کاربرد روش «استنباطی ـ تحلیلی» در پژوهشهای مدیریتی
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
«روش پژوهش» در همة علوم، از جمله در علوم انسانی، حايز اهمیت بسيار است؛ تا آنجا که میتوان گفت: اعتبار پژوهش به روش آن بستگی دارد. ادعای پژوهش حاضر آن است که میتوان از روش ترکیبی «استنباطی - تحلیلی»، در پژوهشهای مدیریتی از دیدگاه اسلام نیز استفاده کرد. مراد از روش «استنباطی – تحلیلی»، ترکیبی از روش «اجتهادی» مرسوم در حوزههای علمیه و روش «تحلیل مضمون» است. با روش اجتهادی مرسوم در حوزه، میتوان تا مرحلة رمزگذاری و زیرمقوله سازی اقدام کرد که این سطح برای نظریهپردازی کافی نیست. سپس با تحلیل بیشتر با روش «تحلیل تم» (مبتنی بر دادههای متنی)، میتوان از زیر مقولههای به دست آمده از روش «استنباطی»، مقولهها و روابط آنها را استنباط نمود.
سؤالي که در اينجا مطرح ميشود اين است که روش «اجتهادي» دقيقاً چگونه است؟ و چه مراحلي را طي ميکند؟ و چگونه ميتوان آن را با روش «تحليل تم» ترکيب كرد؟ در این پژوهش، تلاش بر این است که از یک سو، گامهای روش «اجتهادی» و روش «تحلیل تم» و ترکیب آن دو مقایسه شود؛ و از سوی دیگر، گامهای روش «استنباطی ـ تحلیلی» در پژوهشهای مدیریتی تعریف گردد، تا کاربرد آن روش به صورت ملموستر برای دانشپژوهان مدیریتی از دیدگاه اسلامی، قابل استناد باشد. برای روشن شدن این موضوع که روش «اجتهادی» به خودي خود، به نظریهپردازی منجر نميشود و لازم است که این روش با روشی همچون «تحلیل تم» برای نظریهپردازی تکمیل گردد، مثالی بيان ميشود. روش اجتهادی به صورت دقیق و متقن بر اساس آیات و روایات و ادلة دیگر، در خصوص زکات، خمس، انفاق، نذر، فیء و نظایر آن، که خطمشی توزیع مجدد در اسلام را شکل میدهد، احکام تک تک مسائل را مشخص میکند. براي مثال، مشخص ميکند که چه کسی، با چه شرایطی باید زکات بدهد؛ به چه مالی و با چه شرایطی زکات تعلق میگیرد؛ يا در چه زمانی زکات واجب میشود. همچنين مشخص ميکند خمس بر چه کسی و با چه شرایطی واجب است؛ يا به چه مالی و با چه شرایطی خمس تعلق میگیرد. نيز دربارة انفاق، نذر، فیء و انفال احکام آن به صورت مجزا توسط مجتهد با روش «اجتهادی» از دادههای دینی استخراج میشود؛ ولی برای نظریهپردازی این احکام کافی نیست؛ زیرا در نظریهپردازی، نظریهپرداز درصدد این است گزارههاي متعدد و متکثر در خصوص يک موضوع را در يک نظام جامع قرار دهد و از گزارههاي متفاوت در خصوص يک موضوع، به يک جمعبندي و نتيجهگيري منسجم دست يابد. بنابراین، اگر بخواهیم در سطح بالاتر از آن احکام جزئی گام برداریم، بايد علاوه بر روشهايي که منجر به توليد احکام جزئي ميشود، از روشهاي دیگر هم استفاده كنيم که توليدکنندة آن نگاه جامع و نظرية کلان است.
روش «اجتهادی» موجود فراتر از توليد احکام فرعي و متنوع را عهدهدار نمیگردد و حتي ممکن است فراتر رفتن از آن را شرعی نداند. در خصوص مثال ذکر شده، اگر ما به عنوان مجتهد نظریهپرداز بخواهیم دربارة ابعاد گوناگون زکات، خمس، نذر، انفاق، وقف، فیء و انفال نظریه پردازی کنیم، باید به انتزاعیسازی احکام ذکر شده تا رسیدن به یک کلیت ادامه دهیم که در آن متغیرهای مؤثر بر پرداخت و توزیع زکات، متغیرهایي زمینهای پرداخت و توزیع زکات، متغیرهای راهبردی پرداخت و توزیع زکات، متغیرهايی که به عنوان میانجی در نحوة پرداخت و توزیع زکات عمل میکند و متغیرهای پیامدی پرداخت و توزیع زکات، تبیین شده است. برای نظریهپردازی، این هم کافی نیست، بلکه برای انتزاعیسازی در سطح بالاتر، ضرورت دارد که متغیرهای متعدد را تحت یک بعد کلیتر تجرید کنیم تا به ابعاد نظریه برسیم. برای نظریهپردازی این سطح هم کافی نیست، بلکه باید روابط متغیرها و ابعاد بر اساس الگوي پارادایمی تبیین شود؛ اما روش «اجتهاد» به هیچ يك از این مراحل نمیپردازد یا آنها را شرعی نمیداند. بنابراين، ضرورت دارد به روشي دیگر برای تکمیل روش اجتهاد در نظریهپردازی متوسل شویم.
براي مثال، روش «تحلیل مضمون» احکام استنباط شده را کنار هم قرار میدهد و از شباهت و تفاوت آنها برای الگوسازی، مقولههای کلانتر میسازد. براي نمونه، ممکن است با استفاده از اين روش، اين نظريه توليد شود که موضوع زکات در اسلام، داراي چهار مؤلفة زکاتدهنده، زکاتگيرنده، حکومت اسلامي، و اموالي است که زکات به آنها تعلق ميگيرد. بر اين اساس، حکم زکات براي اين است که زکات دهنده از لحاظ روحي تزکيه شود؛ زکاتگيرنده مشکلات مالي و معيشتياش برطرف شود؛ و حکومت اقتدار پيدا کند و اموال و اقتصاد جريان يابد. اينگونه تحليلها بر اساس روش «اجتهادي» متداول قابل استنباط نيست و براي دستيابي به آنها، لازم است روشهاي ديگري در کنار روش مرسوم قرار گيرد.
هدف این پژوهش تبیین کاربرد روش «استنباطی ـ تحلیلی» در پژوهشهای مدیریت اسلامی است و با انگیزة کاربردی کردن روش مزبور در پژوهشهای مدیریتی، انجام شده است.
در این پژوهش، ابتدا مفهوم و مراحل روش «اجتهادی» و همچنین مفهوم و مراحل روش «تحلیل مضمون» و ترکیب آن دو در روش «استنباطی ـ تحلیلی»، بررسی شده است و سپس کاربرد روش اخير در پژوهشهای مدیریتی مدنظر قرار گرفته است.
روش «اجتهادی»
در توصیف روش «اجتهادی»، لازم است ابتدا مفهوم و سپس مراحل آن تبیین گردد. ازاینرو، مفهوم «روش»، «اجتهاد»، «روش اجتهادی» و مراحل روش اجتهادی ـ به ترتیب ـ تبيين گردد:
مفهومشناسی
مراد از «روش» در هر علمی، شیوة استدلالها یا مسیر و قالب و یا فنونی است که برای به دستآوردن و تحلیل دادهها، به منظور ایجاد دانش و آگاهی به کار برده میشود (مرادی، 1393، ص99). «روش» در کاربرد فقها، بیشتر به مفهوم طریقه، مسلک و مشرب مدنظر قرار میگیرد (حسینی، 1378، ص19و20).
