صلاحیت های لازم برای مدیران به منظور تصدی پست های مدیریتی در نظام اسلامی با تأکید بر آیات و روایات
Article data in English (انگلیسی)
مقدمه
انسان طبعاً موجودي اجتماعي و رفتارهاي اجتماعي او منبعث از طبيعت و فطرت اوست. بخش مهمي از سعادت انسان در گرو تحقق نيازهاي اجتماعي و فطري اوست. يكي از اركان زندگي اجتماعي «مديريت» است كه تحقق اهداف فردي، گروهي و سازماني را روشن ميكند. براي برقراري هرچه مطلوبتر اين رفتارهاي اجتماعي ايدهآل و پايمال نشدن حقوق، تعيين وظايف، معرفي حدود و رعايت حقوق، ضرورت دارد كه حق از باطل و راستي از كژي مشخص گردد. تفاوت عالم انسانيت با عالم حيوانيت ضرورت مديريت در زندگي اجتماعي انسان را بيشتر روشن ميكند. مطالعة تاريخ و تتبع در زندگي بشر نيز ضرورت مديريت را اثبات ميكند؛ زيرا از آغاز تا به امروز، در هر جا چند نفر انسان گرد يكديگر جمع شدهاند نياز به مديريت در رأس امورشان بوده است (سرمدي، 1385، ص 10).
خداوند متعال ميفرمايد: «روزي كه همة مردمان را با رهبرانشان ميخوانيم» (اسراء: 71)؛ يعني هر كس با پيشواي خودش، كه عملاً الگو و الهامبخش او بوده است، محشور ميگردد. حضرت علي در خصوص ضرورت مديريت چنين ميفرمايند: «آري، درست است، فرماني جز فرمان خدا نيست، ولي اينها ميگويند: زمامداري جز براي خدا نيست، درحاليكه مردم به زمامداري نيك يا بد نيازمندند، تا مؤمنان در ساية حكومت به كار مشغول شوند» (نهج البلاغه، 1379، خ40). از اين فرمايش حضرت به خوبي ميتوان به ضرورت و اهميت مديريت پي برد و اين ضرورت در دنياي كنوني غيرقابل انكار است. مقالة حاضر، با استناد به آيات و روايات، كه مبناي نظري تحقيق را شامل ميشود، ويژگيها و صلاحيتهاي برجسته مديران را بررسي ميكند.
اثرات مثبت و سازندة مديريت در تمام جنبههاي اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي نمود عيني مييابد و تبلور ويژهاي دارد. در اين خصوص، تحقيقات متعددي صورت گرفته است. بررسيهايي كه اخيراً در زمينة مسائل گوناگون به عمل آمده بيانگر اين واقعيت تلخ است كه درصد بالايي از شكست برنامهها ريشه در فقدان مديران شايسته و ناآشنايي آنان با اصول مديريت دارد (سرمدي، 1385، ص10). البته ذكر اين نكته ضروري است كه در اينجا، منظور مديريتي است كه مطابق آيات و روايات باشد، وگرنه در همة مكاتب و نظريههاي مديريتي، از مكاتب پرطرفدار غربي گرفته تا نظريههاي بعضاً كمرونق شرقي، همه در نهايت، به يك چيز ميانديشند و آن چيزي نيست جز ماديگرايي و توليد سرمايه؛ زيرا آنها تكبعدي به قضيه نگريستهاند. اما اين تنها مكتب اسلام است كه به صورت همهجانبه به مسئله توجه كرده است.
براي مثال، مكتب «نئوكلاسيك»، كه در اوايل دهة 1920 اعلام موجوديت كرد، بر اين نكته صحه گذاشت كه اگر مديران خواهان موفقيت هستند بايد با كاركنان بر اساس روابط انساني و گشادهرويي رفتار كنند. اين درحالي است كه در 14 قرن قبل، در قرآن كريم، اين مسئله در آية شريفة 159سورة مباركة آلعمران، گوشزد شده است.
در متون اسلامي، به ويژگيهاي مهم مديران بسيار توجه شده است. براي مثال، دربارة گزينش طالوت به عنوان فرمانده، به اهميت صلاحيت علمي مديران توجه شده است (حاجيان و همكاران، 1392، ص 144). به اعتقاد نگارنده، نقش معيارهاي اسلامي در انتخاب مديران براي موفقيت كاركنان و مديران، بسيار برجسته است. و اين مسئله زماني قابل تأمل و توجه است كه مديران در نظامي خدمت كنند كه آن نظام برخاسته از رأي مردم، و نوع حكومت آن الهي و ديني باشد.
از سوي ديگر، جهان با تحولات عظيم و پيدرپي روبهروست؛ تحولاتي كه دانشها و نيازمنديهاي جديدي ميآفريند؛ نيازهايي كه از يكسو، به رفاه بيشتر جوامع كمك ميكند، و از سوي ديگر، بر مشكلات آنها ميافزايد. اين تحولات روزبهروز بار مسئوليت و وظايف نهادها و سازمانهاي اجتماعي را سنگينتر ميكند. در اين ميان، يكي از وظايف مهم و اصولي، كه قابل طرح و بررسي است، چگونگي ادارة سازمانها و نهادهاي عريض و طويل است. در اين زمينه، نظريههاي زيادي مطرح شده كه از جملة مهمترين آنها، مكتب «كلاسيك» و مكتب «نئوكلاسيك» است كه هر كدام از زواياي خاصي به موضوع نگريستهاند.
براي مثال، مكتب «كلاسيك» جوانب و زواياي مالي و مادي را بيشتر مدنظر قرار ميدهد و مكتب «نئوكلاسيك» بيشتر به روابط انساني توجه ميكند؛ اما همانند كلاسيكها يكجانبه به مسائل مينگرد. اين دو هر كدام براي مديران، ويژگيها و صلاحيتهايي برشمردهاند كه به نظر ميرسد با ديدي كلنگر و جامع به موضوع ننگريستهاند. به همين سبب، در اين مقاله با استناد به آيات و روايات، ويژگيها و شايستگيهاي لازم براي مديران در نظام اسلامي از متون معتبر اسلامي همچون قرآن و نهجالبلاغه استخراج شده كه با ديدي وسيع و كلنگر، هم جوانب مادي و هم جوانب معنوي را مدنظر قرار داده است، كاركنان و مديراني كه بر اساس نص صريح قرآن كريم (حج: 49؛ فتح: 4؛ انعام: 125؛ نحل: 106؛ آلعمران: 182؛ انفال: 51؛ حج: 10) داراي ويژگيهايي مانند داشتن سعة صدر، حسن شهرت، عدالتمحوري، ظلمستيزي، فروتني داشتن، اهتمام به ارشاد ديگران در مسير سعادت و روحية مهرباني همراه با قاطعيت باشند.
بر همين اساس، هدف اصلي و مهم پژوهش حاضر بررسي شايستگيها، شاخصهها و ويژگيهاي مديران در نظام اسلامي مبتني بر آيات و روايات معتبر است. روش تحقيق مقاله حاضر از نوع توصيفي– تحليلي و از منابع و متون كتابخانهاي براي گردآوري اطلاعات استفاده شده است. مبناي نظري مقالة حاضر، آموزههاي اسلامي است. با توجه به هدف و ماهيت موضوع، سؤال اصلي مقاله آن است كه «مديران در نظام اسلامي، بايد از چه ويژگي و صلاحيتهايي برخوردار باشند؟» براي پاسخ به اين پرسش مهم، از منابع ارزشمندي همچون قرآن كريم و نهجالبلاغه، مؤلفههاي اساسي از اين دو منبع گرانبها استخراج گرديده است.
