اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، سال هشتم، شماره اول، پیاپی 16، بهار و تابستان 1397، صفحات 37-54

    مبانی حمایت اجتماعی در اسلام

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    ✍️ محمدحسین شیخی / دانشجوی دکتری مدیریت اسلامی، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره / shikhi.mh@gmail.com
    مجتبی درودی / استادیار مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره / doroudi@iki.ac.ir
    سیدعلی حسینی تاش / استاد دانشگاه امام حسین علیه السلام / d.tash59208@yahoo.com
    علی رضاییان / استاد دانشگاه شهید بهشتی / h.ali.rezaian@gmail.com
    چکیده: 
    به منظور تبیین الگوی تحلیلی حمایت اجتماعی با رویکرد اسلامی، در گام نخست لازم است مبانی آن مطالعه و بررسی شود؛ زیرا الگوها و نظریه ها بر اساس مبانی و پیش فرض ها شکل می گیرند. اسلام به عنوان یک دین کامل، که نگرشی جامع به انسان و نیازهای او دارد، دارای مبانی متمایزی از رفاه و حمایت اجتماعی است که می توان با استفاده از مضامین قرآنی و روایات معصومان علیه السلام  آن را تبیین نمود. هدف اصلی تحقیق، تبیین مبانی حمایت اجتماعی با رویکرد اسلامی است. به منظور پاسخ گویی به این سؤال اصلی که مبانی حمایت اجتماعی در اسلام چیست؟ متن قرآن کریم و روایات وارد شده  از سوی معصومان علیه السلام با استفاده از روش «تحلیل مضمون» مطالعه و بررسی شد. در این روش، با استفاده از واژگان به کاررفته در قرآن کریم و روایات، مضامین مرتبط با حمایت اجتماعی گردآوری و تحلیل شد. بر اساس مضامین به دست آمده، مبانی هستی شناسی، انسان شناسی و ارزش شناسی مرتبط با رفاه و حمایت اجتماعی بررسی و تحلیل شد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    The Fundamentals of Social Support in Islam
    Abstract: 
    Since models and theories are formed based on fundamentals and assumptions, in order to explain the analytical model of social support with the Islamic approach, it is first necessary to study its foundations. As a complete religion, which has a comprehensive outlook on man and his needs, Islam has distinct foundations in social welfare and support that can be explained using the Qur'anic texts and the infallible Imams’ traditions. The main purpose of the research is to explain the foundations of social support with the Islamic approach. To answer the main question about the foundations of social support in Islam, the text of the Holy Qur'an and the traditions of the infallible Imams were studied using the method of "thematic analysis". In this method, using the words used in the Holy Qur'an and traditions, the themes related to social support were collected and analyzed. Based on the findings, the ontological, anthropological, and axiological foundations of social welfare and support were analyzed.
    References: 
    متن کامل مقاله: 

    مقدمه
    ارائة تعريفي دقيق از «تأمين اجتماعي» دشوار است؛ زيرا در کشورهاي گوناگون، اين واژه با مسامحه مورد استفاده قرار مي‌گيرد و معاني متفاوتي نيز دارد (موسوي و محمدي، 1388، ص 372). تعاریف گوناگونی از «تأمین اجتماعی» ارائه شده است که به برخی از آنها اشاره می‌شود و سپس از میان تعاریف مطرح شده، تعریف مورد نظر انتخاب می‌شود. در مفهوم خاص، «تأمین اجتماعی» به معنای رفع نگرانی‌ها و عدم قطعیت‌ها نسبت به درآمد آینده است؛ به گونه‌ای که افراد دغدغه‌ای براي زمان بازنشستگي یا بیکاري نداشته باشند و مطمئن باشند که درآمدشان تأمین می‌شود. بنابراین، در این مفهوم خاص «تأمین اجتماعی» اطمینان نسبت به آینده را محدود می‌کند به اطمینان نسبت به درآمد آینده؛ یعنی درآمد آینده‌تان تضمین است (حسینی، 1388). در مفهوم عام، «تأمین اجتماعی» به معنای رفع مطلق نگرانی‌ها و عدم قطعیت‌ها در خصوص زندگی آینده است، خواه این نگرانی‌ها نسبت به درآمد باشد یا نگرانی از رویدادهایی مانند سیل، زلزله، بیماری، بیکاری، و از کارافتادگی. بنابراين، «تأمین اجتماعی» در مفهوم عام، به معنای امنیت خاطر نسبت به مطلق نگرانی‌هاست و اطمینان خاطر نسبت به همة انواع نگرانی‌ها را در‌بر می‌گیرد. «تأمین اجتماعی» در اینجا یعنی: فرد نسبت به هر‌گونه حادثه و اتفاقی که ممکن است او را تهدید کند، نگران نباشد. برای مثال، فرد اطمینان خاطر داشته باشد که اگر گرفتار بیماری، آتش‌سوزی، سیل یا زلزله شد، تأمین می‌شود.
    «تأمين اجتماعي» برنامه‌اي رفاهي است که به‌منظور کاهش مخاطرات در زندگي اقتصادي و نيز حفظ و حمايت افراد به وجود آمده است. تأمين اجتماعي با پرداخت پول و ارائة خدمات و امدادهاي اجتماعي، مردم را در برابر کاهش يا قطع درآمد حاصل از بيکاري، پيري، بيماري، ازکارافتادگی و مرگ در جهت تأمين معاش افراد خانواده و بازماندگان حمايت مي‌کند. «تأمين اجتماعي» در یک معنا، شامل دو بخش بيمه‌هاي اجتماعي و حمايت‌هاي اجتماعي مي‌شود (یزدانی،1382).
    در کشور ما نيز نظام تأمين اجتماعي بر دو پاية نظام‌ «بيمه‌اي» و «غير‌بيمه‌اي» (‌حمايتي) قرار گرفته است. نظام بیمه‌ای به‌منظور پيش‌گيري از فقر ناشي از عوامل غير‌قابل کنترل (‌بيکاري، پيري، مرگ نان‌آور خانه و يا از کارافتادگي) طرح‌ريزي گرديده و از مشارکت دولت، کارفرما و بيمه‌گر تشکيل مي‌شود و به‌طور‌کلي، هدف عمده‌اش حمايت از اشتغال، رفع موانع توليد و تأمين رفاه افراد شاغل و خانوادة ايشان مي‌باشد. نظام حمایتی در مقابل نظام بيمه‌اي قرار دارد و هنگامي مطرح مي‌شود که فرد حمايت شونده قدرت مشارکت مالي در نظام بيمه‌اي تأمين اجتماعي را نداشته باشد. چنين فردي يا دچار انواع معلوليت‌هاي جسمي، ذهني و رواني است، به‌گونه‌اي که درآمدي که حاصل مي‌کند از حد نياز او پايين‌تر است، و يا شغلي ندارد که کسب درآمد کند و اين امکان برايش نيست که در پرداخت هزينه‌هاي نظام بيمه‌اي مشارکت کند (عصمتی، 1392، ص 13). اين نظام عمدتاً به اعتبارات دولتي (‌بودجه عمومي) وابسته است و دايرة وسعت آن شامل اقشار آسیب‌پذیر جامعه (‌به سبب ناتواني در کسب درآمد)، معلولان و ازکارافتادگان جسمي و ذهني، کودکان بي‌سرپرست، خانوادة زندانيان و مانند آنها مي‌گردد (‌مؤسسة فرهنگی و هنری آتیه، 1394، ص 20- 22).
    نظام حمایتی بر اساس اصولی طراحی ‌شده است که در آن هر یک از افراد جامعه، اعم از شاغل یا غیر‌شاغل، در زمان بروز وقایع پیش‌بینی‌شده در قانون، استحقاق دریافت کمک‌های مالی را از محل اعتبارات عمومی دولت دارد. این روش برای نخستین بار در کشورهای اسکاندیناوی به اجرا درآمد و نخستین گروه تحت پوشش آن سالمندان بودند. به ترتیب، حمایت‌هایی نظیر درمان بیماری، ازکارافتادگی، و فوت نیز تحت پوشش این نظام قرار گرفت. هدف از اجرای این نظام، جایگزین ساختن آن به‌جای روش تحقیرآمیز دستگیری از فقرا بود. مشمولان دریافت مساعدت‌های اجتماعی، غالباً از گروه افراد بی‌سرپرست و کسانی که نان‌آور خود را از دست‌ داده‌اند و قادر به تأمین معاش خود نیستند، تشکیل می‌شود. ‌علاوه بر اين کسانی که بنا بر شرایط اجتماعی و اقتصادی جامعه، فاقد اشتغال هستند و نمی‌توانند معیشت خود و خانواده را اداره کنند، یا اگر شاغل باشند درآمد آنها کفاف هزینه‌های معیشتی آنان را نمی‌دهد و با کمبودهای درآمدی روبه‌رو هستند، از این طرح استفاده می‌کنند. میزان مزایا به‌گونه‌ای محاسبه می‌شود که فرد متقاضی بتواند سطح مناسب زندگی خود و خانوادة تحت پوشش خود را، که نبايد الزاماً در سطح معیارهای قبلی زندگی وی باشد، تأمین کند (‌بادینی و عصمتی، 1391).