مفهوم لغوی «اجتهاد»، مشقت و سختی یا توان و نیرو است (ابنمنظور، 1414ق، ص133 / ابن اثیر، 1376، ص912). مفهوم اصطلاحی آن «رأی و قیاس» (شافعی، بیتا، ص477؛ جصّاص، 1420ق، ص201 / جعفریان، 1383، ص180) یا «استحصال ظن به حکم شرعی» (محمدابراهيم جناتی، 1365، ص8؛ جمعی از نویسندگان، 1372، ص473) یا «به دست آوردن حکم از راه ظن معتبر یا علم» (غزالی، بیتا، ص350/ خضری، 1403هق، ص87/ نجمالدين حلی، بیتا، ص117) یا «استنباط حکم با حجت شرعی» (خراسانی، 1415، ص422) و یا «گفتمان ویژه» است (فیرحی، 1378، 291؛ آلغفور، 1384، ص 99 و100). در اصطلاح اول، اجتهاد دلیل یا منبع و در اصطلاح دوم، سوم، و چهارم، اجتهاد یک شیوه است (علیپور، 1385، ص192و193). در تعریف پنجم نیز اجتهاد یک گفتمان و ابزار است. پژوهشگران حاضر تعاريف سوم و چهارم را مطلوب و داراي معیاردانسته، معتقدند: روش اجتهادی یعنی: «به کاربردن شیوه و روش خاص برای به دست آوردن حکم شرعی از منابع معتبر دینی» (ر. ک. حسنی و همكاران، 1389، ص184).
مراحل روش «اجتهادی»
شناسایی مراحل اجرای روش اجتهادی، از مهمترین مسائل در پژوهشهای کیفی دربارة امور دینی است. شناسایی گامهای متوالی، که سیر انجام پژوهش را نشان میدهد، زیرساخت مهم روش پژوهشهای کیفی دینی است.
روش اجتهادی نیز همانند سایر روشها، طی چند مرحله انجام میشود (قوامی، 1391، ص80). نمودار ذيل مراحل روش اجتهادی را نشان میدهد:
نمودار (1): گامهای متداول در روش اجتهادی
اول. طرح مسئله و تبيين موضوع
اولین گام در روش «اجتهادی»، طرح مسئله و تبیین موضوع است. تا زمانی که مسائل و ابعاد آنها به درستی شناخته نشده باشد، نمیتوان دادههای متون دینی را برای حل آنها جست وجو، و تحلیل كرد (حسنی و همكاران، 1389، ص182). طرح مسئله در روش «اجتهادی» دو مرحله دارد: سیر تطور و ریشهیابی تاریخی مسئله، و بررسی اقوال علما (صافی گلپایگانی و همکاران، 1373، ص13- 16/ قوامی، 1391، ص80).
دوم. گردآوری دادههای متنی: آيات و روايات و قواعد فقهی و اصولی
در این گام، کل دادههای منابع مربوط به مسئلة پژوهش نظیر آیات، روایات و قواعد فقهی و اصولی، به تربیت اولویت و بر حسب دسترسی به دادههای معتبر و مؤید، گردآوری میشوند (حسنی و همكاران، 1389، ص187/ صافی گلپایگانی و همکاران 1373، ص 16و17). در این روش، دادهها به دو دستة معتبر و مؤید تقسیم میشوند. «دادههای معتبر»، دادههایی است که برای علمای اسلام پذیرفته شده است؛ مانند قرآن و سنت معتبر و همچنین قواعد اصولی و فقهی معتبر (قوامی، 1391، ص114/ حسنی و همكاران، 1389، ص182/ محقق داماد، 1406ق، ص 2). «دادههای مؤید» مشتمل بر دادههای است که به صورت کامل مورد تأیید دین نیست، ولی در موارد و شرایط خاص، قابل قبول تلقی میشوند؛ مانند مثل دادههای حاصل از اجماع، عقل، بناي عقلا، شهرت و سیرة عقلا (صمصامالدين قوامی، 1391، ص114و132و137و143-150/ سبحانی، 1369، ص22؛ حقانى، 1374، ص 341-344؛ محمدى، 1369، ص 156-161).
سوم. بررسی سندی دادهها: روايات و مستند قواعد اصولی و فقهی
قرآن حکیم به بررسی سندی نیاز ندارد؛ زیرا سند آن متواتر است (قوامی، 1391، ص116). در باب روایات، همة روایات از دیدگاه اصولیان معتبر نیست و باید از حیث سند بررسی شوند (حسنی و همكاران، 1389، ص183/ حسینی، 1378، ص23). روایات از حیث سند، به دو دسته تقسیم میشوند: مسند و غیرمسند. «روايات مسند»، سند معلوم دارند، و مراد از «غیرمسند»، یا مرفوعه و مرسله است که بیسند است و یا مقطوعه که اخلال در سند دارد (عاملی، 1408، ص53 و77 – 79/ صافی گلپایگانی و همکاران، 1373، ص27). اعتبار روایات مسند را از اين راهها میتوان بررسی کرد:
الف) بررسی تخصصی با روشهای رصد احوال راویان؛
ب) ارجاع روایات و طبقهبندی راویان و در کل، قدرت اجتهاد رجالی (حسنی و علیپور، 1389، ص175؛ صافی گلپایگانی و همکاران، 1373، ص 17و18و27 و43 و 31ـ33)؛
ج) مراجعه به کتب رجالی از باب شهادت، یا رجوع به خبره و اهل فن(صافی گلپایگانی و همکاران، 1373، ص21-23و248-257/ سبحانی، 1369، ص40ـ42)؛
د) اعراض و عمل اصحاب (سبحانی، 1369، ص21-25/ صافی گلپایگانی و همکاران، 1373، ص262و263)؛
ه ) طبقهبندی کتب روايی بنا به نظر اخباریها (بحرانی، بیتا، ص13-24/ سبحانی، 1369، ص35 و 36/ صافی گلپایگانی و همکاران، 1373، ص21و 34-39).
سند دادهها را میتوان بر اساس معیارهاي معتبر نقد کرد؛ معیارهايی نظیر: عدالت راوی؛ ثقه بودن راوی؛ و وثوق به صدور روایت (سبحانی، 1369، ص31-25). برخی نیز دو معیار شهادت «عن حس» نه «عن حدس»، و رجوع به خبره و اهل فن قابل اطمینان (صافی گلپایگانی و همکاران، 1373، ص21-25) را معیار میدانند. «دادههای قابل وثوق» دادههایی هستند که سند معتبر دارند؛ که شامل: خبر واحد معتبر، یعنی خبر مقبول و خبر مستفیض (عاملی، 1408، ص69-71/ سبحانی، 1369، ص34 و127)؛ و خبر متواتر (عاملی، 1408، ص62-65/ سبحانی، 1369، ص23). دادههای غیرقابل وثوق در تحلیل سندی نیز دادههایی هستند که از حیث سند خدشه دارند یا سندشان مقطوع است، یا راوی تضعیف شده دارند، و یا مجهول هستند (عاملی، 1408، ص77 و79 و92 و97/ سبحانی، 1369، ص105).
