اسلام و پژوهش های مدیریتی، سال یازدهم، شماره اول، پیاپی 22، بهار و تابستان 1400، صفحات 73-88

    ابعاد تربیت شناختی، گرایشی و رفتاری در مکتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با رویکرد جهادی و جهان‌شمول

    نوع مقاله: 
    ترویجی
    نویسندگان:
    ✍️ محمدرضا زرگران خوزانی / دانشجوی دکتری اگروتکنولوژی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان / MR.ZARGARANKH@GMAIL.COM
    مهدی شریف پور شوشتری / دانشجوی دکتری تاریخ ایران بعد از اسلام، واحد نجف آباد، دانشگاه آزاد اسلامی، نجف آباد، ایران
    چکیده: 
    از شالوده های شکل گیری تمدن و مدینه فاضله اسلامی، تربیت است که در گام دوم انقلاب، این موضوع از اهمیت بسزایی برخوردار است. ابعاد گوناگون زندگی، انسان ها را در موقعیت های متفاوت یادگیری و رشد و خلاقیت قرار می دهد. سردار شهید حاج قاسم سلیمانی یکی از شخصیت های تأثیرگذار بود که زندگی اش با جهاد همراه بود و از شاخص های رشد و تربیت جهادی به شمار می آید. وی در بستر تربیت جهادی رشد کرد و رفتار عملی او می تواند الگویی تربیتی در این حوزه و در جایگاه های گوناگون ارائه دهد و نقشه راه جامعه ما برای نقش آفرینی در عصر پرهیاهوی کنونی باشد. هدف این پژوهش بررسی شاخصه های تربیتی مکتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی است. این پژوهش به صورت «مروری» بوده و حاصل آن ارائه شاخص های تربیت در مکتب این سردار شهید به مثابه عنصری شاخص در گام دوم انقلاب در ابعاد شناختی، گرایشی و رفتاری با رویکرد جهان شمول است.
    Article data in English (انگلیسی)
    Title: 
    Cognitive, Behavioral Dimensions in the School of Martyr General Haj Qasem Soleimani with a Jihadi and Universal Approach
    Abstract: 
    One of the foundations of the formation of Islamic civilization and utopia is education, which in the second step of the revolution, this issue is of great importance. Different aspects of life put people in different situations of learning, growth and creativity. Martyr General Haj Qasem Soleimani was one of the influential personalities whose life was associated with jihad and is considered as one of the indicators of jihadi growth and training. He grew up in the context of jihadi education and his practical behavior can provide an educational model in this field and in various positions and be the roadmap of our society to create a map in the current turbulent era. The purpose of this study is to investigate the educational characteristics of the school of martyr general Haj Qasem Soleimani. This research has shown as a "review" that education in the school of this martyred commander is a significant element in the second step of the Islamic Revolution in cognitive, orientational and behavioral dimensions with a universal approach.
    References: 
    متن کامل مقاله: 


    مقدمه
    در دين مبين اسلام، جهت احکام و فرامينِ اقتصادي، سياسي و اجتماعي در راستاي تربيت انسان است. به‌عبارت دیگر، اسلام به تمام جهات تربيت توجه دارد و در آيات قرآن مجيد و روايات معصومان به‌صراحت به آنها اشاره نموده است (تاج‌الدين و پازارگادي، 1388).
    گام دوم انقلاب، گام خودسازي، جامعه‌پردازي و تمدن‌سازی با توجه به موضوع «تربيت اسلامي»، از اهمیت والایی برخوردار است؛ به‌گونه‌ای که از نظر مقام معظّم رهبري، مهم‌ترين موضوع تمدني ما «تعليم و تربيت» است و مسئله فرهنگ و تعليم و تربيت مسئله اول در نظام ماست. در بلندمدت، هيچ‌چيز به اندازه تعليم و تربيت اهميت ندارد (عباس‌زاده، 1399).
    هدف از تحقق فلسفه تربيتي اسلام، عرضه الگويي است كه توان مقابله با تهديداتي را داشته باشد كه جهان اسلام با آن مواجه است و پاسخگوي نيازها و آرمان‌هاي جهان اسلام باشد و مسلماناني را تربيت کند که براي ورود به انديشه تربيتي جهاني آمادگی داشته باشند و بتوانند آن را از بحران‌هاي موجود برهان‌اند (كيلاني، ١٣٨٩، ص102). پرداختن به موضوع «جهاد» از ديدگاه تربيتي، در ارائه الگويي به‌منظور رويارويي با ازدحام‌هاي فكري و رفتاري فردي و جمعي مشکل‌گشاست. بدین‌روی، لازم است به «مقابله»، «ستيز» و «جهاد» که کلمات کليدي در تربيت اسلامي به‌شمار می‌روند، توجه بسزايي شود، به‌گونه‌ای که در نظام تعليم و تربيت جايگاه ويژه‌اي در اهداف و روش‌ها بيابد (رجبي و نوروزي، ١٣٩٤). الگوي اصلي چنين تربيتي، «تربيت جهادي» است؛ زیرا الگوي تربيتي مطلوبي است كه مي‌تواند حمايتگر و مددرسان مسلمانان در مواجهه با دشمنان و زمينه‌ساز تحقق مدينه فاضله و جامعه جهاني اسلامي باشد. شايد به‌جد بتوان گفت: مصداق بارز تحقق تربيت اسلامي با روحيه جهادي سردار شهيد سليماني بود كه به تعبير مقام معظّم رهبري، بايد به‌مثابه «مكتب» مورد توجه قرار گيرد (عباس‌زاده، 1399).
    شهيد سليماني همواره روحيه جهادي را سرلوحه زندگي خويش قرار داده بود و با ممارست توانست قلل تربيت اخلاقي و فردي را يکي پس از ديگري فتح کند و در اوج تربيت اجتماعي قرار گيرد. تلاش مستمر و جهاد دائمي شخصیتی فرهنمد براي سردار سليماني به وجود آورده بود كه زمينه‌ساز تعالي ايمان و قرب الهي ايشان و پيروان مکتبش گردید. در نامه شهيد سليماني به نيروي حفاظتي‌اش شهيد حسين پورجعفري چنين آمده است: «حسين عزيزم، سعي كن پيوسته‌تر و تازه بودن جهادي را در هر حالتي در خودت حفظ كني. اجازه نده روزمرگي روزانه و دنيا، ياد دوستان شهيدت را از يادت ببرد؛ چراكه فراموشي آنها حتماً فراموشي خداوند سبحان است» (كريمي، ١٣٩٩، ص87).
    در سير تکاملي تربيت، پيامبران نخست بارقه‌هاي فطري حق‌جویی را در آدميان بيدار ساختند، پس با دادن معرفت به ايشان زمينه عمل آگاهانه را فراهم ‌كردند. به‌عبارت دیگر هر سه شاخصه «گرايش‌ها و تمايلات»؛ «شناخت»؛ و «معرفت، فرايندهاي ذهني و رفتار» از نظر اسلام داراي اهميت است. شناخت و تمايلات هر دو مقدمه‌اي بر رفتار و کردار هستند، اگرچه گرايش‌ها به‌تنهايي نيز مي‌توانند منجر به رفتار و کردار شوند؛ ولي رفتار و کردار عالمانه فقط با شناخت و بصيرت امکان‌پذير است (تاج‌الدين و پازارگادي، 1388).