تبيين واژهها و مفاهيم
الف. مديريت: به اندازة تعداد مؤلفان و نويسندگان علم مديريت، تعريف «مديريت» وجود دارد. بنابراين، تعريفي كه بتوان به عنوان تعريف جامع و عامهپسند ارائه كرد تقريباً غيرممكن است؛ اما تعاريفي وجود دارد كه در بيشتر كتب مديريتي ارائه شده و در اينجا به تعدادي از آنها اشاره ميگردد:
«مديريت» عبارت است از: فرايند تأمين و هماهنگي منابع (انساني و مادي) براي توليد كالا و ارائة خدمات لازم جامعه (پرينگل، 1995، ص3).
«مديريت» فراگرد برنامهريزي، سازماندهي، تصميمگيري، هدايت و كنترل براي استفادة بهينه از منابع در جهت رسيدن به اهداف سازماني است (گريفين، 1996، ص 5).
«مديريت» فرايند بهكارگيري مؤثر و كارآمد منابع مادي و انساني در برنامهريزي، سازماندهي، بسيج منابع و امكانات، هدايت و كنترل است كه براي دستيابي به اهداف سازماني و بر اساس نظام ارزشي مقبول، صورت ميگيرد (رضائيان، 1385، ص 7).
«مديريت» عبارت است از: فرايند هدايت، هماهنگي و تأثيرگذاري كارهاي مديريتي در سازمان براي به دست آوردن هدف مورد انتظار سازمان (كارليس، 1990، ص 10).
- استونر (1985) مديريت را فرايند برنامهريزي، سازماندهي، هدايت و نظارت بر كار اعضاي سازمان و كاربرد تمام منابع در دسترس براي رسيدن به هدفهاي تعيينشده در سازمان ميداند (سرمدي و صيف، 1388، ص 34).
- «مديريت» يعني: فرايند دستيابي به اهداف سازماني به وسيلة افراد (سرتو، 1994، ص 6).
- كونتز و اودانل (1972) «مديريت» را ايجاد محيطي مؤثر براي افرادي كه در گروههاي رسمي سازماني فعاليت ميكنند، ميداند (علاقهبند، 1378، ص 9).
- «مديريت» هنر انجام دادن كارها به وسيلة ديگران است (هل ريگل و اسلوكام، 1989، ص 6).
- رابينز و جاج «مديريت» را فرايند برنامهريزي، سازماندهي، رهبري و كنترل در جهت رسيدن به هدفهاي سازماني تعريف كردهاند (رابينز و جاج، 2009، ص20).
با همة اين اوصاف، از تعاريف متعددي كه ارائه گرديد، ميتوان به چند خصيصه اشاره كرد: «مديريت فرايند است»؛ يعني: امري مداوم و پيوسته است، هماهنگي ميان منابع (انساني و مالي و مادي) از ديگر ويژگي مهم مديريت است، و در نهايت، «رسيدن به هدفهاي سازماني» ويژگي مهم و با ارزش مديريت تلقي ميشود كه در همة تعاريف مديريتي به آن اشاره شده است.
ب. مديريت اسلامي: «مديريت اسلامي» واژهاي نو در ادبيات علمي كشور است. قديميترين اثر در اين حوزه را ميتوان در اوايل دهة 50 هجري شمسي يافت. استاد مطهري، كه از پيشگامان اين حوزه است، در مقالهاي با عنوان «مديريت و رهبري در اسلام» مديريت در اسلام را بررسي و تحليل كرده است (قائدعلي و عاشوري، 1393، ص 70). در اسلام، رهبري و مديريت وظيفه، تكليف، خدمت، امانت و يك مسئوليت عظيم الهي است كه بر شانة افراد برگزيده و صاحب صلاحيت گذارده شده و آنان را در قبال اين مسئوليت سنگيني بر عهده دارند (فرهنگي و همكاران، 1389، ص 71).
مديريت در اسلام، مبتني بر طرح و برنامهاي سازگار با مباني اسلام و به سوي اهداف اسلامپسند است كه فوق همة آنها قرب الهي قرار دارد. در اين زمينه، وسيله و كيفيت برخورد با افراد نيز بايد مطابق موازين اسلامي باشد (بهارستان، 1381، ص66).
عسكريان در «مديريت اسلامي» را اينگونه تعريف ميكند: «شيوة بهكارگيري منابع انساني و امكانات مادي، برگرفته از آموزههاي اسلامي براي نيل به اهداف متأثر از نظام ارزشي اسلام» (عسكريان، 1370، ص 52).
مديريت در اسلام، در وهلة اول، از اعتقادات و ايدئولوژي انسان سرچشمه ميگيرد. روشها و شيوههاي خاص مديريت در اسلام همه بر پاية جهانبيني خاص اسلام است. «مديريت در اسلام» براي رسيدن به حق است. مديريت در اسلام براي رضاي خداست و بس (سرمدي، 1385، ص 36).
«مديريت اسلامي» شيوة به كارگيري منابع انساني و امكانات مادي، برگرفته از آموزههاي اسلامي براي نيل به اهداف متأثر از نظام ارزشي است (فرزادنيا، 1391، ص 3).
منظور از «مديريت اسلامي» آن است كه در عمل و اجرا و هدف، عدالت اجتماعي را مدنظر قرار دهد و مقصود نهايي آن، كسب رضايت خداوند باشد و خدمت به خلق را نوعي عبادت بداند و زندگي و معيشت افراد در همين زمينه تأمين شود (ابراهيمي، 1379، ص 28).
با اين اوصاف، ميتوان گفت: «مديريت اسلامي» منبعث از آموزههاي ديني و اسلامي، عقل و اجماع است و هدف آن اعتلاي فرهنگ اصيل ناب محمدي و تأمين قسط و عدل و زدودن ظلم و استكبارستيزي است.
ج. شايستگي و صلاحيت: كلمة «صلاحيت» (Competency) معمولاً در منابع روانشناسي به توانايي افراد براي پاسخگويي به مطالبات عمده و مهم محيطي تعريف شده است. «صلاحيت» در لغت، به عنوان درخور، سزاوار، كفايتكننده، قابل پذيرش، توانا و دارندة آمادگي كافي براي وارد شدن به حرفة خاص مطرح شده است و ارتباط مستقيمي با داشتن گواهي در آن حرفه دارد (معين، 1364). فرهنگ آكسفورد، «صلاحيت» را به عنوان «قدرت، توانايي و ظرفيت انجام دادن يك وظيفه» تعريف كرده است (آكسفورد، 2005).
بوياتزيس اصطلاح «صلاحيت» را در معناي جمع آن، يعني صلاحيتها بهكار گرفته و آن را به عنوان ويژگيهاي اساسي يك فرد كه با عملكرد عالي يا اثربخشي در يك شغل مربوط بوده، توصيف كرده است.