    با توجه به اینکه مفهوم «حمایت اجتماعی» به آنچه اسلام در زمینة رسیدگی به افراد نیازمند و آسیب‌پذیر جامعه توصیه می‌کند، نزدیک‌تر است، این مفهوم پایه و اساس انجام این تحقیق قرار گرفت. شباهت این مفهوم به آموزه‌های اسلامی از دو جهت است:
    نخست اینکه افراد مشمول حمایت ملزم به پرداخت سهم بیمه نیستند، بر خلاف بیمه‌های اجتماعی که افراد باید سهم بیمة خود را پرداخت كنند تا در دورة بازنشستگی یا بروز مشکل، بتوانند از خدمات بهره‌مند شوند.
    دوم اینکه ارائة خدمات، افراد شاغل و غیر‌شاغل را در‌بر می‌گیرد، در‌حالی‌که بیمه‌های اجتماعی تنها شامل افراد شاغل مي‌شود. 
    از‌آن‌رو که حمایت اجتماعی با زیرساخت‌های اعتقادی و ارزشی پیوندی عمیق و ناگسستنی دارد، روشن است که با الگوهاي رایج حمایت اجتماعی در دنیای معاصر، که بر اساس فلسفه‌های مادی شکل گرفته است، نمی‌توان الگويی اسلامی استخراج كرد که تأمین‌کنندة نیازهای مادی و معنوی جامعه اسلامی باشد. بنابراین، لازم است پیش از اقدام به سیاست‌گذاری و الگوسازی در زمینة حمایت اجتماعی، ابتدا پیش‌فرض‌ها و مبانی آن به خوبی تبیین شود. اهمیت این موضوع از آن نظر مضاعف می‌شود که امروز شاهديم که بیشتر الگوها‌ی رایج حمایت اجتماعی با مشکلات متعددی روبه‌رو هستند و چالش‌ها و مسائل زیادی را برای دولت‌های متبوع خود به همراه داشته‌اند. در کشور ما نیز از ابتداي شکل‌گیری انقلاب اسلامی، تلاش‌های زیادی در جهت توسعة حمایت اجتماعی انجام گرفته و نهادهای متعددی نیز در این زمینه به وجود آمده است. ولی با گذشت چندین دهه از انقلاب اسلامی، هنوز مشکلات فراوانی در ارائة خدمات فراگیر به افراد نیازمند وجود دارد. وجود این مسائل و یافتن راه‌هایی برای برون‌رفت از آنها، ضرورت مطالعة مبانی حمایت اجتماعی در اسلام را دو چندان می‌ سازد. تحقیق حاضر با روش «تحلیل مضمون»، به دنبال تبیین مبانی حمایت اجتماعی در اسلام است.
    مبانی
    در هر علم، با پيش‌فرض‌هايي روبه‌رو هستيم که يا بديهي‌اند يا در علومي ديگر به اثبات مي‌رسند و بدون پذيرش آن، هيچ گزاره‌اي در هیچ ‌دانشی به اثبات نخواهد رسيد. به اين پيش‌فرض‌ها «مباني» مي‌گويند: با تکیه ‌بر آنها، جهت‌گیری‌ها و سیاست‌گذاری‌ها در حوزة حمایت اجتماعی تعیین و تبیین می‌شود و در مسائل جدید، که حکم آنها به طور مستقیم از ادله قابل استنباط نیست، این مبانی راهنمای وضع قوانین جدید است. 
    مباني نقش تعیین‌کننده‌ای در شکل‌گیری‌ الگوها و نظريه‌ها دارند. به‌منظور تبيين الگوي حمایت اجتماعي در اسلام، لازم است نخست مباني هستی‌شناسی، انسان‌شناسی و ارزش‌شناسی اسلام، که ناظر بر بحث حمایت اجتماعي است، مطالعه و بررسي ‌شود. این مبانی در چند محور به شرح ذيل تبیین می‌شود:
    1. هستي‌شناسي
    الف. آفرینندة جهان هستی: در جهان‌بینی اسلامی، خداوند خالق همه چیز است: «ذلِكُمُ اَللّهُ رَبُّكُمْ لا إِلهَ إِلاّ هُوَ خالِقُ كُلِّ شَيْءٍ فَاعْبُدُوهُ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ وَكِيلٌ» (‌انعام: 102)؛ این خداست پروردگار شما جز او معبودی نیست؛ آفرینندة همه چیز است. پس تنها او را بپرستید و او کارساز هر چیز است.
    ب. صاحب اختیار موجودات: خداوند تنها آفرینندة جهان نیست، بلکه او صاحب اختیار همة موجودات است: «قُلْ أَ غَيْرَ اَللّهِ أَبْغِي رَبًّا وَ هُوَ رَبُّ كُلِّ شَيْءٍ» (‌انعام: 164)؛ بگو: آیا جز خدا پروردگاری بجویم، در‌حالی‌که او پروردگار هر چیزی است؟!
    ج. فعالیت و تصرف پیوسته در جهان و مراقبت از آن: خداوند پیوسته در جهان فعالیت و تصرف می‌کند و مراقب آن است.
    «فَانْظُرْ إِلى آثارِ رَحْمَتِ اَللّهِ كَيْفَ يُحْيِ اَلْأَرْضَ بَعْدَ مَوْتِها إِنَّ ذلِكَ لَمُحْيِ اَلْمَوْتى وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ» (‌روم: 50)؛ پس با تأمل به آثار رحمت خدا بنگر که چگونه زمین را پس از مردگی‌اش زنده می‌کند. بی‌تردید، این [خدای قدرتمند] زنده‌کنندة مردگان است و او بر هر کاری تواناست.
    «إِنَّ رَبِّي عَلى كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ» (‌هود: 57)؛ قطعاً پروردگارم بر همه چیز نگهبان است.
    د. ولی و سرپرست همة انسان‌ها: همچنین روابط خاصی بین خداوند و انسان‌ها وجود دارد که بخشی از جهان هستی را تشكيل مي‌دهند. بر‌این‌اساس، خداوند ولی و سرپرست همة انسان‌هاست: «إنَّ اَللّهَ لَهُ مُلْكُ اَلسَّماواتِ وَ اَلْأَرْضِ يُحْيِي وَ يُمِيتُ وَ ما لَكُمْ مِنْ دُونِ اَللّهِ مِنْ وَلِيٍّ وَ لا نَصِير» (‌توبه: 116)؛ به یقین خداست که مالکیت و فرمان‌روایی آسمان‌ها و زمین در سیطرة اوست؛ زنده می‌کند و می‌میراند؛ و شما را هیچ سرپرست و یاری جز خدا نیست.
    و. تأثیر علل و اسباب مادی و معنوی در روزی: در اسلام، اسباب روزی تنها محدود به علل مادی نمی‌شود، بلکه عوامل معنوی نیز به اندازة علل مادی، حتی بیش از آن در روزی انسان‌ها نقش دارد. برای نمونه، دعا و صدقه و اطاعت خداوند از عوامل مؤثر در افزایش روزی است (‌میرمعزی، 1390، ص 88- 89). همچنین حاکمیت تقوا در جامعه سبب نزول برکات الهی و باز شدن درهای رحمت خداوند شمرده شده است (‌همان، ص 95). «وَ مَنْ يَتَّقِ اَللّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اَللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اَللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اَللّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرا» (‌طلاق: 2-3)؛ و هر که از خدا پروا کند، خدا برای او راه بیرون شدن [از مشکلات و تنگناها را] قرار می‌دهد، و او را از جایی که گمان نمی‌برد روزی می‌دهد؛ و کسی که بر خدا توکل کند، خدا برایش کافی است، [و] خدا فرمان و خواسته‌اش را [به هر کس که بخواهد] می‌رساند. به یقین، برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.    
