اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، سال هشتم، شماره اول، پیاپی 16، بهار و تابستان 1397، صفحات 75-91

    راهبردهای مقابله با مسائل فرهنگی و اجتماعی در سیره‌ی مدیریتی حضرت موسی علیه السلام ‌ از منظر قرآن

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    ✍️ ظاهر اکبری / دانشجوی دکتری مدیریت، مؤسسة آموزشی و پژوهشی امام خمینی ره / zahir.akbari@yahoo.com
    ولی الله نقی پورفر / استادیار دانشگاه قم / v-naghipoor@qom.ac.ir
    چکیده: 
    یکی از انحرافات اجتماعی و فرهنگی در مسیر رسالت حضرت موسی علیه السلام گوساله پرستی بود. این انحراف با رفتن آن حضرت به میقات، عدم اطاعت از هارون علیه السلام و ساخت گوسالة سامری، به بحران تبدیل شد. مسئلة اساسی این است که حضرت موسی علیه السلام  چگونه بحران گوساله پرستی را مدیریت کرد؟ برای پاسخ به این مسئله، پژوهشگر به استخراج مؤلفه های مدیریت بحران در سیرة حضرت موسی علیه السلام از منظر قرآن کریم پرداخته است.     در این پژوهش، داده ها به صورت کتابخانه ای جمع آوری گردیده و با روش اجتهادی، تجزیه و تحلیل شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد که حضرت موسی علیه السلام برای مقابله با گوساله پرستی، راهبردهای ذیل را نسبت به هارون علیه السلام، سامری و مردم اتخاذ کرد. جانشین خود هارون را به شدت مورد تنبیه بدنی قرار داد و از او پاسخ خواست؛ همچنین سامری را نفرین نمود؛ تبعید کرد و به عذاب اخروی وعده داد؛ سپس مردم را به خاطر ارتکاب ظلم، نقض عهد و گوساله پرستی، مستحق مرگ دانست و معبودِ آنان را آتش زد و در دریا انداخت. در پایان، موسی علیه السلام مردم را به توبه و شکرگذاری دعوت کرد؛ همچنین از هارون علیه السلام دل جویی نمود و غفران و رحمت خدا را برای خود و او خواستار شد.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Strategies to Confront Cultural and Social Issues in the Management Style of Moses (pbuh) from the Perspective of the Qur'an
    Abstract: 
    One of the social and cultural deviations at the time of Prophet Moses’s (pbuh) prophethood was calf worship. This deviation turned into a crisis with the moving of Moses (AS) to the mountain, the disobedience to Aaron (AS) and the making of Samaria golden calf. The basic question is how Prophet Moses managed the calf worship crisis? In order to answer this question, the researcher has extracted the components of crisis management in the Prophet Moses’s life (AS) from the point of view of the Holy Qur'an. The data were collected using library sources, and analyzed through Ijtihadi method. The findings of the research show that Prophet Moses (AS) adopted the following strategies towards Aaron (AS), Samaria and people in order to deal with calf worship. He gave Aaron, his successor, a severe physical punishment, and held him accountable; he also cursed, exiled and promised the Samaria other-worldly punishment; then he told people that they deserved death for oppression, breaking the covenant and worshipping the golden calf. He burnt their deity and threw it in the sea. At the end, Moses called for repentance and giving thanks; he was also reconciled with Aaron (peace be upon him), calling for God's grace and mercy for himself and for him.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    مهم‌ترین اهداف بعثت انبیای الهی دعوت به توحید و اجتناب از شرک و گمراهی است. قرآن کریم در‌این‌باره فرمود: «وَ لَقَدْ بَعَثْنا في‏ كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولاً أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ اجْتَنِبُوا الطَّاغُوت فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَ مِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلالَةُ» (نحل: 36)؛ ميان هر امتى پيغمبرى برانگيختيم كه خدا را بپرستيد و از طغيان‌گرى كناره‏گيرى كنيد. پس خدا گروهى از آنان را كه لياقت نشان دادند، هدايت كرد و گروهى ديگر را به سبب تكبّر و عنادشان،‏ گمراهى را بر آنان مقرّر نمود.
    یکی از انبیای اولوالعزم، دارای کتاب آسمانی و معجزه‌های فراوان‌، حضرت موسی‌ است. ولادت مخفیانه و پرورش او در کاخ فرعون، مبارزه‌های او با فرعون، قارون و گوساله‌پرستان، بخشی از نمونه‌های زندگی پر‌مشقت و تلاش بی‌وقفة آن حضرت را در هدایت مردم به‌سوی سعادت و کمال، تشکیل می‌دهد.
    گوساله‌پرستی یکی از باورهای انحرافی و رفتار زشت انسانی در میان قوم بنی‌اسرائیل بود که می‌توان از آن به یکی از بحران‌های مهم در مسیر رسالت حضرت موسی یاد کرد. گوساله‌پرستی در واقع نوعی انحراف فرهنگی و اجتماعی است که در تفکر توحیدی، یکی از حساس‌ترین و قبیح‌ترین نوع انحرافات به‌شمار می‌رود. حساسیت و قبحِ مضاعف این مسئله در تفکر توحیدی، از آنجا قابل درک است که قرآن کریم در موارد متعدد به آن اشاره نموده و به‌ويژه در سوره‌های بقره، اعراف و طه، به‌طور صریح این بحران را برجسته کرده است. قرآن کریم، مواجهة حضرت موسی با گوساله‌پرستان را این‌گونه انعکاس داده است: «يا اقَوْمِ إِنَّکُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَکُم بِاتخّاذِکُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُواْ إِلىَ‏ بَارِئکُمْ فَاقْتُلُواْ أَنفُسَکُمْ ذَالِکُمْ خَیرٌ لَّکُمْ عِندَ بَارِئکُمْ» (بقره: 54)؛ موسى به قوم خود گفت: اى قوم! شما با انتخاب گوساله براى پرستش، به خود ستم کردید! پس توبه کنید و به‌سوى خالق خود باز‌گردید! و خود را به قتل برسانید! این کار، براى شما در پیشگاه پروردگارتان بهتر است.
    قرآن از گوساله‌پرستی به ظلم بزرگ و جنایت عظیم یاد نموده و قوم يهود را به‌شدت از آن نهی كرده و برحذر داشته شده است. انحراف از توحید و گرایش به گوساله‌پرستی، ار منظر قرآن مسئلة کوچکی نيست که به این سادگی، آن هم بعد از مشاهدة آن همه معجزات روشن و نعمت‌های بزرگ خداوند، قابل اغماض باشد؛ زیرا اصول تمامی ادیان آسمانی، در توحید و یگانه‌پرستی خلاصه شده است و تزلزل در این اصل، معادل است با از میان رفتن تمام مبانی دین و روی‌گردانی از انسانیت انسان (مکارم، 1374، ج 1، ص 255). بنابراین، شرک و بت‌پرستی ظلمی است كه انسان دست خود را از دست خداوند برمى‏دارد و در دست نااهلان عاجز مى‏گذارد (قرائتی، 1383 ج 1، ص 116). شرک از منظر اسلام به‌حدی قباحت دارد که از آن به گناهی نابخشودنی یاد شده است. رسول گرامی اسلام فرمود: «إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ بِهِنَّ كُلَّ ذَنْبٍ إِلَّا الشِّرْكَ‏ بِاللَّه» ‏(نوری، 1408، ج 4، ص 366)؛ خداوند تمامی گناهان را می‌بخشد، به‌جز شرک. بنابراین، از منظر قرآن، زمانی که جامعة متدین و با‌ایمان از فرهنگ دینی اعراض کند و گرفتار انحراف فکری و انحطاط اجتماعی گردد، نه‌تنها تعادل عادی خود را از دست می‌دهد، بلکه با فاجعه‌ای بزرگ و بحران مضاعف مبتلا می‌گردد.
