اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، سال ششم، شماره اول، پیاپی 12، بهار و تابستان 1395، صفحات 61-79

    تأثیرپذیری امام خمینی ره از الگوی نظارتی امام علی‌ علیه السلام بر کارگزاران

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    ✍️ سید روح اله طباطبایی ندوشن / کارشناس ارشد علوم و قرآن حدیث دانشگاه یزد / sr.tabatabae@ostanyazd.ir
    علی‌محمد میرجلیلی / دانشیار دانشگاه آیة الله حائری میبد / almirjalili@gmail.com
    چکیده: 
    نظارت عاملی کارآمد برای تطبیق فعالیت های یک مجموعه با اهداف و آرمان های آن، ساختارمندی رفتار اعضا، و ضمانتی برای مدیریت صحیح آن مجموعه محسوب می شود. حکومت ها نیز به عنوان اداره کننده‌ی جوامع، نیازمند نظارت بر عملکرد افراد زیرمجموعه‌ی خود هستند. نظام حکومتی امام علی علیه السلام به واسطه‌ی برخورداری از مبانی محکم اعتقادی- دینی و قرار داشتن امام در رأس هرم مدیریتی آن، توجه ویژه و مضاعفی به مقوله‌ی نظارت بر کارگزاران داشته است. نوشتار حاضر به روش «توصیفی – تحلیلی» و فیش برداری کتابخانه ای، ابعاد نظارت در دستگاه حکومتی امام علی علیه السلام را بررسی می کند و سپس الگوگیری های بنیانگذار انقلاب اسلامی از الگوی نظارتی امام علی علیه السلام را به بحث می گذارد. در این پژوهش، روش ها و اجزای الگوی نظارتی امام علی علیه السلام بر کارگزاران از جمله نظارت مستقیم، و توجه به گزارش های مردمی احصا شده است و ضمن استخراج الگوی نظارتی امیرمؤمنان، تأثیرپذیری امام خمینی ره از این الگو به اثبات می رسد. نتیجه‌ی پژوهش حاضر نشان می دهد حضرت امیر علیه السلام به روش های گوناگون و در عین حال، نظام مند در قالب یک الگو، بر عملکرد کارگزاران نظارت داشتند. بنیانگذار انقلاب اسلامی نیز با در نظر گرفتن بایسته های اجرایی این الگو، از اجزا و روش های ذیل آن، به میزان قابل توجهی تأثیر پذیرفته بود.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Imam Khomeini's Inspiration from Imam Ali’s Model of Supervising His Agents
    Abstract: 
    Supervision is regarded an efficient factor for coordinating the activities of an organization with its goals and aspirations and structuring behavior of its members and as a guarantee for sound management of that organization. The duty of governments is running the community affairs and this needs to monitoring the performance of their subjects. Because Imam Ali's government had solid religious-devotional foundations and because the Imam Ali was in the upper rank of the management pyramid, he paid special attention to the issue of supervising the agents of his government. Using a descriptive-analytical method and library-based survey, the present paper investigates the different aspects of supervision in Imam Ali's government and its influence on the founder of the Islamic Revolution. This study expounds the methods and components of the model used by Imam Ali for supervising his agents, including direct observation, and attending to the reports submitted by people. The paper elicits the supervision model used by the Commander of the Faithful and proves that it has exerted influence on Imam Khomeini. The results of the study show that Imam Ali used different ways and a systematic pattern to oversee the performance of his agents. The founder of the Islamic Revolution was greatly influenced by the components and methods of the mentioned model by observing its procedural requirements.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    نظارت از بديهي‌ترين وظايف يا عناصر براي مديريت هر سيستم (کازماير، 1368، ج 1، ص21) و به بيان دقيق‌تر، ابزاري کارآمد براي تطبيق فعاليت‌هاي يک مجموعه با اهداف و آرمان‌هاي آن است. از‌همين‌رو، امروزه براي اجراي بهتر و دقيق‌تر هر طرح، ناظر يا ناظراني را انتخاب مي‌کنند تا اهداف درنظر‌گرفته‌شده، به شکلي مطلوب و در زماني مناسب محقق شود. 
    حکومت‌ها نيز به عنوان اداره‌کنندة جوامع انساني، با نظارت بر عملکرد افراد در حوزه‌هاي گوناگون، به دنبال رسيدن به چشم‌انداز مطلوب خود هستند. يکي از حوزه‌هاي نظارتي حکومت‌ها حوزة «‌رفتار عوامل حکومتي» است. دولت‌ها و حکومت‌هاي خواهان تکامل و تعالي، براي تحقق دسته‌اي از اهداف خود، از جمله حفظ و ارتقاي سطح رضايتمندي مردم در جهت تثبيت پايه‌هاي قدرت، حفظ سلامت بدنة دولت و مقابله با فساد اداري و رعايت قوانين، ناگزير به نظارت بر رفتار و عملکرد کارکنان خود هستند. 
    در اين ميان، نظام مقدس علوي به واسطة برخورداري از مباني محکم اعتقادي- ديني و قرار داشتن امام معصوم در رأس هرم مديريتي آن، توجه ويژه و مضاعفي به مقولة «نظارت بر کارگزاران» دارد. امام خميني، بنيانگذار انقلاب اسلامي در جهان امروز، نيز به موضوع «نظارت» توجه جدي داشت و در اين امر، از امام علي تأثير پذيرفته بود. اين نوشتار، دربارة الگوي نظارتي امام علي و تأثير‌پذيري امام خميني، از آن امام معصوم در امر نظارت بحث مي‌كند. سؤال‌هاي اصلي اين نوشتار عبارت است از: اجزاي الگوي نظارتي امام علي بر کارگزاران چيست؟ آيا الگوي نظارتي امام علي بر نگرش امام خميني، به موضوع نظارت بر کارگزاران تأثير گذاشته است؟ نظارت امام علي بر کارگزاران مبتني بر چه روش‌هايي بود؟ 
    لازم به ذکر است که در زمينة «‌نظارت امام علي بر کارگزاران» و «تأثيرپذيري امام خميني، از اميرالمؤمنين» کتاب و نيز مقالاتي نگاشته شده است، اما با وجود بررسي‌هاي انجام‌شده، نگارندگان كتاب يا مقاله‌اي که مستقلاً «تأثيرپذيري امام خميني از الگوي نظارتي امام علي بر کارگزاران» را بررسي كرده باشد، نيافتند. 
    نظارت بر کارگزاران در انديشه امام علي
    «نظارت» يکي از انواع کنش‌هاي اميرمؤمنان در قبال عوامل حکومتي بود که در جريان آن، رفتار کارگزاران از سوي آن حضرت، کنترل و ارزيابي مي‌شد. اما آن حضرت در گام نخست، لازم بود براي حکومت نوپاي خود مديراني صالح انتخاب مي‌کنند. اين مطلب علاوه بر قرار داشتن در برنامه‌هاي آن حضرت، خواست معترضان هم بود و در واقع، توجه مردم به امام، براي حذف عاملان فاسدي بود که سال‌ها بر مردم ظلم روا مي‌داشتند. ازاين‌رو، حضرت علي‌ پس از قبول حکومت، با علم به فساد موجود در دولت‌هاي قبلي، به‌ويژه دولت عثمان، پيش از هر چيز، نسبت به پاک‌سازي بدنة دولت اقدام كردند، به‌گونه‌اي که بسياري از کارگزاران دولت قبلي را برکنار کردند (يعقوبي، 1379، ج 2، ص77). اولين نامه‌اي که امام در اين زمينه در روزهاي نخست حکومت مرقوم داشتند، براي اميران لشکر فرستاده شد: «‌تباه شدن پيشينيان شما به اين علت بود كه مردم را از حق باز‌داشتند و مردم هم آن‌ را پذيرفته، زير بار رفتند. و آنها را به باطل (ضلالت و گم‌راهى) واداشتند و ايشان هم از آن پيروى كردند» (نهج البلاغه،1383، ص411). سپس امام براي هر ايالت، والي و حکمراني تعيين نموده، با وجود دقت‌نظر در انتخاب افراد، به موضع «نظارت» به عنوان اولين عامل مهم در پيش‌گيري از وقوع جرم توسط آنان، توجه ويژه‌اي به خرج دادند. 