چهارم. بررسی دلالت دادهها: بررسی دلالت آيات و روايات بر اساس قواعد
در این گام، محقق درصدد فهم درست مضمون متن و داده و مضامین موجود در دادههاست. این گام شامل پنج حیطة بررسی است: ادبی، منطقی، زمینهای، نسخهای و عرفی. در «بررسی ادبی»، تبیین مفهوم لغوی، ساختاری، نقشی، و برداشتی واژه و جمله، بر اساس قواعد فهم متن و به دور از تحمیل ایده، مد نظر است (حسنی و همكاران، 1389، ص183) که شامل بررسی لغوی: یعنی، شناخت مفهوم اولی واژگان، به ويژه واژگان چند مفهومی در لغت نامهها (صافی گلپایگانی و همکاران، 1373، ص19و20)؛ «بررسی صرفی و نحوی»، یعنی: شناخت ساختار واژگان و نقش واژه و شبه واژه در جمله و مفهوم آنها (حسنی و همكاران، 1389، ص174/ صافی گلپایگانی و همکاران، 1373، ص 19)؛ و «بررسی بلاغی» نیز هویداگر برداشت اولیه و ثانویه از متن، انواع صور خیال و آرایههای ادبی است.
مراد از «بررسی منطقی» آن است که مجتهد باید با انواع قضایا، استدلالها و اشکال قیاس و ترتیب حدود منطقی و تمیز دادن استدلالهای منتج از استدلالهای عقیم آشنا بوده، و در حد نیاز در استدلالهای مبتنی بر استنباط از متون دینی، بر آنها (خصوصا در دادههای عقلی) تسلط داشته باشد (حسنی و همكاران، 1389، ص174).
منظور از «بررسی زمینهای» بافت زمانی، فرهنگی، علمی، سیاسی و اقتصادی نزول آیه و صدور روایت است که چرایی نزول آیه و صدور روایت را بیان میکند که این مهم مستلزم تسلط بر تفسیر قرآن و تسلط بر کتب روایی است (صافی گلپایگانی و همکاران، 1373، ص15و16/ حسنی و علیپور، 1389، ص183/ حسنی و همكاران، 1389، ص175). مراد از «بررسی عرفی» نیز فهم دقیق متن، مبتنی بر قواعد ارتکازی است که عقلای تخاطب کنندة متن آن را قبول دارند (علیپور، 1385، ص190و191/ حسنی و همكاران، 1389، ص170).
پنجم. تحليل دادهها از حيث سازگاری درونی و بيرونی
در این مرحله، سعی بر استخراج مضمون تک تک دادهها، مقایسة آنها و استخراج مضمون نهایی است. حال معیار تحلیل دادهها در این گام چیست؟ علاوه بر اعمال معیارهايی که در مرحلة قبل بیان شد، میتوان دو معیار برای تحلیل در این مرحله مدنظر قرار داد: یکی همنوایی درونی دادهها، و دوم همنوایی بیرونی آنها. در معیار تحليل دادهها بر اساس همنوایی درونی، آیات کنار هم و روایات کنار هم از حیث همنوایی و ناهمنوایی مقایسه میشوند؛ ضابطة تقدم برخی دادهها بر برخی دیگر اعمال میگردد؛ سپس حکم نهایی، از مضامین مجموع دادهها حاصل میگردد (حسینی، 1378، ص23/ صافی گلپایگانی و همکاران، 1373، ص19و20). مراد از «همنوایی» و «ناهمنوایی بیرونی» مقايسة مضمون برداشتشده از آیات و روایات با مباني فقهی، اعتقادي و عقلی است.
ششم. حل مسئله و نتيجه گيری
در روش «اجتهادی»، پس از تحليل دلالت داده، این آخرین مرحله است که پژوهشگر پس از کشف مراد جدّی شارع، مراد و معنای به دست آمده را در شکل و صورت قیاس منطقی، ساماندهی نموده، استنتاج میکند (حسنی و همكاران، 1389، ص183) و حکم شرعی را بیان میدارد.
روش «تحليل تم»
روش «تحلیل تم» یکی از روشهای کیفی پژوهش است. در ادامه، مفهوم و مراحل اين روش بررسی و تشریح میگردد:
مفهومشناسی
برخی «مفهوم تم» را مبیّن اطلاعات مهم دربارة دادهها و سؤالات پژوهش و نشاندهندة الگوی موجود در میان دادهها دانسته و آن را توصیفگر، سازماندهنده و مفسر مشاهدات و جنبههای پدیده میدانند (احمدی و همکاران، 1393، ص39/ عباسیان و همکاران، بیتا، ص107) و چنین تعریف میکنند: «تم، ویژگی تکراري و متمایزي در متن است که از نگاه پژوهشگر، نشاندهندة درك و تجربة خاصی در رابطه با سؤالات پژوهش است» (شیخزاده و همکاران، 1390، ص 159).
«تحلیل تم»، به صورت کلی، عبارت است از: آشنایی با دادهها، اختصاص یک رمز به داده، مقایسه رمزها، جمعآوری دادههای بیشتر و رمزگذاری مجدد و رسیدن به رمزهاي عام و فراگیر (مرادی، 1393، ص 108). «تحلیل تم» روشی برای شناخت، تحلیل و گزارش الگوهای موجود در دادههای کیفی است (خانمحمدی و همکاران، 1393، ص31 / سعدآبادی و همکاران، 1392، ص3) که با فراگرد خاص، دادههای متنی پراکنده و متنوع را به دادههایی غنی و تفصیلی تبدیل میکند (مهری و همکاران، 1392، ص81 / شیخزاده و همکاران، 1390، ص152).
«رمزگذاری»، نشانگر عملیاتی است که طی آن، دادهها ابتدا، خرد، مفهومپردازی، و سپس با روشهای جدید، دوباره به یکدیگر متصل میشوند (استراس و کوربین، 1384، ص57). یا فراگردی است که قسمتهایی از دادهها به صورت مرتبط با نمونهای از یک ایدة کلیتر، که همان تم است، مشخص میشوند (آن و سیلور، 1389، ص23).
گامهای تجزيه و تحليل اطلاعات در «تحليل تم»
مراحل و گامهای عملی تجزیه و تحلیل اطلاعات در «تحلیل تم» را میتوان به صورت ساده، - همانگونه که در شکل ذيل به تصویر کشیده است - ترسیم کرد:
مراحل تجزيه و تحليل اطلاعات در «تحليل تم»
این مراحل را به صورت فنیتر میتوان به چهار مرحلة اساسی و هفت گام فرعی تقسيم كرد. البته دربارة نحوة مرحلهبندی، دیدگاه اندیشمندان متفاوت است. برخی آن را به رمزگذاری توصیفی، تفسیری و الگویی (آن و سیلور، 1389، ص23 / مهری و همکاران، 1392، ص82)؛ برخی به آماده سازی، انتخاب نمونه و رمزگذاری توصیفی و کدگذاری تفسیری (خانمحمدی، واعظی، و دلشاد تهرانی، 1393، ص31 و32)؛ برخی نیز بر اساس رویکرد استقرایی، به رمزگذاری باز، محوری و انتخابی (استراس و کوربین، 1384، ص61 و97 و 118) تقسیم نمودهاند. مراحل و گامهای «تحلیل تم» - چنانچه در شکل ذيل ترسیم شده است - در سطور آتی بیان خواهد شد:
نمودار (3): سیر تحلیل تم (ر. ك. استراس و کوربین، 1384، ص61 و97 و 118)
اول. کد گذاری باز يا توصيفی
در مرحلة کدگذاری باز یا توصیفی - چنانچه در تصویر ذيل آمده است - چند گام برداشته میشود که شامل مرور دادهها، خرد کردن دادهها و مفهومپردازی، و ساخت تمهای فرعی است.