    گوساله‌پرستی، هرچند مربوط به زمان حضرت موسی‌ و قوم بنی‌اسرائیل بوده که قرن‌ها از آن فاصله افتاده است، از جهاتی می‌تواند الهام‌بخش هر عصر و زمانی تلقی گردد و ادبیات آن ضرورت به بازنگری، تحلیل و پالایش برای انسان و جامعة امروزی داشته باشد؛ چرا که اولاً پیام قرآن، پیام جاودانه است و در هر زمان و مکانی قابلیت الگوبرداری و عبرت‌آموزی از آن وجود دارد؛ ثانیاً حضرت موسی‌ پیامبری از پیامبران الهی است که هیچ نوع تفاوتي در رسالت و دعوت او به‌سوی با انبياي ديگر کمال وجود ندارد؛ از‌همین‌رو،‌ خداوند فرمود:ِ «لا نُفَرِّقُ‏ بَيْنَ‏ أَحَدٍ مِنْ رُسُلِه» ‏(بقره: 285))؛ و از سوي دیگر، در هر زمانی ممکن است جوامع بشری گرفتار سامری‌هایی شوند که با شایعه و دروغ، جهل مردم، خلأ رهبری، و استفاده از هر نوع زرق و برق روزگار، فرهنگ و ارزش‌های جامعه را به انحراف بکشانند و اعتقادات مردم را به باد فنا بسپارند. 
    بدین‌ترتیب، برای مقابله با بحران‌های فرهنگی و اجتماعی در هر عصر و زمانی می‌توان از سیرة مدیریتی حضرت موسی به‌عنوان تدبیرگر و اداره‌کنندة بحران، درس و عبرت گرفت و با استفاده از قرآن کریم برای جامعه و سازمان‌های امروزی در مواجهه با بحران‌های فرهنگی و اجتماعی، نسخة قابل تجویز ارائه داد.در‌بارة پیشینه تحقیق باید گفت: تاکنون پژوهش خاصی تحت‌ عنوان مدیریت بحران در سیرة مدیریتی حضرت موسی از منظر قرآن انجام نگرفته است. البته پژوهش‌های‌ عام دربارة مدیریت بحران از منظر قرآن صورت گرفته است (براي نمونه، کتاب اصول مدیریت بحران در قرآن کریم نوشتة محمدی سیرت که در سال 1392 در دانشگاه امام صادق چاپ شده است؛ اما همان‌گونه که اسم کتاب گویای محتوای آن است، در این کتاب به مجموعة اصول کلی در زمينة مدیریت بحران از منظر قرآن پرداخته شده و به نمونه‌هایی از بحران که در مسیر رسالت برخی از انبیای الهی‌ بوده، به‌طور مختصر اشاره گردیده است. بر اساس آنچه گفته شد، تحقیق و تحلیل خاصی نسبت به مسائل فرهنگی و اجتماعی در سیرة حضرت موسی‌ در خصوص ماجرای گوساله‌پرستی انجام نشده است.
    با توجه به آنچه بیان شد، در این تحقیق تلاش می‌شود بحرانِ گوساله‌پرستی به‌عنوان یک بحران فرهنگی و اجتماعی، تجزیه و تحلیل گردد و مؤلفه‌های مدیریتی آن در سیرة حضرت موسی‌ با روش اجتهادی، از قرآن استخراج شود. روش اجتهادی، روش جامع «نقلی وحیانی، عقلی، تجربی و شهودی» است که با مراجعه به منابع تشریعی و تکوینی (کتاب، سنت و ملحقات آن، مانند سیره و اجماع، عقل، تجربه و شهود) و با تکیه بر مبانی مدیریت اسلامی، برای مسائل مدیریت اسلامی پاسخ‌های معتبر ارائه می‌کند (کارگروه بنیادین مدیریت اسلامی، 1395، ص 116).
    بدین‌ترتیب برای و‌رود در بحث اصلی تبیین جایگاه بحث، ابتدا ادبیات تحقیق مرور گردیده؛ پس از آن پاسخ مسائل اصلی و فرعی ارائه خواهد شد. مسائلی که در این تحقیق به آن پرداخته می‌شود، این است: از منظر قرآن کریم، حضرت موسی‌ بحران گوساله‌پرستی را چگونه مدیریت کرد؟ چه عوامل و زمینه‌هایی در شکل‌گیری بحران گوساله‌پرستی جامعة بنی‌اسرائیل نقش داشت؟ چه عواملی باعث تشدید و تبدیل زمینه‌های شکل دهنده به ایجاد بحران شد؟ راهبردهای حضرت موسی‌ در مدیریت بحران (پیش، حین و پس از آن) چه بود؟
    1. مروری بر ادبیات تحقیق
    هر تحقیقی مبتنی بر مجموعة مفاهیم، رویکردها و الگوهای نظری خاصی است که تحقیق حاضر نیز از آن مستثنا نخواهد بود. بدین جهت، در ذیل تلاش می‌شود در حدی که فضا و بستری برای ورود به بحران گوساله‌پرستی و راهبردهای حضرت موسی فراهم شود، ادبیات و مفاهیم تحقیق مرور گردد و از بسط نظریه‌ها و مطالب حاشیه‌ای اجتناب شود.
    2. تعریف بحران
    در تعریف بحران گفته‌اند: بحران یک اصطلاح عامیانه است که عموم مردم به راحتی معنای آن را درک می‌کنند. مردم بحران را اتفاق بد و امری منفی می‌دانند (تاجیک، 1384، ص53). فرهنگ عمید «بحران» را به آشفتگی و تغییر حالت، تغییر حالت ناگهانی مریض‌تب‌دار، که منجر به بهبودی یا مرگ او بشود، تعریف کرده است (عمید 1369، ص 246). دهخدا گفته است: کلمة «بحران» در نظم و نثر فارسی قدیم بیشتر به‌معنای حالت شدید مریضی به‌کار می‌رفته است (دهخدا، 1377، ص‌4390)؛ از همین جهت بوده که گفته‌اند «بحران» از پزشکی وارد ادبیات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی شده است. در پزشکی، «بحران» وضعیتی است که اندام دچار بی‌تعادلی مي‌شود و سلامت انسان در معرض خطر قرار می‌گیرد. این معنا با نگاه سیستمی نیز در ارتباط است. بحران در نگاه سیستمی به وضعیتی اطلاق می‌شود که نظمِ سیستم اصلی یا قسمت‌هایی از آن (سیستم‌های فرعی) را مختل كند و پایداری آن را برهم زند (تاجیک، 1384، ص 62).
    بدین‌ترتیب، بحران عبارت است از يک وضعيت غيرمتعادل و ناپايدار، که بر‌اثر وقوع حادثة غيرمترقبه اتفاق می‌افتد. این حادثة غیرمترقبه می‌تواند ابعاد و جنبه‌های مختلف طبیعی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داشته باشد و همچنین دارای مراتب خرد و کلان از لحاظ سطوح و مراتب باشد. 
    با توجه به تعاریف مختلف می‌توان به سه عامل مشترک در تمامی تعاریف بحران، مانند تهدید، زمان و غافلگیری اشاره کرد (صلواتیان، 1389، ص28)؛ همچنین می‌توان ابعاد اساسی بحران را در پنج ویژگی ذیل بهتر شناخت. این ویژگی‌ها عبارت‌اند از: نیاز به تصمیمات و اقدام فوری؛ به‌همراه داشتن خسارات مادی و معنوی؛ قطع یا اختلال در جریان عادی امور؛ تحت‌تأثیر قرار دادن زندگی جمع قابل توجهی از افراد جامعه؛ رخداد ناگهانی (روشندل اربطانی، 1388، ص 145).
    افراد معمولاً هنگام مواجهه با بحران، براساس ویژگی‌های شناختی، روانی، اجتماعی، فرهنگی، محیطی و رفتاری خود، رویکردهای متفاوتی اتخاذ خواهند کرد.