    انواع نظارت در دستگاه حكومتي امام علي‌
    امر مهم «نظارت» در حكومت امام علي، در يک تقسيم‌بندي کلي، به دو نوع «نظارت قبل از مسئوليت‌سپاري» و «نظارت در حين انجام مسئوليت» تقسيم مي‌شود:
    نظارت قبل از مسئوليت‌‌سپاري
    از ديد امام علي، نظارت بر کارگزاران تنها به زمان مسئوليت‌سپاري به آنان محدود نمي‌شود، بلکه نظارت قبل از سپردن مسئوليت‌ها و گزينش دقيق افراد، حلقة تکميل‌کننده فرايند نظارت بر کارگزاران در زمان انجام مسئوليت است. ازاين‌رو، در حکومت علوي، قبل از سپردن هرگونه مسئوليتي به افراد، اقدامات گزينشي صورت مي‌گرفت. حتي امام علي براي گماردن فردي در مسئوليت نگهباني و چوپاني گوسفندان جمع‌آوري‌شده به عنوان زکات، به دقت در انتخاب او، توصيه کرده،‌ فرمودند: «و آنها را به كسي که به او اطمينان نداري يا نسبت به بيت‌المال مسلمانان دلسوز نيست، مسپار» (همان،1383، ص360). 
    بنابراين، به طريق اولي، براي سپردن مسئوليت‌هاي مهم به افراد، امام علي‌ حساسيت‌هاي مضاعفي به خرج مي‌دادند. در ذيل، به چند نمونه اشاره مي‌كنيم:
    الف) انتخاب فرماندهان سپاه: امام علي‌ در مورد انتخاب فرماندهان لشكر و ارتش به مالک اشتر فرمودند: «براى فرمان‌دهى سپاه، كسى را بگمار كه خيرخواهى او براى خدا و پيامبر و امام تو بيشتر، و دامن او پاك‏تر، و شكيبايى‌اش برتر باشد. از كسانى باشد كه دير به خشم آيند، و عذر‌پذيرتر باشد، و بر ناتوان رحمت آورد، و با قدرتمندان با قدرت برخورد كند. درشتى او را به تجاوز نكشاند، و ناتوانى او را از حركت باز‌ندارد. سپس در خصوص نظاميان، با خانواده‏هاى ريشه‏دار، داراى شخصيت حساب‌شده، خاندانى پارسا، داراى سوابقى نيكو و درخشان، كه دلاور و سلحشور و بخشنده و بلند‌نظرند، روابط نزديك بر‌قرار كن. آنان همة بزرگوارى را در خود جمع كرده، و نيكى‏ها را در خود گرد آورده‏اند و رسيدگى به امور كوچك آنان را به خاطر رسيدگى به كارهاى بزرگشان وامگذار» (نهج‌البلاغه، 1383، ص408). 
    اين بخش از نامه به وضوح، گوياي اهميت توجه به تعهد و تخصص افراد در واگذاري مسئوليت به آنهاست. در حقيقت، تعهد و تخصص، بال‌هاي پرواز کارگزاران به‌شمار مي‌آيد که آنان را تا اوج خدمت به بندگان خداوند مي‌رساند و شکي نيست که در صورت وجود نقصان در اين زمينه، مقصود حاصل نمي‌شود. 
    ب. انتخاب قاضي‌: امام علي‌ دربارة انتخاب قاضي، شرايطي را مقرر مي‌دارند كه نوعي نظارت بر عملكرد وي قبل از سپردن مسئوليت به اوست (نهج‌البلاغه،1383، ص410) «‌از ميان مردم، برترين فرد نزد خود را براى قضاوت انتخاب كن؛ كسانى كه مراجعة فراوان، آنها را به ستوه نياورد، و برخورد مخالفان با يكديگر او را خشمناك نسازد، بر اشتباهاتش پافشارى نكند، و بازگشت به حق پس از آگاهى، برايش دشوار نباشد، طمع را از دل ريشه‌كن كند، و در شناخت مطالب، با تحقيقى اندك رضايت ندهد، و در شبهات از همه با احتياط‌تر عمل كند، و در يافتن دليل، اصرارش بيش از همه باشد، و در مراجعة پياپى شاكيان خسته نشود. در كشف امور از همه شكيباتر، و پس از آشكار شدن حقيقت، در فصل خصومت از همه برنده‏تر باشد؛ كسى كه ستايش فراوان او را فريب ندهد، و چرب‌زبانى او را منحرف نسازد. و چنين كسانى بسيار اندكند. در دستوراتى كه (در خصوص نحوة انتخاب قاضي) دادم نيك بنگر كه همانا اين دين در دست بدكاران اسير گشته بود؛ با نام دين، هوا‌پرستى مي‌كردند و دنياى خود را به دست مى‏آوردند» (همان، ص410). 
    ج. شرايط انتخاب كارگزاران حكومت: در جاي ديگري از اين نامه، امام‌ در خصوص انتخاب كارگزاران حكومت مي‌فرمايند: «در امور كارمندانت بينديش و پس از آزمايش به كارشان بگمار، و با ميل شخصى و بدون مشورت با ديگران آنان را به كارهاى مختلف وادار نكن؛ زيرا نوعى ستمگرى و خيانت است. كارگزاران دولتى را از ميان مردمى با‌تجربه و با‌حيا، از خاندان‏هاى پاكيزه و با‌تقوا، كه در مسلمانى سابقة درخشانى دارند، انتخاب كن؛ زيرا اخلاق آنان گرامى‏تر، و آبرويشان محفوظ‌تر، و طمع و روزى‏شان كمتر، و آينده‌نگرى آنان بيشتر است» (همان).
    امام معيار انتخاب را «اختبار» (آزمايش) قرار داده و مالک را از اينکه معيار رابطه‌ها به جاي ضابطه‌ حاکم گردد، به شدت برحذر مي‌دارد (مکارم شيرازي، 1391، ج 11، ص19). بنابراين، استخدام افراد بايد ضابطه‌مند باشد تا زبده‌ترين و توانمندترين افراد به کار گماشته شوند. 
    از بيانات گذشته، روشن شد كه در انديشة علوي، داشتن اصالت خانوادگي (البيوتات الصالحه) به عنوان محيطي که افراد در آن رشد و نمو يافته‌اند، از جايگاه والايي برخوردار است. علاوه بر اين، اميرالمؤمنين‌ در نامه‌اي به منذر‌بن جارود عبدي، ملاک انتخاب او به عنوان فرماندار را سابقة ارزشمند پدر وي عنوان کرده، مي‌فرمايند‌: «شايستگي پدرت مرا نسبت به تو خوشبين کرد» (نهج‌البلاغه، 1383، ص436). هرچند منذر حُسن اعتماد حضرت را پاس نداشت و بي‌لياقتي خود را نشان داد، اما اين جمله سندي متقن بر لزوم توجه به سوابق خانوادگي در فراگرد گزينش افراد است. همچنين عبارت امام در نامه به حاکم بحرين «‌فَخَفَ الله! إِنَّكَ مِن عَشِيرَة ذَاتِ صَلاَحٍ، فَكُنْ عِندَ صَالِحِ الظَنِّ بِكَ‌» (يعقوبي، 1379، ج2، ص201) مؤيد ديگري بر اين تأکيد است که در انتصاب افراد، بايد در ريشة خانوادگي آنان مداقه و بررسي كرد. 
    حضرت همچنين نسبت به خطر انتخاب کارگزاراني که با زيرکي ظاهري، خيانت‌پيشه مي‌کنند، هشدار مي‌دهند: «مبادا در گزينش آنان، بر تيزهوشي و اطمينان شخصي و خوش‌باوري خود تکيه کني؛ زيرا افراد زيرک با ظاهرسازي و خوش‌خدمتي، نظر زمام‌داران را به خود جلب مي‌کنند که در پس اين ظاهرسازي، نه خيرخواهي وجود دارد و نه امانتداري‌». (نهج‌البلاغه،1383، ص412). اين سخن، تأکيدي است بر اين نکته که در گزينش کارگزاران، نبايد به ظواهر اکتفا كرد، بلکه بايد با نگاهي عميق و دقيق، لايه‌هاي زيرين شخصيتي آنان را بررسي كرد و آنگاه مطابق توانمندي افراد، به آنان مسئوليتي سپرد. 