در طول زمان، رويكردهاي مبتني بر صلاحيت، به ابزاري اساسي و حياتي در كاركردهاي سازماني، همچون برنامهريزي نيروي انساني، برنامهريزي جانشيني و ارزيابي عملكرد تبديل شده است. پس از طرح صلاحيت مك كللند، بوياتزيس اين اصطلاح را متداول و مشهور كرد و سپس وودروف در سال1991، «صلاحيت» را تركيبي از انگيزه، خصيصه، مهارت، خودپنداري، نقش اجتماعي و دانش مطرح كرد كه اين خود، مجالي براي بحث و مناظره دربارة صلاحيتها به وجود آورد.
د. ارزشها در سازمان: يكي از مباحث مهم در مديريت، بحث «ارزشهاي انساني» است. شناخت ارزشها آثار مستقيمي در بازده كار، كنترل نيروي انساني، كاهش هزينهها و ارزيابي صحيح كار دارد (فروزنده و همكاران، 1390، ص 122). «ارزش» يك باور اساسي حول شرايطي است كه اهميت قابل ملاحظه و معناداري براي افراد دارد و هميشه ثابت است (مقيمي، 1386، ص 164). «ارزش» يكي از مهمترين بخشها و عناصر فرهنگ را تشكيل ميدهد، بخشي كه هم به عنوان تعيينكننده هدفها و هم به عنوان راهنماي رفتار عمل ميكند. مفهوم ارزش در گفتار ديني، اجتماعي، فرهنگي، اقتصادي و سياسي از مفاهيم كليدي و تعيين كننده است. «ارزشها» اصولي هستند كه به ما كمك ميكنند تصميم بگيريم كه چه كاري درست و چه كاري غلط است. در حقيقت، ارزشها يك نوع اعتقاد دروني هستند كه در طي امور و رفتارهاي روزمره در ما تثبيت ميشوند و چيزهايي هستند كه براي فرد مهم بوده و مورد علاقة اوست (معمارزاده و همكاران، 1389، ص 35).
ارزشها بيانگر عقايد راسخ نسبت به اعمال، حالات و رفتارهايي هستند كه از لحاظ شخصي و اجتماعي، نسبت به اعمال، حالات و رفتارهاي مخالف، برتر و ارحج شناخته ميشوند. افراد بر اساس ارزشهاي خود، نسبت به درستي و مطلوبيت اشيا، اعمال، حالات و رفتارها، اهداف و غايتها قضاوت ميكنند (قليپور، 1388، ص 103). در رويكرد تأثير ارزشهاي اسلامي در مديريت، اثبات ميشود كه ارزشهاي اسلامي تقريبا تمام شئون مديريت را تحت تأثير قرار ميدهند؛ هم نگرش مديريت به عنوان ابزاري براي تحقق اهداف صرفاً مادي و هم ابزاري براي استفاده از منافع مادي براي رسيدن به اهداف معنوي اين ديدگاه دربارة حيطههاي سياستگذاري، توليد و خدمات است (قائدعلي و عاشوري، 1393، ص 73). از نگاه آيتالله مصباح، ارزشها به سه دسته تقسيم ميشوند كه عبارتند از: ارزشهاي مستقيم(عبادات)، ارزشهاي معمولي و متعارف (صفات خوب انساني) و ارزشهاي غيرمستقيم (اعمال صالح يا كارهاي خوبي كه براي رضاي خدا انجام ميگيرد) (مصباح، 1379، ص 16). در اينجا، منظور از «ارزشهاي اسلامي و سازماني» همان ارزشهايي هستند كه در رفتار و گفتار رسول اكرم و حضرت علي ظهور و بروز يافته و اين ارزشها جز براي رضاي خداوند متعال نبوده و نيست؛ رفتارهايي مانند عمل به آن چه خير است و دوري از آنچه بد است و به سازمان ضرر و زيان ميرساند.
مروري بر مطالعات صورت گرفته
جدول (1): مروري بر مطالعات صورتگرفته
محقق/محققان نتايج و يافته ها
آقاجاني (1385) او در تحقيق، خويش خصوصيات مديران اسلامي را از منظر نهجالبلاغه در سه دستة تخصصي، ارزشي و مكتبي تقسيمبندي نموده است و براي هريك از اين ويژگيها، زيرمؤلفههايي نام ميبرد.
سرمدي (1385) خصوصيات و ويزگيهاي مديران اسلامي را در 13 عامل برشمرده است كه به آنها اشاره ميگردد: ايمان به قادر مطلق، ايمان به پيامبران، ايمان به رستاخيز، تسلط بر نفس، عطوفت و مهرباني، حسن سابقه، بردبار بودن، پنهان كردن عيوب، ورع، گفتار نيك و پندار نيك، فروتني، وفاي به عهد، و سادهزيستي.
نجاري (1385) خصوصيات و ويژگيهاي مديريت اسلامي از نگاه ايشان؛ در سه بند با عناوين: «خدامحوري، ايمان به نبوت و معاد» ذكر شده كه هر كدام خود داراي زيرشاخههاي متعددي است.
نبوي (1386) شاخصههاي مديران و رهبران در نظام اسلامي را اينگونه نام ميبرد: سعه صدر، هوش، توانمنديهاي علمي و فني، ابتكار و نوآوري، سعي و كوشش، پشتكار، شجاعت، و مقاومت در برابر مشكلات.
ربيپور و صمدي وند (1388) در پژوهشي با عنوان سياست مديريتي و ويژگي مديران در نهجالبلاغه، خصوصيات و ويژگيهاي مديران مبتني بر ديدگاه حضرت علي(ع) را بررسي كرده و 16 ويژگي را كه مديران بايد دارا باشند بر اساس نهجالبلاغه ذكر كرده كه عبارتند از: ايمان به خداوند متعال، تقوا، وفاي به عهد، صداقت، اعتدال داشتن، سادهزيستي، عفو و گذشت، سعي و تلاش، اخلاق پسنديده، دلسوزي و مهرباني، عدالت و دادگستري، وابستگي به خاندان شايسته و صالح، تخصص، داشتن تجربة لازم، و توانايي ادارة امور.
موسيزاده و عدلي (1388) در مقالهاي با عنوان معيارهاي انتخاب و انتصاب مديريت با رويكرد شايستهگزيني در نهجالبلاغه، 9 ويژگي را در انتخاب و انتصاب مديران بر اساس سند ارزشمند نهجالبلاغه معرفي نموده كه عبارتندا ز: ايمان، اعتقاد به آخرت و روز حساب، انديشناكي در باب مرگ، عدم تعلق به دنيا، ياد خدا و استعانت از او و بندگياش حسن سابقه، پاكي و صلاحيت خانوادگي، عبرت از پيشينيان، و تجربة كار.
گرگاني(1390) در مقالهاي با عنوان نقشها، وظايف و ويژگيهاي مدير در آيينه مديرت قرآن با نگرشي بر جزءهاي 7 تا 9 قرآن كريم و تأسي از نهج البلاغه، نقشها و وظايف يك مدير را اينگونه برميشمارد: داشتن نظم در طبقهبندي اطلاعات و دادهها، شفافسازي دستورات، داشتن هدف و برنامه، پاسخگويي، انتقادپذيري، شايستهسالاري، توانمندي در مأموريت و رسالت، ايجاد فضاي رقابتي سالم ميان همكاران و تكريم ارباب رجوع.
نيكپور و زارع كاسب (1390) در تحقيقي تحت عنوان گزينش اسلامي كاركنان؛ «كليد موفقيت سازمانهاي امروز»، به اين نتيجه رسيدهاند كه گزينش كاركنان بر اساس معيارهاي اسلامي، نقش مهمي در بهرهوري و موفقيت سازمان دارد.