    3. رویکردهای مواجهه با بحران
    همان‌گونه که در ویژگی‌های بحران اشاره شد، بحران پدیده‌ای است که زندگی جمع قابل توجهی از افراد جامعه را تحت‌تأثیر قرار می‌دهد و به آسانی قابل مهار و کنترل نیست؛ اما سؤال این است که انسان هنگام مواجهه با بحران چه کار می‌تواند انجام دهد؟ از بحران بگريزد و اجتناب کند؛ با آن مقابله کند و در ستیز باشد یا آن را بپذیرد و مدیریت کند؟ بدین‌ترتیب برای مواجهه با بحران، سه رویکرد متفاوت ذکر شده است:
    بحران‌گریزی: رویکردی که بحران را با نگاه سنتی مطالعه مي‌نمايد و اساساً آن را منفی، مخرب و نامطلوب تلقی می‌کند که به هر نحو ممکن باید از آن فرار کرد. راهبردی هم که در این رویکرد وجود دارد، انفعالی است؛ به این معنا که از قبل برای  مواجهه با بحران، هیچ نوع برنامه‌ای وجود ندارد و اقدامی صورت نمی‌گیرد.
    بحران‌ستیزی: این رویکرد، برخلاف رویکرد اول، از بحران اجتناب و فرار نمی‌کند؛ بلکه آن را پدیده‌اي طبیعی تلقی مي‌نمايد و به‌صورت فعالانه و منطقی مورد مطالعه قرار می‌دهد تا از تمامی ظرفیت و توانِ سازمان برای مواجهه، کنترل و مهار بحران استفاده نماید.
    بحران‌پذیری: در این رویکرد، علاوه بر پذیرش بحران به‌عنوان یک امر محتوم، به پیش‌بینی و استقبال از آن توجه می‌شود. این رویکرد، تلاش می‌کند به‌صورت مبتکرانه به کشف فرصت‌های جدید و چشم‌اندازهای نو در بحران نگاه كند و از بحران استقبال نمايد (اربطانی، همكاران، 1388، ص66 ).
    با توجه به رویکردهای ياد شده‌، می‌توان به این نکتة اساسی دست یافت که بحران واقعیتی است ‌گریزناپذير و ویژگی انسانی انسان، مانند عاقل بودن، تجربه اندوختن، خلاقیت داشتن، مختار بودن، اراده و تدبیر داشتن، مسئولیت‌پذیر بودن، و مهم‌تر از همه، مکلف بودنِ انسان، اقتضا می‌کند که برای بحران تدبیری بیندیشد و با راهکارهای مبتکرانه و خلق فرصت‌های جدید، آن را به‌درستی مدیریت نماید. 
    4. مدیریت بحران
    «مدیریت بحران» مانند مفهوم «بحران»، از منظرهای گوناگون مورد تعریف و تدقیق واقع شده است. گسترة مفهومی و تعریفی این واژه، بسیار گسترده و دربرگیرندة هر تمهیدی برای پرهیز از بحران، جست‌وجوی اندیشمندانة بحران، خاتمه و مهار بحران در راستای تأمین منافع ملی و فراملی است (تاجیک، 1384، ص 85). برای مدیریت بحران، الگوهایی از سوی دانشمندان ارائه شده است که در ذیل به‌صورت مختصر به آن پرداخته شده، و از میان الگوهایی موجود، الگوی مختار معرفی می‌شود و دلیل ترجیح آن تبیین می‌گردد.
    5. الگوهای مدیریت بحران
    در زمينة مدیریت بحران الگوهای زیادی مطرح شده است و از آنجا که اغلب الگوهای ارائه‌شده جنبة هم‌پوشانی دارند، از بیان و شرح آنها پرهيز مي‌شود و براي نمونه به مواردی از آنها اشاره می‌گردد:
    الگوی لچات؛ این الگو پنج مرحله دارد: انتظار، اعلام خطر، نجات، عادی‌سازی و توان‌بخشی؛ 
    الگوی میتراف  و پیرسون؛ این الگو نیز پنج مرحله دارد: تشخیص، آمادگی، فرونشاندن، بازیابی، یادگیری؛
    الگوی مک کانکی؛ در این الگو چهار مرحله ارائه شده است: پیش‌بینی، تدوین برنامه، تأمین نیروی انسانی، اجرای برنامه؛
    الگوی لیتل جان؛ این الگو از شش مرحله نام برده است: طراحی ساختارسازمانی مدیریت بحران، انتخاب تیم، سازمان‌دهی تیم و ارائة آموزش‌های اولیه، طراحی سناریوی پاسخ به موقعیت بحرانی، تهیه و تدوین برنامة اقتضایی، به‌کارگیری محتوای برنامة اقتضایی (صلواتیان، 1389، ص46)؛
    الگوی جامع مدیریت بحران؛ این الگو را روشندل اربطانی، پورعزت و قلی‌پور، بر مبنای چرخة حیات بحران و نیز مراحل آن ارائه داده‌اند که نمودار آن در ذیل ارائه می‌گردد. 

    نگارة (1): الگوی چرخی‌شکل مدیریت بحران، (روشندل اربطانی، پورعزت و قلی¬پور، 1388، ص73).
    همان‌گونه که نمودار به‌خوبی نشان می‌دهد، الگوی جامع، متشکل از چهار عنصر یا مرحلة اصلی است:
    مرحلة قبل از بحران: در این مرحله، فشار و تهدید در حد خفیفی شکل مي‌گيرد و حالت فقدان تهدید، به ظهور تهدید تغییر می‌کند؛ یعنی شرایط عادی به شرایط غیر‌عادی تبدیل می‌شود. اقدامات مدیریتی‌اي که در این مرحله لازم است، عبارت‌اند از: آمادگی گرفتن، پیشگیری و پیش‌بینی؛
    مرحلة شروع بحران: در این مرحله، فشار و تهدید به اوج مي رسد و در هر آنی وقوع درگیری و بحران را سرعت می‌بخشد؛
    مرحلة حین بحران: در این مرحله، امداد و نجات، عملیات ویژه و مهارسازی صورت می‌گیرد؛
    مرحلة پس از بحران: این مرحله، مرحلة پایانی است که به تأثیرات به‌‌جامانده از بحران توجه می‌گردد؛ مانند بازیابی، بازسازی و یادگیری.
    الگوهای ارائه‌شده، هرکدام دارای مزايا و معایبی است؛ براي  نمونه، ارائه‌کنندگان و طرفداران الگوی جامع ‌گفته‌اند: الگوی جامع نسبت به ديگر الگوهای موجود، از امتیازات ذیل برخوردار است:
    اولاً جامعیت دارد؛ این مدل در واقع جامع تمامی الگوهای ارائه‌شده در حوزة مدیریت بحران است و تمامی مراحل ذکر شده در دیگر الگوها را شامل می‌شود؛
    ثانیاً مبتنی بر راهبرد فعال و ابتکاری است، نه انفعال؛ این الگو کاملاً مبتنی بر رویکرد بحران‌ستیزی و بحران‌پذیری در برخورد با بحران‌هاست و راهبرد فعال و مبتکرانه را در مدیریت آنها در‌نظر می‌گیرد؛
    ثالثاً به هر سه مرحلة بحران (پیش، حین و پس از بحران) توجه دارد؛ تأکید دیگر الگو‌ها بیشتر بر مرحلة حین بحران و مقابلة عملیاتی با بحران است؛ اما این الگو همة مراحل مدیریت بحران را دربر می‌گیرد؛
    رابعاً قابلیت استفاده در انواع بحران‌ها را دارد؛ این الگو در انواع بحران‌های پیش‌بینی شده و نشده، طبیعی و غیر‌طبیعی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی، کوچک و بزرگ کاربرد دارد (صلواتیان، 1389، ص 58). 
    6-1. الگوی منتخب
    با توجه به ادبیات تحقیق و الگوهای موجود، پژوهشگر در این تحقیق، الگوی سه‌شاخگی (سه‌مرحله‌ای) را مبنای بحث خود قرار می‌دهد؛ زیرا بحران، مانند هر پدیدة طبیعی دیگر، در بستر زمان رخ می‌دهد و زمان نیز یا مربوط به گذشته است یا حال یا آینده. بدیهی است بحران، گاهی آغاز تند و پرشتابی دارد و به‌تدریج کند می‌گردد؛ یا بالعکس، پایانش تند و آغازش کند است؛ اما به‌هرحال، بحران تک‌ساحتی نيست؛ بلکه زمانمند، مکانمند، دارای مقدمات، زمینه، شرایط و عوامل متفاوتی است که بر يكديگر تأثیر و تأثر متقابل دارند و به ‌رغم تفکیک ساحت‌ها، اغلب حالت تلفیقی و چندساحتی دارد. بنابراین، الگوی سه‌شاخگی، هم از لحاظ نظری به‌آسانی می‌تواند قابل درک و تحلیل باشد و هم از لحاظ عملی از قابلیت عملیاتی و اجرایی برخوردار است.
