شناسایی عناصر قابل تطبیق اصول مدیریت با فرهنگ اسلامی و اولویتبندی اجرای آنها در کشور ایران
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
درگذشته، مدیران براي اداره و سرپرستی سازمانها، تنها به عواملی نظیر نیروی کار، میزان سرمایه، فناوري، مواد اولیه و بازار توجه داشتند. اما امروزه صاحبنظران علوم مدیریت معتقدند: عوامل مهمتری مانند ارزشهای فرهنگی و اعتقادی نیز وجود دارد که به شکلدهی، هدایت و تقویت عوامل مذکور میپردازد (درویش، 1383، ص48). به عبارت ديگر، فرهنگ سازمانی به منزلة نیروی محرکی است که افراد سازمان را برای فعالیت و عمل به حرکت وامیدارد و به مثابة اهرم نیرومندی است که رفتار سازمانی را هدایت ميكند (نادری، 1375، ص29).
در مطالعة رفتار سازمانی، اهمیت ارزشها در این است که آنها تشکیلدهندة اساس درک نگرشها و انگیزش افراد هستند و همچنین بر ادراک افراد اثر میگذارند (رابینز، 1386، ص272). امروزه پرداختن به مطالعة فرهنگ سازمانی و تأثیر آن بر عملکرد افراد سازمان، از جمله مباحث مهمی است که بخش عظیمی از وقت، بودجه و توجه صاحبنظران را به خود اختصاص داده است. سازمانها به دنبال این هستند که بتوانند عملکرد مدیران و کارکنان را بهبود بخشند. تحقق این امر صرفاً از طریق توجه به نیازهاي مادي امکانپذیر نیست و راهحل را باید در عوامل مهمتری جست وجو کرد. در هر سازمانی جهتیابی فرهنگی افراد متأثر از باورها، اعتقادات، ارزشها، نگرشها و رفتارهایی است که توسط افراد در زندگی شخصی و جامعه بروز مییابد. بنابراین، بهترین، قویترین و کاراترین نوع فرهنگ سازمانی، فرهنگی است که با باورها، اعتقادات و ارزشهای درونی افراد سازمان سازگاری و تطبیق داشته باشد. نامأنوس بودن برنامهریزیها، اهداف و سیاستهای سازمانی با فرهنگ، باورها، اعتقادات و ارزشهای دینی و مذهبی کارکنان، عدم موفقیت سازمانها را به دنبال خواهد داشت (سهرابی و همکاران، 1390، ص 24-29).
با توجه به اینکه دین رسمی اکثریت قریب به اتفاق ملت ایران دین مبین اسلام است و به علت نزدیکی فرهنگ اصیل ایرانی پیش از ظهور اسلام با فرامین اسلامی، احترام ایرانیان به فرهنگ و اعتقادات اسلامی در نوع زندگی آنها مشهود است، و به نوعی، فرهنگ و زندگی فردی و اجتماعی ایرانیان با اصول و مبانی اسلامی عجین شده است. آميختگي فرهنگ اسلام و ايران به گونهاي است كه حتی شناخت اسلام براي شناخت تاريخ ايران لازم و ضروري است (مفتخری، 1392، ص 98). ازاینرو، این پژوهش تصویری از ارتباط اصول مدیریت با فرهنگ اسلامی ارائه ميدهد. در این زمينه، تلاش میشود ابتدا عناصر قابل تطبیقِ اصول مدیریت با فرهنگ اسلامی شناسایی شود، سپس اولویتبندی اجرای اصول مدیریت با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در سطحی از فرهنگ اسلامی مطرح شود که متأثر از ویژگیهای کشور ایران است.
مفاهيم كاربردي
مفاهيمي نظير «مدیریت»، «مدیریت اسلامی»، «فرهنگ» و «فرهنگ سازمانی» داراي بار معنايي گستردهاي است و رسيدن به تعريفی جامع از آنها بسيار دشوار مينمايد. اگر فقط تعاريف مختلف «فرهنگ» جمعآوري شود، شايد در مجال يك كتاب هم نگنجد. لازم است براي تعيين چارچوب تحقيق، ابتدا چارچوب و محدودة متناسبي براي تعريف هر يك از اين مفاهيم ارائه گردد.
الف. مدیریت
اگرچه طلوع علم مدیریت نسبت به سایر دانشها بسیار متأخرتر صورت گرفت و هنگامی ظهور یافت که سیطرة علوم طبیعی کاملاً فراگیر شده بود و علوم انسانی پیشتاز مانند جامعهشناسی، روانشناسی، اقتصاد، حقوق و سیاست مراحل قابل ملاحظهای از چرخة عمر خود را طی کرده بودند، اما مدیریت به عنوان یک علم جوان، کاربردی و کارگشا، پس از انقلاب صنعتی، با پای نهادن بر شانة دیگر علوم انسانی ظاهر گشت. در آغاز قرن بیستم، هر چه بر میزان سازمانی شدن جوامع و فاصله گرفتن از زندگی فردی افزوده میشد، نیاز جوامع به علم مدیریت نیز افزونتر میگشت (عابدی جعفری و همكاران، 1391، ص34). در فرایند رشد مدیریت، تنوّع مکاتب این علم چنان گسترش یافت که به تعبیری «جنگلی از نظريههای مدیریتی» را پدید آورد و این واقعه در آن دوره با انتقاد صاحبنظران این رشته مواجه شد (کنتز،1961، ص174ـ188).
«علم مدیریت» عبارت است از: کاربرد اصول ریاضی، پژوهش عملیاتی، فناوري اطلاعات و فناوري علمی در قالب تفکر سیستمی به منظور تصمیمگیری صحیح، برنامهریزی دقیق و حل منطقی مشکلات به گونهای که از روایی و پایایی برخوردار باشد (بهارستان، 1383، ص15). در مفهوم «علم مدیریت»، نکتة اصلی رویکرد کمّی است که بیشتر در اندیشة مدیران رده بالا برای برنامهریزیها و تصمیمگیریها کاربرد دارد (صادقپور و مقدس، 1366، ص 5-35).
فایول، (Fayol) از صاحبنظران علم مديريت، «مديريت» را «پيشبيني فعاليت براي نيل به هدفهاي سازمان در آينده» تعریف میکند (رضاييان، 1365، ص23).
از نظر بارنارد(Barnard) از پيشگامان علم مديريت، «همکاري دو يا چند انسان براي نيل به هدف معين و مشخص» را «مديريت» ميگويند (محمدي ريشهري، 1369، ص12). در واقع، «مديريت» فرايند به کارگيري مؤثر و کارآمد منابع مادي و انساني در برنامهريزي، سازماندهي بسيج منابع و امکانات، هدايت و کنترل است که براي دستيابي به اهداف سازماني بر اساس نظام ارزشي مورد مقبول صورت ميگيرد (رضايیان، 1365، ص25).