    اين پژوهش که به‌صورت کتابخانه و از طريق فيش‌برداري از سخنان، متون و مصاحبه‌هاي انجام شده درباره شهيد سليماني صورت گرفته، بر آن است تا به اين پرسش پاسخ دهد که سبک و سياق مقوله‌هاي تربيتي (شناختي، گرايشي و رفتاري) در مكتب سردار شهيد حاج قاسم سليماني چگونه است؟ پس در پی آن است که رويکرد جهادي و جهان‌شمول اين مقوله‌ها را در مكتب این سردار شهيد بررسی کند.
    ابعاد تربيتی مکتب شهيد سليماني
    الف) مقوله شناختي
    در اين مقوله به ابعاد شناختي كه در تربيت با رويکردي جهادي و جهان‌شمول مستخرج از مكتب شهيد سليماني مدنظر است، اشاره مي‌نماييم:
    1. توحيد‌باوري 
    اساس جهان‌بيني اسلامي «توحيد» در مبدأ و غايت است؛ بدين‌معنا كه در اين بينش، عالم و تمام رخدادهاي هستي، آغاز و فرجام يگانه‌اي دارد. آفريدگار يگانه هستي، همان‌گونه كه خالق و آغازگر آفرينش است، غايت و هدف نهايي رخدادها نيز به‌شمار مي‌رود. از همين‌رو براساس اين اصل عقلاني كه هر موجود هدفداری به هر اندازه‌ كه به غايت خويش نزديك مي‌شود، از كاميابي، سعادت و رستگاري بيشتري برخوردار مي‌گردد، مقياس و معيار كمال هر موجودی را، ميزان تقرب او به غايت و مقصد نهايي است (هاشمي، ١٣٨٨، ص55). همه پديده‌ها به سوي هدف غايي در حركت‌اند.
    يكي از همرزمان شهيد سليماني این‌گونه نقل مي‌کند: «آن چيزي كه حاج قاسم را حاج قاسم كرد، شخصيت معنوي، خداپرستي، امام حسيني بودن، و هیأتی بودن ايشان و اهميت دادن به روضه‌ها بود... اگر انسان هدفدار بود و هدفش خدا بود، مشكلات براي وي آسان خواهد شد و راه براي وي هموار خواهد بود. اين روح معنوي در تحير جلوه خاصي داشت (سعادت‌نژاد، ١٣٩٩).
    البته در ذيل اعتقاد به توحيد، اعتقاد به قرآن مجيد و پيامبر عظيم‌الشأن و اهل‌بيت عصمت و طهارت نيز قرار مي‌گيرد كه این همه، زمينه‌ساز تربيت با رويکردي جهادي و جهان‌شمول در شهيد سليماني بوده است.
    2. معاد باوري
    شهيد سليماني هميشه به ياد قيامت بود و همواره خود را براي سفر آخرت مهيا مي‌كرد. ايشان در ديدار با علما و مراجع، كفن خود را همراه مي‌برد و از آنان درخواست مي‌نمود كه كفن‌اش را امضا كنند و شهادت دهند كه وي انسان درستکاري است. ایشان در نامه به نيروي حفاظتي‌اش شهيد حسين پورجعفري مي‌نويسد:
    حسين جان، عمر انسان به سرعت سپري مي‌شود. ما همه به سرعت از هم پراكنده مي‌شويم و بين ما و عزيزانمان فاصله مي‌افتد. ما را غريبانه در گودال و حفره وحشت كه مي‌گذارند، در اين حالت هيچ فريادرسي جز اعمال انسان نيست؛ چون فقط چراغ اعمال مقبول است كه امكان روشنايي در آن خاموشي و ظلمت مطلق را دارد (کريمي، ١٣٩٩، ص87).
    3. توجه به مطالعه و معرفت ژرف
    از نظر اسلام، علم فريضه‌اي است كه از لحاظ متعلم و معلم و زمان و مكان محدوديتی ندارد و اين عالي‌ترين توصيه‌اي است كه مي‌توانسته بشود و شده است (مطهري، ١٣٦١، ص276). آيت‌الله شيرازي نقل مي‌كند:
    به‌مناسبت روز عقيدتي بود كه در فكر هديه‌اي براي سردار بوديم. بنده گفتم: براي سردار سليماني پول و سكه فايده ندارد و بهترين هديه كتاب است. بنده گفتم: سردار، بعضي كتاب‌هاي شهيد مطهري را خوانده است. شما كتاب‌هايي از اين شهيد به سردار بدهيد كه نخوانده باشد كه البته سردار گفت همه را خواندم.
    پورجعفري همرزم ايشان مي‌گفت:
    در سوريه شبي تا ساعت ٢ بامداد جلسه داشتيم. بعد از آن سردار براي خواب رفتند، اما ديديم مشغول كتاب خواندن هستند. حاج قاسم در هواپيما نيز مطالعه مي‌كرد و به اين موضوع اهتمام ويژه‌اي داشت؛ تا جايي كه دائم مسابقات كتابخواني برگزار مي‌كرد و به افرادي كه كتاب‌ها را مي‌خواندند، جايزه مي‌داد. وي دخترش را هم به خواندن كتاب شهيد حججي توصيه كرده بود (شيرازي، ١٣٩٩).
    4. اعتقاد به خرد جمعي
    يكي از ابعاد تربيتي مكتب شهيد سليماني اعتقاد به خرد جمعي بود. در برنامه‌هاي گوناگون، ايشان ساعت‌ها براي پيشبرد کارها و رفع مشکلات جلساتي تشكيل مي‌داد و زمينه شكوفايي افراد را فراهم مي‌ساخت. يكي از همرزمان ايشان می‌گوید:
    اولين عنصر مهم در مكتب شهيد سليماني حكم ولي است، و دومين عنصر عقلانيت و خرد جمعي است. به‌عبارتي مكتب شهيد سليماني، چه در رسيدن به تكليف و چه در انجام چگونگي تكليف، بعد از حكم ولي، عقلانيت و خرد جمعي است. در دوران دفاع مقدس، هيچ عملياتي نبوده كه سلسله مراتبي كلاسيك را انجام داده باشيم. گاه براي يك عمليات ساعت‌ها بحث مي‌شد. در عراق، در سوريه، در لبنان و در جنگ‌هاي مختلف تا آخرين لحظه عمر پربركت اين برادر شهيد عزيز ما، اين عقلانيت جمعي يا به تعبير عاميانه ما، «مشورت» وجود داشت (تولايي، ١٣٩٩).
    او شخصی بود كه در ميادين نبرد و در اوج قاطعيت، امكان نداشت نیروهای تحت امر او با ايشان سطحي صحبت کنند. حرف بايد عميق می‌بود. حاج قاسم سطحي حرف زدن را نمي‌پذيرفت؛ چون هم باور خودش بود و هم حيطه كاري‌اش مهم بود. اگر كسي سخني نسنجيده مي‌زد، ايشان ناراحت مي‌شد كه مسئول اين كار كه مي‌خواهد براي جهان اسلام تصميم بگيرد، نبايد تحليلش ضعيف باشد. بنابراین، در اين‌گونه مسائل، سختگير و قاطع بود (كارگري، ١٣٩٩). همين نکات زمينه رشد و شكوفایی استعدادهاي نيروها را فراهم مي‌آورد.
    5. تقدم مديريت نفس بر ساير امور
    هنگامي انسان در مسير تربيت خويش به تعالي و كمال مي‌رسد كه بتواند تعادلي در درون و برون خويش ايجاد نمايد و در سايه توجه به خود، به‌مثابه فرد منحصر در اين نظام، از يک‌سو خود را در بستر اجتماع و از سوی دیگر عضو كوچكي از جامعه بزرگ در نظر داشته باشد. اين تعادل و تعامل در ميدان نبرد و در مبارزه دروني و بيروني، از او انسان کمال يافته مي‌سازد؛ انساني كه پرورش يافته، با رويکردي جهادي و جهان‌شمول و حاصل هماهنگي بين دو بعد است (رجبي و نوروزي، ١٣٩٤).