    بدین‌ترتیب، در ذیل به تحلیل مؤلفه‌های مدیریتی حضرت موسی در مواجهه با بحران گوساله‌پرستی براساس الگوي سه‌شاخگی‌، یعنی پیش از بحران، حین بحران و پس از بحران پرداخته می‌شود.
    7. راهبردهای مدیریت بحران در سیره مدیریتی حضرت موسی
    از آنجا که هدف عمدة این تحقیق، بررسی بحران گوساله‌پرستی در سیرة مدیریتی حضرت موسی‌ از منظر قرآن است، در ذیل تلاش می‌شود بحران گوساله‌پرستی در چهارچوب الگوی سه‌شاخگی (مراحل پیش از بحران، حین بحران و پس از بحران) تحلیل شود و راهبردهای حضرت موسی براساس اقتضائات هر مرحله با استفاده از قرآن‌کریم تبیین گردد.
    7- 1. زمینه‌های شکل‌گیری بحران
    به‌طور مسلم، بحران گوساله‌پرستی به‌عنوان یک بحران فرهنگی و اجتماعی، بدون عوامل زمینه‌ای و فراهم بودن شرایط و مقدمات رخ نداده؛ بلکه مجموعه عواملی در تعامل با یکدیگر باعث شده است تا این ماجرای هولناک اتفاق بیفتد. مهم‌ترین عواملی که به بحران گوساله‌پرستی منجر شد، این بود که از‌یک‌سو بنی‌اسرائیل سالیان دراز در مصر شاهد گاوپرستی یا گوساله‌پرستی مصریان بودند؛ از‌سوی‌دیگر هنگامی که بنی‌اسرائیل با موسی از رود نیل عبور کردند، صحنة بت‌پرستی و گاوپرستی را در میان قومی که آن سوی نیل زندگی داشتند، خودشان تماشا کردند. عدم ‌حضور رهبری چون حضرت موسی و تمدید میقات او از سی شب به چهل شب، شایعة مرگ موسی‌ به وسیلة بعضی از منافقان، حضور منحرفینی هنرمند و ماهر مانند سامری، جهل و نادانی بسیاری از مردم و نبودِ ایمان عمیق، استفاده از طلا، زیورآلات و بوق‌های تبلیغاتی، در مجموع سبب شد تا در مدت کوتاهی اکثر قوم بنی‌اسرائیل به گوساله‌پرستی روی آورند و غوغایی را در اطراف گوساله به‌ راه اندازند (مکارم، 1374، ج‏ 6، ص 371 / قرائتی، 1383 ج 1، ص 115).
    7-2. راهبردهای مدیریتی حضرت موسی قبل از بحران
    با توجه به فراهم بودن زمینه‌های بحران و پیش‌بینی‌های درست حضرت موسی ، او پیش از ترک مردم، آمادگی‌های لازم را برای پیشگیری از وقوع بحران ایجاد کرد و دسته اقدامات ذیل را در‌نظر گرفت که به‌صورت مختصر بدان اشاره می‌گردد:
    اطلاع‌ رسانی: حضرت قبل از ترک مردم برای دریافت الواح تورات، آنها را از ماجرا باخبر ساخت و به آنها وعده داد که پس از انجام مأموریت، دوباره به‌سوی آنها برخواهد گشت: «وَ إِذْ أَخَذْنا ميثاقَكُمْ وَ رَفَعْنا فَوْقَكُمُ الطُّورَ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ» (بقره: 93)؛ و هنگامي كه از شما عهد و پيمان گرفتيم و كوه طور را بالاى شما برافراشتيم؛ گفتيم: آنچه را كه به شما داده‏ايم، با جديت بگيريد.
    اطلاع‌رسانی قبل از بحران، از جهاتی مهم است؛ و از جمله اینکه: اولاً با اطلاع‌رسانی می‌توان از وقوع بحران جلوگیری کرد و مردم را با آرامش خاطر، به ادامة فعالیت و استمرار حیات امید داد. همچنین در‌صورت وقوع و عدم توانِ مهار کامل‌ بحران، دست‌كم می‌توان آثار مخرب آن را در بخش انسانی، مالی، روحی و روانی، کاهش داد؛ ثانیاً با اطلاع‌رسانی، تکلیف از جامعه و سازمان ساقط می‌شود و در‌صورت بروز هر نوع خسارت و خلق بحران، مردم سازمان را مقصر نمی‌دانند. بر اساس همین منطق بود که حضرت موسی‌ قبل از میقات، مردم را در جریان قرار داد و گفت: «خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ» (بقره: 93)؛ و حتی تعدادی از آنها را با خود همراه برد (مکارم، 1374، ج 13، ص 267).
    همراه بردن تعدادی از مردم: راهکار دیگر حضرت موسی  برای جلوگیری از بحران این بود که تعداد هفتاد نفر از مردم را با خود همراه برد. همراهی مردم شاید از این جهت مهم بود که آنها می‌توانستند هر کدام شاهد دریافت الواح تورات باشند که با حضور مستقیم و شهود عینی‌، بر ایمان آنها افزوده مي‌شد و همچنین در بازگشت از میقات، می‌توانستند راویان و گزارشگران خوبی در میان مردم باشند؛ مهم‌تر از همه اینکه، با همراهی آنها اعتماد و ارتباط متقابل میان شاهدان، موسی‌ و مردم نیز حفظ مي‌شد و افزایش می‌یافت و حقایق تازه‌ای در‌بارة خداشناسی برای آنها آشکار می‌گردید (مکارم، همان، ص268). درست است که تا قبل از میقات، بحرانی خلق نشده بود؛ اما حضرت موسی‌ به‌دلیل علایم و آثار موجود، یکی از تدابیرش این بود که اگر تعدادی از مردم را با خود همراه ببرد، می‌تواند از بروز بحران جلوگیری کند یا دست‌كم در بازگشت از میقات، از حمایت قاطع همراهان، دلایل و شواهد کافی آنان برخوردار خواهد شد.
    انتصاب جانشین: یکی از اقدامات مهم حضرت موسی براي پیشگیری از بحران، انتصاب و معرفی برادرش هارون به عنوان جانشین بود تا در غیاب او به ادارة امور مردم بپردازد و خلأ رهبری باعث اختلال در نظم امور نگردد. قرآن کریم دستورات حضرت موسی به هارون را این‌گونه بازگو کرده است: «اخْلُفْنِي فِي قَوْمِي وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ» (اعراف: 142)؛ در ميان قوم، جانشين من باش و اصلاح كن و به راه مفسدان نرو. 
    جانشینی در قرآن از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ زیرا جانشینی، نوعی عهد و پیمان است میان رهبر و جانشین در ارتباط با ادارة جامعه، که یکی از پیامدهای مهم آن، پاسخگویی در قبال مسئولیتی است که شخص جانشین به عهده می‌گیرد. بنابراین وظیفة جانشین در ارتباط با جامعه، اصلاح امور اجتماعی است، نه آنکه خود در دام فساد گیرافتد و عاجزانه و منفعلانه از منحرفین و مفسدان جامعه پیروی نماید. براساس همین عهد و پیمان بود که موسی‌ حین بازگشت از میقات و مواجهه با بحران‌گوساله‌پرستی، ریش و موی ‌سر هارون را کشید و بابت مسئولیتی که به او سپرده بود، پاسخ خواست. 
    حال پرسش این است که هارون‌ در منصب جانشین، چگونه وظیفه‌اش را به شایستگی انجام داد؟ و به‌طور‌کلی در زمانی که او متصدی امور جامعه بود، چه چیزی باعث شد تا بحران ایجاد شود؟ این بحث، تحت‌عنوان «اقدامات حضرت هارون قبل از بحران»، تبیین می‌گردد.
