گردد. زندگی بدون هدف، پوچ است و پوچ‏تر از آن، اشتباه در انتخاب هدف است.
    از‌ منظر قرآن‌ کریم،‌ جهان‌ هستی‌‌ دارای‌ هدفي‌ نهایی‌است که از کوچک‌ترین ذرّه‌ تا‌ کهکشان‌های‌ دوردست را شامل می‌شود. قرآن کریم هدف نهایی عالم را به «دارالقرار»‌ (غافر: 39) و‌ «محل ‌استقرار»‌ (قیامه: 12) تعبیر نموده است و تصریح می‌کند که جهان هستی ‌در ‌حال ‌حرکت‌ به‌ سوی‌ آن هدف‌ بوده‌ و ‌در این صورت است که ‌به ‌آرامش‌ دست خواهد یافت (شیخ الاسلامی و مسعودی، 1394، ص9).
    دین مبین اسلام، انـسـان را «مـوجـودى هدف‌دار» تعریف می کند؛ زیرا وی جزئى از عالم هستى است و جهان هستى هدف‌دار است. از منظر اسلام، دقت نظر در جـزء جـزء عالم هستی بیانگر وجود هـدف، نـظـم، عـقـل و خـرد است و انسان به عنوان تنها موجود با اراده و انتخاب‌گر جهان، مرکز ثقل و هدف اصلی پروردگار است. از این‌رو، انـسـان هـرگز نباید بى‌هدف زندگى كند و باید كارهايش بر مبنای هدف و انگیزه باشد. نقش هدف در زندگی انسان آن‌‌قدر محل توجه است که امام على، مى‌فرمایند: «العاقل من رفض الباطل»؛ خردمند كسى است كه امور باطل و بى‌هدف را به کلی كنار بگذارد (تميمي آمدي، ص53). در این زمينه، هـرقدر خـرد آدمـى بیشتر و عـقـلش كـامـل‌تـر بـاشـد، امـور مـقـدس و هـدف‌دار را سر‌لوحة اعمالش قرار داده، از امـور باطل و بیهوده اجتناب می‌ورزد. قرآن کریم مؤمنان را به دورى از لغو سفارش کرده، مى‌فرماید: «و الذین هم عن اللغو معرضون» (مؤمنون: 3)؛ و آنان كه از امور بیهوده روى‌گردانند. «لهـو» و «لعـب» به اموری اطلاق می‌گردد كه انسان را به بى‌هدفى متمایل ساخته، از امور ارزشمند، که هدف خلقت است باز‌می‌دارد. امام على،  نیز در سخنان خود، به این موضوع توجه كرده، می‌فرمایند: «عاقل كسى است كه وقت خود را در امور غیر سودمند ضایع نسازد (تميمي آمدي، ص54).
    اهداف زمانی به وجود می‌آیند که افراد عمداً به دنبال متعهد شدن و یا اصرار در عملی معین برآیند. اینها ابزارهای مهمی هستند که به وسیلة آنها افراد عاملیت فردی خود را به کار می‌برند. بدون هدف، دلیل کمی (‌یا هیچ دلیلی) برای انجام کارهای هدفمند وجود ندارد. بنابراین، برای فهم رفتار، اهداف بسیار حیاتی هستند، به‌ویژه اینکه رفتار توسط اهداف فردی برانگیخته می‌شود (لنت و دیگران، 2005، ص 169). هدفی که ما برای زندگی خود در نظر می‏گیریم بر تمام جنبه‌های زندگی ما تأثیر می‌گذارد؛ به گونه‌اي که می‌توان گفت: هدف به زندگی ما «جهت» و «معنا» می‏دهد.
    نظرية «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» اذعان دارد که پیامدهای قابل انتظار و خودکارآمدی وابسته به یکدیگرند و عوامل فردی و محیطی به‌طور غیر مستقیم خودکارآمدی و پیامدهای قابل انتظار را تحت تأثیر قرار می‌دهند که در نهایت، به تدوین اهداف منجر می‌شوند (لیگوری، 2018 ص 71).