نمودار (4): سیر کدگذاری باز (ر.ك. استراس و کوربین، 1384، ص61و97و118).
الف. مرور دادهها
در این گام، باید منابع مکتوب با توجه به ماهیت و پرسشهای پژوهش شناسایی شوند و با آنها آشنا شویم (خانمحمدی و همکان، 1393، ص31 / شیخ زاده و همکاران، 1390، ص177و178)؛ مصاحبهها پیاده و یادداشتها مهیا و دادهها جمعآوری و در صورت لزوم، مکتوب گردند (سعدآبادی و همکاران، 1392، ص4 / روشندل اربطانی و همکاران، 1391، ص87 و88). دادههای حاصل از مطالعة اولیه باید مکرر مرور شود و محقق با عمق و غناي محتواي آنها کاملاً آشنا گردد (شیخزاده و همکاران، 1390، ص179/ مهری و همکاران، 1392، ص82).
ب. خرد کردن و مفهوم پردازی
مراد از «خردکردن»، تقسیم متنهای قابل استفاده به اجزای کوچکتر، مثل کلمه، جمله، عبارت و بند است، و مراد از «مفهومپردازی» کاوش معانی گوناگون و محتمل آن اجزا، دستيابي به معناي كلي متن و يافتن جوهرة اصلي آن و نامگذاری آنها به مفهومی قابل فهم، و برجسته کردن آنها برای به دست آوردن فهرست اوليه از ايدهها و مفاهیم مستقل موجود در دادههاست (استراس و کوربین، 1384، ص63و81-84 / گروسی و همكاران، 1390، ص64 / آن و سیلور، 1389، ص24).
ج. ساخت تمهای فرعی
در این گام، مفاهیم و ایدههای مطلوب نامگذاری شده، مقایسه و نامگذاری مجدد میگردند و سپس مفاهیم مشابه بر اساس محورهای خاص پدیدهها، گروهبندی شده، به هم مرتبط میگردند و طبقههای معنادار و خاصی پدید میآیند، با نام مناسب که «تمهای فرعی» نامیده میشوند. اين مفاهيم نشانگر ویژگیهاي جالب، ممتاز و متعدد دادهها، و مرتبط با سؤالها و قلمرو پژوهش بوده (استراس و کوربین، 1384، ص63 و65 / عباسیان و همکاران، بیتا، ص107 / مهری و همکاران، 1392، ص82 / سعدآبادی و همکاران، 1392، ص4)، به ساماندهی بهتر یافتهها کمک میکنند.
دوم. رمزگذاری محوری يا تفسيری
در مرحلة کدگذاری محوری یا تفسیری، پژوهشگر درصدد ساخت تمهای اصلی از تمهای فرعی مرحلة قبل و برجسته کردن روابط آنهاست (استراس و کوربین، 1384، ص97 و 98 و 116؛ آن و سیلور، 1389، ص25).
الف. ساخت تمهای اصلی
تمهای اصلی، تمهایی هستند که هر کدام، محور چند تم فرعی بوده و سازماندهندهاند و از خوشهبندی تمهای فرعی یا پایه استخراج میشوند (خانمحمدی و همکاران، 1393، ص32 / گروسی و همكاران، 1390، ص64). در روند انتزاعیسازی، بر سطحی بالاتر از تمهای فرعی و کدها تمرکز شده، تمهای فرعی گوناگون از طریق برجستهسازی و قالب، ماتریس و تحلیل مقایسهاي مضامین، تجزیه و تحلیل، ترکیب و تلفیق میگردند تا تمهایی به اندازة کافی، خاص، مجزا و غیرتکراري و نیز به اندازة کافی، کلان به دست آیند (شیخزاده و همکاران، 1390، ص180و181/ مهری و همکاران، 1392، ص82 و 83).
ب. تبيين روابط بين آنها
در این گام، تمهای فرعی از طریق الگوي پارادایمی (یعنی: شرایط علی، پدیده، زمینه، شرایط میانجی، راهبردهای کنش/ کنش متقابل و پیامدها) به تم اصلی مرتبط میشوند تا نقشهای از تمهای اصلی و فرعی و روابط آنها شکل گیرد (استراس و کوربین، 1384، ص100 و126/ شیخ زاده و همکاران، 1390، ص 178).
سوم. كدگذاری انتخابی يا الگويی
مراد از «رمزگذاری انتخابی یا الگویی» روند منظم انتخاب تم نهایی و فراگیر، و ارتباط دادن آن با سایر مقولهها، اعتبار بخشیدن به روابط و پرکردن جاهای خالی با تمهایی است که نیاز به اصلاح و گسترش بیشتر دارند. رمزگذاری انتخابی همانند مرحلة قبل است، اما در سطحی بالاتر و انتزاعیتر؛ زیرا در این مرحله، تمهای اصلی ترکیب میشوند و از میان آنها، تم نهایی گزينش ميگردد (استراس و کوربین، 1384، ص 118و 119/ آن و سیلور، 1389، ص25).
ج. ساخت تم يا تمهای فراگير
«تم فراگیر»، مفهوم انتزاعی و عام مستخرَج و مضمونگیری (تمگزینی) شدة حاصل از ادغام تمهای اصلی است (استراس و کوربین، 1384، ص 118و123/ شیخ زاده و همکاران، 1390، ص178). در این مرحله، ممکن است چند تم نهایی و فراگیر یا شبکههایی از تمها پدید آیند که در این صورت، باید یکی به منزلة تم نهایی و فراگیر انتخاب شود و سایر تمهای اصلی به آن مرتبط گردند، و بقیه در پژوهشهای دیگر مورد بهرهبرداری قرارگيرند. (استراس و کوربین، 1384، ص123/ شیخزاده و همکاران، 1390، ص182). این تمها باید از حیث همگونی درونی و همگونی بیرونی، بررسی شود و حتیالمقدور، باید تلاش کرد تا تعداد آنها از 15 تم اصلی بیشتر نشود و از چهار تم نیز کمتر نباشد (شیخزاده و همکاران، 1390، ص 181 و182).
د. تبيين رابطه تم فراگير با تمهای اصلی
تمنهایی و فراگیر نیز بر اساس خط اصلی پژوهش و الگوي پارادایمی - که شامل شرایط، زمینهها، پیامدها و راهبردها با تمهای اصلی و فرعی و حتی دادهها ميشود - شناسایی میگردد تا پژوهش از اعتبار واقعگرایانه برخوردار باشد. در این مرحله، همچنین قابلیت تعمیم تمها نیز بررسی میشود (استراس و کوربین، 1384، ص 119و120 و 126 و131).