    7-2-1. اقدامات حضرت هارون در آغاز بحران
    منحرفانِ بنی‌اسرائیل در غیاب حضرت موسی‌ و تأخیر چند‌روزة او، زمینه را برای مخالفت و عدم اطاعت از هارون مساعد دیدند. آنان تهمت زدند که موسی به ما دروغ گفته و پس از سی شب به‌سوی ما نیامده است؛ او فرار کرده و هرگز به‌سوی ما برنخواهد گشت (جزائری، 1381، ص 397). آنان نه‌تنها به این اتهامات بسنده نکردند و از تلاش خود دست نکشیدند، بلکه تصمیم به قتل هارون‌، جانشین و برادرِ حضرت موسی‌، گرفتند. هارون به آنها گفت: «يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ وَ إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ فَاتَّبِعُوني‏ وَ أَطيعُوا أَمْري» (طه: 90)؛ شما مورد امتحان الهی قرار گرفته‌اید؛ پروردگار شما خدای مهربان است که من جانشین پیامبری او هستم؛ پس، از من پيروي کنید و دستورات مرا اطاعت نماييد. آنان در پاسخ گفتند: «قالُوا لَنْ نَبْرَحَ عَلَيْهِ عاكِفينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنا مُوسى»‏ (طه: 91)؛ ما همچنان بر پرستش معبودمان ادامه می‌دهیم تا موسى نزد ما بازگردد.
    هارون ابتدا تلاش کرد مردم را به اطاعت از دستورات الهی دعوت کند و با کلام مستدل و مناسب، آنان را آرام و قانع سازد و به‌طور‌کلی از وقوع بحران جلوگیری نماید؛ اما وقتی دید استدلال و هشدارهای او برای این قوم، نه‌تنها تأثیر مثبت ندارد، بلکه باعث اختلاف جامعة بنی‌اسرائیل می‌گردد و بحرانِ مضاعف خلق می‌گردد، از ترس تفرقه، قتل و خونریزی، با تعدادی از هدایت‌یافتگان، از میان گوساله‌پرستان جدا شد (جزائری، 1381، ص 397). 
    با توجه به فرازهای آیة قبل، هاورن وظيفة خود را به‌عنوان جانشینِ موسی‌ در ارتباط با بحران موجود، طی مراحل ذیل انجام داد:
    اولاً به آنها اعلام كرد كه اين جريان يك خط انحرافى و يك ميدان آزمايشِ خطرناك براى همة شماست، تا مغزهاى خفته بيدار شود و مردم به انديشه بنشينند: «يا قَوْمِ إِنَّما فُتِنْتُمْ بِهِ»؛
    ثانیاً نعمت‌هاى گوناگون خداوند را كه از بدو قيام موسى تا زمان نجات از چنگال فرعونيان، شامل حال بنى‌اسرائيل شده بود، به‌ آنها یادآور شد و به‌ويژه خدا را با صفت رحمت عامه‏اش توصيف كرد تا اثر عميق‌ترى بگذارد و هم آنها را به آمرزش اين خطاى بزرگ اميدوار سازد: «و إِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمنُ»؛
    ثالثاً آنها را متوجه مقام نبوت خويش و جانشينى‌اش براي حضرت موسى‌ كرد: «فَاتَّبِعُونِي»؛
    رابعاً آنها را به وظايف الهي‌شان - که همان اطاعت از امر الهی بود - آشنا ساخت: «وَ أَطِيعُوا أَمْرِي» (مکارم، 1374، ج 13، ص287).
    بدین‌ترتیب، هارون به‌عنوان جانشین حضرت موسی در وظیفة خطیری که به او سپرده شده بود، کوتاهی نورزید. در فرازهای بعدی به گفت وگوهای او و حضرت موسی و پذیرش استدلال او توسط حضرت موسی‌ اشاره خواهد شد. 
    به‌هر‌حال، با جدایی هارون از میان جمعیت، آنچه در این خلأ نباید اتفاق می‌افتاد، متأسفانه اتفاق افتاد و بحران شکل گرفت. قوم بنی‌اسرائیل به‌سوی گوساله‌پرستی روی آوردند. در این میان، فردي سوء‌استفاده‌جو و ماهر مانند سامری، مردم را به‌سوی خود فراخواند. و از آنان خواست تا طلاها و زیورآلات خود را در اختیار او قرار دهند و خود برای آنان معبودی چون گوسالة زرین بسازد. وقتی گوسالة طلایی دست‌ساز سامری ساخته شد، گوساله را در جایی قرار داد که صدایی از او خارج شود. زرین بودن گوساله، تولید صدا، جهل مردم و تبلیغات سامری، همگی باعث شدند که بر جذابیتِ گوساله افزوده شود و در فرصت اندک، توجه قریب به اتفاق مردم بنی‌اسرائیل را جلب کند.
    7-3. راهبردهای مدیریتی حضرت موسی حین بحران
    حضرت موسی‌ وقتی از کوه طور با تأخیر ده روزه برگشت، با صحنة بسیار زنندة گوساله‌پرستی و اوج بحران مواجه شد. او پیروان خود را دید که گوسالة‌ دست‌ساز سامری را پرستش می‌کنند و هارون‌ جانشین او نیز در مقام جانشینی قرار ندارد و زمام امور به‌دست منافقی مانند سامری افتاده است. او سخت غضبناک و متأسف شد: «فَرَجَعَ مُوسى‏ إِلى‏ قَوْمِهِ غَضْبانَ أَسِفاً» (اعراف: 150). هنگامى كه چشمش به آن صحنة دلخراش گوساله‏پرستى افتاد، فرياد برآورد: اى قوم من! مگر پروردگار شما وعدة نيكويى به شما نداد: «أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً» (طه: 86).
    اين وعدة نيكو وعده‏اى بوده در زمينة نزول تورات و بيان احكام آسمانى در آن، يا وعدة نجات و پيروزى بر فرعونيان و وارث حكومت زمين شدن، يا وعدة مغفرت و آمرزش براى كسانى كه توبه كنند و ايمان و عمل صالح داشته باشند، يا همة اين امور (مکارم، 1374 ج 13، ص270).
    به‌هرحال، موسی‌ با حالت غضب‌آلود، سه گروه را مورد خطاب قرار داد: هارون، سامری و عموم مردم:
    خطاب به هارون: «قالَ يا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا أَلاَّ تَتَّبِعَنِ أَ فَعَصَيْتَ أَمْري» (طه: 92 و 93)؛ گفت: اى هارون! وقتى ديدى آنان گمراه شدند، چه چيز تو را مانع شد از اينكه مرا در برخورد شديد با گمراهان‏ پيروى كنى؟ آيا از فرمان من سرپيچى كردى؟
    خطاب به سامری: «قالَ فَما خَطْبُكَ يا سامِرِيُّ» (طه: 95)؛ گفت: اى سامرى! سبب كار بسيار خطرناك‏ تو چه بود؟ چه کار ناگواری کردی! 
    خطاب  به عموم مردم: «قالَ يا قَوْمِ أَ لَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْداً حَسَناً أَ فَطالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدْتُمْ أَنْ يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِنْ رَبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُمْ مَوْعِدي» (طه: 86)؛ موسی‌ گفت: اى قوم من! آيا پروردگارتان به شما دربارة نزول تورات،‏ وعده‏اى نيكو نداد؟ آيا زمان آن وعده بر شما طولانى آمد يا خواستيد كه خشمى از پروردگارتان بر شما فرود آيد كه با وعدة من مخالفت كرديد؟!