ب. مدیریت اسلامی
اصطلاح «مدیریت اسلامی» از دو واژة «مدیریت» و «اسلام» ترکیب شده است. مدیريت اسلامی برخلاف دیگر نگرشهای مادی، که بیشتر بهرهوری و نتایج دنیوی را دنبال میکنند، علاوه بر اینکه سعادت دنیایی را محور توجه قرار داده، بالاتر از آن به دنبال سعادت اخروی انسانهاست. در اسلام، آخرت ادامة دنیا محسوب میشود. ازاینرو، مهمتر از نتایج دنیوی باید اسباب آخرت فراهم گردد. برایناساس، هر نوع فعالیت دنیوی با نیت اخروی دارای ارزش است.
بسیاری از دانشمندان اسلامی معتقدند: مدیریت اسلامی نوعی مدیریتِ منتج از جهانبینی اسلامی است و در کنار دیگر دستاوردهای علمی مدیریت قرار میگیرد. آنها بر این باورند که اسلام به واسطة کمال خود، برای همه شئون مدیریت رهنمودهایی دارد که میتواند بهعنوان اصول مدیریت به کار گرفته شود (تقوی دامغانی، 1383، ص85).
برداشتهای مختلفی از مدیریت اسلامی صورت گرفته است. «مدیریت اسلامی» عبارت است از: هنر و علم به کارگیری صحیح افراد و امکانات در جهت نيل به اهداف سازمانی، به گونهاي که با موازین شرع مغایرت نداشته باشد (نبوی، 1372). مدیریت در اسلام مبتني بر طرح و برنامهای سازگار با مبانی اسلامی و به سوی اهداف اسلام است که در رأس همة آنها، قرب الهی قرار دارد و در این جهت، وسیله و کیفیت برخورد با افراد نیز مطابق موازین اسلام باشد (بهارستان و سلطانی، 1361). «مدیریت اسلامی» به شیوة بهکارگیری منابع انسانی و امکانات مادی، برگرفته از آموزههای اسلامی به منظور نیـل به اهداف متأثر از نظام ارزشی اسلام اطلاق میشود (نظامیوند چگینی و همكاران، 1392، ص131).
مدیریت در ترکیب با «اسلام» خصوصیتی مییابـد که با دیگر ویژگیهاي مدیریت متفاوت اسـت. براي بررسـی انطباقپذیري دیدگاههاي اسلامی بر مفاهیمی همچون «مدیریت»، بایـد بـه سـیر تکوین و رشـد آن توجه داشـت. نمیتوان صرفأ با انتزاع مفاهیم تجریدي به تطبیق آنها بـا مفاهیم اسلامی پرداخت؛ زيرا معنایابی دقیق واژهها در حوزة مدیریت اسـلامی بـا نگاهی به پیشـینة تـاریخی نظریـهپـردازي در آن، الگوها و کاربرد آنها از لوازم ضروري و انکارناپذیر اینگونه تحقیقات است (چاوشی، 1388، ص44).
براي رسیدن به حقیقـت مـدیریت اسـلامی یـا مـدیریت در اسلام، از رویکردهای گوناگوني میتوان بهره گرفت که از جمله میتوان به نمونههاي ذيل اشاره كرد: 1. رویکرد نظري رشد در مدیریت اسلامی؛ 2. رویکرد نظری اصولگرایی؛ 3. رویکرد نظري اخلاق و ویژگیهاي مدیران اسلامی؛ 4. رویکرد وظایف مدیران مسلمان ؛5. رویکرد تأثیر ارزشهای اسلامی بر مدیریت (چاوشی، 1388، ص46-52).
ج. فرهنگ
«فرهنگ» به منزلة یک مفهوم، سابقة مشخص و طولانی دارد. افراد عادی ایـن مفهـوم را به مثابة کلمهای برای نشان دادن فرهیختگی به كار بردهاند اما درتعریف انتزاعی آن، نظرات کاملاً متفاوتی وجود دارد. صاحبنظران تعاریف متفاوتی از «فرهنگ» بیان میکنند. برای نمونه، ساترلند(Sutherland) و وودوارد(Woodward) اظهار ميدارند که «فرهنگ» شامل هر چیـزی اسـت که بتواند از منبعی به منبع دیگر منتقل شود؛ یعنی همان میراث اجتماعی و کلّیت جامعی کـه شامل دانش، دین، هنر، اخلاقیات، قانون، فنون ابزارسازی و کاربرد آنها و همچنین روش فرارساندن آنها بیان میشود (مشبکی، 1380، ص486).
ویلی، (Willy Apollon) در این باره مینويسد: «فرهنگ سیستمی اسـت از الگوهای عادتی پاسخگویی که با یکدیگر وابسته هستند» (عسگریان ، 1388، ص104).
تایلر،(Edward burnett tylor) مردمشناس انگلیسی، «فرهنگ» و «تمدن» را به یک معنا به کار بـرده، و «فرهنگ» را مجموعهای از معارف، عقایـد، اخلاقیات، قـوانین، آداب و رسـوم و همـة قابلیتها و عاداتی دانسته است که انسان به عنوان عضوی از جامعه میپـذیرد (زیاری، 1999، ص44).
«فرهنگ» الگویی از مفروضات مشترک در یک گـروه است کـه مشکلات انطباقپذیری خارجی و هماهنگی داخلی گروه را حل میکند، و به سبب عملکـرد و تأثیر مثبتش معتبر دانسته میشود و ازایـنرو، بـه مثابـة روش صـحیح ادراک، تفکـر و احساس در خصوص آن مشکلات گروه، به اعضـای جدیـد آمـوزش داده مـیشـود (شاین، 1997، ص30). همچنین «فرهنـگ» را مجموعهای متمایز، شامل سطوح متفاوتي مانند ارزشهای اصلی، هنجارها، باورها، آرمـانها، رفتارها و دستساختههاي بشر تعریف میکنند (هافستد، 1980).
«فرهنگ» عبارت است از: مجموعهای از ارزشها، باورها، درک و استنباط، و شیوههای اندیشیدن در آنها كه با يكديگر وجه مشترک دارند، و اين همان چیزی است که بهعنوان یک پدیدة درست به اعضای تازهوارد آموزش داده میشود و نمایانگر بخش نانوشته و محسوس سازمان است (دفت، 1377، ص631).