    در مكتب شهيد سليماني هر كس خود را مديريت كند و به‌عبارت دیگر، به جهاد با نفس خود بپردازد، مي‌تواند در ديگران نفوذ و بر آنها مديريت كند. اين جهاد با نفس در ميدان عمل صورت مي‌گيرد و در اتاق‌هاي دربسته يا در بيابان‌های ‌دور از مردم، حوادث و سختي‌ها به‌وقوع نمي‌پيوندد. پس جهاد با نفس در زندگي واقعي بشر است و جداي از جهاد با دشمن نيست (تولايي، ١٣٩٩) و رمز موفقيت حاج قاسم اين بود كه چون در جهاد دروني به‌خوبي عمل می‌کرد، در ميدان نبرد هم نيروي جهادي خوبي بود (معروفي، ١٣٩٩).
    ب) مقوله گرايشي
    يكي از عوامل مؤثر در تربيت اسلامي و به‌ویژه در تربيت جهادي و جهان‌شمول كه مستلزم تلاش مستمر براي رسيدن به كمال و تعالي انساني است، تأثير گرايش‌ها در زندگي بشر است. در اين بخش به اين مقوله در مكتب شهيد سليماني اشاره مي‌کنیم:
    1. عشق الهي و ياد خدا
    اگر عقل و انديشه در زندگى، نقش راهنمايي نوراني دارد كه با روشنى خود راه را نشان مي‌دهد، عشق و محبت قلبى، نقش محرّكي دارد كه پيش‌برنده است و زبان دل، قوى‌تر از زبان عقل است (محدثي، ١٣٨٠، ص239).
    براي يك مسلمان، مهم‌ترين شاخص رشد و کمال اخلاقي و تربيتي اين است كه محبوب خدا باشد و با رفتار و شخصيت خود محبت خداوند را به‌دست آورد. تمام ابعاد وجودي شهيد سليماني سرشار از عشق به خداوند بود. در آخرين دست‌نوشته ايشان آمده است: «خداوندا، مرا بپذير. خداوندا، عاشق ديدارتم؛ همان ديداري كه موسي را ناتوان از ايستادن و نفس كشيدن نمود. خداوندا، مرا پاكيزه بپذير (كريمي، ١٣٩٩، ص84).
    در وصيتنامه ایشان هم آمده است:
    خالق من، محبوب من، عشق من، كه پيوسته از تو خواستم سراسر وجودم را مملو از عشق به خودت كني، مرا در فراق خود بسوزان و بميران... . معبود من، عشق من و معشوق من، دوستت دارم! بارها تو را ديدم و حس كردم؛ نمي‌توانم از تو جدا بمانم. بس است، بس! مرا بپذير؛ اما آنچنان كه شايسته تو باشم  (عباس‌زاده، 1399).
    در جايي ديگر، شهيد سليماني مي‌گفت: «هر كس از خدا بترسد، خدا همه‌چيز را از او مي‌ترساند».
    حضور خدا براي ايشان به‌قدری پررنگ بود كه در نامه‌اي به يكي از همرزمانش نگاشته بود: «برادر خوبم، اجازه نده در هر شرايطي هيچ محبتي بر محبت خداوند سبحان و هيچ رضايتي بر رضايت خداوند سبحان غلبه كند» (كريمي، ١٣٩٩، ص35).
    2. فقر الی الله
    شهيد سليماني هميشه خود را در محضر خداوند، بي‌چيز و بدهكار مي‌ديد. در وصيتنامه ايشان آمده است: «اي خداي عزيز و اي خالق حكيم بي‌همتا، دستم خالي است و كوله‌پشتي سفرم خالي؛ من بدون برگ و توشه‌اي به اميد ضيافتِ عفو و كرم تو مي‌آيم. من توشه‌اي برنگرفته‌ام؛ چون فقير ]را[ در نزد كريم چه حاجتي است به توشه و برگ؟!» (عباس‌زاده، 1399).
    3. ولايت باوري
    خداوند در قرآن کريم در آيه ٥٩ از سوره نساء مي‌فرمايد: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُوْلِي الأَمْرِ مِنكُمْ» و در آيه ٤٤ سوره كهف مي‌فرمايد: «هُنَالِكَ الْوَلَايَةُ لِلَّهِ الْحَقِّ». اين آيات الهي بيانگر آن است كه يكي از ويژگي‌هاي تربيتي مؤمن، پذيرفتن ولايت خداوند متعال، رسول اكرم و معصومان و كساني است كه در ويژگي‌ها و خصايص اعتقادي، علمي و رفتاري، به سخن خدا و سپس پيامبر و اهل‌بيت عصمت و طهارت پایبندند.
    «ولايت‌پذيري» به معنای زور‌پذيري و تسليم بودن بي‌قيد و شرط در برابر نظام حكومتي نيست، بلكه به‌معناي قبول حاكميت علم و عدالت و مشاركت براي تحقق شايسته‌سالاري و اِشراف نخبگان ذي‌صلاح بر عهده‌داري امور جامعه است (ذوعلم، ١٣٨٠، ص50). همچنين «ولايت»، از ماده «ولي» به‌معناي قرار گرفتن چيزي در كنار چيز ديگر است یا به‌گونه‌ای كه فاصله‌اي در كار نباشد؛ يعني اگر دو چيز چنان به هم متصل باشند كه هيچ فاصله‌اي در ميان آنها نباشد، واژه‌ «ولي» به‌كار برده مي‌شود (مطهري، ١٣٧٨، ص36).
    سردار سليماني خالصانه خود را در ولايت حل کرده بود. اگر رهبري معزز خطابه‌اي ایراد مي‌نمود، اجرا مي‌كرد؛ مي‌گفت: علي‌رغم خستگي، به‌خاطر آقا مي‌ايستم. وقتي هم ايستاد، ديگر شب و روز و خستگي نمي‌شناخت (شيرازي، 1399).
    نظام ولايي حاج قاسم مبتنی بر فرمان‌پذيري صف نيست، فتوا گرفتن نيست. نظام ولايي حاج قاسم مبتنی بر ميل ولي كار كردن است. اين همان معرفت و ولايت‌باوري است. اين همان چيزي است كه به‌خاطر آن قسم جلاله مي‌خورد (معروفي، ١٣٩٩). شهيد سليماني گفت:
    موارد زيادي پيش مي‌آيد كه بنده يك نظري دارم و ايشان (مقام معظّم رهبري) يك نظر ديگري دارد. ايشان كارشناس خبره حاضر در ميدان (مثلاً، در پرونده سوريه) مي‌گويد: بنده در اين مواقع نظر خود را كنار مي‌گذارم و نظر آقا را انجام مي‌دهم. ايشان مي‌گفت: در تمام اين موارد، موردي نبوده است كه بنده اجرا كنم و براي بنده اين مسئله پيش بيايد كه اي كاش آن نظر (ديگر) را پياده كرده بودم (زارعي، ١٣٩٩).