    7-3-1. اقدامات موسی نسبت به هارون
    همان‌گونه که پیش از این اشاره شد، حضرت هارون‌ به عنوان جانشینِ موسی‌، از هیچ تلاشی در راه هدایت مردم بنی‌اسرائیل دریغ نورزید. در‌واقع هارون به‌دلیل برخورداری از مقام نبوت، اعجاز، علم، عصمت، و شایسته بودن برای جانشینی، از هرگونه خطا مبرا بود؛ اما به‌دلیل حساسیت مسئله که سرنوشت هدایت و ضلالت یک جامعه با آن گره خورده بود، موسی‌ در مواجهه با هارون این نکته را به مردم فهماند که پس از رهبری، جانشین او نیز به‌عنوان مسئول، بایستی در مقابل خدا، رهبر و همچنین خلق خدا پاسخگو باشد. بدین جهت، حضرت موسی‌ در اقدام اولیه، وقتی با بحران گوساله‌پرستی مواجه شد، اقدامات ذیل را نسبت به هارون انجام داد: 
    تنبیه بدنی: ریش و موی سر هارون را کشید: «وَ أَخَذَ بِرَأْسِ أَخِيهِ‏ يَجُرُّهُ إِلَيْه»‏ (اعراف: 150).
    پاسخ خواستن از هارون نسبت به مسئولیتی که به او سپرده بود: موسی فرمود: «يا هارُونُ ما مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا أَلاَّ تَتَّبِعَنِ أَ‌فَعَصَيْتَ أَمْري» (طه: 92 و 93) ای هارون! هنگامي كه ديدى آنان گمراه شدند، چه چيز تو را بازداشت كه از پى من نيامدى؟ آيا دستور مرا سرپيچى كردى؟
    قرآن کریم دلایل اصلي هارون را در پاسخ به حضرت موسی این‌گونه بازگو نموده است:
    ترس از کشته شدن خودش: «انَّ الْقَوْمَ اسْتَضْعَفُونِي وَ كادُوا يَقْتُلُونَنِي» (اعراف: 150)؛ هارون گفت: اين گروه، زبونم داشتند و نزديك بود مرا بكشند.
    ترس از ایجاد تفرقه میان امت بنی‌اسرائیل: «قالَ يَا بْنَ أُمَّ لا تَأْخُذْ بِلِحْيَتي‏ وَ لا بِرَأْسي‏ إِنِّي خَشيتُ أَنْ تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَني‏ إِسْرائيلَ وَ لَمْ تَرْقُبْ قَوْلي»‏ (طه: 94)؛ هارون گفت: اى پسر مادرم! ريش و موی سر مرا مگير. من بيم داشتم بگويى ميان پسران اسرائيل تفرقه انداختى و کلام مرا مراقبت نكردى. مى‏ترسيدم به من بگويى به وصيت تو عمل نكرده‏ام. هارون‌ در پایان به موسی‌ گفت: پس مرا پيش روى اين دشمنان خوار مكن و زبان شماتت ايشان را بر من دراز مساز و مرا از دشمنان خود مپندار: «فَلا تُشْمِتْ بِيَ الْأَعْداءَ وَ لا تَجْعَلْني‏ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمينَ» (اعراف: 150).
    7-3-2. اقدامات موسی نسبت به سامری
    حضرت موسی خطاب به سامری گفت: چه كار ناگوارى كردى؟ چه چيز تو را به اين‌كار واداشت؟ سامری در پاسخ گفت: چيزى ديدم يا چيزى فهميدم كه بقیه نديدند و نفهميدند: «فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُها» (طه: 96)؛ من كفى از خاك پاى اسب جبرئيل برداشتم و در پيكرة گوساله ريختم. «وَ كَذلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي»؛ همچنین نفسِ من، برداشتن خاك و ريختن آن در مجسمة گوساله را در نظرم زينت داد.
    حضرت موسی پس از اعتراف سامری و شهادت مردم بر ضد او، احکام و اقدامات ذیل را برای او درنظر گرفت که قرآن بازگو کرده است: «قالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَياةِ أَنْ تَقُولَ لا مِساسَ وَ إِنَّ لَكَ مَوْعِداً لَنْ تُخْلَفَهُ وَ انْظُرْ إِلى‏ إِلهِكَ الَّذي ظَلْتَ عَلَيْهِ عاكِفاً لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً» (طه: 97). براساس این آیه، حضرت موسى براى سامرى مجازات ذیل را در نظر گرفت:
    تبعید: «فَاذْهَبْ». موسی‌ فرمود: دور شو و از اجتماع بنى‌اسرائيل بيرون شو و هرگز با كسى معاشرت، رفاقت، گفت وگو و تماسى نخواهى داشت و در طول زندگى به‌تنهايى و وحشت و پشيمانى خواهى گذرانيد. سامرى بعد از اين ماجرا ناچار شد از ميان بنى‌اسرائيل و شهر و ديار بيرون رود و در بيابان‌ها متوارى گردد.
    نفرین: موسی‌ سامری را نفرین کرد. «لا مِساسَ»، یعنی گرفتار شدن به بيمارى‌ای كه به‌هيچ‌وجه احدى با او تماس نگيرد. اگر کسی با او تماس می‌گرفت، هم تماس‌گیرنده و هم تماس‌گرفته شده، هر دو به تبِ بی‌درمان مبتلا می‌شدند. سرانجام، سامرى به يك بيمارى روانى گرفتار شد كه از مردم فرار مى‏كرد.
    تهدید به عذاب اخروی: «لَكَ مَوْعِداً». موسى‌ كيفر سامری را در قيامت به او گوشزد كرد و گفت: «و تو وعده‏گاهى در پيش دارى (وعدة عذاب دردناك الهى)، كه هرگز از آن تخلف نخواهد شد.
    سوزاندن و به دریا ریختن خاکستر معبود طلایی: «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ». موسى به سامرى گفت: «و به اين معبودت كه پيوسته او را عبادت مى‏كردى، نگاه كن و ببين ما آن را مى‏سوزانيم و سپس ذرات آن را به دريا مى‏پاشيم» تا براى هميشه محو و نابود گردد.
    7-3-3. اقدامات حضرت موسی نسبت به مردم
    حضرت موسی  هنگام مواجهه با مردم، آنان را مورد خطاب قرار داد و اشتباهات آنها را در ارتباط با موارد ذیل تذکر داد:
    ظلمی را که مرتکب شده‌اند: «إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ» (بقره: 54).
    پیمانی را که نقض کرده‌اند: «بِئْسَما خَلَفْتُمُونِي مِنْ بَعْدِي» (اعراف: 150).
    نعمت‌هایی را که ناسپاسی کرده‌اند: مانند نزول تورات، پیروزی بر فرعونیان و عفو توبه‌کنندگان؛
     توجه دادن آنها به عجز معبودشان: «أَ‌لَمْ يَرَوْا أَنَّهُ لا يُكَلِّمُهُمْ وَ لا يَهْدِيهِمْ سَبِيلًا» (اعراف: 148)؛ مگر نمی‌بینید گوساله‌ای را که ساخته‌اید، نه تکلم می‌کند و نه شما را به راه درست هدایت می‌کند!  
    قرآن کریم تصمیمات راهبردی و اقدامات جدی حضرت موسی را پس از بیان اشتباهات مردمِ بنی‌اسرائیل در ارتباط با سرنوشت خودِ آنها و معبودشان این‌گونه بیان کرده است:
    آتش زدن معبود و در دریا آنداختن آن: «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفاً» (طه: 97).
    قتل دسته جمعی مردم: «فَاقْتُلُوا أَنْفُسَكُم» (بقره: 54). 
    در اینکه مراد از قتل در آیة فوق چیست و چه عواملی باعث شد تا اکثریت مردم به قتل تن دهند، همچنین عقلانیت و انسانی بودن قتل، مفسران نکات ذیل را بیان کرده‌اند:
    - مراد از قتل، دستور به یک امر امتحانی است که همان رضایت و تن دادن به قتل باشد. مانند امر به حضرت ابراهیم به کشتن اسماعیل، که قبل از کشته شدن اسماعیل خطاب آمد: «آن رؤیا را تحقق بخشیدى  و به مأموریت خود عمل کردى» (الصافات: 105).‌ در داستان موسى هم خداوند می‌فرماید: «توبه کنید و یکديگر را بکشید، که این در نزد خداوند برای شما بهتر است»؛ پس بنى‌اسرائیل کاردها را برداشته، برادر برادر خود را، و پدر فرزند خود را کشت و ترسی نداشت از اینکه چه کسى در جلوی کاردش می‌آید؛ تا هفتاد هزار نفر کشته شد. پس خداى تعالى به موسى وحى کرد: به ایشان دستور ده دست از کشتار بردارند، که خدا کشته‌ها را آمرزید و از زنده‌ها هم درگذشت (طباطبایی، 1374، ج 1، ص287).