فرزادنيا (1391) او در تحقيقي با عنوان شرايط مديران از ديدگاه امام رضا، چهار شرط اصلي را براي مديران از نگاه حضرت رضا ذكر كرده كه عبارتندا ز: توجه به محرومان و عادل و خدمتگزار بودن؛ توجه به كرامتهاي انساني و رفتار نيكو با كاركنان؛ درست مصرف كردن بودجه و زيادهخواه نبودن؛ و داشتن تخصص.
قرباننژاد و عيسي خاني (1392) در تحقيقي با عنوان «الگوي شايستگي مديران بر اساس نهجالبلاغه امام علي الگوي شايستگي مديران سازمانها و نهادها را در 5 شاخص كلي تقوامداري، امانتداري، عدالتورزي و انصاف، رفتار اخلاقي، و تصميمگيري دستهبندي كردهاند.
صلاحيتهاي مديران از منظر آيات و روايات
همانگونه كه بيان شد، مديران در نظام اسلامي، بايد از ويژگيها و صلاحيتهايي برخوردار باشند تا بتوانند در مسند قدرت، همجهت خدمت قرار گيرند. متأسفانه هيچيك از مكاتب به ظاهر مدرن غربي نتوانسته است به صورت جهانشمول و كلگرا به اين موضوع بنگرد؛ اما بدون هيچگونه تعارف و غرضورزي، در مكتب تربيتي اسلام، شاخصها و ويژگيهايي وجود دارد كه رعايت هريك از آنها بهخوديخود، مديري در تراز جهاني تربيت خواهد كرد كه در ادامه به برخي از آنها اشاره ميگردد:
1. ايمان به قادر مطلق
اولين ويژگي يك مدير اسلامي موحد بودن و ايمان وي به قادر يكتاست. در نظام اسلامي، مديريتها به كساني واگذار ميشود كه در بعد انديشه و عمل، اسلام را قبول داشته باشند و اينگونه انسانها را با اوصاف و عناويني همچون «صالحين، متقين، قاسطين، مخلصين، محسنين و مطهرين» ميشناسيم. حضرت علي در نهجالبلاغه در نامة 53 ميفرمايند: «امره بتقوي الله، و ايثار طاعته و اتباع ما امر به في كتاب: من فرائضه و سننه التي لا يسعد احد الا باتباعها ولا يشقي الا مع جحودها و اضاعتها، و ان ينصرالله سبحانه بقلبه و يده و لسانه، فانه - جل اسمه - قد تكفل بنصر من نصره و اعزاز من اعزه». ايشان به مالك اشتر فرمان ميدهند كه از خدا پروا دارد و طاعت او را بر هر چيزي مقدم شمارد، و هرچه را در كتاب خداست، از بايستهها و شايستهها به كار بندد؛ دستوراتي كه هيچكس جز با انجام دادن آنها روي نيكبختي نميبيند و جر با انكار و پايمال كردن آنها به شقاوت نميافتد. به او فرمان ميدهند كه خداي را با دل و دست و زبان ياري دهد؛ زيرا او ياري ياوران خويش و بزرگداشت ارج گزاردن به خود را بر عهده گرفته است (سرمدي، 1385، ص47). در واقع، آنچه موجب برتري انسانها نسبت به يكديگر ميشود ميزان تقواي آنهاست و نه هيچ ملاك و معيار مادي و ظاهري ديگري كه در فرمايشهاي حضرت هم به آن اشاره گرديده است. در قرآن كريم هم به صراحت آمده كه مدير داراي ايماني قوي و عمل صالح را خداوند عزيز ميگرداند و دوستياش را در دلها قرار ميدهد: «ان الذين آمنوا و عملوا الصالحات سيجعل لهم الرحمن ودا» (مريم: 22)؛ كساني كه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادند، خداوند رحمان محبتشان را در دلها قرار ميدهد.
2. تربيت اخلاقي و ايماني
قرآن كريم محور دعوت پيامبران را عموماً و حضرت محمد را خصوصاً تربيت و تكميل فضايل اخلاقي و ايماني قرار داده است. آنچه به انسان ارزش والا ميدهد و هدفهاي عالي ميبخشد و او را انسان به معناي حقيقي ميسازد، تربيت ايماني و اخلاقي است، نه علم و ابزار زندگي. تمامي مكاتب الهي و بشري اين اصل را پذيرفتهاند كه در صورتي ميتوان به جامعه نظم و ثبات بخشيد كه حقوق و تكاليفي كه براي انسانها در نظر گرفته شده است به خوبي ملاك عمل قرار گيرد، و اين تنها در ساية تربيت صحيح محقق خواهد شد (سبحانينژاد و رضايي فريماني، 1390). تربيت اخلاقي در دين اسلام، جايگاه والايي دارد، بهگونهايكه پيامبر اكرم هدف بعثت خود را تتميم مكارم اخلاقي برشمردهاند. امام صادق هم ملاك كمال ايمان را پايبندي به ارزشهاي اخلاقي دانستهاند. قرآنكريم «تزكية نفوس» را در جايگاه يكي از اهداف رسالت پيامبر خاتم ذكر كرده است (معصومينيا، 1386).
از منظر حضرت علي، آنچه ماية برتري آدميان و سبب والايي شأن ميگردد، كرامت اخلاقي است، و اين كرامتها در ادارة امور نقش اساسي دارد. روايت شده است كه آن حضرت فرمودند: «بر شما باد به مكارم اخلاقي كه سبب والايي است»، والايي مردمان و اعتبار آنان به مكارم اخلاق در آنان است، و كساني كه در جايگاه ادارة امور قرار ميگيرند بيش از هر چيز به مكارم اخلاق و بزرگواريهاي انساني نيازمندند. روابط انسانها بدون كرامتهاي اخلاقي، روابطي خشك و نادرست خواهد بود (آقامحمدي، 1391، ص 146).
با اين توضيحات، مشخص ميشود كه يكي از مهمترين اصول در تربيت اجتماعي و سياسي، كه افراد بايد داراي آن باشند تا بتوانند تأثيرگذار باشند و خود اين اصل را اشاعه دهند «ايمان و اخلاق نيكو» است كه مكرر در آموزههاي اسلامي بر آن تأكيد شده است. روشن است افرادي كه تربيت اخلاقي و ايماني كامل نداشته باشند صلاحيت و شايستگي تصدي پستهاي مديريتي را در نظام اسلامي ندارند.
3. سعة صدر
سعة صدر يكي از مهمترين ابزارهاي مديريت است. اگر كسي از اين نعمت و موهبت الهي برخوردار نباشد، هرگز نميتواند رهبري انسانها را بر عهده بگيرد. حضرت موسي هنگامي كه براي هدايت انسانها مبعوث شد و دنيايي از مشكلات و درگيريها را در مقابل خود ديد، دست به دعا برداشت، و اولين درخواست او از خداوند متعال «شرح صدر» بود: «رب اشرح لي صدري» (طه: 25)؛ يعني پروردگارا سينهام را گشاده گردان. حضرت موسي ميدانست كه انجام اين مسئوليت بزرگ، قبل از هر چيز به شرح صدر نياز دارد. اهميت سعة صدر به حدي است كه حضرت علي آن را «ابزار رياست» برشمردهاند. بديهي است بدون آن، ابزار انجام مسؤليت و رهبري شدني نيست. «اله الرياسه سعه الصدر»؛ ابزار رياست سعة صدر است (نهجالبلاغه، 1379، حكمت 176). خداوند هم در قرآن كريم، در توصيف حضرت ابراهيم، از او به بردبار و مهربان ياد ميكند: «ان ابراهيم لاواه حليم» (توبه: 114)؛ به يقين، ابراهيم مهربان و بردبار بود. نرمش و رفق علاوه بر اينكه در تسهيل ارتباطات مؤثر است و ميتواند از بروز بسياري از مشكلات و مسائل در تعامل ميان رهبر و زيردستان جلوگيري كند، همچنين ميتواند به عنوان يك راهحل اساسي براي حل و فصل بسياري از مشكلات به وجود آمده، در روابط و تعاملات اجتماعي در نظر گرفته شود (آقاپيروز، 1390، ص 104).