    در جهان‌بینی اسلامی، اعتقاد به دو عالم لازم است: یک. عالم مجردات؛ دوم. عالم مادیات. تدبیر امور عالم مادی توسط عالم مجردات انجام می‌شود. عالم مجردات در فعل و انفعالات و تحقق پدیده‌های این جهان تأثیر زیادی دارد. از‌این‌رو، برای از بین بردن فقر و حرکت به سوي جامعة دارای رفاه، تنها عوامل مادی نقش ایفا نمی‌کنند، بلکه عوامل مجرد هم در کار هستند. نتیجه اینکه در سیاست‌گذاری‌ها و برنامه‌ریزی‌های مربوط به حمایت اجتماعی، باید عوامل مجرد را نیز در نظر بگیریم.
    ز. حاکمیت خداوند در قانون‌گذاری و سیاست‌گذاری امور رفاهی: در بینش اسلامی، کل هستی، از جمله انسان، مخلوق خدای متعال و ملک تکوینی و حقیقی اوست و خداوند مالک حقیقی همة موجودات به شمار مي‌رود. رب تکوینی و تشریعی نیز هموست. در نتیجه، هر‌گونه تصرفی در جهان هستی، باید با اجازة او باشد. بنابراین، انسان نمی‌تواند در چیزهای دیگر و از جمله انسان‌های دیگر، هرگونه بخواهد تصرف كند. بر‌این‌اساس، انسان حق ندارد در زندگی دست به اعتبارهایی بزند که با مالکیت حقیقی خدای متعال تنافی داشته باشد. هر اعتباری دارای آثار و نتایجي فراوان در زندگی فردی و اجتماعی انسان‌هاست، و اعتبارها نباید چنان باشند که آثار و نتایج حقیقی و تکوینی‌شان با مالکیت و ربوبیت خدای متعال منافی باشد.
    به بیان روشن‌تر، هیچ‌کس حق اعتبار و انشا و امر و نهی ندارد. حتی اجماع همة افراد یک جامعه یا همة انسان‌های روی زمین، قانون‌آفرین نیست و فقط کسی حق فرمان دادن به انسان را دارد که مالک حقیقی او و همة جهان باشد؛ یعنی همان رب تکوینی انسان که می‌تواند و باید رب تشریعی و قانون‌گذار او باشد. از دیدگاه اسلام، نظام اعتقادی از نظام ارزشی و قانونی جدا نیست، بلکه این‌دو با یکدیگر ارتباط نزدیک و مستقیم دارند و نظام اعتقادی منشأ نظام ارزشی است. بنابراین، چون احکام و مقررات- خواه فردی و خواه اجتماعی- باید، هم با مصالح این‌جهانی و هم با مصالح اخروی و ابدی سازگار باشد و عقل بشر از کشف وجود و عدم این دو سازگاری ناتوان است، پس بشر نمی‌تواند قانون وضع کند. تنها خدای متعال است که همة مصالح دنیوی و اخروی و ابدی انسان‌ها را می‌داند و نزدیک‌ترین و بهترین راه‌های تحصیل آن مصالح را می‌شناسد و نیز تحت تأثیر هواهای نفسانی و اغراض شخصی واقع نمی‌شود و خالق جهان هستی و مالک و صاحب اختیار حقیقی آن است. پس تنها اوست که می‌تواند قانون جعل كند (‌جمعی از نویسندگان، 1383، ص 96-97).
    در نمودار ذيل مباحث اصلی مطرح در جهان‌بینی اسلامی، که مرتبط با رفاه و حمایت اجتماعی است، ترسیم شده است: 

    نمودار 1. عناصر اصلی مبانی هستي‌شناسي اسلام مرتبط با رفاه و حمایت اجتماعی
    2. انسان‌شناسی 
    الف. دو ساحتی : انسان از نظر اسلام، دارای دو ساحت جسمی و روحی است و انسانیت او به جنبة روحی او بستگی دارد، نه به ساحت جسمی. هر يك از این دو بعد نیازهایی دارد که باید به خوبی تأمین شود تا انسان به کمال و رشد، که هدف آفرینش وی بوده است، دست یابد. بنابراین، در سیاست‌گذاری حمایت اجتماعی دنبال این نیستیم که انسان‌ها فقط رفاه مادی داشته باشند، بلکه باید رشد معنوی او را به‌عنوان هدف اصلی مطمح‌نظر قرار داد. بنابراین، حمایت اجتماعی در اسلام، دارای دو بعد مادی و معنوی است و هدف اصلی نیز تأمین بعد معنوی انسان است. از‌این‌رو، می‌توان گفت: تأمین مادی هدف نهایی الگوی حمایت اجتماعی نیست، بلکه مقدمه‌ برای دستیابی به آن است، و آنچه هدف نهایی این الگوست همان تأمین بعد معنوی انسان است. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید: «اَلَّذِينَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِكْرِ اَللّهِ أَلا بِذِكْرِ اَللّهِ تَطْمَئِنُّ اَلْقُلُوبُ» (‌رعد: 28)؛ [بازگشتگان به سوی خدا] کسانی [هستند] که ایمان آوردند و دل‌هایشان به یاد خدا آرام می‌گیرد. آگاه باشید دل‌ها فقط به یاد خدا آرام می‌گیرد.
    بر اساس این کلام الهی، یاد خداوند انسان را به آرامش می‌رساند. اين در حالی است که این آسایش روحی و روانی با امکانات مادی میسر نمی‌شود. هدف از بعثت انبیاي الهی نیز ترویج اخلاق نیک و مبارزه با رفتارهای ناپسند اخلاقی و به تعبیر ديگر، امر به معروف و نهی از منکر بوده است، تا امنیت فکری و روحی جامعه تضمین شود؛ زیرا با وجود محیط تهی از ارزش‌های اخلاقی، امنیت و سعادت واقعی برای افراد تأمین نخواهد شد. بنابراین، اسلام همان‌گونه که برای تأمین مادی جامعه سیاست‌های متعددی دارد، تأمین روحی و معنوی افراد جامعه را در اولویت سیاست‌های خود قرار می‌دهد، بلکه حتی عوامل معنوی مانند تقوا و پرهیزگاری را در تأمین مؤثر می‌داند. قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ اَلْقُرى آمَنُوا وَ اِتَّقَوْا لَفَتَحْنا عَلَيْهِمْ بَرَكاتٍ مِنَ اَلسَّماءِ وَ اَلْأَرْضِ وَ لكِنْ كَذَّبُوا فَأَخَذْناهُمْ بِما كانُوا يَكْسِبُونَ» (‌اعراف: 96)؛ و اگر اهل شهرها و آبادی‌ها ایمان می‌آوردند و پرهیزگاری پیشه می‌کردند، به یقین، [درهایِ] برکاتی از آسمان و زمین را بر آنان می‌گشودیم، ولی [آیات الهی و پیامبران را] تکذیب کردند. ما هم آنان را به کیفر اعمالی که همواره مرتکب می‌شدند [به عذابی سخت] گرفتیم.
    ب.کرامت انسانی‌: انسان موجودي اجتماعی است و وقتی می‌تواند به رشد و تکامل خویش ادامه دهد که بتواند از مواهب الهی، اعم از مادی، معنوی، فردی و اجتماعی بهره‌مند باشد. بنابراین، برای ایجاد زمینة مناسب به‌منظور تکامل انسان، بايد احترام اجتماعی انسان، که نیاز طبیعی و فطری اوست، حفظ گردد و مورد اهانت و تحقیر واقع نگردد. انسانی که هتک حرمت شود و توهین و تحقیر بر او روا داشته شود احساس شخصیت نخواهد کرد و از نظر روانی، دچار اضطراب، تزلزل و یأس خواهد شد. پس اولاً، حفظ حرمت و شخصیت انسان لازم است. ثانیاً نسبت به همة انسان‌ها باید این امکان فراهم گردد که بتوانند از امکانات و نعمت‌های موجود براي نیل به تعالی و کمال مطلوب بهره بگیرند. کرامت انسان امري تکوینی و طبیعی یا جبری نیست، بلکه انسان با رفتار اختیاری خویش، زمینة تحصیل این کرامت را فراهم می‌سازد. ملاک این کرامت، تن دادن به نظام اسلامی است و تمام کسانی که نظام اسلامی را می‌پذیرند، دارای حقوق اجتماعی یکسان هستند. برای مثال، دادگاه موظف است نسبت به اشخاصي که دارای تابعیت جمهوری اسلامی هستند، یکسان برخورد كند. بنابراین، شرط عمده برای اثبات حق کرامت، پذیرش نظام اسلامی و احترام به قوانین آن است. با پذیرش عضویت در چنین جامعه‌ای، تمام حقوق شامل افرد می‌گردد. حق کرامت همانند حق حیات، از حقوق اساسی بشر است که به دنبال آن، حقوق فرعی دیگر، مانند حق رأی، حق معامله، حق مالکیت، حق کارگر و حق کارفرما نیز ثابت می‌گردد. چنانچه شخص با اختیار خود از تابعیت این نظام خارج گردد، یا در صدد براندازی باشد، تمام حقوق او، اعم از حق کرامت یا حقوق فرعی دیگر ساقط می‌گردد (‌مصباح‌یزدی، 1380، ص 294- 301). 