    4. چهارچوب سازي
    يكي از ويژگي‌هاي بارز شهيد سليماني كه به‌حق بايد عنوان «مدرسه» و «مكتب» بر آن بگذاريم، اين است كه ايشان از یک‌سو نماد تربيت با رويکردي جهادي و جهان‌شمول و از سوي ديگر، آينه تمام‌نمای ساير الگوها و چهارچوب‌هاي تربيت جهادي در معرض ديد مخاطبان بود. همین زمينه‌ساز گرايش ديگران به مکتب ايشان بود. يكي از روش‌هاي مؤثر مديريت سرمايه انساني ايشان اين بود كه بسيار شيوا و دلنشين سخن مي‌گفت و مستمعان هم تشنه سخنان ايشان بودند. بدین‌روی هميشه ايشان اثرگذار و جذاب بود. بیش از سخن، عمل ايشان هدايتگر بود.
    ايشان لازم نبود بگويد: مثل كارمند كار نكنيد و بايد كار شبانه‌روزي انجام دهيد؛ وقتي نيروها ايشان را اين‌گونه مي‌ديدند، غير از اين نمي‌توانستند كار كنند (كارگري، ١٣٩٩). سردار حسين معروفي نقل مي‌كند: «من خودم را با حاج قاسم تطبيق مي‌دادم؛ چون نگاهم به ايشان اين بود كه فرمانده من است و من شاگرد او هستم. چون او در كارخانه انسان‌سازي سپاه ثارالله ما را تربيت كرد و الگوي عملي بود» (معروفي، ١٣٩٩).
    از نظر شهيد سليماني، قله تربيت ديني و اخلاقي ما، دفاع مقدس بود (كريمي، ١٣٩٩، ص61). به‌همین سبب، شهيد سليماني بر ثبت خاطرات شهدا و تدوين كتب گوناگون براي اثرگذاري بر جامعه تأكيد داشت و در كنگره شهداي كرمان، همه كتاب‌ها را خودش مطالعه مي‌کرد و بر آنها مقدمه‌اي می‌نگاشت (شيرازي، ١٣٩٩).
    5. شور و شوق شهادت
    شهيد سليماني براي شهادت لحظه شماري مي‌كرد. خود را محتاج دعاي همه مي‌دانست (كريمي، ١٣٩٩، ص73). پيش از شهادت حاج قاسم سليماني بارها به ايشان گفتند: خبر رسيده و شايعه شده و دهان به دهان چرخيده كه شما شهيد شده‌اي! ايشان یک بار به این خبر خنديد و گفت: اين چيزی است كه دشت‌ها و كوه‌هايي را براي پيدا كردنش پيموده‌ام. البته ايشان معتقد بود: «تا كسي شهيد نباشد، شهيد نمي‌شود و شرط شهيد شدن، شهيد بودن است. اگر امروز كسي را ديديد كه بوي شهيد از كلام او، از رفتار او و از اخلاق او استشمام مي‌شود، بدانيد او شهيد خواهد شد (همان، ص81).
    در وصيتنامه شهيد سليماني آمده است:
    درك بوسه بر گونه‌هاي بهشتي آنان و استشمام بوي عطر الهيِ آنان را ]يعني: مجاهدان و شهداي اين راه[ به من ارزاني داشتي. خداوندا، اي عزيز! من سال‌هاست از كارواني به‌جا مانده‌ام و پيوسته كساني را به سوي آن روانه مي‌كنم، اما خود جا مانده‌ام؛ اما تو خود مي‌داني هرگز نتوانستم آنها را از ياد ببرم. پيوسته ياد آنها، نام آنها، نه در ذهنم، بلكه در قلبم و در چشمم، با اشك و آه ياد شدند (عباس‌زاده، 1399).
    6. اخلاص
    رويكرد شهيد سليماني توجه به خواست خدا در همه امور و رنگ خدايي داشتن كارها بود. شهيد سليماني يك انسان مخلص بود. بارها ديده شده بود كه ايشان به سخنان دیگران كاري نداشت و به آن اهميتي نمي‌داد و عهدش با خودش و خداي خویش را به پيش مي‌برد. هميشه به فكر تكليف و انجام وظيفه‌اش بود و اینکه خدا از او چه خواسته است. لذا اگر از او بدگويي‌ هم می‌شد، چون مسيرش مسير خدايي بود اعتنايي نمي‌كرد (سعادت‌نژاد، 1399).
    يکي از همرزمان ايشان نقل مي‌کند:
    فرداي مأموريتي كه ايشان رفته بود عراق، ]پس از بازگشت به ايران[ با ايشان جلسه دونفره داشتم. روز قبل كيهان ]تيتر اصلي[ صفحه نخستش را كاملاً به اين موضوع اختصاص داده بود و عكس خيلي بزرگ و رنگي شهيد سليماني و متن خيلي خوبي درباره نقش سردار سليماني در فتح «جُرف الصخر» به نمايش گذاشته بود. من به حاج قاسم گفتم: كيهان چنين عكس و متن خيلي خوبي از شما زده است. حاج قاسم گفت: به خدا، من ازديدن اين مطالب ناراحت مي‌شوم ـ و حقيقتاً هم ناراحت مي‌شد ـ شايد من باشم، بگويم: دوست ندارم مطرح بشوم، ولي ته دلم ناراحت نباشم. ]ولی[ حاج قاسم در حد گريه ناراحت مي‌شد كه چرا من را در اين حد مطرح مي‌كنند (كارگري، ١٣٩٩).
    شهيد سليماني هيچ‌جا خودبين و خودپسند نبود. يکي از همرزمان ايشان نقل مي‌کند:
    بنده در طي پنج سال، بيش از صد بار از ايشان خواستم خاطرات عمليات كربلاي 5 را كه نوشته بود، منتشر كند. سردار مي‌گفت: وقت گذاشتم و در حال تنظيم هستم تا آماده چاپ شود. البته ما اميدوار نبوديم؛ چراكه مي‌دانستيم نمي‌خواهد خودش را مطرح كند. در عراق هميشه ابومهدي مي‌گفت: فرمانده من حاج قاسم است و حاج قاسم مي‌گفت: فرمانده من ابومهدي است. در لبنان خودش را نديد، در سوريه خودش را نديد، در جلسات شورا هم بنده نشنيدم، در جلسات خصوصي هم نشنيدم بگويد ـ مثلاً ـ اگر من در جنگ ٣٣ روزه لبنان يا جنگ سوريه يا عراق و افغانستان نبودم اين اتفاق‌ها نمي‌افتاد (شيرازي، ١٣٩٩).
    ج) مقوله رفتاري
    در اين بخش به شاخصه‌هاي رفتاري مكتب شهيد سليماني در ارائه تربيت با رويکردي جهادي و جهان‌شمول خواهيم پرداخت:
    1. قصد قربت
    انجام كاري به انگيزه و قصد تقرب الي االله «عبادت» است. بنابراين روح عبادت و انگيزه اصلي آن قرب الهي است (كاردان، ١٣٨٢، ص519). خداوند در قرآن كريم در آيه 56 سوره ذاريات مي‌فرمايد: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ»؛ جن و انس را نیافریدم، جزبراي اينكه مرا بپرستند. خداوند در اين آيه هدف آفرينش را در عبادت منحصر مي‌داند و حقيقت عبادت هم تقرب است. در نتيجه تنها هدف اصلي آفرينش قرب إلي االله است. «عبادت» به معنای قرآني آن از اصلي‌ترين شاخص‌هاي تربيت اسلامي است (تاج‌الدين و پازارگادي، 1399).