چهارم. تدوين و ارائه گزارش
در این مرحله، حکایت کامل و پیچیدة مستتر در دادهها باید به گونهای ترسیم شود که جامعة علمی دربارة اعتبار و صلاحیت تحلیل متقاعد گردد و تحلیل بیان کوتاه، منسجم، منطقی و غیرتکراري و جالب برآمده از دادهها را در قالب مضامین، به گونهای ارائه کند که دارای شواهد کافی باشد (شیخزاده و همکاران، 1390، ص 182 و 183). گزارش باید شامل خلاصه کردن شبکه تمها و بیان کوتاه، روشن و صریح آنها، استخراج نمونههاي جالبی از دادهها، ارتباط برقرار کردن بین نتایج تحلیل با سؤالهای پژوهش و مبانی نظري و نوشتن گزارش علمی و تخصصی تحلیلها باشد، تا با معیارهایی همچون اعتباربخشی به جاي اعتبارسنجی؛ انتقالپذیري به جاي تعمیمپذیري؛ پیگیري انحراف به جاي اطمینانپذیري؛ و صحتپذیري بهجاي بیطرفی ارزیابی گردد (شیخزاده و همکاران، 1390، ص 178 و 186/ مهری و همکاران، 1392 ص83).
روش استنباطی ـ تحليلی: ترکيب روش «اجتهادی» و «تحليل تم»
مراد از «روش ترکیبی» در این پژوهش، ترکیب روش «اجتهادی» با روش «تحلیل تم» است. البته هر کدام از این دو نیز ممکن است روش ترکیبی محسوب شود (حسنی و همكاران، 1389، ص185). روش «اجتهادی» به صورت متقن و علمی، با پالایش دادههای متون دینی، و بررسی سندی دادهها و تحلیل آنها و بررسی دلالت دادهها و تحلیل آنها، با گامهای منطقی، به ایجاد تمهای اولیه و ترکیب آنها و ایجاد تم ثانویه تا مرحلة رمزگذاری اولیه و ثانویه و تدوین زیرمقوله در تحلیل تم پیش میرود، و البته از آن به بعد - که به نظریهپردازی مربوط میشود - گامی جلو نمینهد؛ زیرا براساس روش مرسوم در حوزه، برای استنباط يك حکم، ابتدا همة دادههای مرتبط به موضوع جست وجو میشود که در «تحلیل تم» به این مرحلة «مروری بر دادهها» گفته میشود، سپس سند روایات بررسی میگردد. آنگاه دلالت آیات قرآن و روایات و همچنین دلالت سیرة پیامبر و ائمة اطهار بر اساس آیات و روایات دیگر و بر اساس قواعد فقهی و اصولی و نظر متخصصان دینی (اقوال علما) و همچنین دلالت قواعد فقهی، اصولی و عقلی بررسی میگردد (که نظیر خرد کردن و مفهومپردازی در تحلیل تم است)؛ به این معنا که بخشهای قرآنی و روایی افراز میگردند و مفاهیم از آنها استخراج میگردد و رمزي به آن اختصاص داده میشود. در نهایت، تمهای فرعی حاصل میشوند و سپس با روش «تحلیل تم»، دادههای رمزگذاری شده به طبقههاي معنادار و منطقي یا تمهای اصلی (با در نظر گرفتن سه ويژگي فراگيري، طرد متقابل و استقلال) تقسیم میشود و با تحلیل بیشتر، با روش «تحلیل تم»، مقولهها و تمها و روابط آنها، برای نظریهپردازی تکمیل میگردد. مراحل این دو روش در نمودار ذيل مقایسه شده است:
گامهای روش اجتهادی گامهای روش تحليل تم
نمودار (5): مقایسة گامهای روش «اجتهادی» و روش «تحلیل تم»
بعد از مقایسة دو روش، با ترکیب آنها، روش جدید و معتبر دیگری تدوین میشود که روش «استنباطی – تحلیلی» نامیده شده است. این روش برای نظریهپردازی، نسبتاً در حوزة علوم اسلامی و انسانی كارا بوده، الگوی آن در شکل ذيل ارائه شده است:
گامهای روش استنباطی ـ تحليلی
نمودار (6): مراحل روش «استنباطی ـ تحلیلی»
کاربرد روش «استنباطی – تحليلی» در پژوهشهای مديريت اسلامي
روش «استنباطي – تحليلي» روشي است که ميتوان از آن، در پژوهشهاي ديني مرتبط با علوم انساني بهرهبرد. ازآنرو، که مدیریت یکی از شاخههای مهم علوم انسانی است میتوان از روش «استنباطی – تحلیلی» در پژوهشهای مدیریت اسلامی استفاده کرد. با توجه به ويژگيها و مشخصاتي که دربارة اين روش ارائه شد، به نظر ميرسد این روش يکي از مناسبترین روشها براي تحقيقات مديريت اسلامي است.
مراحل روش «استنباطي – تحليلي»
مراحل کاربرد این روش به صورت گام به گام – همانگونه که در شکل ذيل آمده - در پژوهشهای مدیریتی مبتنی بر دادههای دینی، عبارت است از:
نمودار (7): مراحل اجرای روش «استنباطی ـ تحلیلی» در پژوهشهای مدیریتی
اول. طرح مسئله مديريتی از منظر دينی
بر اساس این روش، مسئلة مديريتي از منظر ديني طرح میشود. هدف از بهکارگيري اين روش، نظريهپردازي در موضوعات مديريتي از منظر ديني است. بنابراين، در اولين گام، بايد مسئلة مديريتي به گونهاي تبيين شود که بتوان بر اساس منابع ديني، دربارة آن موضوع نظريهپردازي كرد. براي اين کار، بايد موضوع مديريتي به خوبي تحليل شود و مفاهيم اصلي آن مشخص گردد و ابعاد مهم آن تعيين شود. سپس لازم است مفاهيم و ابعاد استخراجشده از منظر ديني بررسي شود تا مشخص گردد که اين مفاهيم و ابعاد با چه مفاهيم و موضوعاتي در دين مرتبط است. طبيعي است تا چنين کاري صورت نگيرد؛ نميتوان موضوع مديريتي را از منظر دين دنبال نمود.
از جهت دیگر، مسئله باید داراي بعد کیفی باشد؛ زیرا مسائل صرفاً کمی در چارچوب اين روش قابل بررسی نیست و روش خاص خود را ميطلبد.
نکتة آخر اينکه اين روش براي مسائلي مناسب است که در سطح نظريهپردازي و توليد الگوي ديني باشد. همانگونه که در مباحث قبل مشخص شد، روش مرسوم اجتهادي براي پاسخگويي به مسائل خرد و جزئي، روش مناسبي است و نيازي به ترکيب با روش «تحليل تم» ندارد.
براي مثال، موضوع الگوي اجراي خطمشي توزيع مجدد، يک مسئله مديريتي کلان است که ميتوان آن را از منظر ديني تبيين کرد. براي اين کار بايد مفاهيم اصلي و موضوعات مرتبط با اين الگو استخراج و با مفاهيم و موضوعات ديني معادلسازي شود. براي نمونه، ميتوان گفت: که اين مسئله مديريتي با مفاهيمي مانند اموال، ماليات، صاحبان ثروت، و نيازمندان مرتبط است که از منظر ديني، ميتوان موضوعاتي مانند خمس، زکات، انفاق، و وقف را با آن دانست.