    قرآن کریم در این باره می‌فرماید: «وَ لَقَدْ كَرَّمْنا بَنِي آدَمَ وَ حَمَلْناهُمْ فِي اَلْبَرِّ وَ اَلْبَحْرِ وَ رَزَقْناهُمْ مِنَ اَلطَّيِّباتِ وَ فَضَّلْناهُمْ عَلى كَثِيرٍ مِمَّنْ خَلَقْنا تَفْضِيلاً» (‌اسراء: 70)؛ ما آدمی‌زادگان را گرامی داشتیم و آنها را در خشکی و دریا (بر مرکب‌های راهوار) حمل کردیم و از انواع روزی‌های پاکیزه به آنان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از موجوداتی که خلق کرده‌ایم، برتری بخشیدیم.
    خداوند متعال به انسان كرامت ارزانى داشته و او را مكرّم گردانيده است. اين كرامت مخصوص يك تن يا يك گروه نيست، بلكه همة فرزندان آدم و حوّا را شامل مى‏شود و مقتضاى آن، اين است كه همة مردمان، از موهبت‌هاى آفريدة خدا، براى اين موجود مكرّم در نزد او (چنانكه در حديث مفضّل، از امام صادق روايت شده است)، بهره‌مند باشند. منشأ اين تكريم و گرامي داشت همان انسانيت آدمى است و اينكه انسان‌ها فرزند حضرت آدم‌ هستند. اين خصوصيت در همه يكسان است. اين حالت همان است. كه نمونة عالى و فراگير آن در عصر حكومت راستين قرآنى تجسّم پيدا خواهد كرد؛ زيرا در آن عصر، استضعاف عملاً از ميان مى‏رود و مستضعفان واقعاً پيشوايان و فرمان‌روايان خواهند بود. روشن است كه استكبار و استضعاف اقتصادى از بزرگ‌ترين علت‌هاى نابودى و سلب كرامت انسانى هستند و تا اين دو پديدة شوم بر اجتماع سيطره داشته باشند، كرامت انسانى محفوظ نخواهد ماند (‌حکيمي و همكاران، 1388، ص 226- 227). از‌این‌رو، کرامت انسان ایجاب می‌کند که تمام نیازهای او مانند خوراک، لباس مناسب، مسکن، بهداشت و درمان به گونه‌ای که مناسب شأن وی است، تأمین گردد. 
    ج. تساوی انسان‌ها در آفرینش: تساوی در آفرینش انسان‌ها از حضرت آدم و خاک، یک اصل اساسی و بدیهی در قرآن است: يا «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْناكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثى وَ جَعَلْناكُمْ شُعُوباً وَ قَبائِلَ لِتَعارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ» (‌حجرات: 13)؛ اى مردم، ما شما را از يك مرد و زن آفريديم و به اقوام و تيره‏هاى گوناگونى تقسيم كرديم تا به وسيلة آن، همديگر را بشناسيد (نه آنكه به آن افتخار كنيد). گرامي‌ترين شما در پيشگاه خداوند، پرهيزگارترين شماست. همانا خدا دانا و آگاه است. موضوع «تساوى‏ انسان‌ها» و محكوميت هر نوع تبعيضات نژادى و فاميلى و طبقاتى و اينكه فرزندان آدم از نظر حقوق انسانى برابرند و هيچ كس، به واسطة رنگ، اندام، رخسار، زبان، نسب و نژاد بر ديگري برترى ندارد، از مسائل مهم اجتماعى قرآن است كه در آيات زيادى آن را مطرح ساخته و از‌ اين ‌راه، به هر نوع برترى‏طلبى، نژادپرستى، افتخار به زبان، و رنگ چهره، قلم بطان كشيده و به يكى از بغرنج‌ترين مسائل اجتماعى امروز، كه حتى در مراكز مهم صنعتى جهان (مانند آمريكا) به صورت معمايى لا‌ينحل درآمده، پايان داده است.
    قرآن اين مسئله را با منطقى آسان بيان مى‏كند و با ارائة نحوة پيدايش افراد انسان، محكوميت برتري‌هاى موهوم نژاد و رنگ را مبرهن مى‏سازد. با اينكه خدا از آغاز اين سوره تا آية مزبور، خطابات پنج‏گانة خود را به صورت‏ (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا) آورده است، ولى در اين آيه، دايرة خطاب را وسيع‌تر گرفته و به جاى خطاب به افراد با ايمان، به همة مردم- اعم از مسلمان و كافر- خطاب كرده، مى‏فرمايد: اى مردم! اگر پرونده هستى تمام انسان‌ها را ورق بزنيد، خواهيد ديد كه مبدأ پيدايش همة مردم يكى است، و همه از يك مرد و زن (آدم و حوا) به وجود آمده‏اند، و تمام نسب‌هاى آنان به يك مبدأ منتهى مى‏گردد. در اين صورت، ديگر براى برترى صنفى بر صنف ديگر ملاكى وجود ندارد. اگر شما را به صورت قبايل مختلفى درآورده‏ايم، نه براى آن است كه با انتساب به اين قبايل، افتخار بورزيد، بلكه براى آن است كه به وسيله انتساب به قبايل گوناگون، به همديگر معرفى شويد و يكديگر را بشناسيد (لتعارفوا) و رمز اين انشعاب همين است، و هرگز پيوند به تيره‏اى خاص، ملاك برترى نيست. قرآن براى محكوم كردن افسانة تبعيضات نژادى و موهوم شمردن «قوميت» و «ناسيوناليسم» منفى، و خاموش ساختن هرگونه‏ شعارهاى جاهلى، در سوره‏هاى گوناگون‌، (نساء: 1؛ انعام: 98؛ زمر: 6) بر اين نكته كه ما شما را از يك ريشه آفريده‏ايم، تكيه كرده، مى‏فرمايد: «اتَّقُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَة» (نساء: 1)؛ از (مخالفت) با خدايى كه همة شما را از يك تن آفريده بپرهيزيد (‌سبحانی، 1377‌، ص 145- 147).
    پیامبر گرامی‌ نيز می‌فرمایند: «اى مردم، شما از آدم هستيد و آدم از گِل آفريده شده است. آگاه باشيد كه امروز بهترين و گرامى‏ترين شما نزد خداوند، پرهيزگارترين و فرمان‌برترين (از دستورات الهى) است‏» (‌مجلسي، 1403 ق، ص 293).
    بنابراین، همة افراد بشر حق دارند از امکانات معیشتی و رفاهی برخوردار شوند و همگی مسئول تأمین آن هستند (‌آرمان مهر، 1393).
    د. بندگی خدا: در اسلام، ایجاد امنیت و آرامش خاطر پیش‌شرط لازم برای بندگی و عبادت خدا دانسته شده است. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید: «فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا اَلْبَيْتِ اَلَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ» (‌قريش: 3- 4)؛ پس باید پروردگار این خانه را بپرستند؛ پروردگاری که آنان را از گرسنگی نجات داد، و از بیمی [که از دشمن داشتند] ایمنی‌شان بخشید.
    همچنین می‌فرماید: «وَعَدَ اَللّهُ اَلَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا اَلصّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي اَلْأَرْضِ كَمَا اِسْتَخْلَفَ اَلَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دِينَهُمُ اَلَّذِي اِرْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَنِي لا يُشْرِكُونَ بِي شَيْئاً وَ مَنْ كَفَرَ بَعْدَ ذلِكَ فَأُولئِكَ هُمُ اَلْفاسِقُون» (‌نور: 55)؛ خدا به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام داده‌اند، وعده داده است که حتماً آنان را در زمین جانشین [دیگران] کند؛ همان‌گونه که پیشینیان آنان را جانشین [دیگران] کرد، و قطعاً دینشان را، که برای آنان پسندیده، به سودشان استوار و محکم سازد، و به یقین، ترس و بیمشان را تبدیل به امنیت کند، [تا جایی که] فقط مرا بپرستند [و] هیچ چیزی را شریک من نگیرند و آنان که پس از این نعمت‌های ویژه ناسپاسی ورزند [در حقیقت] فاسق‌اند.