ازآنرو، که سازمانها به نوعی مجموعة انسانی محسوب میشوند، دارای رفتارهای منحصر به فردی هستند. رفتارهای غالب در سازمان به عنوان «فرهنگ سازمانی» شناخته میشود. در ادامه، توضیح مختصری از فرهنگ سازمانی ارائه میشود.
د. فرهنگ سازمانی
«فرهنگ سازمانی» سامانهای از استنباط یا نظام معنایی مشترک است که افراد سازمان نسبت به آن سازمان دارند، بهگونهای که این ویژگی موجب تمایز و تفکیک دو سازمان از یکدیگر میشود (سلطانی و همکاران، 1390، ص55). یک نظام که اعضایش دارای استنباط مشترک از آن هستند، از مجموعهای از ویژگیهای اصیل تشکیل شده است که سازمان به آنها ارج مینهد یا برای آنها ارزش قايل است (رابینز، 1386، ص 1059). در واقع، «فرهنگ سازمانی» همان شالودة درونی و ساختار غیرمشخص سازمان است كه براساس اهداف، فناوری، ساختار، سیاستها، عملكرد و محصولات سازمان تجلی مییابد و آشكارترین نمودش را در رفتار كاركنان میتوان مشاهده كرد (اسدی و شیرزاد، 1391، ص137).
هر نوع فرهنگسازمانی دارای پیامدهای مثبت یا منفی برای سازمان است (اریلی، 1989، ص 9-25). پیامدهای مثبت فرهنگ سازمانی برای افراد ممکن است شامل انگیزه و رضایت شغلی، و پیامدهای منفی آن استرس و نارضایتی شغلی باشد (یزدخواستی، 1388، ص114).
برخی صاحبنظران «فرهنگ سازمانی» را به فرهنگ «قوي» و «ضعیف» تقسیم کردهاند. در فرهنگ سازمانی قوي، ضمن اینکه بین عناصر آن سازگاري وجود دارد، اعضاي سازمان در خصوص اهمیت اعتقادات و ارزشهاي مشترك، اتفاق نظر دارند، و این ارزشها به عنوان ابزاري قوي بر تعهد و رفتار کارکنان تأثیرگذار است (گوردن، 1999، ص783-798).
فرهنگ سازمانی قوي، که بر ارزشهاي اصلی سازمان مبتنی است، بر رفتار افراد تأثیر بيشتري دارد و موجب میشود تا جابهجایی کارکنان بهشدت کاهش یابد. سازمانهاي مذهبی، مکتبهاي اندیشه و شرکتهاي ژاپنی هر یک نمونههاي از سازمانهایی هستند که فرهنگهاي قوي دارند. آنچه امروزه براي ژاپنيها در صحنة رقابتهاي فناوري به عنوان مزيت نسبي محسوب ميشود، به طور عمده اصول و ارزشهايي است كه ريشه در فرهنگ آنها دارد و حاصل تعاليمي است كه طي قرنها توسط مكاتب فكري مهمي همچون «شينتوئيسم»، «بودائيسم» و «كنفوسيوسيسم» انجام گرفته است. این اصول و ارزشها، كه خصوصيات ويژة ژاپنيها ناميده ميشود، تمام ابعاد زندگي اين جامعه را فراگرفته است. اين عوامل، به ويژه در روابط كارگري، اقتصادي و اجتماعي آنها كاملاً مشهود است. اين خصوصيات ويژه، اساس نظام ارزشي ژاپن را تشكيل داده و پيشرفتهاي چشمگيري را در مديريت آن كشور موجب شده است. نگاهي قطعهاي از عصارة فلسفه و شالودة آيين كنفوسيوس، حكيم چيني، در كتاب آموزش بزرگ، مطلب را روشن ميكند.
بنابراین، به روش تطبیقی میتوان گفت: که بسترسازی برای تطبیق فرهنگ سازمانی با فرهنگ اسلامی در کشور ایران، موجب افزایش ضمانت اجرایی آنها در سازمانها خواهد شد. بدينروي، در این پژوهش، تصویری از ارتباط اصول مدیریت با فرهنگ اسلامی ارائه میشود. بدین منظور، تلاش میگردد پس از شناسایی عناصر قابل تطبیق اصول مدیریت با فرهنگ اسلامی، به اولویتبندی اجرای آنها در سطحی از فرهنگ اسلامی اشاره شود که متأثر از ویژگیهای کشور ایران است.
روش پژوهش
هدف این پژوهش ارائة تصویری از ارتباط اصول مدیریت با فرهنگ اسلامی است. بدین روي، ابتدا عناصر شناساییشدة قابل تطبیقِ اصول مدیریت با فرهنگ اسلامی معرفی میشوند، سپس شرح مختصری از بررسی تطبیقی اصول با منابع اسلامی ذكر ميگردد، و در نهایت، اولویتبندی اجرای اصول مدیریت با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) در سطحی از فرهنگ اسلامی، که متأثر از ویژگیهای کشور ایران است تبيين خواهد شد.
شناسایی عناصر قابل تطبیقِ اصول مدیریت با فرهنگ اسلامی
1- تولید ناب
«توليد ناب» (Lean Production) نخستین بار توسط ووماك و همكارانش (1990) در قالب يك كار تحقيقي بـا عنوان ماشيني كه جهان را تغيير داد منتشر گرديد. «تولید ناب» به عنوان یک ابزار کاربردی به منظور بهبود سطح کیفی خدمات و محصولات در سازمانها معرفی شده است. مفهوم بنيادي «توليد ناب» در ريشهكن كردن اتلاف و آفرينش ارزش در سازمان نهفته است (طلوعی و همکاران، 1388، ص37). «توليد ناب» ناب نگرشي است که بهکارگیری مؤثر آن منجر به افزايش بهرهوري، ارزشآفريني مستمر، حداقل كردن اِتلافات و هزينهها میشود. اين تفكر با هدف کاهش ضایعات و با آرمان حذف فعالیتهای بدون ارزش افزوده طراحی شده است و شرایطی را فراهم ميكند كه از طريق آن بتوان بـا حداقل منابع، تجهيـزات و فضا، به بيشترينها دست يافت و در عينحال، با تأمين درست نياز مـشتري به آنها نزديك شد. كاهش قابل ملاحظة هزينهها، افزايش كيفيت محصولات، تحويل بـه موقع خدمات و محصولات بـه مشتري، افزايش ايمني كاركنان و بهبود وضعيت نيروي انساني از مزایای به کارگیری شيوة تولید ناب در سازمانهاست. در واقع، فلسفة اصلی این نظام، به کمال رساندن و بینقص کردن فرآیندهای تولیدی و مدیریت است. مؤلفههای تولید ناب را میتوان به صورت جدول (1) در نظر گرفت:
جدول (1): مؤلفههای تولید ناب
اختصاري معرفی مؤلفهها توضیح
C1 عيب را صفر کنید. با دورریز شدن قطعات معیوب در تولید، عملاً هم مواد اولیه مورد استفاده در آنها تلف میشود و هم زمانی که صرف تولید آنها شده است، درنتیجة هزینههای غیرضروری، به سازمان تحمیل میشود.