دوم. گردآوری دادههای متنی ناظر به مسئله مديريتی
پس از تحليل مسئلة مديريتي از منظر دين و استخراج مفاهيم و موضوعات ديني مرتبط با مسئلة مديريتي، گام بعد گردآوري دادههاي متني ناظر به موضوع مديريتي است. مقصود از داده در اینجا، آیات، روايات و برداشتهايي است که علماي اسلامي از آيات و روايات داشتهاند. براي دستيابي به اين دادهها، محقق ميتواند از معجمهاي لفظي استفاده کرده، الفاظ ديني مرتبط با موضوع مديريتي را جست وجو نمايد. همچنين ميتوان از معجمهاي موضوعي استفاده کرد و موضوعات ديني مرتبط با موضوع مديريتي را در منابع يافت.
براي مثال، دادههايي که براي الگوی اجرای خطمشی توزیع مجدد لازم است از منابع دینی، از قبیل ابواب فقهی زکات، خمس، نذر، وقف، انفاق، فیء و انفال جمعآوری ميشود. در مرحلة جمعآوري دادهها، بايد به اين نکته توجه داشت که دادههاي جمعآوري شده الزاماً دادههايي نيست که به صورت صريح با موضوع مرتبط است؛ زيرا ممکن است برخي دادهها به صورت ضمني با موضوعات مرتبط باشد که نبايد از آنها غفلت كرد.
سوم. بررسی و تحليل (نقد) سندی دادهها
در روش «اجتهادی»، به خاطر دور شدن دادهها از سرمنشأ اصلی که پیامبر و ائمة اطهار هستند، بررسی سندی – يعني: بررسي ميزان احتمال صدور کلام از معصومان، - ضرورت دارد. البته قرآن به خاطر قطعيبودن صدور و تواترش، به بررسی سندی نيازي ندارد؛ ولی در باب سنت (علاوه بر وجود این دادهها در منابع قابل اعتماد، مثل کتب معتبر روایی و تاریخی)، باید سند روایات نیز بررسی شود تا اتقان داده به عنوان قول معصوم، بررسي گردد. براي انجام اين مرحله، مباحث گستردهاي در علم رجال و درايه مطرح شده که پرداختن به آنها خارج از حد اين مقاله است. دربارة مثال بیان شده، باید تا حد امکان، سند روایاتی را که برای بررسی الگوی اجرای خطمشی توزیع مجدد نیاز است، بررسی و تحلیل كرد.
چهارم. بررسی و تحليل (نقد) دلالت دادهها
در این مرحله، پژوهشگر مدیریتی باید دادههایی را که از منابع دینی استخراج و جمع آوری كرده و از حیث سند بررسی نموده است، از حيث دلالت نیز بررسی کند. مراد از «بررسی دلالی» این است که پژوهشگر واژگان، جملهها و عبارتهایی را که به صورت داده گردآوری كرده است، از حیث ادبی (بررسی لغوی، صرفی و نحوی، و بلاغی)، منطقی، زمینهای، و عرفی (نظیر ظهور، مجمل و مبین، عام و خاص، مطلق و مقید، مفهوم و ناسخ و منسوخ بودن)، بررسی کند تا دریابد که بر چه مفهومی دلالت دارند.
براي مثال، بررسیهای ذکر شده را در خصوص دادهها، یعنی آیات و روایات مسئله «طراحی و تبیین الگوی اجرای خطمشی بر اساس ارزشهای اسلامی با تأکید بر خطمشی توزیع مجدد»، که از متون روایی باب زکات، خمس، انفاق، نذر، وقف، فیء و انفال گردآوری شده است و همچنین آیات قرآن در خصوص آن مسئله را بررسی کند که دال بر چه مفهومی هستند و سپس آن مفاهیم را (به روش «تحلیل تم») نام و رمزگذاری کند، آنها را در جدولی به صورت جداگانه درج نمايد، به منابع اصلی ارجاع دهد و مفهوم آنها را در جدول درج كند. البته اکتفا به این حد نیز بر اساس روش «اجتهادی» قابل قبول نیست و پژوهشگر باید همنوایی درونی و بیرونی و ناهمنوایی دادهها را بر اساس قواعد ادبی، منطقی، زمینهای و عرفی، تحلیل و نقد نماید. بنابراین، لازم است نقد را بر اساس قواعد شروع کند و استظهار نمايد که دادة مورد نظر از حیث لغت، چه مفهومی دارد؟ ساختار واژگان مبین چیست؟ مفهوم اولیه و ثانویة آن چیست؟ شأن نزول آیه و شأن صدور روایت چه بوده است؟ و از نگاه عرفی، بر چه چيزي ظهور دارد؟ تا چه حد مجمل است یا مبین؟ کدام داده عام و کدام خاص است؟ و دایرة عام و خاص آن کدام است؟ کدام مطلق و کدام مقید است؟ کدام ناسخ و کدام منسوخ است؟ و نظایر آن.
پنجم. تحليل دادهها بر اساس محک انطباق درونی و بيرونی
در این مرحله، پژوهشگر باید همنوایی آیات با آیات؛ روایات با روایات؛ و آیات و روایات با قواعد اصولی، فقهی و عقلی را نیز بررسی کند و برداشت نهایی خود از آیات و روایات را با قواعد اصولی، فقهی و عقلی نیز محک بزند. بدین سان، با بررسی و نقد دادههای متقن و دارای مفهوم منسجم و عالی، میتوان حاصل تحلیلها را در جداولی درج کرد و بین آنها مقایسه كرد و تمهای فرعی را استنتاج نمود.
ششم. تشکيل زيرمقوله: حل مسئله و نتيجه گيری در روش «اجتهادی»
گام پنجم در روش «اجتهادی»، «حل مسئله و نتیجهگیری» است. در این مرحله، پژوهشگر بر اساس بررسیهای انجام شده، مضمون راجح و مرجوح را بیان میدارد، از میان مضامین گوناگون، مضمونی را که از پشتیبانی دادههای قویتر برخوردار است، به منزلة حکم نهایی برمیگزیند و حکم شرعی را در خصوص هر مسئله بیان میدارد و حل مسئله پایان مییابد. روش «اجتهادی» دیگر به مرحلة «الگوسازی» وارد نمیشود. براي مثال، دربارة مسئلة پژوهشی الگوی اجرای خطمشی توزیع مجدد، مسئوليت روش «اجتهادی» این است که مشخص کند چه کسی باید زکات دهد، از چه زکات دهد؟ چطور زکات دهد؟ در چه زمانی زکات مشخص میگردد؟ دربارة خمس نیز حکم اینکه چه کسی بايد خمس بدهد؟ به چه کسی خمس تعلق میگیرد؟ در چه وقتی باید خمس داده شود؟ و از چه چیزی خمس داده میشود، معین میگردد. این احکام توسط روش «اجتهادی» از دادههای دینی استخراج گردیده است. براي نمونه، ممکن است 500 حکم مجزا برای تبیین احکام خمس، زکات، نذر، وقف، فیء و امثال آن بیان شود؛ ولی اینکه این گزارههای وجوبی يا استحبابی، چه ارتباطی با هم دارند و در چه الگويي جمع ميشوند، وظيفة روش «اجتهادی» نيست. ازاینرو، باید برای ایجاد ارتباط و مؤلفهسازی از روش کیفی دیگری، مثل «تحلیل مضمون» استفاده کرد. روش «تحلیل مضمون» این احکام استنباط شده را کنار هم قرار میدهد و از شباهت و تفاوت آنها برای الگوسازی، مقولههای کلانتر میسازد؛ مثلاً، از وجوب و ندب به عنوان ابزار نرم اجرای خطمشی استفاده میکند؛ از گزارههایی که میگوید زکات – مثلاً - از چه باشد به عنوان ابزار سخت و منبع مالی استفاده میکند و مقولههایی حاصل میگردد که برای الگوسازی ضروری است؛ زیرا با 500 حکم به الگو نمیتوان رسید، مگر با سادهسازی و انتزاغ بیشتر، که این امر با روش «تحلیل تم» امکانپذیر میگردد. بنابراین، در روش «تحلیل تم» و روش «استنباطی – تحلیلی»، حل مسئلة مدیریتی ذکر شده در اینجا پایان نمییابد، بلکه پژوهشگر در این مرحله، فقط مضامین اولیه را به دست آورده است تا بر اساس اشتراکها و افتراقهای مضامین و تمهای فرعی، این مضامین را دسته بندی مجدد کند. بدین روي، این امر نیاز به مرحلة بعد و تشکیل مقوله یا تمهای اصلی دارد.