    ه‍ . مسئول بودن: در اسلام، انسان در برابر نعمت‌هایی که به او عنایت شده، اعم از مال و ثروت و موقعیت‌های اجتماعی که نصیب وی گرديده است مسئولیت دارد. یکی از مسئولیت‌های وی حمایت از نیازمندان به اندازة وسع است. قرآن کریم در این زمینه می‌فرماید: 
    «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ يَوْمَئِذٍ عَنِ اَلنَّعِيمِ» (‌تکاثر: 8)؛ سپس در آن روز (همة شما) از نعمت‌هایی که دشته‌اید بازپرسی خواهید شد.
    «وَ قِفُوهُمْ إِنَّهُمْ مَسْؤُلُون» (‌صافات: 24)؛ آنها را نگه ‌دارید که باید بازپرسی شوند.
    در برخی آیات، حقی برای نیازمندان در اموال ثروتمندان جامعه قرار داده شده است و آنها در این باره مسئول دانسته شده‌اند: «وَ فِي أَمْوالِهِمْ حَقٌّ لِلسّائِلِ وَ اَلْمَحْرُومِ» (‌ذاريات:  19)؛ و در اموالشان حقّی برای سائل تهی‌دست و محروم از معیشت است.
    عناصر اصلی مبانی انسان‌شناسی اسلام (مرتبط با مقولة رفاه و حمایت اجتماعی) در نمودار زیر ترسیم شده است:

    نمودار ‌2. عناصر اصلی مبانی انسان‌شناسی اسلام مرتبط با رفاه و حمایت اجتماعی
    3. مبانی ارزشی
    در اسلام، پای‌بندی افراد جامعه به اخلاق و تقوا‌پیشگی و دوری از گناهان و بد‌اخلاقی‌ها، علاوه‌بر اینکه آرامش درونی برای انسان به دنبال دارد، انسان را از فقر و نداری نجات می‌دهد و موجب نزول رحمت و نعمت‌های الهی بر فرد و جامعه می‌شود ( اعراف: 96).
    مکتب لیبرالیسم و اسلام در برابر این پرسش که راهبردهای رفع فقر در جامعه چیست، پاسخ‌های متفاوتی می‌دهند. مکتب لیبرالیسم با توجه به علل مادی و با حفظ اصالت فرد، که یکی از نتایج آن عدم دخالت دولت در اقتصاد است، راهبردهای پیشرفت به سمت وضعیت مطلوبی را که خود ترسیم کرده است، ارائه می‌دهد. بر اساس این دیدگاه، افزایش نرخ رشد تولید در جامعه به‌عنوان راهبرد رفع فقر معرفی می‌شود، با این توجیه که سازوكار‌های سر ریز شدن منافع رشد به طبقات پایین‌تر جامعه، خود به خود موجب رفع فقر می‌گردد. ولی بر اساس بینش اسلامی، مجموعه‌ای از اقدامات و سیاست‌های فرهنگی و اقتصادی به‌عنوان راهبرد رفع فقر معرفی می‌گردد که از وحی و عقل و تجربه گرفته شده‌اند. برای نمونه، بر اساس آیات و روایات، یکی از راهبردهای اساسی برای رفع فقر و حرکت به سمت نقطة مطلوب (‌پیشرفت) حاکمیت، تقوای الهی و بارور کردن ایمان و باور به آموزه‌های اسلامی در جامعه است. قرآن کریم به این راهبرد در سطح زندگی فردی و اجتماعی تصریح نموده است، آنجا که می‌فرماید: «‌وَ مَنْ يَتَّقِ اَللّهَ يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً وَ يَرْزُقْهُ مِنْ حَيْثُ لا يَحْتَسِبُ وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اَللّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اَللّهَ بالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اَللّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْراً» (‌طلاق: 2-3)؛ و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند کار را بر او آسان می‌سازد، و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد. و هر کس بر خدا توکّل کند، امرش را كفايت می‌کند. خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است.
    در‌بارة جامعه نیز می‌فرماید: «وَ ضَرَبَ اَللّهُ مَثَلاً قَرْيَةً كانَتْ آمِنَةً مُطْمَئِنَّةً يَأْتِيها رِزْقُها رَغَداً مِنْ كُلِّ مَكانٍ فَكَفَرَتْ بِأَنْعُمِ اَللّهِ فَأَذاقَهَا اَللّهُ لِباسَ اَلْجُوعِ وَ اَلْخَوْفِ بِما كانُوا يَصْنَعُونَ» (‌نحل: 112)؛ خداوند (برای آنان که کفران نعمت می‌کنند) مثلی زده است: منطقة آبادی که امن و آرام و مطمئن بود و همواره روزی‌اش از هر جا می‌رسید، اما به نعمت‌های خدا ناسپاسی کردند؛ و خداوند به خاطر اعمالی که انجام می‌دادند لباس گرسنگی و ترس بر اندامشان پوشانید!
    به‌طور‌کلی، می‌توان به دو دسته از عوامل فقر اشاره كرد: نخست، عوامل معنوی و اخلاقی؛ دوم، علل و عوامل مادی؛ با این توضیح که فقر در برخی شرایط، به خاطر گناه و دوری از یاد خدا به وجود می‌آید که در این صورت، باید با انجام کار فرهنگی و ترویج اخلاق و فرهنگ اسلامی در‌صدد ریشه‌کنی آن بر‌آمد. در شرایط دیگر، که جامعه اسلامی است و مردم پایبند به اصول و موازین شرعی هستند، برای ریشه‌کنی فقر، باید راهبردهای مالی را دنبال كرد (‌مير‌معزي، 1393، ص 119).
    برخی از مبانی ارزشی اسلام، که ناظر بر بحث رفاه و حمایت اجتماعی است عبارت است از: برادري اسلامی، عدالت، نیکوکاری و احسان، تعاون و همیاری. در این قسمت، به توضیح هر یک می‌پردازیم:
    الف. برادري اسلامی: برادری ایمانی مبتنی بر رحمت و مهربانی نسبت به برادران دینی و حمایت از افراد نیازمند جامعه، محور اصلی همبستگی جامعة اسلامی است. هر چه پیوند اجتماعی و همبستگی اجتماعی میان اعضای یک جامعه بیشتر باشد جامعه از ثبات بیشتری برخوردار خواهد بود. در اسلام، این همبستگی بر اساس اسلام و ایمان به خدا و روز قیامت شکل می‌گیرد که از آن به «‌برادری ایمانی» یاد می‌شود. در قرآن کریم به این مطلب اشاره شده است:
    «إِنَّمَا اَلْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ فَأَصْلِحُوا بَيْنَ أَخَوَيْكُمْ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ» (‌حجرات: 10)؛ مؤمنان برادر یکدیگرند. پس دو برادر خود را صلح و آشتی دهید و تقوای الهی پیشه کنید. باشد که مشمول رحمت او شوید.
    اسلام با طرح موضوع «برادری» میان مسلمانان، حقوق و تکالیفی را برای هر یک از آنان وضع نموده است. یکی از تکالیف این است که مسلمانان باید بر اساس اصل «برادري اسلامی»، به هنگام نیاز سایر برادران خویش، به کمک آنان بشتابند و از آنها حمایت كنند.
    امام باقر همبستگی جامعة اسلامی را این‌گونه بیان می‌دارند: «مؤمنان در نيكى كردن و ترحّم آوردن و مهربان بودن به يكديگر، در حكم تن واحدند، كه تا عضوى از آن به درد آيد، عضوهاى ديگر با بيدار ماندن و گرفتار تب شدن، با آن همنوايى مى‏كنند» (‌حکيمي و همكاران، 1388، ص 173-174، به نقل از: مجلسي، 1403ق، ص 234).
    برادری ایمانی حقوق و تکالیفی را ایجاب می‌کند که اسلام از پیروان خود خواسته است این حقوق و وظایف را ادا كنند. از جملة این حقوق و وظایف عبارت است از: برآوردن حاجات آنها، رفع نگرانی‌هایشان، تغذیة آنان، فراهم آوردن پوشاک آنها و رفع مشکلات مالی آنان.