    در واقع، مطلوب حکومت علوي اين است که مسئوليت‌ها به کساني داده شود که در کنار توانمندي تخصصي، شرايط عمومي تصدي هر منصبي را دارا باشند. اميرالمومنين، به‌کارگيري انسان‌هاي نالايق و دون در مناصب دولتي را ماية تباهي و زوال دولت‌ها مي‌داند: «‌زَوَالُ الدُّوَلِ بِاصْطِنَاعِ السِّفَل‏» (‌تميمى آمدى‏، 1366، ص343). 
    شرايط عمومي انتخاب كارگزاران
    امام کساني را شايستة به دوش گرفتن رداي خدمت مي‌دانند که واجد شرايط عمومي لازم باشند. اين شرايط عبارتند از:
    - اصالت خانوادگي: يکي از مهم‌ترين نکات در فرايند گزينش از منظر حضرت علي، موضوع اصالت خانوادگي است. دارا بودن دودماني صالح و داراي سابقه درخشان در اسلام يکي از شاخصه‌هاي اصالت خانوادگي است که حضرت علي بر آنها تأکيد ورزيده‌اند. 
    - با تجربه بودن: دارا بودن تجربه و مهارت يکي ديگر از ملاک‌هاي عمومي انتخاب افراد براي فعاليت در مسئوليت‌هاست. از رهگذر اين عنصر مهم، از وقوع بسياري از خطاها جلوگيري مي‌شود و کسي راه‌هاي رفتة نابايسته را براي بار ديگر نمي‌پيمايد. 
    - با حيا بودن: حضرت علي در کنار «‌با تجربه بودن»، ويژگي «‌حيا» را به عنوان ملاکي براي گزينش افراد مطرح کردند تا لزوم توجه به دو عنصر «تعهد» و «تخصص» را در موضوع گزينش متذکر گردند: «‌وَتَوَخَّ مِنْهُمْ أهْلَ التَّجْرِبَةِ وَالْحَيَاءِ» (نهج‌البلاغه،1383، ص410). 
    از منظر مولاي متقيان، توجه به شرايط عمومي در کنار مهارت‌هاي تخصصي، زمينه را براي نظارت مطلوب بر کارگزاران فراهم مي‌سازد. به بيان دقيق‌تر، دقت در مرحلة گزينش افراد، گام نخستين در مسير نظارت بر کارگزاران است که نظارت در حين انجام مسئوليت را هم تا حدي تسهيل مي‌كند. 
    نظارت در حين انجام مسئوليت
    دومين نوع نظارت در حکومت امام علي، «نظارت مستمر در حين انجام مسئوليت» است که روش‌هاي گوناگوني را در‌بر مي‌گيرد. يکي از اين روش‌ها نظارت غير‌محسوس است. بجاست توجه داشتة باشيم كه ‌10مرتبه از 12 مرتبه کاربرد عبارت «بلغني» در نهج البلاغه، مربوط به کارگزاران بوده و عبارات «‌بَلَغَني أنّک» (نامه 3)، «‌بَلَغَني عنک» ‌(نامه‌‌هاي 41-43-63) و «فَاِنَّ عَيني کتب الي» (نامة 33) هر کدام يک مرتبه در خصوص کارگزاران کاربرد داشته است كه جايگاه والاي نظارت در نگاه مديريتي حضرت علي‌ را نشان مي‌دهد. موارد ذيل نشانگر نظارت امام‌ بر كارگزاران در حين انجام مأموريت است: 
    الف. نامه مولاي متقيان به حاکم بحرين: اين نامه سندي متقن و جالب توجه از نظارت حضرت امير بر احوالات کارگزاران است که دقت و هوشياري کامل آن حضرت در کنترل رفتار آنان را نشان مي‌دهد: «‌آن كس كه امانت را خوار شمارد و در خيانت رغبت كند و خود و دين خود را منزه ندارد در دنيا به خود زيان رسانده، و آنچه پس از دنيا در پيش دارد تلخ‌تر و پايدارتر و بدبخت‏كننده‏تر و طولانى‏تر است. پس از خدا بترس؛ زيرا تو از طايفه‏اى شايسته‏ هستى. پس چنان باش كه درباره‏ات گمان نيك مى‏رود، و اگر آن خبري كه در‌بارة تو به من رسيده، راست باشد (توبه كن و) به شايستگى بازگرد‌ و عقيدة مرا دربارة خود دگرگون مساز، و خراج خود را كاملاً وصول كن. سپس به من بنويس تا - اگر خدا بخواهد - فرمانم به تو ابلاغ شود‌» (يعقوبي، ‌1379، ج2، ص201). 
    ب. نظارت آن حضرت بر احوالات يکي از کارگزاران: امام در نامه‌اي ضمن انتقاد از اين موضوع، مرقوم فرمودند‌: «‌خبر يافته‏ام كه تو بخور مى‏سوزانى و بسيار روغن مى‏زنى و خوراك رنگارنگ فراوان مي‌خورى و بر منبرى همچون راست‌گويان درست‌كار سخن مى‏گويى و چون فرود مي‌آيى كارهاى حلال شمارندگان را انجام مى‏دهى. پس اگر واقع مطلب همين است خود را زيان رسانده‏اى و در معرض گوشمال من قرار داده‌اي. واى بر تو كه بگويى: بزرگى و كبريا، روپوش من است و هر كس بخواهد آن دو را از من بربايد بر او خشم مى‏گيرم! مانعى ندارد كه روغن بزنى و خوشگذران باشى؛ زيرا آن توصية پيامبر خدا‌ست. اما تو را چه بر آن داشته است كه مردم بر تو گواهى دهند بجز آنچه مى‏گويى، آن هم بالاى منبر؟» (يعقوبي، ‌1379‌، ج2، ص202). 
    نمونة ذکر‌شده نمايانگر عمق نظارت امام علي بر احوال کارگزاران و پرهيز از اکتفا به لايه‌هاي سطحي نظارت است و اشراف اطلاعاتي ايشان را به اثبات مي‌رساند. 
    ج. نامه‌هاي امام به حاكم فارس: اشراف اطلاعاتي امام حتي محتواي نامه‌هاي سرّي را نيز در‌بر مي‌گرفت. شاهد اين مدعا نامه‌اي است که طي آن، حضرت علي اطلاع‌يابي خود از نامه‌نگاري معاويه با زياد‌بن ابيه را يادآور شده‌اند: «‌اطلاع يافتم كه معاويه برايت نامه‏اى نوشته است تا عقلت را بلغزاند و اراده‌ات را سست كند. از او بترس كه شيطان است!» (نهج‌البلاغه،‌ 1383، ص392). مولاي متقيان با نگارش اين نامه، موضوع نظارت نامحسوس را به کارگزار خود گوشزد و حجت را بر او تمام كردند تا مبادا دست از پا خطا کند و به اقدامي خلاف شرع و شئونات کارگزاران، دست بزند. 
    نمونة بعدي از نظارت علوي را مي‌توان در نامة ديگر حضرت به همين کارگزار مشاهده کرد. در اين نامه آمده است: «‌فرستاده‏ام خبرى شگفت به من داد؛ گفت: كه تو ميان خود و او گفته‏اى كه كردها تو را برانگيخته‏اند تا بسيارى از خراج را بر خود شكسته‏اى و به او گفته‏اى كه اميرمؤمنان را بدان خبر مده. اى زياد، به خدا سوگند! همانا تو دروغ‏گويى و هر آينه اگر خراجت را نفرستى چنان بر تو فشار آورم كه تو را تهي‌دست و سنگين‌بار سازد، جز آنكه آنچه را از خراج نقض كرده‏اى در عهده گيرى» (يعقوبي، 1379، ج2، ص120).