C2 زمان آمادهسازي را صفر کنید. در زمانهای آمادهسازی دستگاههای تولیدی، نظیر تعویض قالب یا گرمای اولیة کورهها، عملاً نمیتوان کار تولیدی انجام داد. این امر منجر به اتلاف وقت تولید شده و سازمان متحمل هزینههای غیر ضروري میشود.
C3 موجودي را صفر کنید. «موجودی» به کالاهایی گفته میشود که در حالت راکد در سازمان قرار دارد. موجودی نه تنها ارزش افزوده ایجاد نمیکند، بلکه هزینههایی مثل انبارداری، بیمه، هزینههای مرتبط با سرقت، فاسد شدن و از همه مهمتر هزینههای خواب سرمایه را موجب میشود.
C4 جابهجاييِ قطعات را صفر کنید. جابهجاییهای بیهوده ارزش افزوده ایجاد نمیکند و فقط هزینة تولید را بالا میبرد و علاوه بر آن، زمان تولید را نیز افزایش میدهد.
C5 ازکارافتادگيِ ماشینآلات را صفر کنید. خرابی ماشینآلات، وقتِ سایر ماشینآلات مرتبط با مراحل بعدی تولید و کارکنان را ميگيرد و کار مفید تولیدی انجام نمیشود. با برنامهریزی نگهداری و تعمیرات پیشگیرانه میتوان آن را از بین برد.
C6 محصولات یا خدمات را کاملاً با نيازهاي مشتريان تطبیق دهید. محصول یا خدمتی که مطابق نیاز مشتری نباشد، فروش نميرود و اسراف میشود.
2- کایزن
«کایزن» اصطلاح ژاپنی به معنای «بهبود مستمر» است (وید، 2010) و از دو واژة «KAI» به معنای «تغییر» و «ZEN» به معنای «خوب» تشکیل شده است. «کایزن» نخستین بار پس از جنگ جهانی دوم، در چندین کسبوکار در ژاپن به کار گرفته شد. مدیران ژاپنی کاهش بیوقفة بهای تمامشده طی مرحلة تولید و چرخة عمر محصول را به عنوان هزینهیابی کایزن تعریف میکنند (هیلتون، 2005). دو عامل تشکیل دهندهی کایزن عبارتند از: «پیشرفت» و «تغییر به سمت بهبود مستمر» که در صورت نبودن یکی از این دو عامل، واژة یاد شده معنایی نخواهد داشت (آینهبند، 1386، ص7). بنابراین، «کایزن» به معنای بهبود یا تغییر دايم به منظور نيل به نتیجهای مطلوبتر است و بر فلسفهای مبتني است که برای ایجاد بهبود در سازمان، لازم نیست به دنبال تغییرات انفجاری و ناگهانی باشیم، بلکه هر نوع بهبود و اصلاح به شرط آنکه پیوسته، مستمر و پایدار باشد، ارتقای بهرهوری را در سازمان به ارمغان خواهد آورد (حسینیان، 1388، ص33). جوهره و درونمایة اصلی این الگوی مدیریتی - در حقیقت - خواستگاه ایدئولوژی تلاش و پیشرفت مداروم بشر است (کارگرشورکی و زارعی، 1387، ص188).
اصول بیستگانهی کایزن در جدول (2) آمده است. اجرای این الگو نتایج مثبتی، از جمله افزایش رضایت کارکنان، کاهش تلفات و ضایعات، افزایش سوده و بازده، افزایش تلاش و پیگیری برای یافتن راهحلهای عملی کاهش مشکلات به سبب درک اثر کاهش مشکلات، افزایش توجه به جزئیات به خاطر درک اهمیت آنها، کاهش زمان تولید، کاهش فضای اشغال شده، کاهش فعالیتهای بيجا و بدون ارزش افزوده، ارتقای کیفیت، افزایش ایمنی و توانمندی و مهارت کارکنان را به دنبال خواهد داشت (تولایی و رجبدری، 1393، ص94).
جدول (2): اصول بیستگانة کایزن
اختصاري توضیح اصول
C7 نگویید: چرا این کار انجام نمیشود؟ فکر کنید چگونه میتوانید آن را انجام دهید.
C8 در بارة مشکل به وجود آمده نگرانی به خود راه ندهید. همین الان برای رفع آن اقدام كنيد.
C9 از وضعیت موجود راضی نباشید. باور داشته باشید که همیشه راه بهتری هم وجود دارد.
C10 اگر مرتکب اشتباه شدید، بلافاصله درصدد رفع اشتباه برآیید.
C11 برای تحقق هدف، به دنبال کمال مطلوب نگردید. اگر60 درصد از تحقق هدف اطمینان دارید دست بهکار شوید.
C12 برای پی بردن به ریشة مشکلات 5 بار بپرسید: چرا؟
C13 سعی نکنید از دفتر کار خود مشکلات محیط را حل کنید.
C14 همیشه برای حل، از داده و اطلاعات کمّی و بهروز استفاده کنید.
C15 برای حل مشکل، از خرد خود استفاده کنید، و اگر عقلتان به جایی نمیرسد از خرد جمعی استفاده کنید.
C16 هیچ وقت جزئیات و نکات ریز مسئله را فراموش نکنید. ریشة بسیاری از مشکلات بزرگ همین نکات ریز است.
C17 حمایت مدیریت ارشد منحصر به قول و کلام نیست. مدیریت باید حضور مشهود و ملموس داشته باشد.
C18 برای حل مسائل، هر جا امکان دارد از واگذاری اختیار به زیردستان ابا نکنید.
C19 هیچ وقت به دنبال مقصر نگردید. هیچگاه عجولانه قضاوت نکنید.
C20 مدیریت دیداری و انتقال اطلاعات بهترین ابزار برای حل مسئله به صورت گروهی است.
C21 ارتباط یکطرفة دستوری از بالا به پایین مشکلات سازمان را پیچیدهتر میکند. مدیریت ارشد باید با لایههای پایینتر سازمان ارتباط دوجانبه داشته باشید.