    - مراد از قتل و کشتن در این آیه، قطع شهوات نفسانی و وسوسه‌های شیطانی است و معناى آیه این است که شهوات نفسانى و وساوس شیطانى را از خود قطع کنید و با اخلاص تمام به وحدانیت الهى اقرار و اعتراف کنید.  
    - مقصود از قتل در آیه، قتل حقیقى است؛ یعنى یکدیگر را بکشید و هلاک کنید؛ زیرا این کشته شدن، از زندگانى دنیا برای شما بهتر است (کاشانی، 1336، ج 1، ص 1191).
    کسانی که گفته‌اند مراد خداوند متعال کشتن حقیقی بوده است، برای این حکم خداوند حکمت و فلسفه‌هایی را بیان کرده‌اند: 
    الف) این کشته شدن موجب تطهیر بنی‌اسرائیل از کفر و شرک، و سبب وصول آنان به زندگی جاودانی و بهجت سرمدى است (کاشانی، 1336، ج 1، 1191)؛
    ب) کشتن انسان، اگر‌چه عملى زشت و حرام است، گاهى از نظر پاره‌اى مصالح، نیکو و واجب می‌شود؛ و یک نوع مصلحت دینى و اجتماعى، عنوان آن ‌را تغییر می‌دهد. در مورد بنى‌اسرائیل نیز چون کشتن آنان مصلحت جلوگیرى از تکرار این نوع گناه بزرگ را داشت، نیکو و امرى پسندیده به‌شمار می‌آید (طبرسی، 1372، ج 1، ص238)؛
    ج) پرستش گوسالة سامرى کار کوچکى نبود. ملتى که بعد از مشاهدة آن همه آیات خدا و معجزات پیامبر بزرگشان موسى همه را فراموش کنند و با یک غیبت کوتاه پیامبرشان به‌کلى اصل اساسى توحید و آيین خدا را زیر پا بگذارند و بت‌پرست شوند، اگر این موضوع براى همیشه از مغز آنها ریشه‌کن نشود، وضع خطرناکى به‌وجود خواهد آمد؛ و بعد از هر فرصتى، به ويژه، بعد از وفات موسى، ممکن است تمام آیات دعوت او از میان برود، و سرنوشت آيین او به‌کلى به خطر افتد. از‌اين‌رو، فرمان شدیدى از طرف خداوند صادر شد که در طول تاریخ پیامبران، مثل و مانند ندارد؛ و آن اینکه ضمن دستور توبه و بازگشت به توحید، فرمان اعدام دسته‌جمعى گروه زیادی از گنهکاران به‌شکل خاصی (به‌دست خودشان) صادر شد. شدت و بالا بودن سطح این مجازات به این دلیل بود که مسئلة انحراف از اصل توحید و گرایش به بت‌پرستى قابل گذشت نبود؛ آن هم بعد از مشاهدة آن همه معجزات روشن و نعمت‌هاى بزرگ خدا؛ چرا که در حقیقت همة اصول ادیان آسمانى را می‏توان در توحید و یگانه‌پرستى خلاصه کرد. تزلزل این اصل معادل است با از میان رفتن تمام مبانى دین. اگر مسئلة گوساله‌پرستى ساده تلقى می‌شد، شاید سنتى براى آیندگان می‌گشت (مکارم،  1374ج 1، ص256).
    بنابراین، اقدامات حضرت موسی در حین بحران، با نگاه سطحی ممکن است خیلی خشن و نامعقول جلوه نماید؛ اما در واقع حضرت موسی‌ با نگاه عمیق و این رفتار خشن و تصمیم قاطع، به‌دنبال آن نبود که فقط شکل گوساله را تغییر دهد و از آن سکه‌ای رایج بسازد تا بهبود اقتصادی و پشتوانة ارزی تهیه کند؛ بلکه او خواست پس از بیان حقیقت و اتمام حجت، ریشة انحرافات فکری‌ مردم را بسوزاند؛ زیرا مردمی که بینش لازم و صلاحیت کافی را در استفادة بهینه از ثروت خدادادی نداشته باشند و به‌جای رشد معنوی باعث انحراف آنها از مسیر حق گردد و زمینة سقوط آنها را فراهم نماید، خودِ آنها مستحق مرگ، و منابع آنها سزاوار آتش است (نقی‌پورفر، 1376، ص102).
    استقبال مردم از قتل و اینکه اکثریت مردم چطور حاضر شدند به اعدام دسته‌جمعی تن دهند، نشان از معجزات و راهبردهای حکیمانة حضرت موسی‌ است. موسی‌ با نخستين اقدامی که نسبت‌ به هارون، برادر و جانشینش، انجام داد و تا حد کتک زدن و گرفتن ریش و موی سر او پیش رفت و همچنین تبعید، نفرین و وعده‌های عذاب به سامری، به‌طور‌کلی نشان داد که تا چه حد نسبت به بحران موجود، حساس بوده است. بنابراین، نحوة مواجهة موسی  با هارون به‌عنوان جانشین، و سامری به‌عنوان سردسته و رهبر منحرفینِ بحران‌آفرین، در تسلیم شدن مردم کمک کرد. از‌این‌رو، مردم با اطلاعات کامل، حجت را تمام دانستند و دریافتند كه خود را مستحق هر نوع توبیخ و ملامت بدانند و نسبت به هر حکم و دستور موسی‌ تن دهند و تسلیم باشند. 
    7-4. راهبردهای مدیریتی حضرت موسی پس از بحران
    همان‌گونه که در ادبیات تحقیق مرور شد، مهم‌ترین اقدامات مدیریتی در مرحلة پس از بحران، بازیابی، بازسازی و یادگیری است. اگر مجموعه اقدامات مدیریتی حین بحران، پایان دادن به فاجعه است تا از اتلاف و تخریب منابع انسانی و طبیعی جلوگیری گردد، به‌طور مسلم هدف اساسی در پس از بحران، عبرت‌گیری، تجربه‌اندوزی و بازسازی است تا وضعیت به حالت گذشته و حتی بهتر از آن برگردد.
    مجموعه اقدامات مدیریتی حضرت موسی پس از بحرانِ گوساله‌پرستی عبارت بودند از:
    دعوت به توبه و اظهار ندامت از گذشته: «يا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنْفُسَكُمْ بِاتِّخاذِكُمُ الْعِجْلَ فَتُوبُوا إِلى‏ بارِئِكُم» (بقره: 54)؛ اى قوم من! شما با پرستش گوساله، به خود ستم كرديد؛ پس توبه کنید و به سوی خالق خود باز گرديد.
    شکرگذاری نسبت‌به نعمت‌های خداوند متعال: «ثُمَّ عَفَوْنا عَنْكُمْ مِنْ بَعْدِ ذلِكَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» (بقره: 52)؛ آنگاه از شما درگذشتيم؛ شايد شکر این نعمت را به‌جاي ‌آورید.
    دلجویی و دعا برای هارون: موسى‌ وقتی ديد برادرش هارون مانند خودش، بدون یاران تأثیرگذار، دچار خشم و تأسف شده است، دست بر سر او گذاشت و از او دلجویی نمود تا اضطرابش را تسكين دهد. از طرفى، هارون ديد ممكن است مردم اين عمل موسى‌ را حمل بر توهين و استخفاف وى كنند؛ لذا شروع كرد به اظهار برائت و بى‏تقصيرى خود. موسى هم كه از منظور وى آگاه بود، دست به دعا برداشت و فرمود: پروردگارا! من و برادرم را بيامرز و ما را در رحمت خود داخل كن و تو مهربان‌ترين مهربانانى (کاشانی، 1336 ج 4 ص 110).
    نتیجه گیری
    نتایجی که از تحقیق حاضر به‌دست می‌آید، در ذیل به‌صورت خلاصه تشریح مي‌شود و رهنمودهای مدیریتی حاصل از آن نیز تبیین می‌گردد.