    د. نامه به يكي ديگر از كارگزاران: آنچه عمق اين نظارت را مسلّم مي‌سازد، اشارة آن حضرت به جزئيات احوال و رفتار کارگزاران است که فرصت حاشا و طفره رفتن را از فرد سلب مي‌كند. براي مثال، ايشان در خصوص تخلفات يكي از كارگزاران، به تک‌تک حالات وي اشاره فرموده، مرقوم داشتند: «عجبا! عجبا! چگونه هواى نفس براى تو خود را مى‌آرايد كه تو از بيت‌المال كمتر از حقت برداشته‌اى! آيا تو جز يك مرد مسلمانى؟ آيا تو با پيشينة اهل بدر آشنايى دارى؟ آنان بيش از حق واجبشان را دريافت نمى‌كردند. همين قدر براى تو بس كه مكه را وطن گزيده‌اى و با شكم سير جا خوش كرده‌اى و از چيزهاى تازة طائف و مكه و مدينه هر چه چشمت بيفتد و هواى نفست بكشد مى‌خرى، و در مقابل، مال ديگران را مى‌دهى» (ابن‌جوزي، 1418ق، ج1، ص140).
    چنان‌که پيداست، تذکرات حضرت علي در اين باب، تنها به يک نمونه محدود نمي‌شود و ايشان بر حسب نقش هدايتگري خود، بارها به نظارت توجه كرده‌اند تا به نوعي، سلامت اداري را در ميان عوامل حکومت علوي تقويت کنند. 
    ه‍ ‍. نظارت بر عملکرد يزيد بن حجيه: ماجراي نظارت بر عملکرد يزيد‌بن حجية، کسري خراج و دست‌گيري وي نمونة ديگري از اين قبيل است که در تاريخ به آن اشاره شده است: «‌علي‌بن ابي‌طالب، يزيد‌بن حجيه‌بن عامر‌بن بني‌تمِيم‌الله‌ بن ثعلبه را به امارت ري و دستبي منصوب كرد. او از خراج [براي خود] برداشت. پس او را فراخواند و زنداني كرد» (بلاذري، 1996، ج2، ص459). 
    و. نامه به يزيد‌‌بن قيس ارحبي‌: اميرالمؤمنين با نظارت بر عملکردهاي کارگزاران خود، با رويکرد پيش‌گيرانه، خطاب به يزيد‌بن قيس ارحبى‏ مرقوم داشتند: «‌در فرستادن خراجت دير كردى و نمي‌دانم تو را چه بر آن داشته است، جز اينكه من تو را به پرهيزگارى خدا وصيت مى‏كنم و از اينكه با خيانت كردن به مسلمانان اجر خود را ضايع كنى و جهاد خود را باطل سازى بيم مى‏دهم. پس خدا را پرهيزگار باش و خود را از حرام دور بدار و براى من بر خود راهى قرار مده، تا ناچار نگردم تو را عقوبت كنم. مسلمانان را عزيز بدار و بر ذمّيان ستم مكن و در آنچه خدا به تو داده است، سراى آخرت را بجوى بهرة خويش را از دنيا فراموش مكن، و چنان‌كه خدا با تو نيكى كرده است، نيكى كن، و تبه‌كارى در زمين را مجوى. همانا خدا تبه‌كاران را دوست نمى‏دارد» (يعقوبي، 1379، ج2، ص201). 
    حضرت در اين نامه‌، کارگزار خود را به رعايت تقواي الهي دعوت مي‌کنند تا او را از لغزش‌هاي تباه‌کننده دور سازند. به‌راستي، کدام سرمايه بالاتر از تقوا؟ و کدام سپر محکم‌تر از پرهيزکاري؟ در مکتب سياسي علوي، تقوا سرلوحة همة برنامه‌ها و رکن رکين ادارة حکومت، قضاوت، جنگاوري، تنظيم دخل و خرج دولت و تدوين برنامه اقتصادي است که بايد مدنظر کارگزاران قرار بگيرد تا آنان را از تخلف باز دارد و مرتكبان تخلف را چراغي روشنگر باشد که راه‌هاي توبه و جبران را به ايشان بنماياند. 
    ز. نامه امام به مصقله بن هبيرة شيباني: مصقلة‌بن هبيره شيباني کارگزار حکومت علوي در «‌اردشيرخُرّه» بود که از خيانت وي به بيت‌المال سخن رفته بود. امام‌ در نامه‌اي به وي نوشتند: «‌خبر كارى از تو به من رسيده است كه اگر چنان كرده باشى، خداى خود را خشمگين ساخته‏اى و امام خويش را به غصب آورده‏اى: غنايم مسلمانان را، كه با نيزه‏ها و اسب‌هاى مجاهدان به دست آمده و خون‌هاى ايشان بر سر آن ريخته است، ميان نور چشمان از اعراب قوم خود تقسيم كرده‏اى... آگاه باش كه حقّ مسلمانانى كه نزد تو و ما به سر مى‏برند، از اين غنيمت يكسان است. آنان براى گرفتن حق خود نزد من مى‏آيند و آن را مى‏گيرند و باز مى‌گردند» (نهج‌البلاغه، 1383، ص392).
    ح. نامه امام به قدامة بن عجلان: نمونة ديگر نامه امام به ‌قدامة‌بن عجلان، عامل آن حضرت در منطقة «كسكر» است (دينوري، 1368، ص21). در اين نامه آمده است: «‌پس از حمد خداوند، آنچه از مال خداوند نزد توست، ارسال کن؛ زيرا آن براي مسلمانان، «فيء» است و سهم تو از آن، بيش‌تر از ديگري نيست. اي پسر امّ قدامه، گمان مکن که مال کسکر همچون مالي است که از پدر و مادرت به ارث برده‌اي! پس در ارسال آن و تقديم داشتن به ما عجله کن!» (بلاذري، 1996، ج 2، ص160). 
    اين خاصيت نظارت اخلاق‌مدارانة حضرت علي بر کارگزاران است که در اقدامي پيش‌دستانه و پيش‌گيرانه، با گماردن مخبران و ناظران مخفي، پس از تجزيه و تحليل گزارش‌ها و اطمينان از صحت و سقم آنها، عوامل حکومتي را از ارتکاب جرايم برحذر مي‌داشتند، تا در صورت بروز تخلف، حجت بر کارگزاران تمام شده باشد. البته اين موضوع شامل همة عوامل حکومتي‌ـ فارغ از ميزان قرابت و صميميت با آن حضرت و همچنين زهد يا جايگاه علمي آنان ـ مي‌شد. 
    توصيه امام علي به مسئولان اصلي حكومت
    حضرت علي‌ علاوه بر نظارت مستمر خود بر کارگزاران، آنان را نيز به نظارت بر امور نيروهاي تحت امر خود توصيه مي‌كردند. براي مثال، حضرت علي در نامه‌اي به ‌مالک‌بن کعب، يکي از فرمان‌داران خود، دستور مي‌دهند شخصي را به جاي خويش بگذارند و خود با شماري از يارانش به سواد عراق برود و دربارة عملکرد کارگزاران حضرت بين دجله و عذيب تحقيق کند و آن حضرت را از نتيجه مطلع سازد. در بخشي از آن نامه آمده است: «در حوزة خدمت خود، كسى را جانشين بگذار و با گروهى از كسان خود بيرون رو تا به منطقة سواد عراق بگذرى و در ميان دجله و عذيب، از كارمندان و كارگزاران من پرسش و جست‌وجو كن و در روش آنها بنگر. پس به بهقباذات (نام منطقه‌اي است) بازگرد و همراهى با آنها را بر عهده گير و فرمان خدا را در آنچه از اين سرزمين‌ها بر عهدة تو نهاده است، به كار بير و بدان كه كار هر انساني به حساب او گذاشته و بدان پاداش داده مى‌شود» (يعقوبي، 1379، ج2، ص204). 
    حضرت همچنين در نامه به مالک اشتر بر به‌کارگيري نيروهاي اطلاعاتي براي نظارت بر عملكرد کارگزاران تأکيد و به ذکر اوصاف نيروهاي اطلاعاتي هم اشاره کردند که بايد راستگو و وفاپيشه باشند: «بر آنان جاسوساني راستگو و وفا‌پيشه بگمار» (نهج‌البلاغه، 1383، ص410). 