هفتم. تشکيل مقولهها
بعد از تشکیل زیرمقولهها و تمهای فرعی از دادههای دینی مربوط به مسئله مدیریتی، پژوهشگر برای رسیدن به نظریهای درخصوص مسئلة مدیریتی ذکر شده از دیدگاه اسلامی، تلاش میکند تا مرحلة انتزاعیسازی را گسترش دهد و بر اساس نظر خبرگان دینی و مدیریتی، تمها و مضمونهایی را که به طور مستقیم از دادههای دینی و مدیریتی به دست آورده است، بر اساس وجوه اشتراک وافتراق آنها، با هم ادغام و ترکیب کند.
این مرحله ذهن مدیریتی و دینی پژوهشگران و خبرگان را برای ساخت مفاهیم مدیریتی - دینی درگیر میکند تا مفاهیمی ساخته شود که در عین دینی بودن، از خصوصیت مدیریتی نیز برخوردار باشد. بدین روي، نتایج حاصل شده هم برای جامعة علمی دینی و هم برای جامعة علمی مدیریتی قابل فهم خواهد بود. بنابراین، اگر مضامین اصلی مدیریتی ـ دینی نباشند، محقق به هدف پژوهش خود نخواهد رسید. ازاینرو، در این مرحله نوعی آمیختگی تخصص مدیریتی و دینی ضرورت مییابد. علاوه بر ساخت مفاهیم و تمهای اصلی، که انتزاع علمی (مدیریتی و دینی) از تمهای فرعی است، محقق باید در حد توان و امکان، روابط بین تمها را نیز بر اساس الگوي پارادایمی (یعنی: شرایط علی، پدیده، زمینه، شرایط میانجی، راهبردهای کنش/ کنش متقابل و پیامدها) تبیین کند.
در این مرحله، نکتة قابل توجه آن است که همة مؤلفههای این الگوي پارادایمی برای تبیین روابط، ممکن است بر اساس روش «استنباطی – تحلیلی» و تمهای به دست آمده از دادههای دینی در مدیریت، قابل اعمال نباشد؛ زیرا پژوهشگر نمیتواند شرایط علی را بر اساس تخصص و خبرگی خود تبیین کند و - به اصطلاح - عقل متخصص ممکن است نتواند به مصالح و مفاسد واقعی احکام راه پیدا کند. البته اگر در دادهها، ناظر بر علیت باشد، میتوان به آن به منزلة علت حکم استناد کرد؛ ولی در غیر این صورت، نه. اين در حالی است که بر اساس روش «تحلیل تم»، دست پژوهشگر برای تبیین روابط بیشتر باز است، و میتواند بر اساس الگوی ذکر شده، حتی المقدور روابط بیشتری را تبیین کند.
هشتم. تشکيل تمها
در این مرحله، پژوهشگر دینی و مدیریتی به تعداد معدودی از تمهای اصلی رسیده است. او باید تمهایش را حتیالمقدور کاهش دهد تا به الگو و نظریهای اصلی برسد. توجه به این نکته مهم است که بنیان نظریهپردازی و الگوسازی، معطوف به سادهسازی واقعیتهای پیچیده است. پس پژوهشگر باید تلاش کند تا با تفکر خلاق دینی و مدیریتی، که پژوهشگران و خبرگان دینی و مدیریتی از آن برخوردارند، پدیدههای واقعی را در قالب چند مفهوم انتزاعی (بیانگر آن پدیدههای واقعیاند)، مفهومپردازی کرده، تم یا تمهای فراگیری را خلق و ایجاد کند. در این مرحله، باید بر اساس الگوي پارادایمی (یعنی: شرایط علی، پدیده، زمینه، شرایط میانجی، راهبردهای کنش/ کنش متقابل و پیامدها) روابط بین تمهای فراگیر و تمهای اصلی تبیین گردد. ولی با توجه به همان نکتهای که در مرحله قبل بیان شد، ممکن است همة مؤلفههای الگوي پارادایمی برای تبیین روابط تمهای اصلی و فراگیر قابل اعمال نباشد. این مرحله - در واقع - پایان مرحلة روش «استنباطی – تحلیلی» است که با منعکس کردن گزارش پژوهش به جامعة علمی پایان مییابد.
نهم. ارائه گزارش تحقيق و پايان پژوهش
پژوهش بر اساس روش «استنباطی – تحلیلی» در مرحلة قبل عملاً به پایان رسیده است؛ ولی برای دریافت انعکاس جامعة علمی و ارزیابی پژوهش از سوی نخبگان دینی و مدیریتی، یافتههای پژوهش باید در قالبی پژوهشی، به جامعة علمی عرضه گردد تا نخبگان دینی و مدیریتی بتوانند نقدهای علمی خود را دربارة پژوهش ابراز دارند پژوهشگر و مجتهد با تأمل دربارة نقد و نظرهای ارائه شده، میتواند نكاتي را که لازم است، اصلاح کند، و در پایان، نتایج پژوهش را در قالب مناسب منتشر سازد و در اختیار جامعة علمی قرار دهد.
جمعبندي و نتيجه
روش «اجتهادي» متداول در حوزه، اگرچه روش متقني در پژوهشهاي ديني است، اما براي نظريهپردازي در حوزههاي علوم انساني، از جمله مديريت، روش کاملي نيست و بدون تکميل با روشهاي ديگر، نميتوان از آن انتظار نظريهپردازي داشت.
روش «تحليل تم» نيز به تنهايي در پژوهشهاي اسلامي، از جمله پژوهشهاي مديريت اسلامي، قابل بهکارگيري نيست؛ زيرا صرفاً ميتواند با استفاده از دادههاي متقن، به توليد الگو نظريه بپردازد. اين در حالي است كه رسيدن به دادههاي متقن در پژوهشهاي اسلامي، کار آساني نيست و نيازمند به کارگيري روش «اجتهادي» است.