    بحران، یک پدیدة چندساحتی است که عوامل مختلفی می‌تواند در آن دخالت داشته باشد. در بحرانِ گوساله‌پرستی، عواملی مانند وجود صحنه‌هایی از بت‌پرستی و گاوپرستی در اطراف رود نیل، عدم حضور رهبری مانند حضرت موسی‌، شایعة مرگ موسی‌، حضور منحرفینی مانند سامری، جهل و عدم رسوخ ایمان عمیق در قلب مردم، تبلیغات منحرفین، حمله به هارون و اخراج او از صحنه، مهم‌ترین عوامل دخيل در خلق بحران گوساله‌پرستی بودند.
    در خلق هر بحران، بیش از هر عامل دیگر، عامل انسانی - اعم از اینکه انسان بانی باشد یا قربانی - نیاز به توجه ویژه دارد. در ماجرای گوساله‌پرستی، انسانی مانند سامری، طراح، معمار و خالق بحران به‌شمار می‌رود. او با مهارتی که در ساخت گوساله داشت، توانست در فرصت خیلی محدود، بحران عظیمی را ایجاد کند. از‌همین‌رو، حضرت موسی‌ علاوه بر اینکه مردم را مقصر و سزاوار کیفر معرفی کرد که به حرف سامری گوش داده و از فرمان هارون سرپیچی کرده بودند، برای سامری مجازات ویژه در‌نظر گرفت.
    مدیریت بحران به دور‌اندیشی، اقدام فوری و تصمیم قاطع نياز دارد. در ماجرای گوساله‌پرستی، هم قبل از بحران، انتصاب جانشین، پیش‌بینی و آینده‌نگری‌های حضرت موسی دقیق انجام گرفته بود و هم در حین بحران، کنار رفتن هارون‌ به‌منظور جلوگیری از نفاق و قتل، حفظ یکپارچگی و وحدت جامعه و آزمودن مردم، تدابیر حکیمانه‌ای بود که هارون اتخاذ کرد. سرانجام، ختم بحران، نیاز به بازگشت موسی‌ و تصمیم قاطع او داشت که به‌موقع اتخاذ گردید و بحران خاتمه يافت.
    بحران، در یک بازة زمانی خلق مي‌شود و در بازة زمانی دیگر ختم‌ می‌گردد. بنابراین، همان‌گونه که جلوگیری از خلقِ بحران مهم است، ختمِ بحران نیز اهمیت زیادی دارد؛ زیرا در مدیریتِ خلق تا ختم یک پدیده، تغییر و تحولی بنیادینی در جامعه و سازمان رخ می‌دهد؛ ساختمان‌ها ویران، دل‌ها شکسته و اضطراب و دلواپسی‌ همگانی مستولی می‌گردد. بنابر‌این، بناها و خانه‌های ویران نیاز به تعمیر، و قلب‌های مجروح نیاز به تسلی و آرامش دارد. در ماجرای گوساله‌پرستی نیز حضرت موسی‌ و هارون‌ پس از کنترل بحران، مردم را به توبه و ندامت از گذشته و همچنین شکرگزاری در برابر نعمت‌های نامحدود خداوند دعوت کردند. افزوده بر اینها، موسی‌ برای برادر و جانشینش هارون، از خداوند مغفرت و رحمت طلب کرد و او را به‌ دليل کنترل نفاق و قتل، مورد تشویق قرار داد و تأیید و حمایت کرد.
    بحران می‌تواند علاوه‌ بر تهدید، جنبة فرصت نیز داشته باشد. حضرت هارون‌ وقتی در برابر فشار، اصرار و بهانه‌جویی‌هایی گوساله‌پرستان قرار گرفت، نعمت‌های خدا را به آنان یادآور شد و همچنین وعدة موسی‌ از سی شب به چهل شب را به امتحان الهی نسبت داد و آن را فرصتی برای تشخیص و شناسایی افراد مؤمن از منافق بیان کرد.
    تشویق و تنبیه، نه تنها به امور مادی و دنیوی خلاصه نمی‌گردد، بلکه جنبة معنوی و اخروی نیز دارد. دعای موسی برای هارون و نفرین سامری و وعدة او به عذاب الهی، نمونه‌ای از پاداش و تنبیه معنوی و اخروی است.

     

    References: 
    • تاجیک، محمدرضا، 1384، مدیریت بحران، چ دوم، تهران، فرهنگ گفتمان.
    • جزائرى، نعمت‌الله بن عبد‌الله، 1381، قصص الأنبياء ( قصص قرآن ـ ترجمه قصص الأنبياء جزائرى)، تهران، فرحان.
    • دهخدا، علی‌اکبر، 1377، لغت‌نامه دهخدا، دانشگاه تهران.
    • روشندل اربطانی، طاهر و همكاران‌، 1388، «تدوین الگوی جامع فراگرد مدیریت بحران با رویکرد نظم و امنیت»، فصلنامه دانش انتظامی، سال دهم، شماره دوم، ص63ـ80.
    • رهنما، زین‌العابدین، 1346، ترجمه و تفسیر رهنما، تهران، کیهان.
    • صلواتیان، سیاوش، 1389، رسانه‌ها و مدیریت بحران، تهران، دانشگاه امام صادق.
    • طباطبایی، سيدمحمدحسین، 1374، المیزان فی تفسیر القرآن، ترجمة سید‌محمد باقر نوری همدانی، چ پنجم، قم، دفتر انتشارات اسلامی.
    • طبرسى، احمد‌بن على، 1403، الإحتجاج على أهل اللجاج، مشهد، نشر مرتضى.
    • طبرسی، فضل‌بن حسن، 1372ش، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، چ سوم، تهران، ناصر خسرو.
    • عمید‌، حسن، 1369، فرهنگ فارسی عمید، تهران، امیر کبیر.
    • قرائتی، محسن، 1383، تفسیر نور، چ یازدهم، تهران، نشر مرکز فرهنگی درس‌هايی از قرآن.
    • کارگروه بنیادین مدیریت اسلامی، 1395، نقشه جامع مدیریت اسلامی، قم، دانشگاه قم.
    • كاشانى، ملا فتح الله، 1336، منهج الصادقين فى الزام المخالفين، تهران، كتابفروشى محمدحسن علمى.
    • محمدی، سیرت، 1392، اصول مدیریت بحران از منظر قرآن کریم، تهران، دانشگاه امام صادق.
    • مکارم، ناصر، 1374، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیة.
    • نقی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌پورفر، ولی الله، 1376، اصول مدیریت اسلامی و الگوهای آن، چ دوم، تهران، مرکز آموزش مدیریت دولتی.
    • نوری، حسین‌ابن محمد‌تقی، 1408، مستدرک الوسایل و مستنبط المسایل، قم، مؤسسة آل‌البیت.
    • وردی نژاد، فریدون و همكاران، 1388، مدیریت بحران و رسانه‌ها، تهران، سمت.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اکبری، ظاهر، نقی پورفر، ولی الله.(1397) راهبردهای مقابله با مسائل فرهنگی و اجتماعی در سیره‌ی مدیریتی حضرت موسی علیه السلام ‌ از منظر قرآن. دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 8(1)، 75-91

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    ظاهر اکبری؛ ولی الله نقی پورفر."راهبردهای مقابله با مسائل فرهنگی و اجتماعی در سیره‌ی مدیریتی حضرت موسی علیه السلام ‌ از منظر قرآن". دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 8، 1، 1397، 75-91

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اکبری، ظاهر، نقی پورفر، ولی الله.(1397) 'راهبردهای مقابله با مسائل فرهنگی و اجتماعی در سیره‌ی مدیریتی حضرت موسی علیه السلام ‌ از منظر قرآن'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 8(1), pp. 75-91

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    اکبری، ظاهر، نقی پورفر، ولی الله. راهبردهای مقابله با مسائل فرهنگی و اجتماعی در سیره‌ی مدیریتی حضرت موسی علیه السلام ‌ از منظر قرآن. اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، 8, 1397؛ 8(1): 75-91