    امام علي در ادامة پيامد مثبت اين کار را يادآور شده، و فرمودند: «‌مراقبت و بازرسي پنهاني تو از کارهاي آنان، سبب امانت‌داري و مهرباني آنان با رعيت مي‌شود‌» (همان).
    آن حضرت در باب نصب ناظران و گزارشگران مخفي مرقوم مي‌دارند: «از گماردن بازرسانى مشهور به امانت‌دارى و حق‌گويى غافل مشو، تا خدمات آنان (كارگزاران) را ثبت و گزارش كنند، و آنان نيز از اطلاع داشتن تو بر خدماتشان مطمئن گردند (ابن‌شعبه حراني، ‌1388، ص203). 
    در ادامة همين توصيه‌ها، باز تأکيد مي‌كنند: «از همکاران، سخت مراقبت کن و اگر يکي از آنها دست به خيانت زد و گزارش جاسوسان تو آن خيانت را تأييد کرد به همين مقدار گواهى قناعت كن و او را با تازيانه كيفر ده، و اموالي را كه در اختيار دارد از او باز پس گير. سپس او را خوار دار و خيانت‌كار به‌شمار، و طوق بد‌نامى به گردنش بيفكن (نهج‌البلاغه، 1383، ص410).
    نکته‌اي که ذکر آن ضروري مي‌نمايد اين است که استفاده از ناظران مخفي، سيرة رسول‌ خدا بوده است. از حضرت امام رضا در اين خصوص روايت شده است: «‌پيامبر هنگامى كه لشكرى را به جايي گسيل مى‏داشتند، اميرى برايشان مى‏گماشتند، و از كسان مورد اعتماد خود، شخصى را روانه مى‏كردند تا از احوال آن امير، جست‌وجو كند و به پيامبر اطلاع دهد (حرعاملي، 1409ق، ص60. عطاري، 1406ق، ج1، ص76). 
    استفاده امام علي‌ از گزارش‌هاي مردمي 
    امام علي تنها از گزارش مأموران مخفي استفاده نمي‌کردند، بلکه آن حضرت گزارش‌هاي مردمي را هم در امر نظارت بر عملکرد مديران و کارگزاران، ملاک قرار مي‌دادند. اين گزارش‌ها گاهي حضوري بود؛ مانند گزارش سوده همداني که موجب برکناري يکي از کارگزاران شد. حضرت علي پس از اين گزارش، در نامه‌اي به عامل خود نوشتند: «‌به‌نام خداوند بخشايندة بخشايشگر. از طرف خداوند براي شما برهاني واضح آمده است، وزن و پيمانه را تمام و کامل بدهيد و از اموال مردم چيزي کم و حقوق آنان را پايمال نکنيد و در روي زمين، پس از آنکه قوانين آسماني و دستورات الهي به نظم و اصلاح آن آمد فساد نکنيد و ظلم را در جهان رواج ندهيد. البته اين کار براي سعادت و خوشبختي شما در دنيا و آخرت بهتر است، اگر به خدا و روز قيامت ايمان داريد. وقتي اين نامة مرا خواندي آنچه را که از بيت‌المال در دست توست حفظ کن تا آن کس که اموال را از تو تحويل مي‌گيرد، بر تو وارد شود»، ابن‌اعثم، 1991، ج 3، ص61). 
    همچنين گاهي گزارش‌هاي مردمي از طريق دستگاه «‌بيت القصص»- که به نظر مي‌رسد متناظر آن در جمهوري اسلامي «دفتر هيأت‌هاي رسيدگي به شکايات مردمي در استانداري‌ها باشد- دريافت مي‌شد. «بيت القصص» در واقع، ستاد خبري حکومت علوي بود که مردم گزارش‌ها و شکايات خود را به صورت مکتوب به‌ آن ارائه مي‌كردند. ابن ابي‌الحديد در اين‌باره آورده است: «اميرالمؤمنين خانه‌اي داشتند که آن را «بيت القصص» ناميده بودند. مردم نامة خود را به آنجا مي‌انداختند» (ابن ابي‌الحديد، 1341، ج 17، ص88). 
    از جمله گزارش‌هاي مردمي که به صورت غير‌حضوري واصل شد، شرح خيانت ابن هرمه ناظر بازار اهواز، بود که پس از بررسي‌هاي لازم، حضرت علي در نامه‌اي به فرماندار اهواز، دستور برخورد قاطعانه با او را صادر کردند: «هنگامى كه نامة مرا خواندى ابن هرمه را از نظارت بازار بركنار و به مردم معرفى كن، و به زندانش افكن، و رسوايش ساز، و به همة بخش‌هاى تابع اهواز بنويس كه من اين‌گونه عقوبتى (شديد) براى او معين كرده‏ام. مبادا در مجازات او غفلت يا كوتاهى كنى، كه نزد خداوند خوار مى‏شوى و من به زشت‌ترين صورت ممكن، تو را از كار بر كنار مى‏كنم - و خدا آن روز را نياورد- و چون روز جمعه رسيد او را از زندان در‌آور و 35 تازيانه بزن و در بازارها بگردان. و هر كس گواهى آورد (كه ابن هرمه از او چيزى ستانده است) او را با گواه خود قسم ده، و مبلغ مورد شهادت را از مال ابن هرمه بردار و به طلبكار بده. دوباره ابن هرمه را- خوار و سرافكنده و بى‏آبرو- به زندان بازگردان... و براى من بنويس كه دربارة بازار (و نظارت بر آن و پايان دادن به هر‌گونه خيانتى به مردم) چه كردى، و پس از اين خائن، چه كسى را براى نظارت برگزيدى» (حكيمي، 1380، ج 6، ص616). 
    نکتة قابل توجه اينکه براي امام تفاوتي نمي‌کرد كه گزارش رسيده از شهروندان مسلمان است يا از غير‌مسلمانان. بدين‌روي، آن حضرت همچنان‌ که به گزارش رفتار نامناسب ابن عباس با گروهي از مسلمانان اهل بصره- بني‌تميم- ترتيب اثر دادند، به يکي از کارگزاران خود دربارة بدرفتاري با كافران اهل ذمّه، نوشتند: «‌دهقانان و روستاييان اهل ولايت تو از دل‌سختى و درشتى و كوچك شمردن و ستم‌كارى تو (‌سخت به تنگ آمده) شكايت دارند. من در كارشان نظر كردم. چون مشرك (و مجوس) بودند آنان را سزاوار آن نديدم كه بسيار بر آنان مهربانى كنى. از اين سوى، چون آنها با ما معاهده بسته‌اند (و در پناه ما قرار دارند) خوش نيست كه يكباره رانده شوند و به آنها ستم شود. بنابراين، دربارة آنان جامه‌اي كه با درشتى و نرمى همراه باشد به پيكر خويش بپوش؛ گاهى با ايشان مهربان و گاهى نامهربان باش، و ميان نزديكى و دورى، و راندن و پيش آوردنشان پيوند ده» (نهج‌البلاغه، 1383، ص354).
    نظارت‌هاي مستقيم امام علي بر كارگزاران
    به نمونه‌هاي ياد‌شده بايد نظارت‌هاي مستقيم و حضوري خود آن حضرت را نيز افزود و اين موضع بيش از هر حوزه، در قلمرو فعاليت کارگزاران قضايي نمود داشته است. مؤيد اين مطلب، سخني است که اميرمؤمنان خود به شريح قاضي فرمودند: «بپرهيز از اينکه قضيه‌اي را در قصاص يا حدّي از حدود خدا و يا حقي از حقوق مسلمانان اجرا کني، پيش از آنکه آن را بر من عرضه داري» (صدوق، 1404ق، ج 3، ص16).
    از همين رهگذر است که حضرت علي بر قضاوت ابوالاسود دوئلي نظارت و پس از مدتي او را عزل كردند و چون وي از حضرت، علت عزل خود را جويا شد.آن حضرت فرمودند: «‌ديدم بلندتر از طرف دعوي سخن مي‌گويي» (محمدي ري‌شهري، 1386، ج 2، ص844). 