    يكي از همرزمان ايشان نقل مي‌كند:
    شهيد سليماني از روزي كه با خدا و انقلاب و جبهه آشنا شد، تا هنگامي كه از دنيا رفت، در هر وضعيت و حالي كه بود نماز شب ترك نشد. من برخي سفر‌ها با حاج قاسم همراه بودم، ساعت ٢ و ٣ شب كه مي‌رسيديم، من خودم مي‌خوابيدم و نماز صبح بيدار مي‌شدم؛ ولي ـ خدا رحمت كند ـ آقاي صفري كه همراه بود، مي‌گفت: حاج قاسم كه شب نخوابيد، همه‌اش عبادت كرد. حاج قاسم نماز شبش خم و راست شدن نبود، توأم با راز و نياز و مناجات بود و من مي‌ديدم دعاي «ابوحمزه» را مي‌خواند و در نماز شبش در سجده يا قنوت، ضجه مي‌زد (سعادت‌نژاد، ١٣٩٩).
    2. انس با قرآن، دعا و معنويات
    يكي از همرزمان ايشان نقل مي‌كند: «حاج قاسم هميشه با قرآن مأنوس بود و هميشه قرآن همراه او بود. حتي بعضي اوقات حاج قاسم دعاهايي مي‌خواند كه من بلد نبودم. با فضاهاي قرآني خيلي مأنوس بود و كاملاً مفهوم دعاها را درك مي‌كرد (همان).
    سخنراني شهيد سليماني همواره همه را منقلب مي‌ساخت و تفاوتي نمي‌كرد اين سخنراني در لشکر باشد يا در استان‌ها يا در زادگاهش كرمان. پس از جنگ هم كه در نيروي قدس بود، سالي يك يا دو بار سخنراني مي‌كرد. برای مثال، سخنراني ايشان قریب ٢ ساعت طول مي‌كشيد، باز هم شنوندگان درخواست مي‌كردند كه ايشان ادامه بدهد. بخش نخست سخنراني شهيد سليماني بدون استثنا مباحث اخلاقي بود. در طول سخنراني هم به اين موضوع توجه داشت كه بايد در ايراد سخنراني، مباحث اخلاقي و معنوي وجود داشته باشد. ايشان همواره ديگران را به تقوا، اخلاق، تلاوت قرآن و نماز شب دعوت مي‌كرد (شيرازي، ١٣٩٩).
    3. توسل به اهل‌بيت
    شهيد سليماني در وصيتنامه خود آورده است: «خداوندا! تو را سپاس كه مرا از پدر و مادر فقير، اما متديّن و عاشق اهل‌بيت و پيوسته در مسير پاكي بهره‌مند نمودي». با تأسي به امام حسين و اهل‌بيت و اصحاب او اين جبهه تربيت پيدا كرده است و روزبه‌روز تولد جديدي پيدا مي‌كند. ديروز فقط ايران بود و امروز با تأسي به همين حضرات، شعبات متعددي به وجود آمده است. امروز «انصاراالله» هم در يمن به امام حسين اقتدا مي‌كنند (كريمي، ١٣٩٩، ص55).
    حتي نسبت به برادران اهل‌سنت نيز تأكيد داشت تا مفاهيم ادعيه به‌ویژه دعاي «كميل»، مناجات «شعبانيه»، و دعای «ابوحمزه» را به طور غیر مستقیم، به اهل‌سنت بگويد تا عاشق اهل‌بيت شوند.
    گاهي در جلسه گروه‌هاي عراقي حاج قاسم خيلي اذيت مي‌شد؛ زيرا هر كاري مي‌كرد ائتلاف گروه‌ها را شكل دهد و آنها به هم نزديك كند، نمي‌شد. خسته مي‌شد، مي‌گفت: ادامه جلسه باشد بعد، و مي‌گفت: نمي‌شود؛ من بايد بروم كربلا بگويم امام حسين اين مشكل را حل كند. مي‌رفت در کنار ضريح امام حسين گريه مي‌كرد، ضجه مي‌زد و مشكل حل مي‌شد.
    شهيد سليماني با روضه خيلي انس داشت و به جرئت مي‌توان گفت: که اگر ايشان يك هفته روضه نمي‌شنيد، دلش مي‌گرفت و روانش آشفته مي‌شد. به هر بهانه‌اي مي‌خواست براي امام حسين و حضرت فاطمه زهرا اشكي بريزد. يكي از همرزمان ايشان نقل مي‌كند:
    در روزهاي آخر كه متعدد به عراق مي‌رفت و ميزبانش شهيد ابومهندس بود، حاج قاسم ديد كه يك محفل و مكاني هست كه خالي است. از ابومهندس دليل ساخت آن مكان را پرسيد، گفتند: براي محافل و جلسه‌ها با مهمانان است. حاج قاسم از شهيد ابومهندس خواست كه اين سه روزي كه ايشان آنجا هستند، روضه برگزار باشد و يك روضه‌خوان دعوت شود. ابومهندس هم با دعوت يك روضه‌خوان عرب‌زبان، هر شب خواسته حاج قاسم را عملي مي‌كرد. در روضه‌هاي ديگر هم محزون‌ترين فرد در روضه‌ها حاج قاسم بود و اولين نفري بود که اشكش جاري مي‌شد. اين حال و هواي معنوي فقط به ايشان سرايت نمي‌كرد و حاج قاسم دنبال تسري آن به مجموعه هم بود. در زمان جنگ در لشكر ٤١ ثارالله براي نماز صبح آمده بود در مسجد و هر گوشه‌اي كسي مشغول خواندن نماز شب بود. اين نماز شب خواندن در كل جبهه مرسوم بود، اما در لشكر ثارالله چيز ديگري بود (سعادت‌نژاد، 1399).
    يكي از همرزمان ايشان نقل مي‌كند:
    قبل از بنده يك مسئول تبليغاتي در لشكر ثارالله بود به نام آقاي صدفي كه مداح بود و بعد از جنگ هم با لشکر در ارتباط بود. گاهي اوقات سردار او را صدا مي‌زد كه ـ مثلاً ـ شب شهادت است، نزديك عمليات است. خودش و چند نفر از فرماندهان كه براي شناسايي مي‌رفتند، براي همان جمع مداحي مي‌كرد. معمولاً يكي دوشب قبل از عمليات جلسه توجيهي عملياتي براي فرماندهان بود و بعد از توجيه عملياتي، حتماً روضه و اشك و سينه‌زني بود... ايشان هر هفته عصر جمعه در منزل، مجلس خانوادگي سخنراني و روضه برگزار مي‌كردند و نگاه ايشان تربيت فردي و خانواده بود (شيرازي، ١٣٩٩).
    در وصيتنامه شهيد سليماني آمده است: «همراه خود دو چشم بسته آورده‌ام كه ثروت آن در كنار همه ناپاكي‌ها، يك ذخيره ارزشمند دارد و آن گوهر اشك بر حسين فاطمه است؛ گوهر اشك بر اهل‌بيت است؛ گوهر اشك دفاع از مظلوم، يتيم، دفاع از محصورِ مظلوم در چنگ ظالم» (عباس‌زاده، 1399).
    4. توجه ويژه به يادگاران جهاد و مبارزه
    شهيد سليماني تعبيري داشت که می‌گفت: «اگر ما روزي صد بار به شهدا صلوات نفرستيم به آنها جفا كرده‌ايم». ايشان پايبند بود به اينكه براي شهدا صلوات بفرستد و گويا آن بزرگوار ميثاقي با شهدا داشت (زارعي، ١٣٩٩).
    از دوران جنگ تا شهادت، هيچ زماني ارتباط او با رزمندگان لشكر ثارالله قطع نشد. روضه‌هايي كه در ايام شهادت حضرت زهرا در كرمان برپا مي‌کرد، براي گردهمايي رزمندگاني بود كه در كرمان بودند. او مي‌خواست اثر تربيتي اين روضه‌ها در زادگاهش نيز جريان داشته باشد. سردار به كرمان علاقه ويژه‌اي داشت. خانه خودش را حسينيه کرده بود؛ حيات خانه را مسقف كرده بود و روضه‌ها را آنجا برگزار مي‌کرد. جلساتش با رزمندگان لشكر ثارالله قبل از روضه بود. جلسات انس بود و يادآوري خاطرات جنگ. اين جلسات حلقه اتصال اين رزمنده‌ها با يکديگر بود.