    پیامبر گرامی اسلام می‌فرمایند: «آن كس كه سير بخورد و برادرش گرسنه باشد به خدا ايمان ندارد. نيز آن كس كه خود بپوشد و برادرش برهنه باشد به خدا ايمان ندارد (همان). همچنین رسول گرامی  به روایت امیر مؤمنان علی می‌فرمایند: «هر كس برادر برهنة خود را بپوشاند خداوند سندس‏ بهشتى بر او خواهد پوشاند ... و تا زمانى كه نخى از آن جامه بر تن پوشنده باقى باشد، بخشنده در رضوان خداوندى غرق خواهد بود. آن كس كه برادر گرسنة خويش را خوراك دهد، خدا از خوراك‌هاى پاكيزة بهشتى به او خواهد خورانيد. و آن كس كه تشنه‏اى را سيراب كند، خداوند او را از رحيق مختوم‏ بهشتى خواهد نوشانيد تا سيراب گردد ... و هر كس برادر مؤمن خويش را بر مركب خود سوار كند، خدا او را بر شترى (و مركبى) از شترها (و مركب‌ها)‌ى بهشتى سوار خواهد كرد ... و آن كس كه براى برادر دينى خويش زن بگيرد و او را از تنهايى نجات بخشد ... خداوند حوران بهشتى را به همسرى او در‌خواهد آورد (شهيد ثاني، 1390، ص 92).
     از اين تعليم نبوى چنين بر مى‏آيد كه برادرى دينى- چنان كه گفته شد - تنها با حرف درست نمى‏شود، بلكه در پى مسائلى همچون پوشاندن و خوراك دادن و بر مركب سوار كردن و اسباب ازدواج فراهم آوردن و نظاير اينها تحقق مى‏يابد. اين است آن برادرى اسلامى كه پيامبر بزرگوار ما نشانه‏هاى آن را ترسيم كرده‌اند (‌حکیمی و همكاران، 1388، ص 164).
    امیر‌مؤمنان علی می‌فرمایند: «بهترين برادرانت كسى است كه تو را در خير (مال) خويش شريك كند، و بهتر از او كسي است كه تو را از ديگران بى‏نياز سازد» (همان، ص 57، به نقل از: ليثي واسطي، 1376، ص 239‌).
    در سیرة مدیریتی پیامبر گرامی اسلام این اصل مهم برای حمایت اجتماعی استفاده شده است. آن حضرت در سال اول هجرت، پیمان برادری (‌عقد اخوت) را بین مهاجران و انصار برقرار ساختند. این پیمان وحدت و همدلی میان مسلمانان را تقویت نمود؛ زیرا بر اساس این پیمان، انصار باید از برادران مهاجر خود حمایت و پشتیبانی می‌كرد (‌توحيدي‌نيا، 1393، ص 198).
    ب. عدالت اجتماعی: از چیستی و ابعاد «عدالت اجتماعی» تعاریف گوناگونی شده است. «عدالت» به معانی ذيل آمده است: تساوی، برای هر کس به اندازة نیازش، برای هر کس به اندازة استحقاقش، حداکثر کردن مطلوبیت و شادی تک‌تک افراد جامعه، حداکثر کردن ثروت کل جامعه، توازن اجتماعی، اعطای حقوق، عدالت. رفتار منصفانه با مردم و دوری از ظلم موحب رفاه و آسايش مادی و روانی جامعه می‌شود. جامعه‌ای که احساس می‌کند نیازهایش تأمین شده است، با اشتیاق هر چه بیشتر کار می‌کند و ضمن پرداخت مالیات به دولت، در آبادانی و سازندگی کشور نیز نقش فعال ایفا می‌نماید. بر‌پایی عدالت عامل همبستگی اجتماعی میان شهروندان و رضایت عامة مردم و همکاری آنها با رهبرشان خواهد شد. در نتیجه، شاهد رشد و پیشرفت کشور و ارتقای سطح رفاه و بهزیستی جامعه خواهیم بود. امام علی در این زمینه می‌فرمایند: «آنچه بیشتر، دیدة والیان بدان روشن است، برقراری عدالت در شهرها و میان رعیت دوستی پدیدار شدن است و دوستی آنان آشکار نگردد، جز با سلامت سینه‌هایشان، و نصیحت‌شان راست نیاید آنگاه که بر والیان آگاه باشند، و دوام حکومت آنان را سنگین نشمارند، و گفت‌وگو از دیر ماندن آنان را بر سر کار، واگذارند. پس عرصة امیدهای‌شان را فراخ دار، و ستودنشان را به نیکی پیوسته‌دار، و رنج کسانی را که کوشش کرده‌اند بر زبان آر؛ که کار نیکوی آنان را فراوان یاد کردن، دلیر را برانگیزد و ترسان بد‌دل را به کوشش مایل گرداند، ان‌شاء‌الله. نیز مقدار رنج هر یک را در نظر دار، و رنج یکی را به حساب دیگری مگذار، و در پاداش او به اندازة رنجی که دیده و زحمتی که کشیده است، کوتاهی مکن» (نهج‌البلاغه، 1414ق، ص 444ـ434).
    با اجرای عدالت و دادن حق هر صاحب حقی و اعطای نتیجة تلاش هر کس به خود او، کارها سامان می‌پذیرد و رضایت شهروندان از دولت حاصل می‌شود و توده‌های مردم را بر ادامة عهد و پیمان با حکومت و مشارکت در سازندگی و آباد کردن کشور امیدوار می‌سازد. 
    اسلام هدف اصلی دین را برپایی عدالت اجتماعی برشمرده است: «لَقَدْ أَرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَ أَنْزَلْنا مَعَهُمُ اَلْكِتابَ وَ اَلْمِيزانَ لِيَقُومَ اَلنّاسُ بِالْقِسْطِ وَ أَنْزَلْنَا اَلْحَدِيدَ فِيهِ بَأْسٌ شَدِيدٌ وَ مَنافِعُ لِلنّاسِ وَ لِيَعْلَمَ اَللّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ وَ رُسُلَهُ بِالْغَيْبِ إِنَّ اَللّهَ قَوِيٌّ عَزِيز»ٌ (حديد: 25)؛ قطعاً ما پیامبران خود را با دلایل روشن فرستادیم و با آنان کتاب و ترازو (ي تشخیص حق از باطل) نازل کردیم تا مردم به عدالت بر‌خیزند، و آهن را، که در آن برای مردم قوت و نیرویی سخت و سودهایی است، فرود آوردیم و تا خدا مشخص بدارد چه کسانی او و پیامبرانش را در غیاب پیامبران یاری می‌‌دهند. به یقین خدا نیرومند و توانای شکست‌ناپذیر است.
    قرآن کریم همچنين در این زمینه تصریح می‌نماید: «إِنَّ اَللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَ اَلْإِحْسانِ وَ إِيتاءِ ذِي اَلْقُرْبى وَ يَنْهى عَنِ اَلْفَحْشاءِ وَ اَلْمُنْكَرِ وَ اَلْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُون» (‌نحل: 90)؛ به راستی، خدا به عدالت و احسان و بخشش به خویشاوندان فرمان می‌دهد، و از فحشا و منکر و ستمگری نهی می‌کند. شما را اندرز می‌دهد تا متذکّر (این حقیقت) شوید (که فرمان‌های الهی، ضامن سعادت دنیا و آخرت شماست). 
    ج. نیکوکاری و احسان: دوستی با مردم و نیکوکاری نسبت به آنها یکی از باورهایی است که اسلام به آن سفارش‌هاي زیادی كرده است، و اگر این حقیقت به خوبی در روح و روان افراد جامعه رسوخ كند، بسیاری از مشکلات جامعه به راحتی و بدون نیاز به تشکیلات و نهادهای رسمی به خودی خود و توسط نیکوکاران جامعه برطرف می‌شود.
    رسول خدا  می‌فرمایند: خداوند به حضرت داود چنین وحی کرد: بنده‌ای از بندگانم در روز قیامت کار نیکی می‌آورد پس او را در بهشت حاکم می‌سازم. داود پرسید: آن کار نیک چیست؟ خدای متعال فرمود: اندوهی از مؤمنی می‌زداید، اگر‌چه با دانه‌ای خرما یا نیمی از آن باشد. داود گفت: شایسته است کسی که تو را بشناسد امیدش را از تو نبرد (‌جوادي آملي، 1391، ص 524).