C22 انسانها تواناییهای فراوانی دارند. از الگوهای چند مهارتی و غنیسازی شغلی برای شکوفا شدن آنها استفاده کنید.
C23 فقط فعالیتهایی را انجام دهید که برای سازمان شما ارزش افزوده ایجاد میکنند.
C24 فراموش نکنید که5S پایه و بنیان ایجاد محصولی با کیفیت است .
C25 بر اساس الگوهای کار گروهی، مسائل محیط کارتان را حل کنید.
C26 حذف مودا (اتلاف) فرایندی هميشگي است. هیچوقت از این کار خسته نشوید.
بررسی تطبیقی اصول مدیریت با منابع اسلامی
1. مصادیق تولید ناب در منابع اسلامی
مؤلفههای «تولید ناب» - که در بخش قبل تعریف شد -، در مقابل مؤلفههاي همچون «اتلاف» و «اسراف» قرار میگیرد. اهمیت موضوع در آموزههای اسلامی به حدی است که خداوند در قرآن کریم میفرمایند: سرانجام اسراف و مسرفان، محرومیت از حب الهی (اعراف: 31، انعام: 141)، گمراهی به خاطر محرومیت از هدایت الهی (غافر: 28 و 34)، كيفر الهی (ذاریات: 33-34، یس: 19-29، انبیاء: 9)؛ عذاب سختتر و ماندگارتر (طه: 127)؛ همدمی آتش (غافر: 43)؛ هلاکت (انبیاء: 9)؛ و برادري شیاطین و کفران نعمت (اسرا: 27) است.
معصومان نیز به پیروي از آموزههاي الهی، بیان میدارند که سرانجام بدي در انتظار اسرافکاران است. معصوم بیان میکند که «شفاعت ما به بعضی از اسرافکاران نمیرسد» (صدوق، 1371). از نظر رسول خدا، خداوند اسراف و زیادهروي را دوست ندارد (صدوق، 1382، ص 224) و «هر کس اسراف کند، خداوند او را فقیر (عطائی، 1369، ص273، صدوق، 1367، ص755، غفاري ساروی، 1375، ص174) و ناامید ميسازد» (رضایی، 1364، ص170). در بیان حضرت امیر نیز «اسراف منشأ فقر است» (مشکینی اردبیلی، 1387ق، 351). ايشان همچنین در نامة 45 میفرمایند: «درختان بیابانی در مقایسه با درختان باغی که در مصرف آب زیادهروي نمیکنند، چوبشان محکمتر و آتششان شعلهورتر است و دیرتر خاموش میشوند». امام خمینی با پیروي از آموزههاي معصومان بر این عقیده است که با زندگی اشرافی و مصرفی نمیتوان ارزشهاي انسانی اسلامی را حفظ کرد (حسنی، 1378، ص175) و هشدار میدهد: «ما چه کنیم با بیتالمال مسلمین؟ یک درهمش در آن طرف (آخرت) حساب دارد؛ زیادهروي شده باشد مجازات دارد!». حضرت رضا توصیه میفرمایند: «از لذایذ دنیوى نصیبى براى کامیابى خویش قرار دهید و تمنیّات دل را از راههاى مشروع برآورید. مراقبت کنید در این کار دچار اسراف نشوید» (فلسفی، 1368، ص37). امام موسىبنجعفر نیز در این زمينه میفرمایند: «براى خویش، بهرهاى از دنیا قرار دهید، به گونهاي که به تمایلات نفسى حلال خویش پاسخ دهید؛ چیزهایى که موجب شکست شخصیت شما نمیشود و اسراف نیست» (مجلسی، 1404ق ، ج17، ص277). و امام صادق، اسراف نکردن را از ویژگیهاي مؤمن میدانند (صدوق،1382).
در نظام اقتصادی اسلام، هم مالکیت خصوصی افراد جامعه محترم شمرده شده و هم نیازهای جامعه مدّنظر قرار گرفته است. اين نظام از هر امری که موجب آسیبرسانی به این مهم گردد جلوگیری مینماید؛ زیرا اقتصاد جامعه به منزلة خون در پیکر و یا ستون فقرات جامعه معرفی شده است. همانگونه که حیات و زندگی انسان نیاز به گردش خون دارد، و هر گاه این جریان متوقف گردد و یا خون در عضوی انباشته شود و به عضوی دیگری نرسد به همان میزان در نظم زندگی انسان اختلال وارد میشود، اقتصاد نسبت به فرد و اجتماع نیز نقش خون در بدن را ایفا میکند. خدای متعال در قرآن کریم میفرماید: «و اموال خود را، که خداوند وسیلة قوام زندگى شما قرار داده است، به دست سفیهان ندهید» (نساء: 5). بدينروي بايد برای جریان صحیحمان در جامعه کوشید و از هرچه هدر رفت آن میشود جلوگیری كرد.
2. مفهوم کایزن در منابع اسلامی
براي بررسی مفهوم «کایزن» در منابع اسلامی، میتوان با استفاده از تلخیص اهداف مطرح شده در اصول بیستگانه، به بررسی موضوع پرداخت. با نگاهی به احادیث شیعی، میتوان نمونههاي زیادی را در زمینة تشویق به منظور تلاش برای بهبود و منع سکون یافت.
امام علی میفرمایند:
هر کس دو روزش یکسان باشد مغبون است، و هرکه فردایش بدتر از دیروزش باشد محروم است، و هر که چون دنیایش تأمین شود دیگر به خیر آخرت خود اهمیتی ندهد هلاک است، و هر که در کاستی باشد مرگ برایش بهتر است (مجلسی، 1406ق، ص277).
امام صادق میفرمایند:
هرکه دو روزش یکنواخت باشد مغبون است، و هرکه فردایش بدتر از امروزش باشد فریب خورده است (محمدی ریشهری، 1389، ص507).
حضرت کاظم میفرمایند:
هر که دو روزش برابر باشد، مغبون است، و هرکه امروزش بدتر از دیروزش باشد، ملعون است، و هرکه در مسیر کاستی باشد، مرگ برایش بهتر از زندگی است (ابن بابویه، 1376، ص668).