بنابراين، «سعة صدر» يكي از مهمترين ويژگي مديران اسلامي است، مديراني كه نبايد با شكستي از ميدان به در روند، و با موفقيتي سرمست و مغرور شوند. از همة اينها در دين اسلام و در روايات اسلامي، نكوهش شده است. اگرچه اين صفت شايسته است در عامة افراد جامعه باشد؛ اما در مديران به سبب مسئوليتي كه دارند، ضروريتر است.
4. مسئوليتپذيري
خداوند متعال در سورة مباركة توبه ميفرمايد: «مردان و زنان مؤمن از يكديگرند. ديگران را به عمل پسنديده و سودمند واميدارند و از اعمال ناپسند بازميدارند» (توبه: 71). نقش هر كس در تعيين سرنوشت جامعهاش و بازتابي كه اعمال ديگران در سرنوشت او دارد و تعهدي كه بايد در پذيرش مسئوليتهاي اجتماعي داشته باشد، ايجاب ميكند كه وي ناظر و مراقب همة اموري باشد كه در اطراف او و جامعهاش اتفاق ميافتد. زيربناي ساختن اجتماعي كه از شهرونداني مطابق داراي «تربيت سياسي» بهرهمند باشد، چيزي جز افرادي با دانش و متفكر نيست (جراحي دربان و همكاران، 1393، ص 102). بنابراين، يكي از مهمترين ويژگيهاي مديران در نظام اسلامي براي تصدي پستهاي مديريتي خرد و كلان، «مسئوليتپذيري» است.
5. اهتمام به ارشاد در مسير سعادت
بعضي رهبران و مديران آنچه را در قلمرو مديريت خود مينگرند صرفاً اداره كردن و انجام مسئوليت در حد گذران دوران مديريت آنهاست. بدينروي، نسبت به امور فكري، فرهنگي و اعتقادي جامعه و افراد تحت مديريت خود، خارج از محدودة اداره، و از آن مهمتر، براي دوران آينده و زمان بعد، چندان توجهي ندارند، درحاليكه رهبران الهي و اسلامي انسان را به عنوان موجودي ابدي و جاودان در دوران مديريت و رهبري خود پرورش ميدهند. اهتمام به هدايت و ارشاد انسانها از ناحية رسول خدا تا آن حد است كه در چند جا خداوند در قرآن كريم، آن حضرت را از رنج بيش از حد در اين زمينه بازميدارد (ميرحسيني، 1385، ص 78).
در ابتداي سورة مباركة طه آمده است: «ما انزلنا عليك القرآن لتشقي» (طه: 1)؛ ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را به زحمت بيفكني. به ديگر سخن، مديريت در اسلام، در جهت تزكيه و تهذيب و تربيت انسانهاست. به تعبير قرآن كريم. «لقد من الله علي المؤمنين اذ بعث فيهم رسولا من انفسهم يتلو عليهم آياته و يزكيهم و يعلمهم الكتاب و الحكمه» (آلعمران: 164)؛ خداوند به مؤمنان نعمت بزرگي بخشيد هنگامي كه در ميان آنها، پيامبري از خودشان برانگيخت تا آيات او را بخواند و آنها را پاك كند و كتاب و حكمت بياموزد، هرچند پيش از آن، در گمراهي آشكاري بودند. بنابراين، ويژگي ديگر مديريت در اسلام اين است كه هيچگاه مدير رسالت تربيتي و رهبري فكري پيروان خود را فراموش نخواهد كرد.
6. محبت رحيمانه
محبت و حسن خلق از اصول اخلاقي اجتماعي است كه تأثير شگرفي در پيوند دلهاي مردم دارد. اين اصل مهم و اساسي از ابزارهاي لازم و براي مديريت و رهبري است. مدير براي اينكه بتواند ديگران را خوب به كار گيرد، بايد براي افراد تحت مديريت خود جاذبه داشته باشد. رسول اكرم نمونة برجستة رهبر و مديري است كه از نفوذ عميقي در ميان مردم برخوردار بود و در اعماق دل مردم نفوذ داشت و با همين جاذبه توانست مردمي تندخو، بداخلاق و پراكنده را به خود جلب كند و از آنها امتي متحد و نمونه بسازد. از نظر قرآن كريم، عمدهترين جاذبه و نفوذ پيامبر اكرم محبت و ملايمت حضرت نسبت به مردم بود: «فبما رحمه من الله لنت لهم و لو كنت فظا غليظ القلب لا نفضوا من حولك» (آلعمران: 159)؛ پس به موجب لطف و رحمت الهي، با آنان نرمخو و نرمدل شدي، و اگر تندخو و سختدل بودي قطعاً از پيرامون تو پراكنده ميشدند. بدون شك، مدير موفق كسي است كه با محبت و حسن خلق و صميميت با همة عناصر و نيروها رفتار كند (حيدري، 1390، ص 27). يكي از صفات ويژة مدير داشتن حسن خلق و گشادهرويي است كه در قرآن كريم، به طور مستقيم به آن اشاره گرديده و پس از هزار و اندي، سال توسط انديشمندان و صاحبنظران علم مديريت و رفتارشناسي به عنوان يكي از نكات كليدي در تعاريف علم «مديريت» به آن اشاره شده است: «نفوذ در دلها،» كه در بيشتر كتب مديريتي ميتوان آن را مشاهده كرد (نبوي، 1386، ص 185 فروزنده و هكاران، 1390، ص 137).
7. قانونپذيري به جاي قانونگريزي و خودمحوري
يكي از اهداف تربيت سياسي و اجتماعي، تقويت روحية قانونپذيري به جاي قانونگريزي و خودمحوري است؛ اينكه هر كس بتواند به دور از سليقه و منافع شخصي، قانون را آن گونه كه هست و نه آن گونه كه خود ميخواهد گردن نهد (كريمي، 1388). در قرآن كريم، خداوند متعال بارها در آيات متعدد، (طه:50؛ اعلي: 3؛ بقره: 213؛ نساء: 165؛ اعراف: 29؛ نحل: 90؛ مدثر: 36 ؛اسراء: 9)؛ به نظم و انضباط و قانونمندي و رعايت آن تأكيد فراوان كرده است. جامعة قانونمدار را انسانهاي قانونمند ميسازند و در اين زمينه، نقش مديران بسيار برجسته است. مديري كه مصلحت جامعه را بر آرمانهاي فردي و شخصي، و نظم اجتماعي و قانونمداري را بر بينظمي و قانونگريزي ترجيح ميدهد. آيات متعددي از قرآن بر اين موضوع دلالت دارد.