    شهيد سليماني يك روز از ماه را نيز نذر یک جانباز ٧٠ درصد كرده بود. او با مراجعه به نجف‌آباد اصفهان، تمام كارهاي اين جانباز را انجام مي‌داد. از حمام بردن تا شستن لباس و نظافت. زماني‌که ايشان در سوريه بود خبر شهادت اين جانباز را به او دادند. شهيد سليماني هم کسی را مأمور كرد تا به نجف‌آباد برود تا هم در مراسم شركت كند و هم كاري روي زمين نماند.
    درباره اهتمام شهيد سليماني نسبت به خانواده شهدا و انس با آنها در وصيتنامه ايشان آمده است:
    شهدا محور عزت و كرامت همه ما هستند؛ نه براي امروز، بلكه هميشه. اينها به درياي واسعه خداوند سبحان اتصال يافته‌اند. آنها را در چشم، دل و زبان خود بزرگ ببينيد؛ همان‌گونه كه هستند. فرزندانتان را با نام آنها و تصاوير آنها آشنا كنيد. به فرزندان شهدا كه يتيمان همه شما هستند، به چشم ادب و احترام بنگريد. به همسران و پدران و مادران آنان احترام كنيد؛ همان‌گونه كه از فرزندان خود با اغماض مي‌گذريد، آنها را در نبود پدران، مادران، همسران و فرزندان خود توجه خاص كنيد (كريمي، ١٣٩٩، ص37).
    شهيد سليماني مي‌گفت: «اين پدر شهيد است، اين مادر شهيد است، اين فرزند شهيد است؛ سلول‌هاي بدن آن شهيد در وجود اينهاست. اينها را بايد دريابيم، به اينها بايد توجه كنيم» (همان).
    شهيد مخفوري شهید عارفی بود از کرمان که در عمليات كربلاي 4 به شهادت رسید. ايشان فرمانده بسيج و مدتي هم فرمانده سپاه كرمان بود. شهيد سليماني با بچه‌هاي شهدا در تماس بود. گاهي برايشان نامه مي‌نوشت يا به منزلشان مي‌رفت. گاهي دو يا سه روز بچه‌ها از كرمان مي‌آمدند و در خانه ايشان مي‌ماندند. شهيد سليماني تلاش مي‌كرد بچه‌هاي فرماندهان شهيد با هم ازدواج كنند. فرزند شهيد مخفوري با فرزند شهيد تهامي ازدواج كرد. از اين نمونه‌ها در کرمان زیاد است. او نامه‌اي به دختر شهيد مخفوری نوشت و يك كتاب به او هديه داد. شهید سلیمانی در صفحه اول اين كتاب نوشته بود: «پدر تو عارف بود. امروز مردم از قبر او شفا مي‌گيرند و جايگاه پدرت اين بود، و تو بايد سعي كني اين مسير را ادامه بدهي». فرزند فاطمه مخفوري و علي تهامي مريض شد و بايد در بيمارستان تحت عمل جراحی قرار می‌گرفت. شهيد سليماني به بيمارستان رفت و علي‌رغم اصرار فاطمه مخفوری براي اینکه شهید سلیمانی بيمارستان را ترک کند، به او گفت: تا بچه به هوش نيايد، نمي‌روم. بعد از اينكه بچه به هوش آمد، شهيد سليماني با او حرف زد و بعد برگشت. ارتباط ايشان با خانواده شهدا اين‌گونه بود (شيرازي، 1399).
    5. دل بريدن از دلمشغولي‌هاي دنيوي
    شهيد سليماني خطاب به سردار حسين معروفي سفارش مي‌کند: «حسين‌جان، من از خدا يك چيز خواستم؛ به خدا گفتم كه اگر من مي‌خواهم به انقلاب خدمت كنم، بايد خودم را وقف انقلاب كنم» (معروفي، ١٣٩٩).
    شهيد سليماني مي‌گفت: «شرط رسيدن به شهادت، دل بريدن از تمام ماديات و تعلقات دنيوي است». تمام شهداي ما در درجه اول، هجرت را از قلب‌هاي خود آغاز كرده بودند و آن بريدن از دلمشغولي‌هايي است كه در اين راه همچون سدي در برابر هجرت به سوي پروردگار است (كريمي، ١٣٩٩، ص53).
    6. ثبات قدم در عمل
    در يكي از جلسات جبهه شهيد سليماني گفت: «اگر يكي از فرماندهان به خط نرود، كسي نمي‌تواند كاري انجام دهد و ما بايد با تمام وجودمان در خط حاضر شده و نيروها را تشويق كنيم» (كارگري، ١٣٩٩). در صحنه نبرد شهيد سليماني در خط مقدم بود و قرارگاه تاكتيكي را به خط مقدم مي‌برد و خودش پيشتاز در حركت به سمت دشمن بود. اينگونه نبود كه بگويد: برويد! بلكه مي‌رفت و مي‌گفت: بياييد! اگر ديگران را به تقوا و نماز شب و تضرع دعوت مي‌كرد، خود او بيش از ديگران عمل مي‌كرد و در عمل به آموزه‌هاي ديني، تلاش مستمر داشت. يكي از همرزمانش نقل مي‌كند: «حاج قاسمي که از سال ١٣٦٠ مي‌شناختم با حاج قاسمي که در سال ١٣٩٨ است، از نظر حركت در مسير، هيچ تفاوتي ندارد، البته كه رشد معنوي داشته است، نترس بودن سردار در دوران جنگ با نترس بودن وي در سال ٩٨ فرقي نكرده است» (شيرازي، ١٣٩٩).
    7. فروتني و تواضع
    يکي از همرزمان ايشان نقل مي‌کند: «روضه كه تمام شد، حاج قاسم را پيدايش نكرديم. خيلي گشتيم تا متوجه شديم رفته است سراغ شستن سرويس‌هاي بهداشتي. نگذاشت كسي كمكش كند. مي‌گفت: افتخارم اين است خادم روضه حضرت زهرا باشم» (كريمي، ١٣٩٩، ص20).
    در مقابل درخواست‌هاي مردم براي عكس يادگاري گرفتن، مكرر پیش می‌آمد که از ماشين پياده مي‌شد و با مردم عکس می‌گرفت. البته بارز‌ترين تواضع سپهبد سليماني در برابر خانواده شهدا بود (عباس‌زاده، 1399).
    8. سختكوشي
    سختكوشي و پشتکار يكي از ويژگي‌هاي رفتاري شهيد سليماني بود. این ویژگی از شاخصه‌هاي اصلي تربيت با رويکرد جهادي در مكتب شهيد سليماني است. مقام معظّم رهبري در اين‌باره فرمود: «گاهي اوقات ايشان 19 ساعت، 20 ساعت در طول شبانه‌روز كار مي‌كرد. گاهي يك سفر دو هفته طول مي‌كشيد. بعد از سفر، آقاي پورجعفري مي‌گفت: در اين سفر، سردار سليماني ١٠ ساعت خوابيد» (شيرازي، ١٣٩٩).