    احسان نیز نوعي نیکوکاری است که در قرآن به آن سفارش شده است. «احسان» یک معنای عام دارد؛ بدین‌معنا که هم شامل جنبة مالی می‌شود؛ مثل اینکه کسی برای کار خیری کمک مالی کند. برای نمونه، کمک مالی برای ساختن مدرسه و بیمارستان همچنين شامل کمک غیر‌مالی می‌شود؛ مانند اینکه کسی به دیگران حرفه و صنعتی بیاموزد یا اختلاف دو تن را حل كند. علاوه‌بر‌اين، احسان از این نظر که شامل فقرا و غیر‌فقرا نیز می‌شود، عام است؛ یعنی اگر گروهی از فقرا را اطعام کنیم احسان است. همچنین اگر گروهی از ثروتمندان را اطعام کنیم باز عنوان «احسان» بر آن صدق می‌کند. اما آنچه اسلام به آن توجه کرده و آن را ستایش و تمجید نموده احسان به نیازمندان و محرومان است:
    «وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ لا تَعْبُدُونَ إِلاَّ اَللّهَ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ ذِي اَلْقُرْبى وَ اَلْيَتامى وَ اَلْمَساكِينِ وَ قُولُوا لِلنّاسِ حُسْناً وَ أَقِيمُوا اَلصَّلاةَ وَ آتُوا اَلزَّكاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلاّ قَلِيلاً مِنْكُمْ وَ أَنْتُمْ مُعْرِضُونَ» (‌بقره: 82)؛ و (یاد کنید) زمانی که از بنی‌اسرائیل پیمان گرفتیم که جز خدا را نپرستید، و به پدر و مادر و خویشان و یتیمان و مستمندان نیکی کنید، و با مردم با خوش‌زبانی سخن بگویید، و نماز را بر پا دارید، و زکات بپردازید. سپس همة شما جز اندکی (از پیمان خدا) روی گردانیدید، و شما (بر طبق عادت) روی گردان هستید.
    در این آیه، خداوند موادى از پیماني را که با بنی‌اسرائیل بسته يادآور شده است. بيشتر اين مواد- يا همة آنها- از امورى است كه بايد آن را جزو اصول و قوانين ثابت اديان الهى دانست؛ زيرا در همة اديان آسمانى، اين پيمان‌ها و دستورها به نحوى وجود دارد. در اين آيات، قرآن مجيد يهود را به شدت سرزنش مي‌كند كه چرا اين پيمان‌ها را شكستند؟ و آنها را در برابر اين نقض پيمان، به رسوايى در اين جهان و كيفر شديد در آن جهان تهديد مى‏كند!
    در اين پيمان، به نكات ذيل اشاره شده است:
    1. توحيد و پرستش خداوند يگانه؛ چنانكه نخستين آيه مى‏فرمايد: به ياد آوريد زمانى را كه از بنى‌اسرائيل پيمان گرفتيم كه جز اللَّه (خداوند يگانه) را پرستش نكنيد (و در برابر هيچ بتى سر تعظيم فرود نياوريد)؛ «وَ إِذْ أَخَذْنا مِيثاقَ بَنِي إِسْرائِيلَ لا‌تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ».
    2. و نسبت به پدر و مادر نيكى كنيد؛ «وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً».
    3. نسبت به خويشاوندان و يتيمان و مستمندان به نيكى رفتار كنيد «وَ ذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكِينِ‏».
    4. و با سخنان نيكو با مردم سخن بگوييد «وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً».
    5. نماز را بر پا داريد (و در همه حال، به خدا توجه داشته باشيد)؛ «وَ أَقِيمُوا الصَّلاهَ».
    6. در اداى زكات و حق محرومان، كوتاهى روا مداريد (‌مکارم شيرازي و همكاران، 1374‌، ص 328).
    نکته‌ای كه در آيه رعايت شده، اين است كه در طبقاتى كه امر به احسان به آنان شده است، ترتيب رعايت شده است اول طبقه‏اى ذكر شده‌، كه احسان به او از همة طبقات ديگر مهم‏تر است، و بعد طبقة ديگرى ذكر شده‌، كه نسبت به طبقات بعدي استحقاق بيشترى براى احسان دارد. اول پدر و مادر ذكر شده كه پيداست از هر طبقة ديگرى به احسان مستحق‏ترند؛ زيرا پدر و مادر ريشه و اصلى هستند كه آدمى به آن دو اتكا دارد، و جوانة وجودش روى آن دو تنه روييده است. پس آن دو از ديگران به آدمى نزديك‏ترند. بعد از پدر و مادر، ساير خويشاوندان مطرح شده‌اند، و بعد از خويشاوندان، در ميان اقربا، يتيم را مقدم داشته؛ زيرا ايتام به‌خاطر خردسالى، و نداشتن كسى كه متكفل و سرپرست امورشان شود، استحقاق بيشترى براى احسان دارند (‌موسوي، 1374‌، ص 329).
    د. تعاون و همیاری: یکی از مبانی «حمایت اجتماعی» در اسلام، مشارکت مردم در این امر است. پیامبر گرامی‌  نیز مسلمانان، به‌ویژه ثروتمندان جامعه، را به یاری نیازمندان ترغیب می‌کردند. مشارکت‌های مردمی در کنار خمس و زکات، یکی از منابع مهم هزینه‌های عمومی مانند تأمین نیازهای تهی‌دستان، مخارج جنگ، ساختن اماکن عمومی مانند مسجد، پل، جاده و مراکز تجاری و تولیدی، امور فرهنگی و تبلیغ اسلام و ارتقای سطح آموزش عمومی بوده است. زمانی که این سیاست افزایش عرضة خدمات حمایت اجتماعی را در کنار سیاست کاهش تقاضای خدمات از طریق سیاست خوداتکایی و توانمندسازی افراد در نظر بگیریم، به این نتیجه می‌رسیم که اسلام تعادلی را در بازار عرضه و تقاضای خدمات حمایت اجتماعی ایجاد كرده است، به گونه‌ای که نیاز چندانی به دخالت دولت در این زمینه نیست (‌نادران و همكاران، 1391، ص 11).
    در آيات متعددی از قرآن کریم، مسلمانان به مشارکت در کارهای خیر، از جمله کمک به نیازمندان و انفاق توصیه شده‌اند: «آمِنُوا بِاللّهِ وَ رَسُولِهِ وَ أَنْفِقُوا مِمّا جَعَلَكُمْ مُسْتَخْلَفِينَ فِيهِ فَالَّذِينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ أَنْفَقُوا لَهُمْ أَجْرٌ كَبِيرٌ» (‌حديد: 7)؛ به خدا و رسولش ایمان بیاورید و از آنچه شما را جانشین و نمایندة (خود) در آن قرار داده است انفاق کنید؛ (زیرا) کسانی از شما كه ایمان بیاورند و انفاق کنند اجر بزرگی دارند!
    مشارکت مردمی برای تحقق یک الگوی حمایت اجتماعی پایدار اسلامی، امری ضروری است. بنابراین، حمایت اجتماعی فرایندي مردمی است که علاوه بر تلاش‌های دولت و بخش خصوصی، نیازمند بسیج همة شهروندان است. از‌این‌رو، دولت باید به گونه‌ای سیاست‌گذاری كند که تلاش‌های مردمی عملاً در حل مشکلات جامعه مشارکت داده شود و هر فرد مسئولیت تعریف شدة خود را در آن حس کند. در این زمینه، دولت می‌تواند با استفاده از ابزارهای تبلیغاتی و رسانه‌ای، از مطبوعات گرفته تا رادیو و تلویزیون و مسجد، از تمام ظرفیت‌ها و امکانات مردمی در جهت تأمین نیازهای افراد جامعه بهره ببرد.
     یکی از سیاست‌های قرآن کریم برای برقراری یک نظام حمایت اجتماعی فراگیر، مشارکت همگان در آن است. خداوند در این باره می‌فرماید: «وَ تَعاوَنُوا عَلَى اَلْبِرِّ وَ اَلتَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى اَلْإِثْمِ وَ اَلْعُدْوانِ وَ اِتَّقُوا اَللّهَ إِنَّ اَللّهَ شَدِيدُ اَلْعِقابِ» (‌مائده: 2)؛ و یکدیگر را بر انجام کارهای خیر و پرهیزگاری یاری دهید، و یکدیگر را بر گناه و تجاوز یاری ندهید، و از خدا پروا کنید که خدا سخت کیفر است.