تأکید مکرّر موضوع «هر کس دو روزش یکسان باشد ضرر کرده است» در سه روایت متفاوت، نشانة اهمیت فوقالعادة این موضوع است. در آموزههای اسلامی، همچنین توصیههای زیادی بر خلاّقیت وجود دارد، به گونهاي که از جمله اسامی خدواند متعال «خلاّق» است (حجر: 86، یس: 81). همچنین در روایات اسلامی، بر نظم و انضباط بسیار تأکید شده است. براي نمونه، امام علی در بستر شهادت و در آخرین پیامشان، که در نامة 47 نهجالبلاغه ذکر شده است، فرزندان خود و مسلمانان را به تقوای الهی و نظم در کارها فرا خواندهاند. از دیگر نكاتي که از اصول بیستگانة کایزن میتوان دریافت، توجه به مداومت در کارهاست که در آموزههای اسلامی، مطالب زیادی در خصوص اهمیت «استقامت» مشاهده میشود. خداوند پیامبر بزرگ و مؤمنان را به استقامت امر میکند: «پایدار باش؛ چنانکه فرمان یافتهای، و هر که با تو سوی خدا آمده است» (هود: 112). همچنین همانگونه که در «کایزن» استفاده از گامهای کوچک، اما مداوم پیشنهاد شده است، از امام علی نقل شده است: «کار کسی که بر آن مقاومت کند، امیدوارکنندهتر از کار زیادِ خستهکننده است» (مجلسی، 1404، ج 68، ص 218).
از دیگر نكات مطرح شده در «کایزن» جلوگیری از کارهای بیهوده و بدون ارزش افزوده است. در احادیث، اسلامی به این موضوع نیز اشاره شده است. پیامبر اكرم میفرمایند: «پُرارجترین مردم کسی است، که آنچه را بیهوده است، فروگذارد» (شهید اول، 1367، ص56). امام علی میفرمایند: «هر کس از آنچه برایش مهم است دوری کند، به سوی آنچه برایش سودمند نيست رهسپار شود» (انصاری، 1387، ص753).
همچنین با توجه به اصل C14 از اصول «کایزن»، برای تصمیمگیری لازم است به اطلاعات بهروز و صحیح و دقیق دسترسی داشته باشيم. قرآن کریم به موضوع پخش «شایعات و اختلال در تصمیمگیری» به عنوان یکی از اعمال نادرست منافقان و افراد سست ایمان اشاره کرده است (نساء: 83). در عنصر C15 نیز به این موضوع اشاره شده است که برای حل مشکلات، از خرد خود و خرد جمعی استفاده شود. این موضوع نیز ریشة اسلامی دارد. خداوند در قرآن کریم میفرماید: «و آنان که دعوت پروردگارشان را پاسخ میگویند و نماز میگزارند و کارشان بر پایة مشورت است» (شوری: 38). در حدیثی از پیامبر نقل شده است: «هیچکس هرگز با مشورت بدبخت و با استبداد رأی خوشبخت نشده است» (پاینده، 1382، ص687). همچنین در حكمت161 نهجالبلاغه آمده است: «کسی که استبداد رأی داشته باشد هلاک میشود، و کسی که با افراد بزرگ مشورت کند در عقل آنها شریک شده است».
از دیگر اصول «کایزن»، منع پیشداوری و قضاوت عجولانه است که این موضوع نیز مصداق اسلامی دارد. رسول اکرم میفرمایند: «هرگاه دو خصم نزد تو آمدند به سود یکی حکم مده، تا سخن طرف دیگر را نیز بشنوی» (شوشتری، 1409ق، ص567).
در اصل C21 اصول کایزن به رابطة دوجانبة رئیس و مرئوس اشاره شده است. این موضوع را به وضوح در رفتار پیامبراکرم و امامان معصوم میتوان دید. از امام رضا با تشبیه زیبایی نقل شده است: «مگر نمیدانی که والی مسلمانان مانند ستون است و همواره باید در وسط جمعیت باشد و هرکس بخواهد بتواند وی را ملاقات کند» (عطاردی قوچانی، 1368، ص130).
اصل دیگری که کایزن بر آن تأکید کرده، درصدد رفع اشتباه برآمدن پس از انجام اشتباه است. در این زمينه، در قرآن کریم آمده است: «خداوند سرنوشت قومی را تغییر نمیدهد، مگر اينكه آنها خود را تغییر دهند» (رعد: 11). در همین موضوع، امام هادی نیز روایتی دارند: «افسوس کوتاهی کارهای گذشته را با احتیاط[در کارهای آینده] جبران کن» (همان، ص 304).
همچنین در تأکید بر اصل C25، در اسلام، تکروی پسندیده نیست و توجه به کار گروهی و اجتماعی مشهود است. در خطبة 127 نهجالبلاغه آمده است: «به مراکز بزرگ بپیوندید؛ زیرا دست خدا همراه جمعیت است».
اولویتبندی عناصر شناساییشده در ایران
1. تحلیل سلسله مراتبی (AHP)
فن «تحلیل سلسه مراتبی» (AHP) اولین بار توسط توماس ال ساعتی(Thomas L Saaty) در دهة 1980 بهکار گرفته شد (ساعتی، 1997، ص 234-281). اساس AHP برمبنای مقايسات زوجي قرار دارد. در این پژوهش، از روش «AHP» براي اولویتبندی عناصر قابل تطبیقِ اصول مدیریت با فرهنگ اسلامی - که در بخشهای قبل بیان شدند - با درنظرگرفتن شرایط و فرهنگ کشور ایران استفاده شده است. در هر مقایسه، میتوان برتری یک عنصر نسبت به معیار دیگر را توسط یکی از گزینههای نشان داده شده در جدول (3) بیان نمود:
جدول (3) مقدار عددی ترجیحات در مقایسة دوبهدو
گزینه مقدار عددی
ترجیح خیلی کم 1
ترجیح کم 3
مرجح 5
ترجیح زیاد 7
ترجیح خیلی زیاد 9
جدول (3) نشان میدهد که امتیازدهي در جدولهای مقايسهای و يا ماتريس مقایسات زوجی در دامنة 9 تا 9/1 قرار دارد. هنگام مقايسة دوبهدو، ابتدا معادل اهمیت، به طریق رتبهای مشخص و سپس مقدار عددی متناظر با آن در جدول مقايسهای ذکر میشود. نتیجة این کار تشکیل یک ماتریس است. اگر ماتریس n*n بیانگر مقایسات زوجی بین عناصر و 〖 C〗_ij^k امتیاز عنصر i نسبت به عنصر j توسط تصمیم گیرندهی k ام باشند، گامهای روش AHP استفاده شده در این پژوهش براي اولویتبندی عناصر، به شكل ذيل است:
گام 1: با گرفتن میانگین هندسی از نظرات تصمیمگیرندگان یک ماتریس، مقایسات زوجی کلی به دست آورید. اگر n تعداد عناصر باشد و اگر D تعداد تصمیمگیرندگان باشد، آنگاه داریم:
گام 2: جمع هر ستون را حساب کنید.