    ازجمله ويژگي‌هاي شهيد سليماني اين بود كه هر كاري را در حد كمال انجام مي‌داد و براي هيچ كاري كم نمي‌گذاشت (زارعي، ١٣٩٩). سردار حسين معروفي نقل مي‌كند كه شهيد سليماني مي‌گفت: «خدايا، آنقدر به من مشغله بده كه من فكر گناه هم نكنم» (معروفي، ١٣٩٩).
    9. تقيد به حلال و حرام
    ايشان به احکام و شرعيات مقيّد بود و از اين چهارچوب خارج نمي‌شد. حدود شرعي را هم خودش رعایت مي‌كرد و هم از نيروها می‌خواست به‌صورت جدي رعایت کنند (كارگري، ١٣٩٩). هنگامي که جنگ به قسمت شهري كشيده مي‌شد، برخي به‌ناچار وارد منازل مردم مي‌شدند. ايشان به ايراد سخنراني براي نيروها پرداخت و تذکر داد: «اگر به شهر شما حمله شود، دوست داريد وارد خانه‌تان شوند؟ خيلي بايد مراقبت كنيد از حق‌الناس. حتي اگر وسيله‌اي به اشتباه جابه‌جا شده، بگذاريد سر جايش. خدا از شما امتحان مي‌گيرد؛ از امتحان سربلند بيرون بياييد (كريمي، ١٣٩٩، ص40).
    شهيد سليماني براي صاحب منزلي كه در عمليات آزادسازي «بوكمال» در «ديرالزور» سوريه از آن به‌عنوان مقر استفاده كرده بودند، نامه‌اي نوشت و از اينكه از خانه آنها بدون اجازه استفاده كرده بودند عذرخواهي كرده و حلاليت خواست (همان).
    10. مردمي بودن
    شهيد سليماني هيچ وقت خودش را برتر از مردم نمي‌دانست و هميشه براي خدمت به مردم آماده بود. يكي از همرزمان ایشان نقل مي‌كند:
    ايشان كسي بود كه به معني واقعي كلمه، زماني براي استراحت نداشت و براي ما طبيعي بود. حاج قاسم بعد از دو هفته مأموريت شبانه‌روزي كه از عراق، سوريه و لبنان وارد ايران مي‌شد، ساعت 5/7 صبح جلسه مي‌گذاشت، درصورتي‌كه نخوابيده بوده و حداكثر خوابش 2 يا 3 ساعت بود. اين انسان وقتي با مردم مواجه مي‌شد احساس نمي‌كرديد عقبه كاري سنگيني دارد و با روي گشاده و با دل و تمام وجودش ارتباط برقرار مي‌كرد (كارگري، ١٣٩٩).
    شهيد سليماني تقرب به خدا را در خدمت به بندگان خدا مي‌ديد (زارعي، ١٣٩٩). او هيچ‌گاه ارتباط خود را با مردم روستاي محل تولدش قطع نكرد. هيچ عيدي نبود كه به مستضعفان روستا كمك نكند و اين جزو برنامه‌هاي ثابتش بود (شيرازي، ١٣٩٩). در قضيه سيل خوزستان، علاوه بر اينكه شهيد سليماني دستور داد در آنجا قریب ٤٠٠ موكب برای ارائه خدمت به سيل‌زده‌ها دایر شود، خود ايشان نيز وارد كارزار شد و به ياري مردم شتافت و با نرم‌خويي با مردم سيل‌زده برخورد مي‌كرد (زارعي، ١٣٩٩)، مردمي بودن ايشان همواره در ياد و خاطر مردمان اين ديار به يادگار مي‌ماند.
    از ديگر ابعاد مردمي بودن ايشان اين بود كه هيچ امتيازي براي خود يا خانواده خود در نظر نمي‌گرفت. زماني که يكي از دامادهاي شهيد سليماني به خواستگاري دختر ايشان آمد، چون پاسدار بود، ايشان به وي گفت: بايد از سپاه بيرون بيايی تا جوابت را بدهم. چون اگر در سپاه بود، ممكن بود از موقعيت وي استفاده كند. به او گفت: از سپاه بيرون بيا و داماد من بشو! سردار نسبت به بچه‌هاي خودش هم حساس بود. او دو پسر و سه دختر دارد. در زمان حياتش دو داماد و دو عروس داشت. در هيچ‌جاي كشور سوء‌استفاده‌ای از فرزندان شهيد سليماني به گوش نرسيده است. يكي از پسران شهيد سليماني در دفتر خدمات «پليس 10+» و ديگري در شيريني‌پزي مشغول به کار است، درحالي‌كه آنها فرزندان سردار سليماني هستند و هرجا بخواهند مي‌توانند با استفاده از قدرت پدر مشغول کار شوند. شهيد سليماني اجازه اين کار را نمي‌داد (شيرازي، ١٣٩٩).
    از ديگر ابعاد مردمي بودن ايشان، عدم تكلف در ارتباط با مردم بود. سردار حسين معروفي نقل مي‌كند: «٢٤سال پيش که در شهر بم بودم و رفتم مهمانسرا، شهيد سليماني آمد و به من گفت كه برويم به خانه ما؛ و مرا به زور برد خانه خودشان. درب خانه به همسرش زنگ زد و گفت كه فلاني مهمان ماست. بعد از يك ساعت، سفره انداختند. شام پنير و گردو بود و بعد هم براي استراحت به اتاق رفتم» (معروفي، ١٣٩٩).
    11. عطوفت با همرزمان
    حضرت علي هنگام انتصاب مالک اشتر به ولايت مصر، در بخشي از عهدنامه مفصّل و آموزنده خود، خطاب به وي چنين مي‌فرمايد: «وَ اَشْعِرْ قَلْبَکَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ، وَ لاتَکُونَنَّ عَلَيهِمْ سَبُعاً ضارِياً تَغْتَنِمُ اَکْلَهُمْ؛ فَاِنَّهُمْ صِنْفانِ: اِمّا اَخٌ لَکَ فِي الدِّينِ وَ اِمّا نَظيرٌ لَکَ فِي الْخَلْقِ»؛ دلت را کانون مهر و محبت‌ مردم ساز و آنان را دوست بدار. مبادا بر آنان درنده‌خوي شوي و خوردن آنان را غنيمت شمري! زیرا آنان دو دسته‌اند: يا برادر ديني تواند يا نظير تو در آفرينش (نهج‌البلاغه، 1398، ص565، نامه 53).
    يکي از همرزمان شهيد سليماني نقل مي‌کند:
    زماني که ايشان با ابومهدي المهندس و بچه‌هاي «حشدالشعبي» ]بسيج مردمي عراق[ آمده بود شادگان براي كمك به سيل‌زده‌ها، برايشان سفره انداختيم. تك‌تك نيروها و محافظ‌ها را به اسم صدا زد كه بيايند سر سفره. برايشان لقمه مي‌گرفت و مي‌گذاشت دهانشان؛ درست مثل يک پدر. شهيد سليماني خوب مي‌دانست شرط عاشقي ابراز آن است. مكرر عشق خودش را به يارانش ابراز مي‌كرد، تأكيد هم مي‌كرد. وقتي يکي از دوستان و از همرزمانش از او جدا مي‌شد؛ مثلاً مي‌گفت: من حقيقتاً عاشقش بودم، حقيقتاً! و وقتي او را مي‌ديد، مي‌گفت: نفسم به نفست بسته است (كريمي، ١٣٩٩، ص27).