8. عدالتمحوري، ظلمستيزي و نفي استكبار
در برخي از آيات قرآن كريم، بعثت همة انبياي الهي، اقامة قسط و اجراي عدالت به عنوان اهداف عالي و اوليه عنوان شده است. اقامه قسط و عدل توسط مردم يك جريان ملازم با سياست و اعمال حكومت است و از اين آيات شريفه نميتوان صرفاً ترغيب و توصية اخلاقي در جهت عدالت را برداشت نمود. توجه به اين مقصود در تشكل سياسي صدر اسلام و حكومت نبي اكرم در بالاترين حد خودنمايي ميكند. گذشته از آياتي كه در قرآن كريم به نحو عام، در مذمت ظلم و ظالمان و تعريض عليه آنان و ستايش عدالت است، شخص رسول اكرم در همة ابعاد، قرآن مجسم و عيني، و مرام و زندگي ايشان عليالدوام قرآني بود. همچنين اهتمام به حمايت مظلومان در تاريخ زندگي آن حضرت، حتي در دوران قبل از بعثت و ماجراي «حلف الفضول» بر كسي كه كمترين اطلاعي از تاريخ داشته باشد، مخفي نيست (ميرحسيني، 1385، ص 72).
قرآن كريم در آيات فراوان، مقابلة دو جبهة كفر و ايمان را بيان داشته و به نفي استكبار و استكبارستيزي اشاره كرده است. «نبايد ظلم كنيد و نبايد به ظلم تن در دهيد» (بقره: 279). «هرگز خداوند راهي براي سلطة كافران بر مؤمنان قرار نداده است» (نساء: 141). «كساني كه پس از ستمزدگي به پيروزي ميرسند ديگر راه سلطهاي بر آنها نيست» (شوري: 41). بنابراين، يكي از صفات ويژة مديران اسلامي «عدالتمحوري» و «مبارزه با ظلم و ظلمستيزي» است كه در رفتار رسول اكرم به عنوان مديري شايسته و نمونه، نمود عيني يافته است و مديران ما بايد داراي چنين خصيصهاي باشند. بنابراين، اگر مبنا را آموزههاي اسلامي قرار دهيم، استكبارستيزي و ظلمزدايي و نفيستم يكي از مهمترين اصول و شاخصترين سلاح در فضاي غبارآلود كنوني است كه مديران در نظام اسلامي بايد از آن برخوردار باشند.
9. حسن شهرت
يكي ديگر از ويژگيهاي مدير اسلامي دارا بودن حسن سابقه و اشتهار به اخلاق نيك است. قبل از انتصاب مدير بررسي و تتبع در احوال گذشته و حال وي ضروري به نظر ميرسد؛ زيرا او در جايگاهي قرار خواهد گرفت كه با استفاده از امكانات آن جايگاه، خط سير جامعه روشن خواهد شد (سرمدي، 1385، ص 52). حضرت علي خطاب به مالك اشتر ميفرمايند: بدان اي مالك، من تو را به شهرهايي فرستادم كه پيش از تو حكمراناني ستمگر در آنجا بودند، و مردم به كارهاي تو همانگونه نظر ميكنند كه به كارهاي حكمرانان پيش از تو مينگريستند، و دربارة تو همانگونه ميگويند كه تو دربارة آنان ميگويي، و از سخناني كه خداوند بر زبان بندگانش جاري ميفرمايد ميتوان به نيكوكاران پي برد و آنان را شناخت (نهجالبلاغه، 1379، ن 53، ص 567).
از منظر حضرت علي، مدير اسلامي بايد كاري كند كه نام نيك از او به يادگار بماند. پس حسن شهرت و سابقه از ويژگيهاي مهم مدير اسلامي است و كارگزاران نظام اسلامي بايد در انتخاب مديران دقت كنند تا افرادي را كه داراي حسن شهرت و سابقة مفيد و نام نيكو هستند به سرپرستي و مديريت مراكز و مؤسسات دولتي و عمومي انتخاب نمايند.
10. داشتن بصيرت و دورانديشي
نبود بينش و آگاهي در كارهايي كه انسان انجام ميدهد، بهويژه اعمال فردي و اجتماعي، حايز اهميت فوقالعاده است و در صورت نبود بينش كافي، بهويژه در برهههاي حساس زندگي، آدمي تا مرحلة افتادن در پرتگاهها و خروج از صراط مستقيم الهي پيش ميرود. پيامبر اكرم ميفرمايند: «كور آن نيست كه چشمش نابينا باشد، بلكه كور واقعي آن كسي است كه ديدة بصيرتش كور باشد» (گودرزي و همكاران، 1391، ص 73). حضرت علي ميفرمايند: «به راههاي چپ و راست رفتند، و راه ضلالت و گمراهي پيمودند، و راه روشن هدايت را گذاشتند» (نهجالبلاغه، 1379، خ 150). انسان بينا كسي است كه به درستي شنيد و انديشه كرد. پس به درستي نگريست و آگاه شد، و از عبرتها پند گرفت، سپس راه روشني را پيمود، و از افتادن در پرتگاهها و گم شدن در كورهراهها دوري كرد (همان، خ 152). پيامبر اسلام كه الگو و مقتداي جهانيان است، مأمور بود هدايت و رهبرياش مبتني بر بصيرت باشد: «قل هذه سبيلي ادعوا الي الله علي بصيره أنا و من اتبعني و سبحان الله و ما أنا من المشركين» (يوسف: 108)؛ اي پيامبر بگو: راه و روش من و هر كه از من پيروي ميكند اين است كه براساس آگاهي و بصيرتي ويژه، به سوي خدا دعوت ميكنم و خداوند پاك و منزه است و من از مشركان نيستم. اين آيه و دهها آية ديگر قرآن، نشاني از اهميت بصيرت و روشنبيني دارد.
«بصيرت» در آموزهها و فرهنگ قرآني، حالتي است كه به انسان توانايي تشخيص درست حقايق و تحليل واقعيتها را ميدهد. ازاينرو، در قرآن كريم به اين مسئله در ابعاد گوناگون توجه شده است؛ زيرا با بصيرت است كه انسان موقعيت خود را ميسنجد و نسبت به آن واكنش مناسب نشان ميدهد. «أفلم يسيروا في الارض فينظروا كيف كان عقبه الذين من قبلهم» (يوسف: 109). يا در جاي ديگري ميفرمايد: «انظر كيف كذبوا علي انفسهم و ضل عنهم ما كانوا يفترون» (انعام: 24). بصيرت توانايي تيزبيني و كشف حقيقت در ميان انبوه حق و باطل است. بصيرت يك هنر است، يك فن است كه فرد در دوران غبارآلود شدن فضا، نهتنها بتواند حق را از باطل بشناسد، بلكه باطلي را كه حق را با خود ممزوج كرده است در فضايي غبارآلود درك كند (آقامحمدي و ملكي،1393، ص 83). با اين تفاسير، داشتن بصيرت و دورانديشي يكي از شايستگيها و ويژگيهاي كليدي مديران در حال حاضر است و مديراني كه از اين اصل مهم به دور باشند در فضاي كنوني راه به جايي نخواهند برد.