    اكنون موضوعی که باید به آن توجه كرد این است که «هدف» چه مفاهیم و کاربردهایی می‌تواند داشته باشد و اصولاً برداشتی که از هدف در جوامع گوناگون و به‌ویژه در قرآن به عنوان کتابی وحیانی می‌شود، چیست؟
    افراد روش‌های گوناگوني برای زندگی برمی‌گزینند که در نتيجه هدف‌گذاری‌هاي مختلف آنهاست. هر‌قدر این هدف باارزش‌تر و والاتر باشد، به همان اندازه زندگی از ارزش و کیفیت عالی‏تری برخوردار خواهد بود. بنابراین، سعادت و کمال انسان در گرو «شناخت هدف» و آگاهی از «فلسفة حیات» و «تلاش بی‏وقفه در راه رسیدن به آن» است. سعادت و خوش‌بختی انسان به نوع جهان‌بینی و تفکر او بستگی دارد. این نگاه می‌تواند نوید‌بخش امید،  نشاط، سرزندگی، تحرک و عشق باشد؛ یا به‌عکس، سبب دل‌مردگی، یأس، نفرت و کینه گردد. تفکر در نوع زندگی افراد، نمایانگر این نکته است که گرچه عوامل مادی و فیزیکی در خوش‌بختی انسان می‌توانند نقش داشته باشند؛ اما عاملی تعیین‌کننده نیستند. کم نیستند کسانی که از نظر امکانات مادی، از حداقل برخوردارند، درحالی‌که دارای زندگی شاداب و با نشاط هستند، و برعکس، افرادي که با داشتن بالاترین امکانات مادی و رفاهی، حتی زنده بودن خود را تحمل نمی‌كنند. چون آنها پشتوانة درونی و فکری ندارند، زندگی خود را پوچ مي‌دانند و به آخر خط رسیده تلقی مي‌كنند و دست به خود کشی می‌زنند (مقیسه، 1395، ص 111).
    هدف افراد در زمینۀ «فلسفه حیات و زندگی» را می‏توان به سه دسته تقسیم کرد که در ذيل، به آنها اشاره خواهد شد:
    دستة اول کسانی هستند که به سبب توجه‌ به هدف‌های مادی و انس با ظواهر زندگی، چیزی والاتر از حیات دنیوی و مادی نمی‏اندیشند. اینان به تعبیر قرآن، کسانی هستند که به حیات دنیا راضی‌شده و به آن آرام گرفته‏اند، و رضایت دنیوی موجب ‌شده آنها از «هدف نهایی زندگی» غافل مانند و دربارة آن نیندیشند.
    دستة دوم کسانی هستند که هدف نهایی زندگی خود را در لابه‌لای زندگی مادی جست‌وجو كرده‏اند. آنها، هم به بعد مادی زندگی توجه دارند و براي تأمين معيشت و خانوادة خود تلاش می‌کنند و هم به بعد معنوی. آنها در جهت تحقق بعد معنوی، برنامه‌هاي معنوي و عبادي و علمي فراواني دارند و به‌ واسطة راهنمايي و هدايت خلق، به مسائل جامعه و امت توجه دارند. هدف‌های مادی و غریزی آنها را راضی و خشنود نساخته و تا حدی به درک بعد متعالی حیات نايل آمده‌اند. 
    دستة سوم کسانی هستند که از حیات مادی پا را فراتر نهاده و با بعد متعالی حیات آشنا شده‏اند. آنها با تلاش در جهت تحصیل کمال، دریچه‏ای از عالم بالا بر روی خود گشوده و با عظمت و شوکت معنوی زندگی آشنا شده‌اند. آنان فلسفة زندگی را در ماورای مرزهای ظواهر یافته، از آن سخن گفته‌اند و برای رسیدن به آن، از هیچ تلاشی دریغ نمی‏ورزند (سبحانی تبریزی، 1377، ص 12).