    12. اصلاح اشتباهات با رويكرد معنوي
    نقل مي‌كنند كه سربازي در مهديه لشكر ثارالله در مراسم رسمي سخنراني ادب را رعايت نكرده و بدطور نشسته بود و صحبت مي‌كرد. شهيد سليماني بعد از جلسه او را صدا كرد و به جاي اينكه براي او اضافه خدمت تعيين كند، به او گفت: برادرم، عزيزم، جلسه رسمي بود و سخنران از تهران داشتيم. مؤدب ننشستي و نظم را رعايت نكردي. حالا كه اين كار را كردي، اگر جزء ٣٠ قرآن را حفظ کنی، بي‌حساب مي‌شويم. در غير اين‌صورت، با شما برخورد انضباطي مي‌كنم (همان، ص33).
    نتيجه‌گيري
    شهيد سليماني را همان‌گونه كه رهبر فرزانه انقلاب فرمود، بايد به‌عنوان «مكتب و مدرسه» ديد. يكي از جلوه‌هاي اين مكتب ارائه الگوي تربيت جهان‌شمول مبتني بر جهاد است كه اين مقاله کوشید تا شاخصه‌هاي آن را در سه مقوله شناختي، گرايشي و رفتاري ارائه دهد. در ابعاد گوناگون تربيتي مكتب شهيد سليماني، تلاش و سختكوشي مستمر در مسير كمال و رسیدن به قرب الهي و زمينه‌سازي براي رساندن ديگران به اين هدف مشهود است. اين تلاشگري و به‌كار بستن نهایت توان در راه اطاعت و زندگي در مسير الهي، برای عموم مردم، از فرهنگ‌ها و جغرافياهاي مختلف براي حركت در مسير قرب الهي یک الگو به‌شمار می‌آید. شهيد سليماني با رفتار و منش خود، شاخص انسان مؤمن و مجاهد را براي همگان به منصه ظهور رساند و شعاع محبت و عشق، ويژگي‌هاي اخلاقي و معنوي و دلسوزي و انس و الفت ايشان با مخاطبان کاملاً مشهور بود. او الگويي برای تربيت جهادي و داراي نقشي بالا و تنظيم‌كننده رابطه انسان با خدا، خود و ديگران است. در پرتو چنين تربيتي مي‌توان به تحقق مدينه فاضله اميدوار بود. در اين برهه حساس از حركت انقلاب اسلامي و در گام دوم انقلاب، براي عبور از گردنه‌هاي سخت در مواجهه با دشمنان قسم‌خورده انقلاب و حركت در مسير قرب الهي و در راستاي کمال و تعالي، نيازمند الگوي تربیتی مکتب شهيد سليماني هستيم.

    References: 
    • نهج‌البلاغه، 1398، ترجمه محمد دشتي، قم، مؤسسه فرهنگي تحقيقاتي اميرالمؤمنين.
    • تاج‌الدين، مرضيه و مهرنوش پازارگادي، ١٣٨٨، «مؤلفه‌ها و شاخص‌هاي تربيتي از ديدگاه قرآن كريم»، پايگاه الکترونيکي راسخون، كتابخانه ديجيتالي تبيان.
    • تولايي، روح‌الله، 1399، «مقدمه‌اي بر ابعاد مکتب شهيد سليماني از منظر سرلشگر پاسدار دکتر محسن رضايي»، گفتارپژوهي، پايگاه کنفرانس مکتب شهيد سليماني و تمدن نوين اسلامي، تهران.
    • ذوعلم، علي، ١٣٨٠، شاخص‌هاي تربيت ديني از نگاه قرآن كريم، قم، پژوهشگاه فرهنگ و انديشه اسلامي.
    • رجبي، طاهره، رضاعلي نوروزي، ١٣٩٤، «تأملي بر جهاد و موقعيت‌هاي تربيتي آن از منظر قرآن»، اسلام و پژوهش‌هاي تربيتي، ش١٤، ص١٢٦-١٠٣.
    • زارعي، سعدالله، ١٣٩٩، «جنبه‌هاي انساني مكتب شهيد سليماني»، گفتارپژوهي، پايگاه کنفرانس مکتب شهيد سليماني و تمدن نوين اسلامي، تهران.
    • سعادت‌نژاد، اسماعيل، ١٣٩٩، «شاخص‌هاي فرهنگي در مكتب شهيد سليماني»، گفتارپژوهي، پايگاه کنفرانس مکتب شهيد سليماني و تمدن نوين اسلامي، تهران.
    • شيرازي، علي، ١٣٩٩، «سبك زندگي اسلامي در مكتب شهيد سليماني»، گفتارپژوهي، پايگاه کنفرانس مکتب شهيد سليماني و تمدن نوين اسلامي، تهران.
    • عباس‌زاده، روح‌الله، 1399، مؤلفه‌هاي تربيتي مكتب شهيد سليماني، در: دومين همايش بين‌المللي گام دوم انقلاب اسلامي: مکتب شهيد سليماني، الگوي تربيت مديران جهادي تمدن‌ساز، تهران.
    • كاردان، عليمحمد، ١٣٨٢، فلسفه تعليم و تربيت، ج1، تهران، سمت.
    • كارگري، غفور، ١٣٩٩، «مديريت سرمايه انساني در مكتب شهيد سليماني»، گفتارپژوهي، پايگاه کنفرانس مکتب شهيد سليماني و تمدن نوين اسلامي، تهران.
    • كريمي، سيد عبدالمجيد، ١٣٩٩، شهيد سليماني رفيق خوشبخت ما، مشهد، زائر رضوي.
    • کیلانی، ماجد عرسان، 1389، فلسفه تربیت اسلامی، ترجمه بهروز رفیعی، قم، تهران، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه و سازمان مطالعه و تدوين کتب علوم انساني دانشگاه‌ها (سمت).
    • مطهري، مرتضي، ١٣٦١، مجموعه آثار شهيد مطهري، ج5، قم، صدرا.
    • ـــــ ، 1378، ولاء‌ها و ولايت‌ها، قم، صدرا.
    • معروفي، حسين، ١٣٩٩، «دستاوردهاي شهيد سليماني در دوران دفاع مقدس»، گفتارپژوهي، پايگاه کنفرانس مکتب شهيد سليماني و تمدن نوين اسلامي، تهران.
    • هاشمی, سیدحسین، 1388، «چیستی و اهداف تربیت»، پژوهش‌های قرآنی، ش59، ص30-71.
    شیوه ارجاع به این مقاله: RIS Mendeley BibTeX APA MLA HARVARD VANCOUVER

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زرگران خوزانی، محمدرضا، شریف پور شوشتری، مهدی.(1400) ابعاد تربیت شناختی، گرایشی و رفتاری در مکتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با رویکرد جهادی و جهان‌شمول. دو فصلنامه اسلام و پژوهش های مدیریتی، 11(1)، 73-88

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    محمدرضا زرگران خوزانی؛ مهدی شریف پور شوشتری."ابعاد تربیت شناختی، گرایشی و رفتاری در مکتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با رویکرد جهادی و جهان‌شمول". دو فصلنامه اسلام و پژوهش های مدیریتی، 11، 1، 1400، 73-88

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زرگران خوزانی، محمدرضا، شریف پور شوشتری، مهدی.(1400) 'ابعاد تربیت شناختی، گرایشی و رفتاری در مکتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با رویکرد جهادی و جهان‌شمول'، دو فصلنامه اسلام و پژوهش های مدیریتی، 11(1), pp. 73-88

    APA | MLA | HARVARD | VANCOUVER

    زرگران خوزانی، محمدرضا، شریف پور شوشتری، مهدی. ابعاد تربیت شناختی، گرایشی و رفتاری در مکتب سردار شهید حاج قاسم سلیمانی با رویکرد جهادی و جهان‌شمول. اسلام و پژوهش های مدیریتی، 11, 1400؛ 11(1): 73-88