11. تخصص
تخصص، آگاهي و دانش ويژگي مهمي است كه بايد در پروندة هر مدير شايستهاي يافت شود. فردي كه قرار است در مقام مديريت قرار گيرد، بايد آموزشها و مهارتها و صلاحيتهاي علمي لازم را كسب كرده باشد، وگرنه مديريت وي در واقع، جلوس بر كرسي خيانت خواهد بود. با تأملي بر داستان حضرت يوسف ظرافت مطلب بيشتر نمايان ميشود. آنگاه كه به عنوان خزانهدار سرزمين مصر انتخاب گرديد و با درايت خود، مصر را از هلاكت و نابودي نجات داد (حيدري، 1390، ص22). شايسته است در كنار تعهد، به دانش و تخصص توجه ويژهاي مبذول گردد؛ زيرا بدون داشتن تخصص در دنياي متغير امروزي، نميتوان به اميال و آرزوهاي سازماني دست يافت.
12. ميانهروي
«اعتدال» در لغت، به معناي «ميانهروي» آمده است؛ يعني حد وسط. در آيات و روايات نيز دربارة اعتدال سخن به ميان آمده است. خداوند متعال در سورة بقره، آية 143، امت خود را «ميانه و معتدل» معرفي ميكند. هر حركت و فعل تربيتي بايد بر اعتدال استوار باشد و از حد وسط بيرون نرود و به افراط و تفريط كشيده نشود تا حركت و فعلي مطلوب باشد. آيين تربيتي دين به اعتدال در هر امري فراميخواند و مجموعه قوانين و مقررات و آداب ديني به گونهاي است كه انسان متعادل تربيت شوند. خداي متعال امت اسلامي را «امتي متعادل» و با هويت معرفي ميكند و نمونهاي كه اين امت بايد خود را با او تطبيق دهد و در پي او برود، پيامبر اكرم معرفي مينمايد: «وَ كذالك جَعَلناكمْ اُمَةً وَسطاً لِتَكونُوا شُهَداء عَلَي النّاسِ وَ يَكونَ الرَّسُولَ عَلَيكمْ الشَهيدا» (بقره:143). «امت ميانه» يعني امتي كه در هيچ امري از امور، خواه نظري و خواه عملي، افراط و تفريط نميكند و همة برنامههايش در حد اعتدال است. بهترين مردم كساني هستند كه راه ميانه و اعتدال را برگزيدهاند (فروزنده و همكاران، 1390، ص 144). در اينباره هم حضرت علي ميفرمايند: «بخشنده باش، اما زيادهروي نكن. در زندگي حسابگر باش، اما سختگير نباش» (نهجالبلاغه، 1379، ح 33). روشن است كه داشتن اعتدال و ميانهروي بايد از صلاحيتهاي مديران به حساب آيد و اگر اين رويكرد در نظام مديريتي كشور حاكم شود آيندهاي به دور از افراط و تفريط خواهيم داشت.
13. رعايت انضباط اقتصادي
در قرآن كريم، خداوند متعال در جاهاي متعدد، به مبارزه با مالاندوزي و تكاثر اشاره كرده و آن را بهمثابة زيادهخواهي و انحطاط اخلاقي برشمرده است (توبه: 34؛ تكاثر: 1؛ اسراء: 16). حضرت علي در نامه 24 در جهت حفظ اموال و براي رعايت انضباط اقتصادي ميفرمايند: «با كسى كه اين اموال در دست اوست شرط مىكنم كه اصل مال را حفظ كرده، تنها از ميوه و درآمدش بخورد و انفاق كند، و هرگز نهالهاى درخت خرما را نفروشد، تا همة اين سرزمين يكپارچه به گونهاى زير درختان خرما قرار گيرد كه راه يافتن به آن دشوار باشد» (نهجالبلاغه، 1379، ن 24). حضرت رضا در حديثي درخشان، اينگونه به واقعيتي تلخ تصريح كردهاند: «به درستي كه خداوند گفتار بيفايده و شعار دادن و تباهسازي اموال و زياد درخواست كردن را دشمن ميدارد» (فرزادنيا، 1391، ص 4). بنابراين، همانگونه كه پيداست، توجه به بيتالمال و درست مصرف كردن از آموزههاي اسلامي است كه مديران بايد از اين ويژگي ممتاز برخوردار باشند.
جمعبندي و نتيجهگيري
با توجه به مباحث مطرحشده در مقاله، نكات ذيل قابل توجه و تأمل است:
تحقيقات در زمينة مديريت اسلامي زياد است و هر كدام از آنها از زواياي خاصي به موضوع نگريستهاند. تحقيق حاضر هم ادعاي آن را ندارد كه در اين زمينه، تافتة جدابافته و بزرگترين اثر است؛ اما به سبب استفاده از منابع ارزشمندي همچون قرآن كريم و مراجعه به روايات معتبر، توانسته است برخي از كاستيها را پوشش دهد و در جهت ترويج اين مبحث، بسيار مهم و ارزشمند بكوشد.
در مكاتب مديريتي از غرب گرفته تا شرق، يكي از ويژگيهاي برجسته، كه براي مديران ذكر شده، اين است كه مدير بتواند به هر طريق ممكن، براي سازمان سودآوري كند. مدير موفق و كارآمد مديري است كه در تحريك و تهييج كارمندان به كسب سود و درآمد براي ترفيع سازمان بكوشد، و اين در حالي است كه در متون و منابع اسلامي، از جمله قرآن كريم، نبايد براي رسيدن به هدف يا اهدافي، به هر وسيلهاي دست زد و اين ويژگي تنها با داشتن تربيت اخلاقي و ايماني سالم به دست خواهد آمد و مدير در نظام اسلامي بايد واجد اين شرايط ارزنده باشند. در مكتب مترقي اسلام در كنار توجه جدي به معنويت به ماديات هم توجه فراواني شده است، اما - همانگونه كه ذكر شد - براي رسيدن به اميال و آرزهاي مادي، دست زدن به هر كاري جايز نيست.
نتايج و يافتههاي پژوهش حاضر 13 شاخص و ويژگي براي افرادي كه خواهان پست مديريتي در نظام اسلامي هستند برشمرده كه عبارتند از: ايمان به قادر مطلق، داشتن تربيت اخلاقي و ايماني، سعة صدر، مسئوليتپذيري، اهتمام به ارشاد در مسير سعادت، محبت رحيمانه، قانونمندي و پرهيز از خودمحوري و قانونگريزي، عدالتمحوري و ظلمستيزي، حسن شهرت، داشتن بصيرت و دورانديشي، تخصص، اعتدال و ميانهروي و رعايت انضباط اقتصادي. لازم به ذكر است كه هريك از اين شاخصهها داراي بار ارزشي فراواني است كه رعايت آنها و وجود آنها در مديران، جامعه را از هر گزندي مصون خواهد داشت.
اين تحقيق مبتني بر سند ارزشمندي همچون قرآن كريم است و اين ادعا كه تنها 13 ويژگي براي مديران عنوان شده است، جاي بحث دارد. بنابراين، توصيه ميگردد تحقيق يا تحقيقاتي گسترده در اين حوزه صورت گيرد تا زواياي پنهان اين مهم آشكار گردد.
- نهجالبلاغه، 1379، ترجمة محمد دشتي، قم، مشرقين.
- آقاپيروز، علي، 1390، «رهبري در مديريت اسلامي»، اسلام و پزوهشهاي مديريتي، سال اول، ش3، ص91-116.
- آقاجاني، آرش، 1385، «تبيين ويژگيهاي مديران از ديدگاه حضرت علي در نهج البلاغه»، انديشة صادق، ش24، ص27-60.