    امام همچنين خواستار ارائة صورت وضعيت حساب‌ها از سوي کارگزاران مي‌شدند در اين زمينه براي مثال، مي‌توان به نامة ايشان به يکي از فرمان‌داران اشاره كرد که دستور دادند. «فَارْفَعْ إِلَيَّ حِسَابَكَ وَاعْلَمْ أَنَّ حِسَابَ اللَّهِ أَعْظَمُ مِنْ حِسَابِ النَّاسِ» (نهج‌البلاغه، 1388، ص388). ‌سپس اين گزارش‌ها را بررسي و راستي‌آزمايي مي‌كردند؛ چنان‌که در تاريخ آمده است: پس از ارائة صورت وضعيت حساب توسط زياد‌بن ابيه و اثبات تخلف از سوي وي، حضرت در نامه‌اي به وي نوشتند: «‌اي زياد! به خدا قسم، دروغ گفته‌اي. اگر مالياتي را که از مردم گرفته‌اي کامل نزد ما نفرستي بر تو بسيار سخت خواهيم گرفت‌» (يعقوبي، 1379، ج 2، ص204). در واقع، اين گزارش‌خواهي مولاي متقيان، قسمي از نظارت است که تنها به امور مالي محدود نمي‌گردد، بلکه ديگران نيز بايد گزارش کار خود را به محضر ايشان تقديم مي‌داشتند؛ چنان‌که در نامة امام به دو تن از فرماندهان نظامي آمده است: «‌بايد هر روز خبري از شما و فرستاده‌اي از سويتان نزد ما باشد‌» (موسوي، 1376، ص946). بر اساس آنچه گفته شد، الگوي نظارت بر کارگزاران در حکومت علوي را در قالب شکل ذيل ترسيم مي‌کنيم:

    شكل (1): الگوي نظارت بر كارگزاران در حكومت علوي
    تحليلي از الگوي نظارت امام علي بر کارگزاران
    در اين الگو، فراگرد نظارت در دو بازة زماني قبل و حين مسئوليت افراد تعريف شده است. در بازة قبل از مسئوليت‌سپاري، گرچه خرده‌فعاليت‌هاي زيادي در جهت گزينش افراد صورت مي‌گيرد، اما سرفصل خاصي مشاهده نمي‌شود. در طرف مقابل، در بازة حين مسئوليت، فراگرد نظارت متشکّل از چهار سرفصل اصلي نظارت‌هاي غير‌محسوس، مستقيم و حضوري، مطالبه گزارش عملکرد و صورت وضعيت و بررسي گزارش‌هاي مردمي است که موضوع اخير نيز به دو شکل حضوري و غير‌حضوري پي‌گيري مي‌شود. اين الگو، منطقي‌ترين و جامع‌ترين الگوي نظارتي در نظام‌هاي مديريتي جهان است که علاوه بر پيشبرد امور، رشد‌دهندگي و تربيت کارگزاران را هدف خود قرار داده است و تمام اجزاي تعريف نظارت در اين الگو به چشم مي‌خورد که عبارتند از: توجه به نتايج کار (بازخورد)، مقايسه فعاليت‌هاي انجام شده با برنامه‌ها و اعمال اصلاحات مقتضي. (هرسي و كنت، 1371، ص15) البته از شخصيت ممتاز و بي‌نظير مولي الموحدين جز اين انتظار نمي‌رود که نقش هدايتگري خود را در همة امور مد‌نظر قرار داده و همواره فضيلت و تعالي انسان‌ها را جست‌وجو كنند؛ زيرا ادارة دولت و سياست تماميت‌خواه به معناي ماکياوليستي آن (معين، 1375، ص6)، که عبارت از دروغ، خدعه و تلاش براي پيشبرد امور به هر شكل ممکن است، در انديشة علوي جايگاهي ندارد. 
    از علي آموز اخلاص عمل
            شير حق را دان منزه از دغل

    مولوي، 1389، ص173
    نکتة ديگر اينکه در الگوي ترسيم‌شده، دو قطب «حکومت» و «مردم» در کنار هم قرار دارند. بنابراين، به موضوع مهم «نظارت» به عنوان فراگردي يک‌سويه نگاه نمي‌شود و در واقع، نقش‌آفريني اين دو قطب به معناي نظارت همزمان مردم و حکومت بر کارگزاران است که به يک نظارت متعامل، قوي و سازنده مي‌انجامد. 
    الگوپذيري امام خميني از مدل نظارتي حضرت علي
    بنيانگذار نظام جمهوري اسلامي، که با بهره‌گيري از آموزه‌هاي متعالي قرآن کريم و تأسي از سيرة حضرت علي با طاغوت مبارزه کرد و اين نظام را بنيان نهاد، همواره بر اهميت «‌نظارت» تأکيد مي‌کرد. ايشان به پي‌روي از آن امام معصوم، که تمام کارگزاران خلافت عثمان را - جز برخي که آن هم بنا به مصالحي برکنار نشدند- عزل کردند، دستور برکناري خادمان طاغوت را صادر كرد: «‌تمام آنهايى كه پيش‌تر در خدمت طاغوت بودند و جرم‌هاى آنها واضح است و مردم از آنها ناراضى هستند، اينها را انتخاب نكنند و به نارضايتى مردم اضافه نكنند» (موسوي خميني، 1371، ج 6، ص397). اين فرمان دقيقاً منطبق با موضوع «نظارت پيش از سپردن مسئوليت» است که ضمن تسهيل «‌نظارت حين انجام مسئوليت»، تضميني موقتي براي سلامت بدنة دولت محسوب مي‌شود. 
    امام راحل‌ در گام دوم و در جهت نظارت پيش از مسئوليت‌سپاري، دقت در انتصاب‌ها را مجدداً تأکيد كردند و فرمودند:
    ‌اشخاص شرافتمند را در رأس ارتش يا در مواردى كه بايد به كار بگيرند، به‌كار گيرند. در انتصاباتشان، خيلى دقت بكنند كه انتصاباتْ صحيح باشد؛ چنانچه وظيفة دولت هم همين است. انتصاب استاندارها، انتصاب فرماندارها، همة اين انتصابات، انتصاب دادگستري‌ها، تمام اين انتصابات بايد بررسى بشود (همان).
    اين جملة امام خميني در واقع، تأکيدي بر اهميت گزينش دقيق و در عين حال، منطقي نيروي انساني و به‌کارگيري افراد شايسته است تا نظام با سرعت بيشتري در مسير تحقق آرمان‌هاي خود گام بردارد؛ زيرا انسان‌هاي فاسد و غير‌شايسته در مديريت انقلابي و اسلامي، فاقد کارايي لازم هستند. البته موضوع نظارت در انديشة امام به اينجا ختم نمي‌شود، بلکه رهبر کبير انقلاب پس از مسئوليت‌سپاري نيز بر نظارت در امور تأکيد مي‌ورزيد. با تأمل در احکام انتصاب صادره‌شده از سوي ايشان- که برخي را به عنوان شاهد مثال مي‌آوريم- مي‌توان به طور قطع گفت: که در تمام احکام صادر‌شده از سوي امام خميني بيش از هر چيز، بر نظارت توجه شده است:
    نمونه اول
    جناب مستطاب حجة الاسلام آقاى حاج شيخ عبدالله جوادى آملى دامت افاضاته‏
    بدين وسيله، به جناب‌‌عالى مأموريت داده مى‏شود كه در دادگاه‌هاى انقلاب اسلامى، كه در شهرستان آمل تشكيل مى‏شود، شركت نماييد و متصدى منصب قضاوت شرعيه گرديد و در احكام صادره نظارت كامل داشته باشيد و در هر حال، احتياط را مراعات نماييد... (موسوي خميني، 1371، ج 8، ص164).
    نمونة دوم
    جناب مستطاب حجة الاسلام آقاى احمدى ميانجى دامت افاضاته‏
    لازم است جناب‌عالى مسافرتى به شهرستان ميانه برويد و از نزديك به وضع كميته‏ها رسيدگى نموده و در اصلاح آنها بكوشيد و در مورد زندانيان و پاسداران نيز بررسي‌هاى لازمه را بنماييد و به هر نحو صلاح مى‏دانيد، سر و سامانى به وضع آنها بدهيد. و ضمناً براى اصلاح وضع زنداني‌ها و رسيدگى به كار آنها، جناب‌عالى به عنوان قاضى شرع منصوب مى‏شويد كه در تشكيل دادگاه‌ها اقدام نموده و پس از تشكيل دادگاه، در آنها شركت نماييد و در احكام صادره نظارت كامل داشته و در هر حال، مراعات احتياط را بكنيد... (همان، ص،324).