    محورهاي اصلي مباني ارزشي اسلام در نمودار ذيل تبيين شده است:

    نمودار (3): عناصر اصلی مبانی ارزشی اسلام مرتبط با رفاه و حمایت اجتماعی
    جمع‌بندي و نتيجه‌
    الگوهاي حمایت اجتماعي در هر نظام، بر اساس مباني آن شکل گرفته، پايه‌گذاري مي‌شوند. از‌این‌رو، به منظور تبيين الگوي حمایت اجتماعي با رويکرد اسلامي، لازم است در گام نخست، مباني آن مطالعه و بررسي شود. بر اساس مبنای هستی‌شناسی اسلام، هستی مخلوق خدا‌ست و خدا علاوه بر خالق بودن، ربوبیت تشریعی نیز دارد. ربوبیت تشریعی خداوند اقتضا می‌کند که در نظام اجتماعی اسلام، از جمله امور مربوط به رفاه و حمایت اجتماعی، او قانون وضع كند. مبنای انسان‌شناسی اسلام ناظر بر این است که انسان دارای دو ساحت «جسمی» و «روحی» است که هر يك نیازهایی دارد که باید تأمین شود تا انسان به کمال و رشد، که هدف آفرینش است، دست یابد. از‌این‌رو، در سیاست‌گذاری رفاه و حمایت اجتماعی، لازم است كه هم به رفاه مادی و هم به نیازهای معنوی فرد توجه شود. بر‌‌این‌اساس، تأمین نیازهای مادی هدف نهایی حمایت اجتماعی نیست، بلکه مقدمه‌ای برای دستیابی به رشد و کمال انسان است. اسلام انسان را در برابر نعمت‌هایی که به او عنایت شده، اعم از مال و ثروت و موقعیت‌های اجتماعی، مسئول دانسته و یکی از مسئولیت‌های وی را حمایت از نیازمندان به اندازة وسع، دانسته است. در نظام‌های رفاهی مبتنی بر ارزش‌های لیبرالی، فردگرایی و توجه به منافع شخصی ارزش تلقی شده، به آن توصیه می‌شود. در این نظام ارزشی، افراد مسئول تأمین نیازها و منافع خویش هستند و مسئولیتی در قبال سایر افراد جامعه ندارند. ولی در نظام ارزشی اسلام، انسان علاوه بر مسئولیت در برابر خود، نسبت به سایر افراد جامعه نیز مسئول است. در نظام ارزشی اسلام، روابط میان اعضای جامعه و همبستگی میان آنان بر اساس ایمان به خدا و روز قیامت شکل می‌گیرد که از آن به «برادری ایمانی» یاد می‌شود. اسلام با طرح موضوع «برادری» میان مسلمانان، حقوق و تکالیفی را برای هر یک از آنان وضع نموده است. یکی از تکالیف این است که مسلمانان هنگام نیاز سایر برادران خویش، به کمک آنان بشتابند و آنها را حمایت كنند. 

     

    References: 
    • شریف‌الرضی، محمد بن حسین، 1414، نهج البلاغه( للصبحي صالح)، مصحح، صالح، صبحي‏، قم، هجرت.
    • آراسته خو، محمد،1374، تأمين و رفاه اجتماعي‌، تهران، پیام نور.
    • آرمان مهر، محمد‌رضا، 1393، «مبانی نظری عدالت اقتصادی در اندیشة محمد‌رضا حکیمی»، الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت، ص 187- 193.
    • توحيدي‌نيا، ابوالقاسم، 1393، «بررسي بنياد تمدن اسلامي، و ارزش‌هاي آن براي پيشرفت امروز ملل مسلمان، علوم اسلامي انساني»، ص 195- 201.
    • فتحعلي، محمود و همكاران، 1383، مبانی اندیشه اسلامی 4 درآمدی بر نظام ارزشی و سیاسی اسلام، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی‌.
    • جوادی آملی، عبدالله، 1391، مفاتیح‌الحیاه، قم، اسراء.
    • چشمی، علي‌، میثم پیله ‌فروش، 1393، «تبیین الگوی اقتصادی قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، علوم انساني اسلامي»، ص 289- 296.
    • حسن باديني و عصمتي، زينب، 1391، «زمينه‌هاي تحقق اصول حاکم بر حقوق تأمين اجتماعي جمهوري اسلامي ايران»، رفاه اجتماعي، ش 44، ص 24- 30 ( 199- 230).
    • حسيني، رضا، 1388، «تأمين اجتماعي و رشد و توسعه اقتصادي»، جستارهاي اقتصادي، ش 11، ص61- 82.
    • حکیمی محمد‌رضا و همكاران، 1388، الحیاه، ترجمة احمد آرام، تهران،‌فرهنگ اسلامی.
    • حسيني، رضا، 1388، «تأمين اجتماعي و رشد و توسعه اقتصادي»، جستارهاي اقتصادي، ش 11، ص 63.
    • عصمتي، زينب، 1392، آشنايي با مفاهيم حقوق عموم بررسي مفهوم تأمين اجتماعي، ناظر علمي، علي بهادري جهرمي، دفتر مطالعات نظام‌سازي اسلامي، شوراي نگهبان، ص 13.
    • سبحانی تبریزی، جعفر، 1377، نظام اخلاقی اسلام، تفسیر سورة مبارکه حجرات، قم، بوستان کتاب.
    • شهید ثانی، زين‌الدين بن‌علي، 1390، كشف الريبه، بي جا، دار‌المرتضوي للنشر‌.
    • يزداني، فرشيد، «مفاهيم بنيادي در مباحث رفاه اجتماعي (‌سياست اجتماعي، حمايت اجتماعي، رفاه و تأمين اجتماعي)، ش 10، ص 40- 49.
    • لیثی واسطی، علی‌بن محمد، 1376، عيون‌الحكم و المواعظ( لليثي)، مصحح، حسین حسنى بيرجندى، قم، دارالحدیث.
    • مجلسي، محمد‌باقر‌، 1403ق، بحار‌الأنوار( ط- بيروت)، مصحح، جمعى از محققان‏، بيروت، دار إحياء التراث العربي.
    • مکارم شیرازی و همكاران، ناصر، 1374، تفسیر نمونه، تهران، ‌دار‌الكتب الإسلاميه.
    • موسوي، مير‌طاهر و محمد‌علي محمدي، 1388، مفاهيم و نظريه‌هاي رفاه اجتماعي، تهران، دانژه.
    • مؤسسه فرهنگي و هنري آهنگ آتيه، 1394، تأمين اجتماعي براي همه ويژه آشنايي آموزگاران مقاطع مختلف تحصيلي با مفاهيم بيمه‌اي، معاونت فرهنگي و اجتماعي سازمان تأمين اجتماعي، ص 20-22.
    • میر‌معزی، حسین، 1393، مفهوم الگوی اسلامی- ایرانی پیشرفت، علوم انسانی اسلامی، ش 10، ص 99- 120.
    • ـــــ، 1390، «نظام اقتصادی اسلام: مبانی، اهداف، اصول راهبردی و اخلاق، سازمان، تهران، ‌پژوهش‌گاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
    • نادران، الیاس و همكاران، 1391، «الگوی تأمین اجتماعی صدر اسلام و دلالت‌های آن برای الگوهای نوین»، معرفت اقتصادي، سال سوم، ش 2س، ص 5- 28.
    • مصباح يزدي، 1390، فلسلفه تعليم و تربيت اسلامي، قم، مدرسه.
    • ـــــ، 1380، نظريه حقوقي اسلام، تحقيق محمدمهدي نادري قمي؛ محمدمهدي كريمي نيا، قم،‌ مؤسسة آموزشي پژوهشي امام خميني.
    • موسوي همداني و سيد محمدباقر، 1374، ترجمة الميزان، قم، جامعة مدرسين.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شیخی، محمدحسین، درودی، مجتبی، حسینی تاش، سیدعلی، رضاییان، علی.(1397) مبانی حمایت اجتماعی در اسلام. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 8(1)، 37-54

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدحسین شیخی؛ مجتبی درودی؛ سیدعلی حسینی تاش؛ علی رضاییان."مبانی حمایت اجتماعی در اسلام". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 8، 1، 1397، 37-54

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شیخی، محمدحسین، درودی، مجتبی، حسینی تاش، سیدعلی، رضاییان، علی.(1397) 'مبانی حمایت اجتماعی در اسلام'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 8(1), pp. 37-54

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    شیخی، محمدحسین، درودی، مجتبی، حسینی تاش، سیدعلی، رضاییان، علی. مبانی حمایت اجتماعی در اسلام. اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 8, 1397؛ 8(1): 37-54