- آقامحمدي، جواد، 1393، «بررسي جايگاه عقلانيت و مؤلفههاي آن در برنامه درسي دوره متوسطه دوم با تأكيد بر آموزههاي اسلامي»، اسلام و پژوهش هاي تربيتي، سال ششم، ش2، ص79-96.
- آقامحمدي، جواد، 1391، «بررسي شاخصة اخلاق اسلامي و مؤلفههاي آن در برنامه درسي مدارس متوسطه (مطالعه موردي كتب علوم اجتماعي)»، اخلاق، سال دوم، ش8، صص143-164.
- ابراهيمي، محمدحسين، 1379، مديريت اسلامي، قم، دفتر تبليغات اسلامي.
- بهارستان، جليل، 1381، «مطالعة تطبيقي ارزشيابي در مديريت اسلامي و مديريت متداول»، شيراز، دورة هجدهم، ش2، ص 56-71.
- جراحي دربان، و همكاران، 1393، «مباني، اصول و روشهاي تربيت سياسي در اسلام از منظر قرآن»، بصيرت و تربيت اسلامي، سال يازدهم، ش 31، ص95-112.
- حاجيان، طالب و همكاران، 1392، «بررسي رابطة ميان ابعاد مديريت اسلامي و رفتار شهروندي سازماني در بين كاركنان علوم پزشكي اصفهان»، اسلام و مديريت. سال دوم، ش 3، ص141-160.
- حيدري، غلام حسين، 1390، «چرا رويكرد مديريت قرآني در جامعه نهادينه نميشود؟»، تحقيقات مديريت آموزشي، سال دوم، ص 19- 36.
- ربيپور، محمدعلي و همكاران، 1388، «سياست مديريتي و ويژگي مديران در نهجالبلاغه»، فراسوي مديريت، سال دوم، ش8، ص119-140.
- رجاييپور، سعيد و همكاران، 1389، «بررسي رابطة فرهنگ سازماني با مؤلفههاي مديريت بر اساس ارزشهاي سازماني و ارائة مدلي براي پيشبيني مديريت بر اساس ارزشها»، رهيافتي نو در مديريت آموزشي، ش4، ص125-148.
- رضائيان، علي، 1385، اصول مديريت، تهران، سمت.
- سبحانينژاد، مهدي و همكاران،1390، «ماهيت تربيت اجتماعي از ديدگاه امام علي»، پژوهش در مسائل تعليم و تربيت اسلامي، سال نوزدهم، دوره جديد، ش13، ص9-33.
- سرمدي، محمدرضا، 1385، مديريت اسلامي، تهران، دانشگاه پيام نور.
- سرمدي، محمدرضا و محمد حسن صيف، 1388، مديريت كلاس، تهران، دانشگاه پيام نور.
- عسگريان، مصطفي،1370، مديريت اسلامي، تهران، جهاد دانشگاهي دانشگاه تربيت معلم تهران.
- علاقهبند، علي، 1378، مديريت عمومي، تهران، روان.
- فرزادنيا، فرزانه، 1391، «شرايط مديران از ديدگاه امام رضا»، رشد مديريت مدرسه، دورة دهم، ش85، ص3- 6.
- فروزنده، لطف الله و همكاران، 1390، گزيده نكات مديريتي در نهج البلاغه، تهران، دانشگاه پيام نور.
- فرهنگي، علياكبر، 1389، «اراية يك الگوي بومي رهبري به منظور مطالعة تطبيقي سبك رهبري روزنامههاي دولتي و غيردولتي، مطالعات جامعهشناسي»، سال دوم، ش6، ص65- 86.
- قائدعلي، حميدرضا و مهدي عاشوري، 1393، «مديريت جهادي شيوهاي تحقق يافته از مديريت اسلامي» مهندسي فرهنگي، سال نهم. ش 82، ص 67- 83.
- قربان نژاد، و همكاران، 1392، «الگوي شايستگي مديران بر اساس نهج البلاغه امام علي»، مديريت توسعه و تحول، ش15، ص17-22.
- قليپور، آرين، 1388، جامعهشناسي سازمانها، تهران، سمت.
- كريمي، عبدالعظيم، 1388، تعليم و تربيت به كجا مي رود؟ از ناكجا به هر كجا، تهران، عابد.
- گرگاني، تقي،1390، «نقشها و وظايف و ويژگيهاي مدير در آيينه مديريت قرآن با نگرشي بر جزءهاي 7 تا 9 قرآن كريم و تأسي از نهجالبلاغه»، تحقيقات مديريت آموزشي، سال دوم، ص75-90.
- گودرزي، عباس و همكاران، 1391، «نقش بصيرت در پرورش نظامي»، امنيت پژوهي، دورة يازدهم، ش37، ص55-87.
- مصباح، محمدتقي،1379، پيش نيازهاي مديريت اسلامي، قم، مؤسسه آموزشي و پژوهشي امام خميني.
- معصومينيا، غلامعلي، 1386، «اخلاق اقتصادي (مباني بينشي، آموزهها و آثار)»، اقتصاد اسلامي، سال هفتم، ش 26، ص 119-148.
- معمارزاده، غلامرضا و همكاران، 1389، «طراحي مدل مديريت بر مبناي ارزش در سازمانهاي دولتي ايران، پژوهشگر، دورة هفتم، ش19، ص34-51.
- معين، محمد، 1364، فرهنگ فارسي معين، تهران، اميركبير.
- مقيمي، سيدمحمد، 1386، سازمان و مديريت رويكردي پژوهشي، تهران، ترمه.
- موسيزاده، زهره و همكاران، 1388، «معيارهاي انتخاب و انتصاب مديران با رويكرد شايستهگزيني در نهجالبلاغه»، انديشه مديريت، س سوم، ش1، ص103-132.
- ميرحسيني، سيداحمد، 1385، «مؤلفههاي اساسي در مديريت ديني»، فرهنگ مديريت، سال چهارم، ش13، ص65-82.
- نبوي، محمدحسن، 1386، مديريت اسلامي. قم، مؤسسه بوستان كتاب.
- نجاري، رضا، 1385، مباني مديريت اسلامي، تهران، دانشگاه پيام نور.
- نيكپور، امين و همكاران، 1390، «گزينش اسلامي كاركنان كليد موفقيت سازمانهاي امروز»، مديريت در اسلام، سال هفتم. ش15 و16، ص 131- 146.
- Boyatzis،R. E. (2009)."Competencies as a Behavioral Approach to Emotional Intelligence".Emerald-Journal of Management Development،Vol. 28،No. 9،pp. 749-770.
- Carlise, H. M.(1990). Management Essentials, concepts for productivity and innovation. Prantice hall.
- Certo, S. E.(1994). Modern management. diversity, quality, ethies, and global environment . 6th, ed, allyn and bacon.
- Griffin, R.W.(1996). Management: Annotated Instructors Manual. Boston. Houghton Mifflin Company.
- Hellreigle, D.& slocum, J. W(1989). Management.5th, ed, Addison Wesley pub. Co.
- Oxford Dictionary .(2005). London: Oxford University press.
- Pringle, peter and et all .(1995). Electronic management . local press.
- Robbins,S.P; Judge,T.A.(2009). Organizational Behavior. New Jersey: Prentice Hall.
- Competencies and qualifications required by managers to a managerial position in the Islamic system, with emphasis on Quranic verses and traditions