    نمونه سوم
    جناب حجة الاسلام آقاى لاهوتى- دامت افاضاته- سرپرست سپاه پاسداران انقلاب اسلامى 
    به موجب اين حكم، به شما ابلاغ مى‏گردد كه لازم است در تمام جلسات شوراي عالى هماهنگى و تصميم‏گيرى سپاه پاسداران شركت نموده و نظارت مستقيم داشته باشيد و گزارش كار سپاه را هر هفته به اطلاع اين‌جانب برسانيد. لازم به تذكر است كه بيش از پيش بايد به اخلاق اسلامى سپاه توجه شود تا سپاه از هر جهت، مظهر كامل سرباز اسلام باشد...(موسوي خميني، 1371، ج 9، ص548).
    نمونه چهارم
    خدمت جناب مستطاب سيد العلماء الاعلام و حجة الاسلام آقاى حاج سيد اسد‌اللّه مدنى دامت افاضاته‏
    با اينكه شهرستان همدان به وجود جناب‌عالى احتياج داشت، مع ذلك، با احتياج مبرمى كه شهر تبريز، بلكه آذربايجان به جناب‌عالى دارد و از طرف جمعى تقاضا شده است، مقتضى است جناب‌عالى در تبريز، مدتى اقامت فرماييد و به مسائل و مشكلات آنجا رسيدگى فرموده و نظارت در كميته‏هاى انقلاب و همين‌طور دادگاه‌هاى انقلاب فرموده و آنان را ارشاد فرماييد (همان، ج 10، ص451).
    تأمّل در متن اين احکام، از اعتقاد راسخ امام بر ضرورت نظارت حکايت مي‌کند. اعتقادي که از تعمق و غور بنيانگذار انقلاب اسلامي در تاريخ سراسر درس حکومت امام علي، مايه گرفته و ايشان را به زيرک‌ترين شخصيت سياسي و ديني قرن حاضر تبديل كرده است. علاوه بر احکام انتصابي، امام خميني همواره در بيانات خود، نظارت الهي بر اعمال انسان‌ها را يادآور مي‌شد و اين موضوع را به کارگزاران گوشزد مي‌کرد. براي مثال، ايشان در يک سخنراني در جمع فرماندهان سپاه پاسداران فرمود: «‌همه تحت مراقبت هستيد. همان‌طور كه شما مراقبت مى‏كنيد از خلاف‌كارها، تحت مراقبت هستيد كه مبادا خلاف‌كارى بكنيد» (همان، ج 8، ص386). ايشان در جاي ديگري با اشاره به حقيقت نظارت معصومان بر اعمال افراد فرمود:
    حالا ببينيد كه تحت مراقبت هستيد... من مى‏ترسم كه مايى كه ادعاى اين را داريم كه تبع اين بزرگوار [امام زمان] هستيم، شيعة اين بزرگوار هستيم، اگر نامة اعمال را ببيند- و مى‏بيند، تحت مراقبت خداست نعوذ باللّه‌- شرمنده بشود. شما اگر يك فرزندتان خلاف بكند، شما شرمنده‏ايد. اگر اين نوكر شما خلاف بكند، شما شرمنده‏ايد. در جامعه آدم شرمنده مى‏شود كه پسرش اين كار را كرده، يا نوكرش اين كار را كرده، يا اتباعش اين كار را كرده، من خوف اين را دارم كه كارى ما بكنيم كه امام زمان- سلام اللّه عليه- پيش خدا شرمنده‏ بشود... (همان، ج 8، ص392).
    حضرت امام با اين بيانات، بر اهميت و ضرورت خودمراقبتي کارگزاران تأکيد مي‌کرد که لازمة آن پرواپيشگي و مبرا ندانستن نفس از انحراف است؛ زيرا «إِنَّ النَفسَ لأَمَّارَۀٌ بِالسُوءِ» (يوسف: 53). 
    معمار کبير جمهوري اسلامي همچنين نظارت مردم بر امور را- در کنار نظارت مسئولان بر زير‌مجموعة خود - ضروري مي‌دانست و عدم تحقق اين مهم را ماية تباهي دولت و ملت ارزيابي مي‌کرد و فرمود: «ملت اگر نظارت نكنند در امور دولت و مجلس و همه چيز، اگر كنار بروند، بسپارند دست اينها و بروند مشغول كارهايشان بشوند، ممكن است يك وقت به تباهى بكشد» (همان، ج15، ص17).
    ايشان همچنين حفظ امنيت را از پيامدهاي مثبت و سازندة نظارت مردم بر عملکرد دولت و کارگزاران مي‌دانست و اظهار داشت: «‌مشاركت، نظارت و همگامى آنها [مردم] با حكومت منتخب خودشان، خود بزرگ‌ترين ضمانت حفظ امنيت در جامعه خواهد بود» (همان، ج 4، ص، 245). به گواهي اين جملات، حضرت امام مردم را صاحبان اصلي نظام مي‌دانست، به‌گونه‌اي که بدون نقش‌آفريني آنان، دولت و حکومت محکوم به شکست است. بنابراين، نظارت و ايفاي نقش مردم تضمين بزرگي براي بقاي نظام و در نتيجه، حفظ امنيت در همه ابعاد است. 
    امام خميني ضمن تأکيد بر ضرورت نظارت همگاني، اين مهم را وظيفة آحاد جامعه مي‌دانست و خواستار نظارت همة اجزاي مملکت در امور بود و مي‌فرمود:
    ‌باز همة اجزاى مملكت بايد نظارت در امور بكنند كه نتوانند شياطين باز رخنه بكنند. در[ادارات‏] دولتى اشخاصى كه رفت و آمد مى‏كنند، اينها بايد نظارت در كارهاى آنها بكنند؛ يعنى مثل سمت بازرسى و تفتيش و اين‌طور چيزها كه اگر خطايى اينها مى‏كنند، تعمدى مى‏كنند... خيانتى مى‏كنند، به دستگاه قضايى اطلاع بدهند‌‌ (‌موسوي خميني، 1371، ج 5، ص526).
    ايشان در اين رابطه، با تأسي به مولاي متقيان، که دستور ايجاد «‌بيت القصص» را دادند، فرمان تشکيل «هيأت‌هاي رسيدگي به شکايات مردمي» را صادر کرد و چنين مرقوم داشت:
    ‌لازم است در سراسر كشور، در مراكز استانداري‌ها و فرمانداري‌ها و بخش‌داري‌ها، هيأت‌هايى را كه مورد اعتماد و وثوق مى‏باشند، انتخاب نمايند و به ملت ابلاغ شود كه شكايات خود را در مورد تجاوز و تعدى مأمورين اجرا، كه به حقوق و اموال آنان سر مى‏زند، بدين هيأت‌ها ارجاع نمايند و هيأت‌هاى مذكور نتيجه را به آقايان تسليم و آنان با ارجاع شكايات به مقامات مسئول و پي‌گيرى آن، متجاوزين را موافق با حدود و تعزيرات شرعى مجازات كنند (همان، ج 14، ص142).
    اين اقدام، گامي اساسي در مسير نظارت بر کارگزاران به‌شمار مي‌آيد که علاوه بر تحقق نظارت نسبي، جلوگيري از ظلم را هدف خود قرار داده است. 
    با توجه به اين مطالب، بنيانگذار انقلاب اسلامي، الگوي نظارت امام علي بر کارگزاران را الگوي مطلوب نظام جمهوري اسلامي مي‌دانست و به آن توجه ويژه‌اي داشت. جدول ذيل مقايسه‌اي محدود ميان رويکرد و رفتار امام راحل با سيرة امام علي در زمينة نظارت بر کارگزاران است که تأثيرپذيري ايشان را از الگوي امام علي را تأييد مي‌كند. بنيانگذار جمهوري اسلامي در فراگرد نظارت بر کارگزاران، اين الگو را ملاک عمل خويش قرار داده بود. 