ترکيب روش «اجتهادي» مرسوم در حوزه با روش «تحليل تم» ميتواند يکي از راههاي دستيابي به الگو و نظريه در پژوهشهاي مديريت اسلامي باشد.
مراحل روش «استنباطی – تحلیلی» گام به گام در پژوهشهای مدیریتی قابل اجرا بوده و روشي متقن برای پژوهشهای مدیریتی از دیدگاه اسلامی است.
- ابناثیر، 1376، مبارك بن محمد، النهاية في غريب الحديث و الأثر، چ چهارم، قم، اسماعلیان.
- ابنمنظور، محمدبن مكرم 1414ق، لسان العرب، چ سوم، بیروت، دار صادر.
- احمدی، علی اکبر و دیگران، 1393، «طراحی و تبیین الگوی مفهومی شایستگیهای منابع انسانی در نهج البلاغه با استفاده از تکنیک تحلیل مضمون و ISM»، مطالعات راهبردی بسیج، س 17، ش 64، ص 27 - 55.
- استراس، آنسلم و کوربین، جولیت، 1384، «اصول روش پژوهش کیفی: نظریه مبنایی؛ رویهها و شیوهها»، ترجمة بیوک محمدی، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- آلغفور، محسن، 1384، «اجتهاد و تقلید در اندیشه عالمان شیعه»، علوم سیاسی، دانشگاه باقرالعلوم، ش 31، ص 99 - 120.
- آن، لوینز و سیلور، کریستینا، 1389، «راهنمای گام به گام استفاده از نرم افزار MAXqda2 در پژوهش کیفی»، ترجمة ابوالفضل رمضانی، تهران، جامعه شناسان.
- بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی احکام عترة الطاهرة، بي تا، قم، جامعه مدرسین.
- جصاص رازی، ابوبکر احمدبن علی، 1420ه ق، اصول الجصاص، بیروت، دارالکتب العلمیه.
- جعفریان، رسول، 1383، «تاریخ اجتهاد و تقلید از سید مرتضی تا شهید ثانی و تأثیر آن در اندیشة سیاسی شیعه»، علوم سیاسی، قم، دانشگاه باقرالعلوم، ش 27، ص 157 - 192.
- جمعی از نویسندگان، دایرةالمعارف تشیع، 1372، تهران، مؤسسه دایرةالمعارف تشیع.
- جناتی، محمد ابراهیم، 1365، «رأی گرایی در اجتهاد»، کیهان اندیشه، ش 9، ص 9 - 22.
- حبالله، عبدالرحمن، 1379، «جایگاه اجتهاد در حل مسائل پیچیدة نوین حقوقی»، ترجمة محمدتقی اکبری، مشکوة، ش 66، ص 102 ـ 114.
- حسنی، حمیدرضا و همكاران، 1389، «بخش چهارم: مدل شناسی: تحلیل مکانیزم اجتهاد به مثابه مدلی برای تولید علوم انسانی اسلامی»، مجموعه مقالات همایش تولید علم و جنبش نرمافزاری در حوزة معارف اسلامی، ش1، ص163 - 188.
- حسینی، احمد، 1378، «نگاهی به سبک اجتهادی محقق خوانساری»، فقه، ش 19 و20، ص 11 ـ 46.
- خانمحمدی، هادی، و همكاران، 1393، «الگوی مشارکت شهروندی در مديريت دولتی مبتنی بر تعاليم نهجالبلاغه»، مدیریت سازمانهای دولتی، س 2، ش 7، ص 25 - 48.
- خراسانی، محمد کاظم، 1415، کفایة الاصول، قم، مؤسسه النشر الاسلامی.
- ردادي، محسن و دیگران، 1394، «تحليل مضموني اعتماد در انديشة آيتالله خامنهاي، جستارهاي سياسي معاصر»، پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي، س 6، ش 3، ص 53 - 72.
- روشندل اربطاني و همكاران،1391، «بررسي آسيب شناسانه فرايند سياستگذاري در سازمان صدا و سيماي جمهوري اسلامي ايران»، مدیریت دولتی، دورة 4، ش10، ص 79 - 100.
- سبحانی، جعفر، 1369، اصول الحدیث و احکامه، قم، حوزة علمیه قم.
- سعدآبادي، علی اصغر و همكاران، 1392، مفاهیم، مبانی و ارکان پیشرفت در پرتو رهنمودهاي امام علی، دومین کنفرانس الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت: مفاهیم، مبانی و ارکان پیشرفت.
- شیخزاده، محمد و دیگران، 1390، «تحلیل مضمون و شبکه مضامین: روشی ساده و کارآمد براي تبیین الگوهاي موجود در دادههاي کیفی»، اندیشة مدیریت راهبردي، س 5، ش 2، ش پپ 10، ص 151.
- صافی گلپایگانی، لطفالله و همكاران 1373، «روش اجتهادی فقها»، نقد و نظر، ش 1، ص 213 - 266.
- صفرلکی، شمسالله، 1389، «نقش اجتهاد در فرآیند تولید علم»، مجموعه مقالات همایش تولید علم و جنبش نرمافزاری در حوزه معارف اسلامی، 1389، ش 1، ص 189 - 212.
- عاملی، زینالدین، 1408ق، الرعایة فی علم الدرایة، قم، مرعشی نجفی.
- عباسیان، عزتالله و همكاران «شناسایی عوامل مؤثر بر مزیت رقابتی شرکتهاي فعال در صنعت ساختمان»، اقتصاد مسکن.
- علیپور، مهدی، 1385، «اخباریگری به مثابه روش اجتهادی (نگاهی به یک پارادوکس نما)»، پژوهش و حوزه، ش 27 - 28، ص 186 - 216.
- غزالی، محمّد، المستصفی من علم الاصـول، (به هـمراه شرح مسلم الثبوت فی اصول الفقه)، دارالفکر للطباعه و النشر، بیتا.
- فیرحی، داود، 1378، قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام، تهران، نشر نی.
- قوامی، صمصام الدین، 1391، فقه الاداره (1)، قم، حوزه و دانشگاه.
- گروسي، سعيده و همكاران، «تبيين تجربة زيسته زنان وابسته به مواد مخدر از پديدة اعتياد، جامعه شناسي زنان، س 2، ش 1، ص 55.
- حلّی، شیخ نجمالدین، 1403ه ق، معارج الاصول، قم، مؤسسة آلالبیت.
- مرادی، مرتضی، 1393، «گذر پارادایمی از پژوهشهای کمّی به پژوهشهای کیفّی در علوم انسانی، رهیافت، ش 75، ص 93 - 116.
- مکارم شیرازی، ناصر، 1385، دائرةالمعارف فقه مقارن، قم، مدرسة امام علیبن ابیطالب.
- مهری، کریم و همكاران، 1392، «سیاستگذاری قومی مبتنی بر دیدگاه مقام معظم رهبری: تحلیل تماتیک، قدرت نرم، س 4، ش10، ب و ت، ص 75 - 97.
- نقیپورفر، ولیالله، 1382، مجموعه مباحثی از مدیریت در اسلام، تهران، مرکز مطالعات و پژوهشگاه مدیریت اسلامی.