گام 3: اعداد هر ستون را به جمع ستون ذيربط تقسیم کنید تا اعدا هر ستون متعادل شود.
گام 4. میانگین هر سطر را محاسبه کنید و اعداد به دست آمده را به عنوان وزن عناصر در نظر بگیرید.
2. اولویتبندی عناصر
در این پژوهش براي اولویتبندی عناصر، از پرسشنامهای استفاده شده است که «پرسشنامة مقایسات زوجی» نام دارد و شامل تمام عناصر شناسایی شده است. هدف از تنظیم این پرسشنامه، مقایسة زوجی ترکیب دوتایی عناصر برتي استفاده در روش AHP است که توسط خبرگان تکمیل شده است. نتایج حاصل از اولویتبندی عناصر با درنظر گرفتن شرایط فرهنگی کشور ایران در جدول (4) آمده است.
جدول (4): نتایج اولویتبندی عناصر با استفاده از روش AHP
اولویت عنصر اولویت عنصر اولویت عنصر
1 C10,C8 9 C15 17 C17
2 C7 10 C25 18 C18
3 C6 11 C11 19 C20
4 C1,C26 12 C21 20 C22
5 C2 13 C9 21 C13
6 C19 14 C14 22 C4
7 C16 15 C5 23 C24
8 C23 16 C3 24 C12
همانگونه که در جدول (4) ملاحظه میشود، با توجه به شرایط فرهنگی کشور ایران، بهکارگیری اصول ذيل - به ترتیب - اولویت اول تا سوم را دارد:
اولویت 1: اگر مرتکب اشتباه شدید، در خصوص مشکل به وجود آمده نگرانی به خود راه ندهید و همین حالا برای رفع آن اقدام كنيد.
اولویت 2: نگویید: چرا این کار انجام نمیشود؛ فکر کنید چگونه میتوانید آن را انجام دهید.
اولویت 3: محصولات یا خدمات را کاملاً با نيازهاي مشتريان تطبیق دهید.
و همچنین اصل «برای پی بردن به ریشة مشکلات 5 بار بپرسید: چرا؟» کمترین اولویت اجرایی را دارد.
نتیجهگیری
در این پژوهش به تصویری از ارتباط اصول مدیریت با فرهنگ اسلامی ارائه شد. بدینمنظور، پس از شناسایی عناصر قابل تطبیق اصول مدیریت با فرهنگ اسلامی، به اولویتبندی اجرای آنها با استفاده از روش AHP در سطحی از فرهنگ اسلامی اقدام شد که متأثر از ویژگیهای کشور ایران است؛ زيرا بسترسازی برای تطبیق فرهنگ سازمانی با فرهنگ اسلامی در کشور ایران، موجب افزایش ضمانت اجرایی آنها در سازمانها خواهد شد. بهترین، قویترین و کاراترین نوع فرهنگ سازمانی، فرهنگیاست که با باورها، اعتقادات و ارزشهای درونی افراد سازمان تطبیق داشته باشد.
اسلام برای مدیریت، اهمیت ویژهای قايل شده است و با مرور آیات و روایات و تطبیق آنها با الگوهای مدیریتی، نمونههای بسیاری از توصیههای اسلامی را میتوان در بهکارگیری الگوهای مدیریتی تولید ناب و «کایزن» یافت. الگوپذیری از عوامل بسیار مهم در تربیت بشر است. انتخاب الگوهای مناسب، صحیح و کارآمد، انسان و سازمانهای انسانی را در جهت کمال به پیش میبرد. در دین اسلام، به اموال فردی و اقتصاد اجتماعی اهمیت زیادی داده شده، و از اموری مانند اسراف و زیادهروی مذمت قرار گرفته است و انسان را در مصرف اموالش آزاد نگذاشته، بلکه او را در قبال مصرف آن مسؤل میداند. از سوي ديگر، آمارها حاکی از اسراف هولناک انرژی، آب، مواد خوراکی و کشاورزی در کشور ایران است. توسعة میادین نفت و گاز و احداث چاههاي جدید، اتلاف بیرویة نفت و گاز تولیدی، سیستم حملونقل و اتومبیلی نادرست، كه چند برابر حملونقل دیگر مردم جهان سوخت مصرف میكند، از نمونههای اتلاف و اسراف در کشور ایران است، تا جاییکه ایران در مصرف آب، برق و گاز از متوسط جهانی نیز پیشی گرفته و هدررفت و مصرف غیراصولی را در کارنامة خود ثبت کرده است. شیوههای نادرست مصرف در جامعة ایرانی کار را به جایی رسانده که ایران به شاخصی برای مصرفگرایی و اسراف در بخشهای گوناگون تبدیل كرده است. بدينروي، نهادینهسازی فرهنگیِ اصول مدیریت همچون «تولید ناب» و «کایزن» در سازمانهای مدیریتی و صنعتی، و تطبیق آنها با فرهنگ اسلامی مدیران و کارکنان، کمک شایانی به عملی كردن این اصول مینماید.
توجه به سایر ابعاد مدیریت راهبردي، از جمله آیندهنگری و برنامهریزی، مشتریمداری و مانند آن و انطباق آنها با مفاهیم و مباحث اسلامی، برای پژوهشهای آتی توصیه میشود.
- نهجالبلاغه، ترجمة محمد دشتی، 1379، قم، مشهور.
- آینهبند، بهرام، 1386، «کایزن، رمز موفقیت در رقابت ژاپنی»، توسعه مدیریت، ش 56.
- ابنبابویه، محمدبنعلی، 1376، امالی شیخ صدوق، تهران، کتابچی.
- اسدی، محسن، شیرزاد، مهران، 1391، «نقش اخلاق كاری اسلامی در فرهنگ و تعهد سازمانی»، اسلام و مدیریت، ش 2.
- انصاری، مهدی، 1387، سخن مولای متقیان (کلمات قصار، ترجمه غررالحکم)، تهران، لوح محفوظ.
- بهارستان، جلیل، 1383، «مطالعة تطبیقی مدیریت اسلامی و مدیریت رایج»، مدرس علوم انسانی، دور 8، پیاپی 36.
- ـــــ، 1361، مدیریت آموزشی (جزوه شماره 25 حوزه و دانشگاه)، قم،دفتر همکاری حوزه و دانشگاه.
- پاینده، ابوالقاسم، 1382، نهجالفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول). چ چهارم، تهران،دنیای دانش.
- تقوی دامغانی، سیدرضا، 1383، نگرشی بر مدیریت اسلامی، تهران، امیرکبیر.
- تولایی، روحالله و همكاران ، 1393، «بررسی تطبیقی مفهوم کایزن در منابع اسلامی»، اسلام و مدیریت، ش 6.