    فلسفه حیات در قرآن 
    آیاتی از قرآن کریم به این حقیقت اشاره دارد که حیات دنیوی نمی‏تواند آرمان و ایده‏آل نهايی انسان تلقی شود؛ زیرا این دنیا در عین جذاب‌ بودن، حقیقتی است ابتدايی، نه متعالی و نهايی. بدين‌روي،  قرآن از این حیات تعابیری همچون متاع فریبنده، لهو و بیهوده، بازی، متاع اندک، آرایش فریبا و مانند آن دارد که در آیات متعدد قرآن به آن اشاره شده است. قرآن به آن دسته از انسان‌ها، که «هدف زندگی» را صرفاً در حیات مادی و زودگذر دنیا جست‌وجو می‏کنند و لذت‌گرایی، تجمل‌پرستی، مال‌طلبی، هوس‌رانی و قدرت‌طلبی را هدف نهایی زندگی می‏پندارند، در آیة ۲۰ سورة حدید چنین هشدار می‏دهد: «اعلموا انما الحیوة الدنیا لعب و لهو و زینة و تفاخر بینکم و تکاثر فی الاموال و الاولاد کمثل غیث اعجب الکفار بناته ثم یهیج فتراه مصفراً ثم یکون حطاماً و فی‏الآخرة عذاب شدید و مغفرة من ‏الله و رضوان و ما الحیاة الدنیا الا متاع الغرور»؛ بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمل‏پرستی و تفاخر در میان شما و افزون‏طلبی در اموال و فرزندان است... (سبحانی تبریزی، 1377، ص 13). در آیات قرآن، اهداف متعددی برای آفرینش انسان مطرح ‌شده است که می‏توان آنها را به سه دسته تقسیم کرد:
    اول. هدف مقدماتی (کوتاه مدت)
    این هدف به فراهم‌سازی زمینه‏های مادی و اجتماعی و دست‌یابی به معرفت لازم برای انتخاب راه و رسم زندگی برای انسان و استمرار حیات اشاره دارد. برای نمونه، می‌توان به آبادانی زمین و دست‌یابی به توسعة مادی و اقتصادی اشاره کرد. یکی از مصادیق این هدف، آیة 60 سورة هود است که می‏فرماید: «و الی ثمود اخاهم صالحاً قال یا قوم اعبدواالله ما لکم من اله غیره هو انشأکم من الارض و استعمرکم فیها….؛ و به سوي قوم ثمود، برادرشان صالح را فرستادیم. صالح گفت: ای مردم، خدا را عبادت کنید که معبودی غیر از او ندارید. او شما را از زمین آفرید و آبادی آن را از شما خواسته است. اینکه خداوند انسان را به آبادکردن زمین وا می‏دارد و عمران آن را از او می‏خواهد به علت اهمیت آن برای بقای انسان و استمرار حیات مادی است، نه اینکه هدف نهايی خلقت آباد کردن زمین است، بلکه بهره‏وری از زمین به منظور بقا، مقدمه‌ای است برای رسیدن به هدف والاتر؛ و انسان باید بکوشد با بقای حیات، به تدریج به سوی آن هدف حرکت كند و آن را محقق سازد (هاشمی، 1382، ص 14). در این میان، عده‌ای راه را گم کرده‌اند و شخصیت و شرافت را کنار گذاشته، هدف خود را جمع‌آوری کالاهای مناسب زندگی و بهره‌مندی از آ‌نها قرار داده‌اند و می‌خواهند چند روزة عمر دنیا را با آسایش و لذّت بگذرانند، حتی به قیمت بهره‌کشی از دیگران. اینان جز توّرم خویشتن و بهره‌برداری هرچه بیشتر از لذایذ، هدفی ندارند و تشنۀ دست‌یابی به نفع مادی، مقام، شهرت‌طلبی و مانند آن هستند (شیخ الاسلامی و مسعودی، 1394، ص 19).
    دوم. هدف میانی (متوسط)
    هدف‌های میان‌مدتی که برای زندگی انسان در قرآن بیان شده واسطه‌ای است برای دست‌یابی به هدف نهایی. «آزمایش بندگان» و «عبادت خدا» دو نمونه از این اهداف است (سبحانی تبریزی، 1377، ص 13) که در ذيل به اختصار بیان می‌شود:
    الف. آزمایش: يکي از موضوعات مهم و کليدي که در عرصه‌های گوناگون زنـدگي‌ انسان نمایان‌ شده و او را در معرض انتخاب و موضع‌گيري قرار مي‌دهد، «آزمايش الهي»‌ است‌ کـه  تحت عناوینی همچون «بلاء»، «فتنه» و مشتقات آنها، و نيز واژة «امتحان» در قـرآن کـريم بيان ‌شده است (حاجی بابائی، 1394، ص142). در واقع، هدف آزمـايش الهي رساندن‌ انـسان‌ بـه قرب الهي بوده که بر حسب ميزان تربيت، رشد، جايگاه انسان و موفقيت او در‌ استفاده‌ از‌ علم، اختيار و عمل، متفاوت است. از‌این‌رو، مراتب آزمايش الهي متناسب‌ با‌ ظرفيت‌ انسان‌هاست؛ چنانکه امام علي، مي‌فرمايند: «إ‌ِنَّ الْبَلاءَ لِلظَّالِمِ أ‌َدَبٌ وَ لِلْمُؤْمِنِ امْتِحَانٌ وَ‌ لِلأ‌َنْبـِيَاءِ‌ دَرَجَةٌ وَ لِلأ‌َوْلِيَاءِ کرَامَة» (نوري، 1408ق، ج2، ص 437). انسان متناسب با اين آزمايش‌ها، از‌ اهداف‌ تربيتي‌ و مراتب آن برخوردار مـي‌گردد (حاجی بابائی، 1394، ص145). بدین‌روي، آزمایش به عنوان هدف میانی در نظر گرفته می‌شود که حالتی پرورشی فراهم می‌آورد که انسان‌ها را به میدان عمل می‏کشد تا آزموده، ورزیده، پاک و پاکیزه شود و لایق قرب خدا گردد. 