    جدول (1): مقايسة رويكرد و رفتار امام خميني با سيرة حضرت علي در زمينة نظارت بر كارگزاران
    سيرة امام علي    رفتار امام خميني
    برکناري کارگزاران حکومت عثمان(جز چند تن)    دستور برکناري خادمان طاغوت در زمان حکومت پهلوي
    توصيه به مالک اشتر در زمينة به‌کارگيري افراد لايق    دستور به دولت و فرماندهان ارتش در زمينة به‌کارگيري اشخاص شرافتمند
    توصيه به کارگزاران به نظارت بر عملکرد زير مجموعه خود    توصيه به منصومان در زمينة نظارت در امور محول شده
    يادآوري نظارت الهي    يادآوري نظارت الهي و نظارت امام زمان
    تأکيد بر نظارت مردم بر عملکرد کارگزاران    ـ بر شمردن عواقب عدم نظارت مردم بر کارگزاران
    ـ اشاره به اثر سازندة نظارت مردم بر کارگزاران
    ـ تأکيد بر اهميت نظارت همگاني به عنوان وظيفة آحاد مردم
    تشکيل «بيت القصص»    صدور فرمان تشکيل «هيأت‌هاي رسيدگي به شکايات مردمي»
    البته تأثيرپذيري امام خميني از الگوي امام علي در زمينة ياد‌شده، تنها به اين جدول محدود نمي‌شود و مصاديق اين تأثيرپذيري بيش از نكات ياد‌شده است، ولي طرح همة آنها از حوصله اين نبشتار، خارج است. 
    نتيجه‌گيري
    1. فراگرد نظارت امام علي بر کارگزاران بر اساس زمان انجام آن، مشتمل بر دو سرفصل اصلي «قبل از مسئوليت‌سپاري» و «در حال انجام مسئوليت» است که در سرفصل اخير، چهار جزء «نظارت‌هاي غير‌محسوس»، «نظارت مستقيم و آشکار»، «مطالبة گزارش عملکرد» و «بررسي گزارش‌هاي مردمي» است. اين فراگرد را مي‌توان در قالب يک الگو بررسي كرد که اين الگو با توجه به بازه‌هاي زماني تعريف‌شده، داراي اجزاي گوناگوني است. 
    2. الگوي نظارت امام علي، يک الگوي دو‌قطبي شامل «‌حکومت» و «‌مردم» است که در آن، علاوه بر نظارت عالي مسئولان بر عملکرد زيرمجموعة خود، نظارت همگاني و مردمي، نقش مهمي ايفا مي‌کند. 
    3.‌ رهبر کبير انقلاب اسلامي با نظر به ضرورت الگوگيري از سيرة حکومتي و مديريتي امام علي، الگوي نظارت آن حضرت بر کارگزاران را ملاک عمل خود براي نظارت بر کارگزاران جمهوري اسلامي ايران قرار داد و از آن به ميزان قابل‌توجهي تأثير پذيرفت. اين تأثيرپذيري تنها به اجزاي الگو و روش‌هاي آن محدود نبود، بلکه امام خميني بايسته‌هاي الگوي نظارت اميرالمؤمنين از جمله اخلاق‌مداري، جلب نظر کارگزاران به تقواي الهي و رشد‌دهندگي و تعالي‌بخشي را به طور ويژه، مد‌نظر و مورد عمل قرار داد. 
    4.‌ در انديشة حضرت امام‌، کامل بودن فراگرد نظارت بر کارگزاران، نيازمند مشارکت مردم و حکومت است فراگرد نظارت بر کارگزاران در نظام جمهوري اسلامي به تأسي از الگوي نظارت امام علي شامل دو قطب حکومت و مردم است. 

     

    References: 
    • نهج البلاغه، 1383، ترجمة محمد دشتي، چ نوزدهم، قم، مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمؤمنين.
    • ابن ابي‌الحديد و همكاران‌، 1341، شرح نهج البلاغه، تصحبح، محمد ابوالفضل ابراهيم، قم، کتابخانه آيت‌الله مرعشي نجفي.
    • ابن اعثم كوفى، و همكاران، 1991م، الفتوح، تحقيق على شيرى‌، بيروت، دارالأضواء.
    • ابن‌ جوزي‌، يوسف‌‌بن‌ قزاوغلي، 1418ق، تذكرة الخواص من الأمة في ذكر خصائص الأئمة، قم، الشريف‌الرضي.
    • ابن‌شعبه حراني، حسن بن علي، 1388، تحف‌العقول عن آل‌الرسول‌، ترجمة، مهدي سازندگي، قم، نويد اسلام.
    • بلاذري، احمد‌بن يحيي، 1996م، انساب الاشراف تحقيق، سهيل ذکار و رياض زرکلي، بيروت، دارالفکر.
    • بهشتي، احمد، 1388، «انديشه‌هاي سياسي، تربيتي علوي در نامه‌هاي نهج البلاغه»، قم، بوستان کتاب.
    • تميمى آمدى‏، عبد‌الواحدبن محمد، 1366، تصنيف غرر الحكم و درر الكلم‌، قم، مکتب الاعلام الاسلامي.
    • حر عاملى، محمدبن حسن، 1409ق، تفصيل وسائل الشيعه‌، قم، مؤسسة آل‌البيت.
    • حكيمى، محمد‌رضا و همكاران، 1380، الحياة، ترجمة احمد آرام، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
    • دينوري، احمد‌بن داوود‌، 1368، اخبار الطوال، تحقيق عبد‌المنعم عامر‌، قم، منشورات الرضى.
    • صدوق، محمد‌بن على‌، 1404‌ق، من لا يحضره الفقيه، چ دوم، قم، جامعة مدرسين.
    • عطاردى‏، عزيزالله، 1406ق، مسند الإمام الرضا، مشهد، آستان قدس رضوي.
    • کازماير، لئونارد، 1368، اصول مديريت، ترجمة، اصغر زمرديان و آرمن مهروژان، چ سوم، تهران، مرکز آموزش مديريت دولتي.
    • محمدي ري‌شهري، محمد، 1386، منتخب ميزان الحکمه، چ ششم، قم، دارالحديث.
    • معين، محمد، 1375، فرهنگ فارسي، چ دهم، تهران، اميرکبير.
    • مکارم شيرازي، ناصر،1391، پيام امام اميرالمؤمنين، چ هفتم، تهران، دارالکتب الاسلاميه.
    • موسوي خميني، روح الله، 1371، صحيفة امام، چ دوم، تهران، مؤسسة تنظيم و نشر آثار امام خميني.
    • موسوي، سيد‌صادق، 1376، تمام نهج‌البلاغه، مصححان محمد عساف و همكاران‌، مشهد، مؤسسة امام صاحب الزمان‌.
    • مولوي، جلال‌الدين، 1389، مثنوي معنوي، تهران، خانة هنرمندان.
    • هرسي، پال/ بلانچارد کنث، 1371، «مديريت رفتار سازماني»، مترجم، قاسم کبيري، تهران، مؤسسه ماجد.
    • يعقوبي، احمد‌بن ابي‌يعقوب، 1379، تاريخ اليعقوبي، بيروت، دار‌المسيره.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    طباطبایی ندوشن، سید روح اله، میرجلیلی، علی‌محمد.(1395) تأثیرپذیری امام خمینی ره از الگوی نظارتی امام علی‌ علیه السلام بر کارگزاران. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 6(1)، 61-79

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    سید روح اله طباطبایی ندوشن؛ علی‌محمد میرجلیلی."تأثیرپذیری امام خمینی ره از الگوی نظارتی امام علی‌ علیه السلام بر کارگزاران". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 6، 1، 1395، 61-79

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    طباطبایی ندوشن، سید روح اله، میرجلیلی، علی‌محمد.(1395) 'تأثیرپذیری امام خمینی ره از الگوی نظارتی امام علی‌ علیه السلام بر کارگزاران'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 6(1), pp. 61-79

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    طباطبایی ندوشن، سید روح اله، میرجلیلی، علی‌محمد. تأثیرپذیری امام خمینی ره از الگوی نظارتی امام علی‌ علیه السلام بر کارگزاران. اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 6, 1395؛ 6(1): 61-79