- چاوشی، سیدکاظم، 1388، «بررسی رویکردهاي نظري به مدیریت اسلامی»، پژوهشهاي میان رشتهاي قرآنی، ش 2.
- حسنی، محمدحسن، 1378، نوسازي جامعه از دیدگاه امام خمینی، تهران، عروج.
- حسینیان، کاظم، 1388، «روشهای هزینهیابی کایزن در حسابداری و نقش آن در کاهش بهای تمام شده»، صنعت سیمان، ش 102.
- درویش، حسن، 1383، «تأثير نگرشهاي فرهنگي بر رفتار مديريت (رويكردي تطبيقي)»، پیک نور علوم انسانی، دورة 2، ش 1.
- دفت، ریچارد ال، 1377، تئوری و طراحی سازمان، ترجمة علی پارسیان و سید محمد اعرابی، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی.
- رابینز، استیفن پی، 1386، رفتار سازمانی، مفاهیم، نظریهها و کاربردها، ترجمة علی پارسیان و سید محمد اعرابی، ويرايش دوم، تهران، دفتر پژوهشهای فرهنگی.
- رضایی، سید عبدالحسین، 1364، الروضۀ در مبانی اخلاق، تهران، اسلامیه.
- رضائيان، علي، 1365، اصول مديريت، تهران، سمت.
- سلطانی، محمدرضا و همكاران، 1390، «بررسی تطبیقی ارزشهای فرهنگ سازمانی از دیدگاه کارکنان یک سازمان نظامی»، پژوهشهای مدیریت منابع انسانی دانشگاه جامع امام حسین، سال سوم. ش 1.
- سهرابی، بابک، و همكارن،1390، «آسیبشناسی پژوهشهای انجامشده در زمینة مدیریت اسلامی با رویکرد فراترکیب»، چشمانداز مدیریت دولتی، ش 6.
- شوشتری، نورالله بن شریفالدین، 1409ق، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج20، قم، آیتالله العظمی مرعشی نجفی.
- شهید اول، محمدبن مکی، 1367، الاربعون حدیثا، قم،مدرسة امام مهدی.
- صادقپور، ابوالفضل و همكاران، 1366، نظریة جدید سازمان و مدیریت، تهران، فروردین.
- صدوق، ابن بابویه، 1371، a381، اعتقادات، ترجمة سید محمدعلی حسنی، قم، علمیه اسلامیه.
- ـــــ، 1367، b381، من لا یحضره الفقیه، ترجمة علیاکبر غفاري، تهران، صدوق.
- ـــــ،1382، c381، الخصال، ترجمة یعقوب جعفري، قم، نسیم کوثر.
- عابدی جعفری و همكاران، 1391، «مدیریت اسلامی در ایران، بسترها و پیدایش»، اسلام و مدیریت، ش2.
- عسگریان، محمد، 1388، «مفهوم شناسی فرهنگ سازمانی»، توسعه انسانی پلیس، سال 6، ش 24.
- عطاردی قوچانی، عزیزالله، 1368، مسند الامام الهادی ابی الحسنعلی بن محمد، مشهد، المؤتمر العالمی للامام الرضا.
- عطائی، محمدرضا، 1369، مجموعة ورام، آداب و اخلاق در اسلام، مشهد، آستان قدس.
- غفاری ساروي، حسین، 1375، آیین بندگی و نیایش، قم، بنیاد معارف اسلامی.
- فلسفى، محمدتقی، 1368، الحدیت، روایات تربیتى، چ سوم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
- کارگرشورکی، هدایت و همكاران، 1387، آسیبشناسی مدیریت قیمت تمام شده در نظام بودجهریزی استانی، مجموعة مقالات دومین کنفرانس بینالمللی بودجهریزی عملیاتی.
- مجلسی، محمدباقر، 1110، بحارالانوار، تهران، کتابخانه مسجد ولیعصر.
- مجلسی، محمدتقی بن مقصود، 1406ق، روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه (طبع قدیم)، ج13، قم، نشر بنیاد فرهنگ اسلامی حاج محمدحسین کوشانپور.
- محمدي ري شهري، محمد، 1369، اخلاق مديريت در اسلام، چ چهارم، قم، هدف.
- ـــــ، 1389، میزان الحکمه، ترجمة حمیدرضا شیخی، ج 4، قم، دارالحدیث.
- مشبکی، اصـغر، 1379، مدیریت رفتار سازمانی، تحلیل کـاربردی، ارزش از رفتـار انسانی، چ دوم، تهران، ترمه.
- مشکینی اردبیلی، علی، 1387ق، نصایح، ترجمة احمد جنتی اصفهانی، قم، مهر.
- مفتخری، حسین، 1392، «ایران و اسلام؛ هویت ایرانی، میراث اسلامی»، جستارهای تاریخی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سال چهارم، شمارة 2.
- نادری، محمدمهدی، 1375، «مدیریت فرهنگی یا فراهنگی»، معرفت، ش 17.
- نبوی، محمدحسین، 1372، مدیریت اسلامی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی.
- نظامیوند چگینی و همكاران، 1392، «نگرش اسلامی به مدیریت در مقابل مدیریت اسلامی»، اسلام و مدیریت، دورة 2، ش 3.
- یزدخواستی، علی، 1388، «رابطة بین نوع فرهنگ سازمانی با رهبری»، مطالعات روانشناسی تربیتی، ش 9.
- Gordon, G. 1999. "Predicting Corporate Performance from Organizational Culture". Journal of Management Studies. Vol 26. No 6. November.
- Hilton, R. 2005. Managerial Accounting. McGraw-Hill. 6th Ed.
- Hofstede, Geer. 1980. Cultures Consequences. Sago Beverly Hills.
- Imai, M. 1997. Gemba Kaizen، A Commonsense. Low-Cost Approach to Management. New York، McGraw-Hill Professional.
- Koontz, Harold. 1961. "The Management Theory Jungle". Academy of Management Journal. Vol 4. No.3. December.
- O'Reilly, C. 1989. "Corporations, culture, and commitment، Motivation and social control in organizations". California Management Review. Vol 31. NO 4.
- Saaty, T.L. 1997. "A scaling method for priorities in hierarchical structures". Journal of Mathematical Psychology. Vol 15. No 4.
- Schein, E. H. 1997. Organizational Culture& Leadership. San Francisco.
- Weed, Julie. 2010. "Factory Efficiency Comes to the Hospital". The New York Times.
- Womack JP, Jones DT, Roos D. 1990. Machine that changed the world. Simon and Schuster.