    ب. عبادت: در آیة ۵۶ سورة ذاریات، یکی دیگر از هدف‌های میانی عبادت ذکر شده، می‏فرمایند: «ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون»؛ جن و انس را نیافریدم، مگر اینکه مرا عبادت کنند. اين آيه بیانگر آن است کـه خلقـت موجود ذي‌شعور، منحصراً به منظور عبادت ذات اقـدس پروردگار انـجام شده است. خداوند در آيۀ مذکور، هدفي را براي‌ خلقت معرفي مي‌کند که منفعت آن عاید مخلـوق می‌گردد، هرچند اين هدف به زعم‌ عـده‌اي از بـزرگان، هدف متوسط باشد. اما «هـدف‌گذاری» به‌ معناي انجام کار حکيمانه است و نمي‌توان ادعا کرد که تعیین هدف براي خلقت، به معنـاي ‌‌نياز‌ خدا به مـخلوق است (درستی مطلق، 1395، ص 164).
    آنچه در اینجا حايز اهمیت است توجه به این مطلب است که مقصود از «عبادت»، حرکات و ذکرهای خشک نیست، بلکه «عبادت» مفهوم گسترده‏ای دارد و به «آنچه برای خدا انجام می‏گیرد» اطلاق می‌شود. به‌طور‌کلی، «عبودیت به اطاعت جامع و بی‏قید و شرط اشاره دارد و بدین معناست که انسان فقط به معبود واقعی، یعنی کمال مطلق بیندیشد، در راه او گام بردارد، و هرچه را غیر او‌ست فراموش کند، حتی خویشتن را». پس عبادت، هدف نهایی نیست، بلکه عبادت یک هدف متوسط و میانی است که ما را به هدف والاتر و کامل‌تری می‏رساند که همان تقرب به خدا و رسیدن به درجة تعالی و کمال است (مکارم شیرازی، 1380، ج 22، ص 387).
    سوم. تقرب به خدا؛ هدف نهائی
    هدف نهایی زندگی از دیدگاه قرآن تقرب به خداوند است؛ زیرا «تقرب به خداوند» به معنای رسیدن به کمال، زیبایی‏ و سعادت ابدی است. این تقرب از طریق حیات طیبه و پایدار و فناناپذیر در جوار رحمت حق محقق می‌شود؛ و این مطلب که قرآن عبادت را به‌عنوان «هدف خلقت» بیان می‏کند، از آن روست که عبادت به تحکيم رابطة انسان با خدا پرداخته، خدا‌محوری را به عنوان هدف زندگی انسان تعیین می‌کند و همين در نهایت، منجر به تقرب انسان به خدا می‏شود (سجادی، 1391، ص 113).
    الگوي نظريه «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی»
    الگوي عملکردی نظرية «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» (شکل 1) بر پیامدهای رفتاری و متغیرهای شناخت اجتماعی از قبیل اهداف، مقاصد و متغیرهای رفتاری مؤثر بر آنها تأکید دارد (یعنی: پیامدهای مورد انتظار و باور خود ‌کارآمدی). این نظريه اذعان دارد که خصیصه‌های فردی و رفتاری به همراه عوامل زمینه‌ای (contextual factors) (محیطی) به یادگیری تجربی منجر مي‌گردند و سپس باور افراد دربارة خود و محیط پیرامونشان (یعنی: باور خودکارآمدی و پیامدهای مورد انتظار) بر اساس این تجربیات ساخته می‌شود (پيوندي، 2008، ص 23).

     
    شکل 1: الگوي نظرية‌ «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» 
    الگوي منافع نظرية «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» اظهار می‌دارد که «خودکارآمدی قلمرو محور» (domain-specific self-efficacy) و پیامدهای مورد انتظار تأثیر مستقیمی بر مقاصد شغلی دارند. باورهای خودکارآمدی و پیامدهای مورد انتظار بر انگیزة افراد برای مشارکت در فعالیت‌های مشخصی تأثیرگذار است و در نتيجه، آنها بر مقاصد مورد نظر تأثیر می‌گذارند (پیوندی، 2008، ص 30). 
    الگوي مقاصد نظرية «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» اذعان مي‌كند که توسعة مقاصد به توسعة اهداف منجر می‌شود و اهداف به نوبة خود، عملکرد را تحت ‌تأثیر قرار می‌دهند. مقاصد به عنوان تعدیل‌کننده، بین خودکارآمدی و پیامدهای مورد انتظار و انتخاب اهداف فرض می‌شود. همچنین پیامدهای مورد انتظار رابطة بین خودکارآمدی با مقاصد و انتخاب اهداف (هدف‌گذاری) را تعدیل می‌کند (دافی و دیگران، 2014، ص 466).
     اقداماتی که در جهت تحقق اهداف صورت می‌گیرد تجربیات عملکردی را شکل می‌دهند. برای مثال، اگر هدف افراد دست‌یابی به اطلاعات مفیدی دربارة شغل باشد، آنها به این فعالیت متعهد شده و تجربیات خوبی برای آنها فراهم می‌آورد. این اقدام، انتظارات شغلی و خودکارآمدی آنها را تحت تأثیر قرار می‌دهد؛ مثلاً، زمانی که افراد تجربیات مثبتی را کسب می‌کنند خود را فردی توانمند مي‌دانند، و زمانی که آن فعالیت (شغل) را در آینده بر عهده گرفت انتظار دریافت پیامدهای مثبتی از شغل و یا آن فعالیت دارد. این الگو ارتباط تنگاتنگی با الگوي «انتخاب شغل» دارد (پیوندی، 2008، ص 23).
    روش تحقیق
    پژوهشی مستند و قابلِ اعتناست که بر مبنای روش صحیحی پایه‌گذاری‌ شده و داده‌های آن بر اساس اجراي دقیق روش‌های علمی جمع‌آوري، و در نهایت، نتیجه‌گیري پژوهش بر مبنای روش‌های علمی صورت گرفته باشد. این پژوهش از نظرِ مبانی فلسفی، در زمرة «پژوهش‌های انتقادی» قرار می‌گیرد؛ و از‌آن‌رو که نتایج کسب ‌شده می‌تواند قابل استفادة صاحب‌نظران و محققان قرار گیرد، در زمرة «پژوهش‌هاي توسعه‌ای» قرار دارد. از نظرِ نوع تحقیق، این پژوهش یک مطالعه و بررسی کیفی، و از‌آن‌رو، که داده‌های این پژوهش از طریق مطالعۀ کتاب‌ها، مقالات، پایان‌نامه‌ها و جست‌وجو در وبگاه‌ها گردآوري شده‌، روش این پژوهش از منظر گردآوري داده‌ها از نوع «کتاب‌خانه‌اي» است. جامعۀ آماري این پژوهش شامل مقالات و کتاب‌ها و پایان‌نامه‌های انجام شده در زمینة تعریف، طبقه‌بندی و نظريه‌پردازي دربارة «شناخت» در مسیر پیشرفت شغلی و همچنین قرآن و احادیث مرتبط با زمینة پژوهش است. برای انجام تحقیق، ابتدا به مطالعه و بررسی نظرية «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» و مبانی آن پرداخته است و سپس با هدف شناسایی رگه‌های این نظريه در قرآن کریم و احادیث بر آن شده كه رویکردی منطبق با موازین اسلامی برای نظرية مذکور ارائه دهد و نيز امکان مقایسه‌ بین آراء جهان غرب با جهان‌بینی اسلامی در این زمینه فراهم گردد.  
    نتيجه‌گيري 
    گذر زمان مسائل و مشکلاتی را روبه‌روی ما قرار می‌دهد که نیاز به راه‌کارهای جدید و به‌روز دارد؛ زيرا روش‌های قدیمی در پاسخ به آنها کارآمد نیست. علت اصلی پیدایش علوم و رشته‌های گوناگون، تلاش انسان‌ها برای پاسخ‌گویی به این قبیل مسائل است. این موضوع به دغدغة اصلی نظریه‌پردازان جامعة اسلامی تبديل گشته و کشورمان ایران نیز از این موضوع مستثنا نیست. پژوهشگران و محققان متوجه شده‌اند که راه‌کار حل مسائلی را که هر روز در مقابلمان همانند قارچ ظهور می‌كنند هرگز علوم وارداتی و راه‌کارهای ارائه شده توسط محققان غربی و جوامع بیگانه نيست؛ زیرا جوامع اسلامی اوضاع و احوال و شرایط تاریخی، اجتماعی، روانی و فرهنگی خاص خود را دارند.
    علوم انسانی، علومی انتزاعی یا خنثا نیستند، بلکه به دنبال تحلیل پدیده‌ها با در نظر گرفتن تغییر و تحولات جامعه هستند. در این حوزه، علم و ایدئولوژی رابطه‌ای متقابل با یکدیگر دارند، و از‌آن‌رو که علوم غربی غالبا مبتنی بر دیدگاه‌های مادی‌گرایانه و فردگرا هستند، بدين‌روي، بسیاری از پژوهش‌های علمی، که در زمینة مسائل اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و روان‌شناختی صورت گرفته، منعکس‌کنندة رویکردهای مادی‌گرایانه و ایده‌آلیست هستند. از‌‌این‌رو، بومی‌سازی و اسلامی‌کردن علوم انسانی چشم اندازهای وسیع‌تری در برابر ما گشوده‌اند و با اضافه كردن ابعاد کلی‌تر و کامل‌تر، به بسط علوم انسانی می‌انجامند. 
    دلایل متعددی برای تدوین نيز نگرويدن علوم انسانی در کشورمان وجود دارد که یکی از مهم‌ترین آنها، بي‌توجهي محققان و پژوهشگران کشورمان به این مهم است. این پژوهش بر آن است تا با شناسایی مبانی یکی از نظریه‌هایی که کارکنان سازمان با آن مواجه هستند، به تلفیق دیدگاه‌های غربی با مبانی اسلام بپردازد و دیدگاه غنی‌تری برای مسیر پیشرفت شغلی کارکنان معرفی نماید. 
    با شناسایی و تعریف مبانی نظرية «شناخت اجتماعی، مسیر پیشرفت شغلی» و دیدگاه‌های ریشه‌ای آن، تلاش شد تا مبانی فکری جهان‌بینی اسلامی در آن تلفیق گردیده و در جهت بومی‌سازی آن گامی برداشته شود. تجزیه و تحلیل نظرية مذکور مبین سه بعد برای نظرية‌ شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی است که عبارتند از: خودکارآمدی، پیامدهای مورد انتظار، و اهداف. نظرية مذکور در بعد «خودکارآمدی»، به توانایی انسان برای انجام کار اشاره دارد که با مفاهیمی همچون «خودباوری»، «اعتماد به نفس»، و «اتکا به نفس» در مبانی اسلامی مترادف است. در قرآن کریم و احادیث، مطالب زیادی در زمینة مفاهیم مذکور ذکر شده است که برخی از آنها توضیح داده شد.
     تفاوت عمدۀ تفکرات غرب و اسلام در دیدگاهشان نسبت به موضوع و میزان شمول آن است: درحالی که دیدگاه غربی صرفاً متکی بر خودِ فرد است و همۀ توانایی‌ها را در درون فرد دنبال می‌کند، دیدگاه اسلامی بر فردی تأکید می‌کند که اعتماد به نفس و خودباوری خود را از خداوند متعال می‌گیرد و بدين‌روي، در دیدگاه اسلامی، آمیزه‌ای از توانایی فرد و میزان اعتقاد به خدا در این بعد (خودباوری) مورد نظر است. از منظر «پیامدهای مورد انتظار»، دیدگاه غرب، آثار و پیامدهای مادی (مانند حقوق، پاداش و مشوق‌های مالی) و پیامدهای رفتاری و اجتماعی (دست‌یابی به پست‌های سازمانی بالاتر، اعتبار، شهرت و مانند آن) را در نظر می‌گیرد، درحالی که در دیدگاه اسلامی، علاوه بر پیامدهای مورد انتظار غرب، به پیامدهای روانی و اجتماعی عمیقی همچون رضایت خدا، پیامبر و خلق اشاره شده، و بعد اجتماعی آن قوی‌تر است. در خصوص «اهداف»، در قرآن و احادیث، به سه نوع هدف مقدماتی (کوتاه مدت)، هدف میانی (متوسط) و هدف نهايی (تقرب به خد) اشاره شده و دیدگاه جامعی نسبت به انسان و هدف‌هایش اتخاذ گرديده، در حالی که در دیدگاه غرب، صرفاً شاهد اهداف مادی و دنیوی هستیم که منطبق با هدف مقدماتی (کوتاه مدت) از منظر اسلام است.
     با توجه به تفاوت‌هایی که از منظر اسلام و غرب در خصوص مسائل و موضوعات گوناگون وجود دارد، به محققان پیشنهاد می‌کنیم با در نظر گرفتن شرایط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور، به بومی‌سازی و اسلامی كردن نظريه‌هاي موجود در زمینه‌های علوم انسانی و اجتماعی بپردازند و تلاش كنند تا با ارائة نظريه‌های جدیدی که منطبق با اوضاع کشور است، راه‌کارهای جدید و ابتکاری برای مسائل کشور ارائه دهند و جایگاه علمی خود را در جامعة علمی بین‌المللی رشد و ارتقا بخشند.

     

    References: 
    • ابن‌منظور، محمد بن مكرم، 1414ق، لسان العرب، بيروت، دار صادر.
    • اسدالله زاده، حامد و همكاران، 1395، «تبيين مؤلفه‌هاي عدالت توزيعي در جذب منابع انساني با رويکرد اسلامي»، اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، ش 14، ص 22-5.
    • راغــب‌اصفهانــی، حســين‌بن محمــد،1412ق، المفــردات في غريــب القــرآن، دمشــق و بــيروت، دارالعلــم و الدار الشاميه.
    • جاویدی کلاته جعفرآبادی و همكاران، 1390، «نظریه یادگیری شناختی- اجتماعی بندورا و دلالت‌های تربیتی آن»، اولین همایش ملی علوم شناختی در تعلیم و تربیت دانشگاه فردودسي مشهد، ش 2 و 3، ص 253- 231.
    • حاجی بابایی، حمیدرضا، 1394، «راهبرد تربیتی آزمایش الهی در آیات قرآن»، مطالعات تفسیری، ج 6، ش 23، ص158-141.
    • خلیل زاده، الهه، حسنی و همكاران، 1396، «نقش تربیتی داستان حضرت یوسف، و زلیخا در قرآن»، آموزه‌های تربیتی در قرآن و حدیث، دوره 2، ش 3، ص74-57.
    • خورسندی، عباس، 1396، «تكليف‌گرايي يا نتيجه‌گرايي از ديدگاه قرآن»، تهران، كيهان، ص 8، 28/02/1396.
    • درستی مطلق، مرجان، افضلی، علی، 1395، «واکاوی و نقد ادلة عرفا دربارة هدف آفرینش»، معرفت کلامی، ش 2، ص 169-149.
    • دکارت، رنه، 1369، تأملات در فلسفه اولی، ترجمة احمد احمدی، ج دوم، تهران، نشر دانشگاهی.
    • روانگرد، رامین و همكاران1391، «‌شناسایی ویژگی‌های نیروی انسانی دانش‌مدار در بیمارستان‌های عمومی شهر شیراز»، علوم پزشکی صدرا، ش 1، ص 38-29.
    • سبحانی تبریزی، جعفر، 1377، سیمای انسان کامل در قرآن، قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، مرکز انتشارات.
    • سجادی، سیدابراهیم، 1391، «قرآن و ارزش اخلاقی تقرب به خدا»، پژوهش‌های قرآنی، ش 1، پیاپی 69، ص133-112.
    • سجادی، مرضیه سادات، جعفری، محمد، 1392، «امکان سنجی پایبندی به مبانی اسلام در جامعة مدرن»، معرفت، سال 22، ش 195، ص 26-11.
    • شیخ الاسلامی، زیبا، مسعودی، عبدالهادی، 1394، «هدف صحیح زندگی از منظر قرآن و حدیث»، کتاب و سنت، ش 1، پياپي 6، ص 28-7.
    • طــبرسى، فضل‌بن‌حســن، 1372، مجمع البيــان فى تفســير القــرآن، تهــران، نــاصر خسرو.
    • طريحي، فخرالدين،1375، مجمع البحرين، تهران، مرتضوي.
    • عميد، حسن، 1389، فرهنگ عميد، تهران، اميركبير.
    • غفاری، ابوالحسن، 1382، «آشنايى با مبانى فكرى و فلسفى فرهنگ غرب»، معرفت، ش 72، ص 106- 101.
    • فرمهینی‌فراهانی، محسن، 1389، فرهنگ توصیفی علوم تربیتی، تهران، شباهنگ.
    • فراهيدي، خليل‌بن احمد، 1409ق، كتاب‌العين، قم، هجرت.
    • فيومي، احمدبن محمد، 1414ق، المصباح المنير، قم، دارالهجره.
    • مصباح، محمدتقی، 1378، آموزش فلسفه، تهران، چاپ و نشر بین‌الملل.
    • معين، محمد، 1350، فرهنگ معين، تهران، اميركبير.
    • مقیسه، حسین، 1395، «نگاه لذت گرایانه به آفرینش، فلسفه و كلام اسلامي» آينة معرفت، دانشگاه شهيد بهشتي، س 16، ش 47.
    • مکارم شیرازی، ناصر، 1380، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه.
    • نوري، ميرزا حسين، 1408 ق، مستدرک الوسـائل و مـستنبط المسائل‌، قم‌، مؤسسة آل البيت.
    • هاشمی، سیدحمید، 1382، «هدف زندگی در قرآن»، گلستان قرآن، ش 167، ص 15-11.
    • هويدا، رضا و همكاران، 1392، «بررسي مفهوم خودكار آمدي در نظريه شناخت اجتماعي بندورا»، ماه علوم اجتماعي، س 17، ش 63، پیاپی 165، ص 97-91.
    • یادگاری، رضا، مهرمنش، حسن، 1393، مدیریت منابع انسانی، تهران، کارآفرینان بزرگ.
    • Barclay, W. Brent, Jared R. Chapman, and Bruce L. Brown. (2013). "Underlying factor structure of Schein’s career anchor model." Journal of Career Assessment 21, 3: 430-451
    • Dickinson, Josephine, Matthew D. Abrams, and David M. Tokar. (2017). "An examination of the applicability of social cognitive career theory for African American college students." Journal of Career Assessment 25, 1: 75-92.‏
    • Duffy, Ryan D., Elizabeth M. Bott, Blake A. Allan, and Kelsey L. Autin. (2014). “Exploring the Role of Work Volition within Social Cognitive Career Theory.” Journal of Career Assessment 22, 3: 465–478.
    • Lent, Robert W., and Steven D. Brown. (2013). "Social cognitive model of career self-management: Toward a unifying view of adaptive career behavior across the life span." Journal of counseling psychology 60, 4: 557.‏
    • Lent, Robert W., Steven D. Brown, and Gail Hackett. (1994). "Toward a unifying social cognitive theory of career and academic interest, choice, and performance." Journal of vocational behavior 45, 1: 79-122.‏
    • Lent, Robert W., Steven D. Brown, and Gail Hackett. (2000). "Contextual supports and barriers to career choice: A social cognitive analysis." Journal of counseling psychology 47, 1: 36.‏
    • Lent, Robert W., Steven D. Brown, and Gail Hackett. (2002). "Social cognitive career theory." Career choice and development 4: 255-311.‏
    • Liguori, Eric W., Joshua S. Bendickson, and William C. McDowell. (2018). "Revisiting entrepreneurial intentions: a social cognitive career theory approach." International Entrepreneurship and Management Journal 14, 1: 67-78.‏
    • Markman, Gideon D., Robert A. Baron, and David B. Balkin. (2005). "Are perseverance and self‐efficacy costless? Assessing entrepreneurs' regretful thinking." Journal of Organizational Behavior: The International Journal of Industrial, Occupational and Organizational Psychology and Behavior 26, 1: 1-19.‏
    • Paivandy, Sheba L. (2008). "Validity of Cognitive Constructs in Cognitive Information Processing and Social Cognitive CareerTheories.", (Doctor of Philosophy), Florida State University
    • Sheu, Hung-Bin, Robert W. Lent, Steven D. Brown, Matthew J. Miller, Kelly D. Hennessy, and Ryan D. Duffy. (2010). “Testing the Choice Model of Social Cognitive Career Theory across Holland Themes: A Meta-Analytic Path Analysis.” Journal of Vocational Behavior 76, 2 :252–264.
    • Somaya, Deepak, and Ian O. Williamson. (2008). "Rethinking the'war for talent'." MIT Sloan Management Review 49, 4: 29.‏
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    طباطبایی نسب، سیدمحمد، فاطمی عقدا، سیدحمیدرضا، سبک رو، مهدی.(1398) تأملی بر رگه‌های نظریه‌ی «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» در قرآن و حدیث. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 8(2)، 103-121

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سیدمحمد طباطبایی نسب؛ سیدحمیدرضا فاطمی عقدا؛ مهدی سبک رو."تأملی بر رگه‌های نظریه‌ی «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» در قرآن و حدیث". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 8، 2، 1398، 103-121

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    طباطبایی نسب، سیدمحمد، فاطمی عقدا، سیدحمیدرضا، سبک رو، مهدی.(1398) 'تأملی بر رگه‌های نظریه‌ی «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» در قرآن و حدیث'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 8(2), pp. 103-121

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    طباطبایی نسب، سیدمحمد، فاطمی عقدا، سیدحمیدرضا، سبک رو، مهدی. تأملی بر رگه‌های نظریه‌ی «شناخت اجتماعی مسیر پیشرفت شغلی» در قرآن و حدیث. اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 8, 1398؛ 8(2): 103-121